رویداد۲۴ شادی مکی: یکی از موضوعاتی که کمتر مورد توجه مردم و رسانهها قرار گرفته است مساله سرنوشت فرزندان بهزیستی پس از ترخیص آنان است. مددکاران معتقدند که حمایتها و آموزشهای لازم به این افراد داده نمیشود و آنها برای دوران زندگی پس از بهزیستی آمادگی ندارند و به همین خاطر در دام آسیبهای خطرناک اجتماعی گرفتار میشوند و آینده دردناکی را برای خود رقم میزنند. رویداد ۲۴ در این گزارشی با ۲ نفر از جوانانی که پس از مرخص شدن از بهزیستی زندگی سختی را سپری میکنند به گفتوگو نشسته است. علاوه بر آن مددکاران نیز به بیان نظرات خود در این باره پرداختهاند که در ادامه میخوانید.
فرزندان بهزیستی معمولا یا هرگز در محیط خانواده قرار نداشتهاند یا آشنایی بسیار اندکی با این محیط دارند. به علاوه این گروه از کودکان و نوجوانان زندگی در اجتماع را نیز آنچنان که باید و شاید نیاموختهاند. آنها در سنین (۱۸ سالگی) برای زندگی مستقل راهی جامعه میشوند که غالب همسالان آنها همچنان در حال تجربهاندوزی و کسب مهارت و دانش برای تامین آینده خود هستند و در این راستا همچنان از حمایت و مهر خانواده نیز برخوردارند.
البته سازمان بهزیستی کشور همواره از حمایت خود از فرزندانش در شرایط پس از ترخیص سخن گفته است. سال گذشته بود که سعید بابایی مدیرکل دفتر امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور اعلام کرد، مبلغی که برای ترخیص کودکان از مراکز نگهداری بهزیستی درنظر گرفته شده ۲۰ میلیون تومان است. همچنین در صورت تمایل فرزند به ادامه تحصیل، هزینههای دانشگاه و در صورت تمایل، آغاز زندگی مستقل در پسران پس از خدمت سربازی و در دختران زمانیکه آمادگی لازم را داشته باشد انتقال مذکور انجام میشود.
او همچنین گفته بود که این گروه از کودکان از سنین ۱۳ تا ۱۵ سالگی تحت آموزشهایی مانند مهارت برقراری ارتباط، تصمیمگیری، جراتمندی و ... به همراه مدیریت زندگی شخصی، مدیریت مالی و سایر موارد مشابه قرار میگیرند و هیچ اجباری هم برای انتقال این افراد پس از ۱۸ سالگی نداریم و تا جایی که بتوانیم و تنگناهای بودجهای اجازه دهد تلاش میکنیم از آنان حمایت کنیم.
هرچند سازمان بهزیستی کشور اعلام کرد که در کنکور سال ۹۸، ۸ رتبه زیر ۱۰۰۰ کنکور سراسری از بین فرزندان بهزیستی بودهاند، اما آن روی سکه نیز فرزندانی قرار دارند که بعد از ترخیص به چرخه آسیب افتاده و هیچ پشتیبانی هم ندارند در این میان دختران بیش از پسران در معرض انواع آسیبها قرار گرفته و در نبود حمایتهای لازم وضعیت بسیار ناخوشایندی را تجربه میکنند.
خمار در میان کوچههای شهر
آیسان که امروز ۲۶ سال دارد یکی از همین فرزندان بهزیستی است. او هرگز طعم داشتن خانه و خانواده را نچشیده است. پدر و مادرش را نمیشناسد و به یاد نمیآورد. تنها خانواده او بهزیستی است در همانجا بزرگ میشود و تا مقطع دیپلم درس میخواند.
بعد از ترخیص از بهزیستی مدتی را با پول اندکی که دارد میگذراند بعد هم آواره خیابان میشود. علاقه زیادی به گفتن جزئیات زندگیش ندارد. اما آنچه واضح است این است که او درتمام سالهای بعد از بهزیستی روز و شبش را یا در گوشه پارک و خیابان میگذراند یا در ازای مبلغ بسیار کمی خود را در معرض شدیدترین آسیبهای اجتماعی قرار میدهد.
مدتی بعد از ترخیص به جمع مصرف کنندگان مواد میپیوندد ابتدا در جمع دوستانش مصرف میکند، حالت نشئگی و خماری او را از حقیقت تلخ زندگیش جدا میکنند. اما رفته رفته وابستگیش بیشتر شده و مصرفش بالاتر میرود.
زن جوان میگوید: «هنوز ۲۰ سالم نبود که به ته خط رسیده بودم میدونی یعنی چی؟ یعنی مسیری که دیگران تو چند سال میروند من یکساله و نیمه رفتم. دیگه چیزی برای از دست دادن نداشتم. بیپول، بیخانواده، بدون کار. تو خرج موادم هم مانده بودم.»
پکی به سیگاری که در دست دارد میزند و ادامه میدهد: «همون سال اول ترخیص مصرف کننده مواد شدم. کم کم به جایی رسیدم که بدون شیشه نمیتونستم ادامه بدهم. البته مواد دیگه هم مصرف میکردم هروئین، حشیش و...، اما خب شیشه اصلی کاری بود. برای اینکه خرج موادم رو در بیاورم و یه نون بخور و نمیری هم داشته باشم کم کم افتادم به بودن با مردهای مختلف.» این را که میگوید بغضش را میخورد.
آیسان خندهای از سرتاسف میزند، دندانهای نامرتب و زرد و سیاهش بیرون میِزند: «حالم خیلی خراب بود. هیچ پولی نداشتم. گفتم شاید با ترک اعتیاد وضعم بهتر شود. از چند تا از بچهها شنیدم که یک کمپ ترک اعتیاد هست که رایگان امثال ما را میپذیرند. به کمپ رفتم. مدتی هم پاک بودم. اما بعد از اینکه از کمپ اومدم بیرون، دیدم همه چیز مثل قبل هست. نه کاری، نه آیندهای، اصلا کی با این وضعیت قیافه به من کار میدهد؟ هرکس من را میدید میفهمید چه خبره. گفتم بیخیال آینده ما همینه دیگه خیلی نتونستم تحمل کنم دوباره رفتم سمت مواد. امروزم که اینجام، یک کارتنخواب بیخانمانم که تو هفت آسمون یه ستاره هم نداره.»
تلاطمهای یک مادر کارتنخواب
فاطمه هم سرنوشتی مشابه آیسان دارد. ۲۴ ساله و از فرزندان بهزیستی است. چند سال پیش ترخیص شده است. او به خوبی پدر و مادرش را که هر دو معتاد بودند به یاد میآورد و حتی میداند که پدرش در همین گیر و دار اعتیاد و خرید و فروش مواد مخدر کشته شده است.
او را در حالیکه ۵ سال بیشتر نداشته به بهزیستی میبرند تا پایان دبیرستان درس میخواند ودیپلم میگیرد. مدتی بعد از ترخیص گرفتار شیشه میشود. میگوید که از ۱۸ سالگی برای ادامه زندگیش خلاف کرده، فاطمه دوست دارد مادرش را بشناسد، اما هیچ نشانهای از او ندارد. چهره مضطربی دارد. به شدت نگران آینده فرزند در راهش است و نمیداند که با این حجم از فقر و بیخانمانی چه به روز او و فرزندش خواهد آمد. امیدوار است که بتواند با ترک اعتیاد به هر دو نفرشان کمک کند. اما زن جوان روزهای پر استرسی را میگذراند تنها و بی هیچ حمایتی در میان کارتنخوابان.
بیشتر بخوانید:
کوتاهی بهزیستی در آموزشهای اجتماعی به فرزندانش
یکی از فعالان مدنی که نمیخواهد نامش برده شود و هر دو دختر را میشناسد به رویداد ۲۴ میگوید: متاسفانه زنان جوان برای پاک ماندن از اعتیاد شانس کمتری دارند. در بسیاری موارد آنها به محض خروج از کمپهای ترک اعتیاد نه شانس کار کردن دارند و نه پولی برای گذران زندگی. آنها جوان هستند و بستر برای سوءاستفاده از آنها آماده است. دامها دوباره پهن شده و این زنان بار دیگر برای گذران زندگی در شرایط بدی قرار میگیرند در این شرایط آنها باز هم وارد چرخه مصرف مواد مخدر و روان گردان میشوند و با سرعت به سمت تباهی میروند.
او با بیان اینکه وراثت و عوامل محیطی هر دو در شکلگیری شخصیت انسان تاثیر دارد، اضافه میکند: تجربه من نشان میدهد که هیچکدام از افرادی که از بهزیستی مرخص شده و در دام آسیبها افتادهاند تحت آموزشهای کافی قرار نگرفتهاند. بهزیستی سالها وقت داشته است که این افراد را تحت آموزشهایی قرار دهد که بتوانند زندگی عادی خود را بعد از ترخیص داشته باشند. اما گویا این اتفاق حداقل در مواردی که من با آنها برخورد کردهام نیفتاده است.
این فعال مدنی با تاکید براینکه به نظر میرسد بهزیستی به این افراد بعد از ترخیص حمایتهایی اندک ارائه میدهد، عنوان میکند: به عنوان مثال فاطمه مدتی پیش گفت که چون فرزند بهزیستی بوده است موفق شده به صورت رایگان آزمایش کرونا بدهد.
فرزندان بهزیستی وابستگی ایمن روانی ندارند
وی با اشاره به اینکه مواردی بوده است که بچه بیسرپرستی را از میان زبالهها پیدا کرده و به بهزیستی سپردهایم میگوید: وقتی یکی دوسال بعد برای ملاقات بچه مراجعه کردهام متوجه شدم که کودک تنها قد کشیده است و از نظر ارتباط با محیط پیرامون از کودکان همسن و سال خودش عقبتر است. این نواقص را کسی نمیبیند، زیرا هیچکس نمیداند که داخل مراکز شبهه خانواده و شیرخوارگاههای بهزیستی چه میگذرد.
این فعال مدنی خاطرنشان میکند: مربیان بهزیستی به صورت شیفتی تغییر میکنند به همین دلیل هم برای این کودکان وابستگی ایمن روانی ایجاد نشده و نمیتوانند روابط عاطفی میان مادر و فرزند را در این مراکز تجربه کنند. مراکز شبه خانواده بهزیستی نیز به این دلیل ایجاد شدند که بچهها در شرایطی زندگی کنند که اندکی بتوانند محیط خانواده را تجربه کنند.
وی میگوید: برخی از افرادی که پس از بهبود کودک خود را از بهزیستی ترخیص کردهاند برای ما تعریف کردهاند که بچه دچار بیخوابی و شب ادراری شده است و ما نمیدانیم که این بچهها چه شرایطی را پشت سر گذراندهاند. اما این کودکان به لحاظ جسمی، روانی و احساسی با همسن و سالهای خود متفاوت هستند. به معنای دیگر بچهها بعد از ترخیص از بهزیستی باز هم آسیبدیده اجتماعی هستند و این درست نیست.
این فعال اجتماعی تصریح میکند: دخترانی به ناچار گرفتار آسیبهای اجتماعی میشوند که به ته خط رسیدهاند. آنها تن به روابط نامشروع میدهند تا فقط زنده بمانند و دریافتیشان در حد چند هزار تومان است.
به گزارش رویداد ۲۴ جامعه ما برای پذیرش افرادی که در شرایط متفاوتی رشد کردهاند بنیه کمی دارد و غالب این افراد چه فرزند بهزیستی باشند، چه فرزندان خانوادههای آسیبدیده و چه افراد نجات یافته از دام آسیبهایی مانند اعتیاد در صورت فاش شدن اسرارشان از سوی جامعه مورد پذیرش چندانی قرار نمیگیرند و این برعهده نهادهای متولی مانند سازمان بهزیستی است که در این خصوص اقدامات آموزشی و فرهنگی را به انجام رساند و این وظیفه درخصوص آینده فرزندان این سازمان که پناهی جز سازمان بهزیستی ندارند بیش از پیش پررنگ میشود.
نیاز به حمایت از فرزندان بهزیستی پس از ترخیص
سپیده علیزاده مدیرعامل موسسه کاهش آسیب اعتیاد نور سپید هدایت که از فعالان حوزه زنان و کودکان است درباره فرزندان و بهویژه فرزندان دختر بهزیستی به رویداد ۲۴ توضیح میدهد: به تناسب نوع کارمان زنانی با ما برخورد میکنند که آسیبدیدهاند. تعداد فرزندان ترخیص شده از بهزیستی که درگیر آسیب اجتماعی شده و به مرکز ما مراجعه کردهاند زیاد نیست، اما قابل توجه است. این گروه نیز زنان و دختران این سرزمین بوده، اما پر از آسیب هستند.
وی ادامه میدهد: بخشی از این آسیبها را خانواده خواسته یا ناخواسته به این افراد منتقل کرده است. اما در بخش دیگر بهتر بود که ساز و کاری اندیشیده شود که وقتی این افراد از مراکز بهزیستی ترخیص میشوند مورد حمایتهای جدیتر و بلندمدتتری قرار بگیرند.
این فعال حوزه زنان آسیبدیده با تاکید براینکه حمایت از این افراد تنها برعهده بهزیستی نیست، عنوان میکند: تنها یک سازمان نمیتواند متولی اعتیاد و آسیبهای اجتماعی باشد و چندین سازمان متولی آن هستند؛ لذا چندین سازمان باید برای آینده دختران و پسرانی که در سن ۱۸ سالگی از سازمان بهزیستی ترخیص میشوند چارهاندیشی کرده و به این سوال پاسخ دهند که این افراد باید بعد از ترخیص با زندگی خود چه کنند؟
مسکن و اشتغال دغدغههای اصلی فرزندان ترخیصی بهزیستی
وی خاطرنشان میکند: برخی از این افراد خیلی زود به ته خط رسیده و معضلات مختلفی را تجربه میکنند که این موضوع به معنی وجود خلاهایی است که ضروری است شناسایی شده و مورد پایش علمی قرار گیرد. ما مطمئن هستیم که درخصوص حمایت از کودکانی که دارای والدین آسیبدیده اجتماعی بوده و خود در معرض آسیب هستند خلاهای قانونی بسیاری وجود دارد و این افراد در بزرگسالی همان شرایط آسیبزا را تجربه میکنند. اما درباره فرزندان ترخیص شده از بهزیستی اطلاعات دقیقی نداریم که در کجای این روند با خلا قوانین و مشکل مواجه هستیم.
علیزاده اظهار میکند: اولین دغدغه فرزندان بهزیستی پس از ترخیص تامین مسکن است. این افراد با وجود مبالغی که بهزیستی در اختیارشان قرار میدهد باز هم دغدغه تامین مسکن را دارند. در مواردی مشاهده کردهام که این افراد برای اینکه از عهده تامین مسکن برآیند به صورت گروهی خانه اجاره میکنند. این زندگی گروهی چند فرد در معرض آسیب در کنار هم میتواند تولید آسیب جدید کند. اگر یکی از این افراد به راه نادرستی برود باقی افراد گروه نیز در معرض آسیب قرار میگیرند.
وی اضافه میکند: دغدغه بعدی این افراد مانند همه جوانان کشور اشتغال است. اینکه تخصص و مهارتی داشته و بتوانند کسب و کار راه بیندازند. اشتغال مشکل کلی کشور است و طبیعتا این افراد را نیز به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. نوجوانی که والدینی نداشته و از بهزیستی ترخیص میشود باید به لحاظ شغل و درآمد شرایط مشخص داشته و مورد حمایت قرار گیرد.
بیشتر بخوانید:
انگی با عنوان فرزند بهزیستی بودن
این فعال حوزه اعتیاد زنان و کودکان با اشاره به اینکه متاسفانه این معضل فرهنگی در جامعه ما وجود دارد که دختران گمان میکنند با ازدواج کردن خوشبخت میشوند، عنوان میکند: بسیاری از زنان و دختران آسیب دیده اجتماعی ما گمان میکنند که اگر ازدواج کنند همه چیز درست میشود این درحالی است که تا این فرد توانمند نشده و نتواند به تنهایی خوشبختی خود را پیدا کند قطعا نمیتواند انتخاب خوبی برای ازدواج داشته باشد و فرد مقابل هم نمیتواند او را خوشبخت کند.
او تصریح میکند: اینکه فردی از فرزندان بهزیستی باشد مسالهای همراه با انگ و تبعیض است به این معنا که نه تنها جامعه چنین نگاهی به این افراد دارد که خود این افراد هم عزت نفس پایینی داشته و خود را پایینتر از سایر افراد جامعه میدانند که این مساله موجب اعتماد به نفس پایین آنها میشود؛ لذا حمایت از آنان بسیار مهم است تا بتوانند در جامعه رشد کنند.
به گزارش رویداد ۲۴ سعید بابایی مدیرکل امورکودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی تعداد فرزندانی را که در سن ۱۸ سالگی از مراکز بهزیستی ترخیص میشوند اندک خوانده و گفته است که علت این مساله آن است که بیشتر فرزندان بهزیستی در کودکی به فرزندخواندگی سپرده میشوند.
حال که تعداد این افراد اندک است آیا بهتر نیست سازمان بهزیستی کشور و سایر نهادهای متولی و حتی وزارت کشور و وزارت کار وارد میدان عمل شده و فرزندان ترخیصی بهزیستی را مورد حمایتهای ویژه قرار دهند. حمایتهایی که تا زمان اشتغال و به سامان رسیدن زندگیشان پشتیبان آنها بوده و حتی مددکاران این سازمان همچنان با این گروه در ارتباط باشند.
قطعا مبلغ ۲۰ میلیون تومان برای اجاره خانه و تامین هزینههای زندگی اصلا کافی نبوده و چه بسا که این افراد با توجه به جوان و کم تجربه بودن و نداشتن راهنما حتی با نحوه مدیریت و هزینهکرد اقتصادی این مبلغ نیز آشنایی نداشته باشند و به راحتی این مبالغ را از دست بدهند. از سوی دیگر این افراد به دلیل عدم تجربه امنیت خانواده و عاطفهای که در میان خانوادهها وجود دارد بیش از سایر افراد در معرض سوءاستفاده قرار گرفته و این احتمال وجود دارد که افراد سودجو از عواطف شدید و بکر برخی از آنان و با بذل اندکی توجه زمینه فرو غلطیدن آنان به دامان آسیبهای اجتماعی را فراهم کنند.
در حال حاضر ۱۰ هزار کودک در مراکز شبه خانواده بهزیستی زندگی میکنند و مشخص نیست چه تعداد از آنها به فرزندخواندگی سپرده میشوند. اما ضروری است سازمان بهزیستی کشور با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه برای فردای این کودکان برنامهریزی کرده و همه آنها را نیز به موقع اجرا گذارد. همچنین ضروری است این موضوع برای آحاد جامعه درونی شود که محرومیت این فرزندان از خانواده نباید باعث ایجاد بیتفاوتی و بیاعتمادی نسبت به آنها شده و بر بار محرومیتها و آسیبهایی که دیدهاند اضافه کنیم.