صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

پنجشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۲ - 2023 July 27
کد خبر: ۲۱۹۱۹۳
تاریخ انتشار: ۱۸:۵۰ - ۰۱ تير ۱۳۹۹

راغفر: طبقه متوسط در حال محو شدن است

در حالی که دولت از فروردین ۹۷ و به دنبال خروج آمریکا از برجام با اختصاص ارز ۴۲۰۰ تومانی، به دنبال آن بود که جلوی افزایش قیمت کالا‌های اساسی را بگیرد، اما این سیاست در عمل تنها به توزیع رانت گسترده ارزی ختم شد و به نظر می‌رسد تا پایان سال نیز ارز ۴۲۰۰ تومانی به طور کلی از چرخه اقتصادی کنار گذاشته شود.

رویداد۲۴ طی سه دهه اخیر همیشه جدال کلامی و قلمی بین اقتصاددانان نهادگران و لیبرال در کشور وجود داشته، این در حالی است که جریان لیبرال توانسته تا حدود زیادی عقاید و افکار خود را در دولت‌های مختلف اجرایی کند، امری که مورد انتقاد شدید نهادگرایان قرار گرفته است.

حسین راغفر اقتصاددان نهادگرا با اشاره به این که بنده از همان ابتدا با تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی مخالف نبودم، گفت: دولت این سیاست را برای این به کار برد که در فروردین ۹۷ بازار ارز از دستش در رفته بود و همان روزی که این سیاست اعلام شد، دو هزار تومان بر روی قیمت دلار رفت و به ۶۵۰۰ تومان رسید، واقعیت تلخ آن‌جاست که کنترل و نظارتی بر روی این ارز صورت نگرفت، این در حالی است که خود رئیس جمهوری سه بار به صراحت اعلام کرد برای کنترل منابع ارزی، دلار گران شده است.
بیشتر بخوانید: هشدار حسین راغفر: ثروت‌های بادآورده به مرز هشدار رسیده!
وی افزود: با اجرای این سیاست در عمل دلار را سه نرخی کردند، یک قیمت ۴۲۰۰ تومان، ارز نیمایی و ارز در بازار آزاد، که این امر در نهایت باعث ایجاد فساد و رانت شد و مصیبت این موضوع نیز تا به حال ادامه دارد، ما در زمان جنگ نیز در تنگنای ارزی قرار داشتیم، کل درآمد ارزی ۶ میلیارد دلار بود که سه میلیارد دلار آن برای واردات کالا‌های اساسی اختصاص می‌یافت و سه میلیارد دلار آن نیز برای هزینه اداره کشور و جنگ با همان نرخ ۷ تومان، از سویی خرید و فروش ارز نیز ممنوع بود، اما این نرخ نیز برای مردم مهم نبود.

راغفر اظهار داشت:، اما بعد از جنگ جریانی به وجود آمد که درصدد افزایش نرخ ارز برآمد و همین مافیای قدرت و ثروت نیز است که سال‌هاست وضعیت مملکت را به این روز درآورده و همین عده نیز هستند که با استفاده از ماشین تبلیغاتی خود در رسانه‌ها و روزنامه‌های مختلف مدام از رانت ارز دولتی می‌گویند، اما آن‌ها دلشان برای مردم نمی‌سوزد، بلکه می‌خواهند ارز را گران‌تر کنند، اما آن‌ها به هیچی راضی نیستند.

راغفر با اشاره به اینکه این عده به بنده و سایر اقتصادانان نهادگرا انگ چپ بودن و کمونیست بودن می‌زنند، اضافه کرد: ما مخالف خصوصی‌سازی نیستیم، بلکه می‌گویم به تولید توجه شود، این در حالی است که می‌خواهند به اسم خصوصی‌سازی، اختصاصی‌سازی کنند، ما نمی‌گوییم که اقتصاد را دولتی کنید، بلکه معتقدیم که باید به تولید و بخش مولد اقتصادی توجه شود، اما این جماعت به دلیل اینکه پول در واردات است، تنها می‌خواهند ارز را از کشو خارج کنند، تنها در سال گذشته ۵۸۰ میلیون دلار از انواع دارو‌هایی که ۱۸ شرکت داخلی توانایی تولید آن را داشتند، وارد شده، این دردی است که ما از آن سخن می‌گوییم در حالی که گوش شنوایی در دولت برای آن وجود ندارد.

این اقتصاددان نهادگرا با اشاره به اینکه به فرض هم ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کردند، آیا رانت قطع خواهد شد، تصریح کرد: بانک مرکزی نرخ ارز نیمایی را ۱۶ هزار تومان کرده، خوب در چنین شرایطی شما توقع دارد، قیمت بازار آزاد ثابت بماند، چنین خیالی بسیار خام است، چرا که امروز مشاهده می‌کنید ارز به ۱۸ هزار تومان افزایش یافته است.

این استاد دانشگاه گفت: در حال حاضر در شمال تهران برج می‌سازند، متری ۱۵۰ میلیون تومان، پول این خانه را چه کسی می‌خواهد پرداخت کند، در حالی که در جنوب شهر افراد برای امرار معاش کودکان خود را می‌فروشند، معلوم است که در چنین شرایطی جامعه آرام نخواهد بود، روز به روز بر شدت فاصله طبقاتی افزوده شده و طبقه متوسط در حال نابودی و محو شدن است.

راغفر با اشاره به اینکه معلوم است در شرایطی که وضعیت بورس این است، شما نباید توقع تولید ملی و توجه به آن را داشته باشید، افزود: در حال حاضر بیش از ۷۰ درصد شرکت‌های بورس ورشکسته و زیان‌ده هستند و سود توزیع نمی‌کنند در مجامع خود، بعد بر چه اساسی قیمت آن‌ها ظرف یک سال ده برابر شده، قیمت‌ها امروز بورس تماما حبابی است و این وضعیت نیز تا ابد نمی‌تواند ادامه پیدا کند، در نهایت یک جا متوقف می‌شود و آن زمان است که مردم بیچاره باید تاوان و هزینه این موضوع را یپردازند، چرا که تمام سرمایه‌های آن‌ها نابود شده و از بین خواهد رفت.

وی خاطر نشان ساخت: در سال گذشته بورس بیش از ۵۰۰ درصد سود داده، کدام بازار و فعالیت تولیدی می‌تواند چنین سودی را در پی داشته باشد، معلوم است که دیگر باید در این شرایط فاتحه تولید را خواند، مضحکه داستان نیز آنجاست که یک ریال مالیات از این همه فعالیت‌های سفته‌بازانه گرفته نمی‌شود و در مقابل دولت برای جبران کسری بودجه خود و فروش سهام شرکت‌هایش مردم را تشویق به حضور در بورس می‌کند، در نهایت نیز برنده این بازی سرمایه‌دارانی هستند که پول‌های هنگفت خود را وارد بورس کرده و آن را چند برابر کرده‌اند، اما در موقعیت مناسب آن را خارج کرده و در این بین تنها مردم بی‌نوا هستند که باید تاوان این کار را پس بدهند.
نظرات شما