رویداد۲۴ نامه چند روز پیش موسوی خوئینیها که با انتقادات گستردهای همراه شده بود، همچنان موضوع داغ روز و مورد توجه رسانهها است. این نامه همچنین موجب نوعی مرزبندی بین اصلاح طلبان شده و این همان چیزی است که به گفته روزنامه کیهان افکار عمومی انتظار داشت.
شاخصترین مصداق این مرزبندی موضعگیری مجمع روحانیون مبارز است. این تشکیل سیاسی مذهبی اصلاح طلب حساب خود را از موسوی خوئینیها جدا کرده و آنچه در این نامه آمده است را نظرات شخصی وی میداند. در همین راستا حجتالاسلام مجید انصاری عضو مجمع روحانیون مبارز در مصاحبهای گفت: «این نامه را در فضای مجازی خواندم و آنچه در این نامه نگاشته شده، نظر شخصی او بوده است.»
بیشتر بخوانید: نامه موسوی خوئینیها به رهبر انقلاب/ محدودیتها را درک میکنیم اما وضعیت امروز زیبنده نظام نیست
کیهان در گزارشی به فرافکنیهای مرد پشت پرده اصلاح طلبان انتقاد کرده و از انتظار افکار عمومی برای مرزبندی اصلاح طلبان با او نوشته است. در گزارش کیهان به نقل از آیتالله عباس کعبی عضو هیئترئیسه مجلس خبرگان آمده است: «هر جا پسرفت و ارتجاع و مشکلات مزمن اقتصادی و آسیبهای فرهنگی و اجتماعی دیدهایم حاصل بیتدبیری جریان مدعی اصلاحات و القای تردید و بیاعتمادی و نگاه لیبرالی آنان بوده است.»
در ادامه این گزارش تاکید شده که «برخی از هم حزبیهای بسیار نزدیک موسوی خوئینیها از تهیه و انتشار این نامه و مخصوصاً از اینکه نامه وی بازگوکننده آرزوهای آمریکاست بهشدت ابراز نگرانی کرده و یکی از آنها نامه خوئینیها را آخرین میخ به تابوت اصلاحات دانسته است. حالا لازم و ضروری است که این افراد به صورت علنی با این شخص و این نامه فرافکنانه مرزبندی کنند.
درست در همین حال که کیهان خواستار مرزبندی اصلاح طلبان است، روزنامه اصلاح طلب اعتماد عکس خود را به موسوی خوئینیها اختصاص داده و با تیتر جنجال نامه آیتالله به صورت ضمنی به دفاع از آن پرداخت است. اعتماد در مطلب خود دست به تحلیل و مصاحبه نزده، اما حواشی پیش آمده را بهانه انتشار و تکرار بخشهایی از نامه مذکور کرده است.
محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی کارگزارن، اما با اشاره به اینکه «رادیکالیسم تهمتی نیست که از سوی اصولگرایان به این اصلاحطلبان زده میشود؛ رادیکالیسم صفتی که خود آنها مانند علیرضا علویتبار برای مرزبندی با اعتدالیون انتخاب کردهاند.» نوشته است: «متاسفانه موسویخوینیها به نمایندگی از جبهه اصلاحات حاضر به انجام این ماموریت تاریخی و گفتگو با حاکمیت نشد، اما اکنون قرار گرفتن به عنوان نماینده چپ رادیکال عبور از جایگاهی است که خوینیها میتوانست در غریاب دیگر سران اصلاحات آن مسئولین را انجام دهد.»
او افزوده است: «گفتوگوی انتقادی علنی بیش از آنکه برای دستیابی به یک نتیجه ملی باشد، در خوشبینانهترین حالت یک اقدام شخصی و در رادیکالترین صورت یک اقدام یک اقدام تشکیلاتی برای مرزبندی است. مشهور است موسوی خوینیها یکی از اعضای مجلس خبرگان بود که به رهبری آیتالله خامنهای [در سال۶۸]رای نداد، هر چند که پس از رهبری آیتااله خامنهای، ایشان موسوی خوینیها را به عنوان مشاور سیاسی انتخاب کردند.»
روزنامه جهان صنعت نیز در گفتوگویی با غلامعلی رجایی به دفاع از نامه موسوی خوئینیها پرداخته است. این چهره نزدیک به هاشمی رفسنجانی اگرچه معتقد است «همه از جمله ایشان در دستاوردها و عدم توفیقهای نظام سهیم هستند. نمیشود که کسی خود را مبرا کند و اگر همچنین نگاهی داشته باشد کسی از او نمیپذیرد.» سعی دارد به انتقادات صادق زیباکلام از موسوی خوئینیها که در گفتگو با سایت فردا مطرح شده بود، پاسخ دهد. او گفته است: «برخی مطرح کردند این است که چرا الان نامه نوشته و بعد از ۸۸ یا حصر ننوشته است؟ اینها سوالاتی است که آقای موسویخوئینیها باید به آن پاسخ دهد، اما این موضوع یا اینکه قبلا با آقای هاشمی نقد کرده است، دلیل نمیشود که حرفهای حقی که بیان میشود را نبینیم. به نظر من باید از نظرات کسانی که در ابتدای انقلاب نقش داشتند و میتوان گفت هم رده رهبری بودند و زحمت کشیدند، استفاده کرد. نباید مسائل را شخصی کنیم.»
لازم به ذکر است که زیباکلام در نقد موسوی خوئینیها گفته بود: «هنر موسویخوئینیها این است که هرچندوقت یک بار انگشت اتهام را به سمت یکی از شخصیتهای نظام نشانه میگیرد و روزی علیه آقای هاشمی سخن میگوید و روز دیگر خطاب به رهبری مشکلات را گوشزد میکند در صورتی که اگر قرار باشد در دادگاهی متهمان به وجودآمدن وضع کنونی احضار شوند، نخستین فردی که باید در آن دادگاه حاضر و محاکمه شود خود آقای موسوی خوئینیهاست.»
اختلاف نظر اصلاح طبان درباره نامه مذکور، اما تنها یک روی سکه است و وضعیت در جریان اصولگرا کاملا شفاف است. این جریان سیاسی به جد منتقد موسوی خویینیها است. برای مثال تسنیم نوشت: «اینکه آیا آقای موسوی خوئینیها یکباره و ناگهانی مسموع و مشهود و گزارش و تحلیل به دستشان رسیده و دست به قلم شدهاند یا از قبل هم گوشههایی از این مشکلات را مطلع بودند یا خیر چندان مشخص نیست، امّا یک چیز واضح است: ظاهراً سیاست بسیار بیشتر از اقتصاد دچار ابتذال و رکود تورمی شده است، والّا بعید است در شرایط عادی سیاست شاهد چنین نامههایی، آنهم از منظر مدعی بودن و مطالبه گر بودن از ناحیه فردی، چون جناب آقای موسوی خویینیها باشیم. نقد به یک وضعیت از دو حال خارج نیست؛ یا شما رویکردی که منتهی به آن اوضاع شده را مناسب نمیدانید و یا مجریان و عاملان را دچار قصور و تقصیر در پیگیری آن رویکردها میدانید. با این مبنا، نامهی آقای موسوی خویینیها چنان عجیب است که بعید است هیچکدام از اصطلاحات مرسوم در سیاست توان توصیف آن راداشته باشد.»
حمید روحانی، عضو سابق مجمع روحانیون مبارز نیز گفته است: «امثال خوئینیها جرئت نمیکنند از مذاکره با آمریکا سخن بگویند لذا در لفافه حرف میزنند. اولین حرف وی در این نامه این است که "با آمریکا مذاکره کنیم تا مشکل تورم و بیکاری حل شود. "، درحالیکه انسان عاقل دوبار از یک سوراخ گزیده نمیشود، و وابستگی به آمریکا با جانشان عجین شده است. دومین مسئله که در این نامه مطرح میشود، دفاع از دولت شیخ حسن روحانی است. سیاست بیکفایتی و بیسیاستی و تخریب کشور و فلج شدن اقتصاد کشور در دولت متبوع موسوی خوئینیها بود و حالا قصد دارند دولت را از مشکلات تبرئه کنند، این روشی است که این روزها اکثر دولتمردان در پیش گرفتهاند.»