در چنین فضایی، اکنون این مساله برای همهگان مطرح میشود که در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 کدام طیف سیاسی یا جناحی میتواند ریاست پاستور را در دست بگیرد. از یک سو، طیف فکری رئیسجمهور آینده اهمیت دارد و از سوی دیگر، اینکه چه شخصی از شانس پیروزی برخوردار است مهم به نظر میرسد. با نظر به این اوصاف، «انتخاب» در مسیر ارائه چشمانداز انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 تحلیل ناظران سیاسی را جویا شده است. در همین راستا، در اولین گفتگو از مجموعه گفتگوهای «انتخاب» تحت عنوان «پاستور 1400»، دیدگاه غلامرضا ظریفیان، کارشناس مسائل سیاسی و استاد دانشگاه تهران در ارتباط با تعیین وضعیت جانشین حسن روحانی در سال 1400 ارائه شده است.
غلامرضا ظریفیان در بخش ابتدایی از گفتهای خود با بیان اینکه تحولات کنونی کشور یک مسیر مشخص را طی میکنند، تاکید کرد: «در حال حاضر وحدت جریانی برای تقسیم و تصدی بر مسئولیتهای کشور وجود دارد. حالت منطقی و طبیعی امر نشان میدهد که رئیسجمهوری آینده متعلق به طیف جریان اصولگرا باشد. هر چند باید توجه داشت که طیف اصولگرایان نیز یکدست نیستند، بلکه در میان آنها نیروهای محافظهکار، تندرو، معتدل و... وجود دارد.»
وی افزود: «بر اساس اظهارات برخی از چهرههای سرشناس اصولگرا مطرح میکنند، آنها در پی روی کار آمدن یک رئیسجمهور با مشی «انقلابی» هستند. در وضعیت کنونی تمامی شواهد از محقق شدن این سناریو حکایت دارند اما باید توجه داشت که عرصه سیاست، میدان ممکنات و احتمالات است؛ یعنی هر روندی که اکنون پیشبینی میشود حتما محقق نخواهد شد، بلکه یک سری متغیرها میتوانند در تغییر روند و پیشبینیها اثرگذار باشند. در سالهای گذشته نیز شاهد چنین تجربیاتی بودهایم که بر خلاف پیشبینیها و اجماع موجود در میان یک طیف سیاسی، یک شخص از جریان رقیب به قدرت رسیده است.»
این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه تصریح کرد: «جریانی که در مقطع کنونی موفق به کسب اکثریت کرسیها در مجلس یازدهم شده، به نظر میرسد تمام تلاش خود را به کار خواهد گرفت که در سال 1400 نیز پیروز شود. با این وجود میتوان از یک احتمال دیگر نیز سخن به میان آورد و آن این است که تمامی جریانات سیاسی به این جمعبندی برسند که در مواجهه با وضعیت ناگوار کنونی کشور در ابعاد مختلف افتصادی، اجتماعی و سیاست خارحی، رئیس آینده قوه مجریه یک شخص تا حدود غیرجناحی باشد. بدین معنی که رئیس جمهور آینده شخصی باشد که در حوزه داخلی و خارجی، از پرستیژ و پتانسیل کافی برخوردار باشد که بتواند از یک سو، بخشی از مشکلات داخلی را کاهش دهد و از سوی دیگر، با توانمندیها خاص خود در عرصه سیاست خارجی، بتواند مسائل کشور با بازیگران بینالملل را مورد حلوفصل قرار دهد. هر چند شاید این نکته مطرح شود که این سیستم سیاسی است که تصمیمگیرنده خواهد بود اما باید توجه داشت که نقش افراد نیز از اهمیتی فوقالعاده در مدیریت امور برخوردار است.»
بیشتر بخوانید: سرنوشت احمدینژاد؛ مردی که میخواست محبوب باشد
ظریفیان در بخشی دیگر از گفتههای خود پیرامون احتمال ریاست جمهوری احمدینژاد یا شخصی هم مسلک با او در 1400 اظهار داشت: «شخص محمود احمدینژاد، از نظر فکری و روانشناختی نسبت به آن شخصی که در سال 1384 شناخته میشود، دچار دگرگونیهای بنیادینی شده و مواضع چند سال گذشته او این گسست را نشان میدهد. با این اوصاف، حال اگر فرض را بر این بگذاریم که شخصی هممسلک با احمدینژاد 84 نامزد انتخابات شود، در ابتدا باید توجه داشت که این تفکر دارای طرفدارانی در میان مردم است. در ادامه باید توجه داشت که اگر مجالی برای حضور آزاد اشخاصی از طیفهای مختلف در انتخابات ریاست جمهوری 1400 وجود داشته باشد و مردم نیز همانند انتخابات سال 76 یا 92 و 96 مشارکت داشته باشند، بسیار بعید به نظر میرسد که شخصی در قالب گفتمانی احمدینژاد به قدرت برسد. در حقیقت، گفتمان احمدینژاد در مقام یک گفتمان جدی مطرح خواهد بود اما با توجه تجربیات گذشته بعید به نظر میرسد به گفتمان غالب و مورد اعتماد مردم تبدیل شود.»