میزگرد "بررسی ابعاد حقوق کودک در ایران" با حضور شیوا دولت آبادی، بنیان گذار و مدیر عامل انجمن حمایت از حقوق کودک، طاهره پژوهش، نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان و هم چنین شیرین صدرنوری، مددکار خط مشاوره تلفنی انجمن حمایت از حقوق کودک (صدای یارا) در محل این انجمن برگزار شد که در پی میآید.
طاهره پژوهش، نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان ضمن بیان آنکه کار اصلی انجمن حمایت از حقوق کودک تبلیغ و ترویج پیماننامه حقوق کودک در ایران است و براساس اساسنامه این انجمن بیش از هرچیز به دنبال آن هستیم که آن چه به عنوان حقوق کودک در جهان مطرح است در ایران نیز جاری شود تا شاهد اثربخشی آن در زندگی کودکان باشیم عنوان کرد: وظیفه انجمن حمایت از حقوق کودکان طرح مطالبات کودکان در جامعه است، به امید آنکه سیاستگذاران این مطالبات را شنیده و در تصمیم گیریهایشان لحاظ کنند.
وی در ادامه ضمن تاکید بر آنکه یکی از حقوق اصلی کودکان مساله "آموزش" است گفت: در قانون اساسی تحصیلات دوره ابتدایی اجباری و به تحصیل رایگان کودکان تاکید شده است؛ علاوه بر قانون اساسی به علت آنکه ایران "کنوانسیون حقوق کودک" را پذیرفته نیز، موظف است به مفاد آن کنوانسیون عمل کند که در آنجا نیز بر تحصیل رایگان و اجباری کودکان تاکید شده است.
نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان در ادامه به تجربیات این انجمن در خصوص ارائه خدمات آموزشی به کودکان فاقد شناسنامه و اوراق هویتی اشاره کرد و افزود: زمانی که طرح آموزش را در انجمن حمایت از حقوق کودکان آغاز کردیم، با تعداد زیادی از کودکان بدون شناسنامه حاصل از ازدواجهای صیغهای رو به رو شدیم که جذب محیط های آموزشی انجمن شدند؛ در واقع تا آن زمان نمیدانستیم که کودکانی وجود دارند که بدون شناسنامه بوده و به خاطر نداشتن اوراق هویتی قادر به ثبت نام در مدارس دولتی نیستند.
پژوهش ادامه داد: امیدوار بودیم طرح «اعطای تابعیت به فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی» توسط مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد تا این کودکان بتوانند شناسنامه دریافت کنند اما متاسفانه این طرح پس از شش سال به مجلس شورای اسلامی ارسال و سپس رد شد.
وی در ادامه ضمن بیان آنکه در 10 اصل اول پیمان نامه حقوق کودک که ایران نیز آن را پذیرفته است آمده که کودکان حق دارند سند هویتی داشته باشند زیرا زمانی که آنها را از این اوراق هویتی محروم میکنیم، در واقع آنها را از آیندهای که در آن بتوانند استعدادهایشان را شکوفا و زمینه خودیابی و موثر بودن را به عنوان عضوی مستقل از جامعه داشته باشند، محروم کردهایم تصریح کرد: کودکی این افراد با چنین سیاستهای نادرستی به غارت میرود زیرا کودکی که شناسنامه ندارد، به علت آن که نمیتواند به مدرسه برود متحمل آسیبهای اجتماعی بسیاری خواهد شد.
شیوا دولت آبادی، مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان نیز در ادامه با تاکید بر آنکه مشکلات در حوزه آموزش برای کودکانی که در شرایط دشوار و محروم هستند سرریز شده است؛ ضمن اشاره به عدم تصویب طرح «اعطای تابعیت به فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی» توسط مجلس گفت: علی رغم تعهدی که نسبت به منافع عالی کودکان در ایران داریم، اما همچنان شاهد آن هستیم که در مجلس شورای اسلامی باوجود آنکه قانونگذار بیش از هر فرد دیگری میتواند در سرنوشت کودکان با تصویب قوانین مختلف تاثیر گذار باشد، قوانین ما دوستدار کودک نبوده و به منافع کودکان توجه نمیکند.
وی ادامه داد: تا زمانی که کودکان سردرگم و بیهویت از مادران ایرانی با پدرانی از هر تابعیت، تنها به این دلیل که پدرشان تابعیت ایرانی ندارد، هنوز هم در ایران ازهویت محروم میشوند، کاملا آشکارا نشان داده میشود که مساله کودک اصلا در ایران مطرح نیست.
مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان افزود: طبق کنوانسیون حقوق کودک باید قوانینی در کشورها تصویب شود که منافع کودک در آنها لحاظ شده باشد، زیرا کودک بیهویت حتی از یک زندگی ساده و بدیهی نیز محروم خواهد شد و این تنها به خاطر نگرانی سیاستگذاران و قانونگذاران از این مساله است که خدایی نکرده یک مرد غیر ایرانی در صورت ازدواج با زنی ایرانی از موقعیتی که این ازدواج به وی میدهد، سوء استفاده کند.
به گزارش ایسنا، در ادامه نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان در ادامه ضمن اشاره به آنکه در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد «کارتهای آموزش» ایجاد شدند که به کودکان فاقد شناسنامه و اوراق هویتی داده شد تا آنها بتوانند در مدارس تحصیل کنند گفت: در آن زمان 22 هزار و 500 نفر توانستند توسط این کارتها جذب مدارس دولتی شوند.
پژوهش همچنین ضمن اشاره به دستور مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه "هیچ کودک افغانستانی، حتی مهاجرینی که به صورت غیرقانونی و بیمدرک در ایران حضور دارند، نباید از تحصیل بازبمانند و همه آنها باید در مدارس ایرانی ثبت نام شوند"، ضمن استقبال از دستور مقام معظم رهبری، تصریح کرد: پس از فرمان رهبری، مجددا این کارتها صادر شدند اما در خصوص تعداد کودکانی که این کارت ها را دریافت کردهاند در حال حاضرابهام وجود دارد، به طوریکه دو آمار 48 هزار نفر و 55 هزار نفر دریافت کننده اعلام شده است، اما براساس مشاهدات، بسیاری از کودکان اصلا در جریان این اطلاع رسانیها برای دریافت این کارتهای آموزش قرار نگرفته بودند.
نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان ادامه داد: تنها پنج روز مدت زمان دریافت کارتهای آموزش تحت عنوان "معرفینامه تحصیلی دانشآموزان اتباع افغانستانی فاقد مدارک اقامتی" در اردوگاهها بود درحالیکه بسیاری از کودکان اصلا در جریان این پنج روز اعلام شده قرار نگرفتند و به این ترتیب خود به خود از این کارتهای آموزشی محروم شدند.
وی همچنین عنوان کرد: بسیاری هم به دلیل عدم آگاهی پدر و مادر که گمان میکردند اگر سن فرزند را بزرگتر از آنچه هست عنوان کنند، برایشان بهتر میشود؛ کارتهای آموزشی را دریافت کردند که با سن واقعی کودک مغایر بوده و مطابقت نداشت؛ برای مثال کودک هشت ساله کارت آموزش کودک 11 ساله را دارد. علی رغم تمام تلاشهای انجمنها برای اثبات این مساله به مدیران مدارس، تلاشها بیفایده بوده بدین ترتیب حتی برخی از این کودکان به علت عدم تطابق سن واقعی با سن کارت آموزشی دریافتی، از تحصیل محروم شدهاند.
نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان در ادامه به برخی دیگر از اشکال محرومیت کودکان از کارتهای آموزشی اشاره کرد و گفت: همچنین برخی از پدر مادرها نیز به علت بیسوادی قادر به محاسبه سال میلادی تولد کودک خود نبوده و نتوانستند اطلاعات درست را ارائه دهند؛ به همین خاطر کودکانشان در حال حاضر محروم از تحصیل شدهاند. این درحالیست که بسیاری از این افراد برای دختران خود کارت آموزش دریافت نکردهاند تا آنها در خانه بمانند و فقط پسرها به مدرسه بروند.
پژوهش افزود: با این حال درچنین شرایطی، توانستیم تعداد زیادی از کودکانی را که دارای فرآیند مددکاری مداوم بودهاند را در مدارس دولتی ثبت نام کنیم که این گروه نیز دارای مشکلات "شهریه" هستند.
وی در خصوص مسائل و مشکلات شهریهای این افراد تصریح کرد: براساس شهریه اعلام شده از سوی دولت هر کودک باید 210 هزار تومان در مقطع ابتدایی به مدارس پرداخت کند اما مدارس مبلغی حدود 300 هزار تومان را از خانواده مطالبه میکنند و زمانی که علت را از مدیر مدرسه جویا میشویم مدعیاند به علت عدم بودجه و همچنین مبالغی تحت عنوان کمک به مدرسه و غیره این مبلغ اضافی باید از سوی خانوادهها پرداخت شود.
نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان ادامه داد: واقعیت این است که آموزش و پرورش توان تجهیز مدارس را از لحاظ لوازم و امکانات آموزشی ندارد. سوال ما از آموزش و پرورش این است که آیا این مسائل در بودجهها دیده شدهاند یا نه؟ اگر تجهیز مدارس در بودجه آموزش و پرورش دیده شده است، آیا نظارتی بر نحوه هزینه کرد بودجهها وجود دارد؟ زیرا در حال حاضر خانوادهای که دارای چهار کودک است،نمیتواند یک میلیون و 200 هزار تومان به مدرسه بدهد تا کودکان خود از امکانات آموزشی استفاده کنند، به این ترتیب کودکان این خانواده ها علی رغم اقدامات مددکاری از تحصیل محروم میشوند.
پژوهش ادامه داد: همچنین شاهد آن هستیم که بسیاری از این خانوادهها ترس اعزام به مرز را همواره با خود به همراه دارند. آن ها میترسند در صورت مراجعه به اردوگاهها برای دریافت کارتهای آموزشی دستگیر شوند زیرا گمان میکنند این طرح برای این مطرح شده که آنها خودشان به اردوگاهها مراجعه کرده تا شناسایی و سپس به مرز فرستاده شوند که این مسائل همگی حاکی از ابهامات موجود در این طرح است.
وی تصریح کرد: براساس گزارشات، اردوگاههای ارائه کننده کارت های آموزشی در برخی شهرستان ها بسیار خلوت بودهاند درحالیکه در استان تهران اردوگاههای دریافت کارت آموزشی بسیار شلوغتر از حد معمول بود به طوری که حتی مسئولان آنها وقت نمیکردند به امور تمامی افراد رسیدگی کنند.
در ادامه این نشست دولت آبادی، مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان ضمن اشاره به فرمان رهبری در خصوص تحصیل کودکان اتباع و فاقد اوراق هویتی عنوان کرد: یک اعلام حمایت از سوی رهبری میتواند بسیاری از کودکان را نسبت به آیندشان امیدوار کند اما مشکل این است که در حال حاضر این مساله به طور کامل در کشور پیگیری و انجام نشده است.
این درحالیست که نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان نیز در این خصوص اظهار کرد: امسال علی رغم فرمان رهبری مبنی بر توان استفاده کودکان بازمانده از تحصیل، اتباع و فاقد اوراق هویتی از امکانات آموزشی مدارس دولتی، خانه کودک ناصرخسرو انجمن حمایت از حقوق کودکان 90 دانش آموز، خانه کودک شوش انجمن 110 دانش آموز را تا مقطع ششم ابتدایی ثبت نام کرده است.
پژوهش ادامه داد: این مسئله تنها در خصوص انجمن حمایت از حقوق کودکان نیست؛ بلکه تمامیNGO ها مجبور به ثبت نام کودکان شدند و به علت آن که ما توان و امکانات لازم را نداریم، نتوانستیم از بسیاری از این افراد ثبت نام کنیم زیرا تعداد افرادی که میخواستند به این مدارس بیایند بسیار بیشتر از این بود.
به گزارش ایسنا، نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان در ادامه این نشست ضمن بیان آنکه در حال حاضر بیش از همه در محلات آسیب خیزی مثل هرندی، شوش و ناصرخسرو میبینیم که کودکان جذب آسیبهای اجتماعی میشوند گفت: متاسفانه پس از ورود آنها به آسیبها، دولتها مجبور به صرف میلیونها تومان در جهت کاهش این آسیبها میشوند درحالی که در بسیاری از مواقع این اقدامات اثربخشیهای لازم و کافی را ندارند.
پژوهش در ادامه ضمن اشاره به اتخاذ تدابیری از سوی شهرداری تهران برای ساماندهی منطقه شوش و هرندی گفت: استقبال می کنیم که شهرداری تهران به فکر حل مشکلات منطقه شوش و هرندی و ساکنان این مناطق است اما امیدواریم با طرحهای کارشناسی شده کوتاه مدت، بلند مدت و اصلاح ساختارهای ناسالم اقتصادی که به کاهش آسیب های اجتماعی بیانجامد، نسبت به ساماندهی این مناطق اقدام کند زیرا سیاستهای پادگانی پاسخگوی مشکلات این مناطق نخواهد بود.
نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان در ادامه به مشکلات آموزشی کودکان کار نیز اشاره کرد و گفت: علاوه بر کودکان اتباع، فاقد شناسنامه و اوراق هویتی تعداد زیادی کودک کار نیز در کشور وجود دارند که به علت ساعات کاری طولانی نمیتوانند برای مثال پنج ساعت در مدرسه حضور داشته باشند؛ به این ترتیب آنها نیز از تحصیل محروم میشوند که این مساله به طور خاص در ارتباط با کودکان چرخی بازار تهران صدق میکند.
پژوهش ادامه داد: طی تحقیقی که سال گذشته در خصوص کودکان چرخی و یا بارکش بازار تهران داشتیم، متوجه شدیم بسیاری از این کودکان به مدرسه نمیروند و از دریافت هرگونه امکانات آموزشی محروم هستند به این ترتیب به آنها اعلام کردیم سال آینده تمامی شما را در مدرسه ثبت نام خواهیم کرد و درهمین راستا طرحی را به آموزش و پرورش منطقه 12 ارسال کردیم تا یکی از مدارس خود را در ساعات 7:30 تا 9:30 صبح به این کودکان اختصاص دهد اما تا الان هنوز هیچ موافقتی با این طرح نشده است.
وی افزود: این در حالی است که حتی دو مدرسهای هم که سال گذشته آموزش و پرورش طی اقدام خوبی به کودکان کار اختصاص داد و شامل یک مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه بود، از کودکان کار گرفته شد و هر دو مدرسه را امسال تعطیل کردند.
نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان تصریح کرد: دلیل آموزش و پرورش برای تعطیلی این مدارس تنها این مساله است که کودکان حاضر در این مدارس فاقد شماره پرسنلی (رقمی که به عنوان جایگزین شماره کارت ملی برای ثبت نام کودکان ایرانی وارد میشود) هستند، به همین دلیل این کودکان نتوانستند امسال در این مدارس پذیرش شوند، این در حالی است که این مساله هیچ موضوع پیچیدهای نیست و آموزش و پرورش میتوانست به راحتی یک شماره برای آنها تعریف کند.
پژوهش در ادامه اظهار کرد: وقتی این مساله اینقدر برای آموزش و پرورش اهمیت دارد به طوری که هویت یک انسان تنها با یک شماره تعریف میشود تاجایی که این مدارس که ویژه کودکان بازمانده از تحصیل افغان و یا فاقد اوراق هویتی بودند، فقط به خاطر این مساله تعطیل شدند، میتوانستیم به راحتی این موضوع را حل کنیم.
وی ادامه داد: در حال حاضر آموزش و پرورش مدرسه پسرانهای را به عنوان مدرسه «شهید منتظری» برای تحصیل کودکان بازمانده از تحصیل و یا فاقد اوراق هویتی اختصاص داده است و در چنین شرایطی معلوم نیست که تکلیف دانش آموزان دختر چه خواهدشد؟.
وی در ادامه به طرح شورای شهر مبنی بر اتخاذ آمار کودکان کار شهر تهران اشاره کرد و گفت: طرح آمارگیری کودکان کار در شورای شهر تهران مطرح شد تا به موجب آن شورای شهر بتواند آماری که از NGOها دریافت میکند را به عنوان آمار کودکان شهر تهران اعلام کند در حالی که اصلا نمیتوانیم با این روش به آمار کودکان شهر تهران دست یابیم زیرا تعداد این کودکان در سراسر شهر بسیار زیاد است. همچنین تعداد زیادی از آنها اصلا در سطح شهر دیده نمیشوند و در کارگاههای زیرزمینی مشغول به کار هستند.
نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان ادامه داد: بار سنگینی از اقتصاد زیرزمینی این مملکت بر دوش کودکان کار است؛ برای مثال علت آنکه کیفی با مبلغ 20 هزار تومان به فروش میرسد آن است که نیروی کار آن کودک و ارزان بوده است، در حالی که اگر این کیف توسط نیروی کار بالغ تولید میشد مبلغ آن تا حدود 100 هزار تومان افزایش مییافت.
پژوهش افزود: این بازار را کودکان کار تامین میکنند؛ به همین دلیل نمیشود آمار دقیقی از تعداد آنها داشت، اما براساس مشاهدات تعداد زیادی کودکان کار بازمانده از تحصیل در شهر تهران وجود دارد.
به گزارش ایسنا، بنیان گذار و مدیرعامل انجمن "حمایت از حقوق کودک" در ادامه این میزگرد خواستار ارائه گزارش از نهادهای مسئول حوزه کودک در خصوص آگاهی از وضعیت کشور در این حوزه، در راستای احقاق حقوق کودکان شد و گفت: خواستار آن هستیم که بدانیم دستگاههای مربوط چه اقداماتی را در حوزه کودک و احقاق حقوق آن در کشور به انجام رساندهاند.
وی با تاکید بر آنکه اگر بخواهیم به مطالبات کودکان توجه کنیم طبیعتا متوجه میشویم که بیشترین مشکلات برای آن گروه از کودکانی است که در شرایط سخت قرار گرفتهاند افزود: مطالبات این کودکان حتی از دسترسی به تغذیه بسیار کم درحد تامین بقاء، سلامت و رشدشان شروع میشود.
دولت آبادی در ادامه با تاکید برآنکه برای مدیریت صحیح حوزه کودک باید درنظر گرفت هرکودک در چه خانواده و با چه سطح از شعور رشد میکند و همچنین میزان مسئولیت پذیری خانواده چقدر است؟ ادامه داد: مشکلات در حال حاضر در تمامی خانوادهها اعم از غنی و مرفه، درگیر، طلاق گرفته، معتاد آسیب دیده و غیره وجود دارد و این واقعیتی است که اکنون درکشور فضا برای رشد نسلی که هم سلامت جسمی روانی و هم مسئولیت پذیری، انسانیت و ... را داشته باشد، نداریم زیرا مشکلات ما در کشور مانند زنجیره بهم وصل شده است این در حالی است که باید بدانیم آموزش و مدرسه خوب میتواند در تغییر نسلها غوغا کند.
در ادامه این نشست، پژوهش، نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان ضمن بیان آنکه به علت پایین بودن کیفیت آموزشی آمار وحشتناکی از ترک تحصیل در کشور وجود دارد اظهار کرد: حتی کودکانی که از سنین پایین تحت پوشش انجمنهایی مانند انجمن حمایت از حقوق کودک و پیگیریهای مددکاری قرار دارند زمانی که به سن دبیرستان می رسند علاقهای به ادامه تحصیل نداشته و با یک چرخ در ناصر خسرو مشغول به کار می شوند.
پژوهش درخصوص علت این مسئله اظهار کرد: وضعیت نامطلوب موجود در مدارس و همچنین ادعا کودکان مبنی براینکه درس خواندن در ایران آیندهای ندارد علت این آمار وحشتناک ترک تحصیل در مدارس است.
وی در ادامه اظهار کرد: در جامعهای که میتوانیم به راحتی یک دیپلم و یا حتی مدارک تحصیلی بالاتر را بخریم؛ طبیعی است که شاهد این آمار وحشتناک ترک تحصیل باشیم.
به گزارش ایسنا، دولت آبادی در ادامه به آمار 48 هزار مردودی سال اول دبستان در سال جاری اشاره کرد و گفت: این یک فاجعه بزرگ است که 48 هزار مردودی کلاس اول دبستان داریم در حالیکه درهیچ جای دنیا به علت آن که سیستم آموزش ابتدایی فاقد ارزیابیهای دقیق عددی بوده و ارزیابیهای کیفی جایگزین آنها شده است، این مساله مشاهده نمیشود.
وی افزود: تمام این عوامل نشان میدهد که ما با مشکلات اساسی در تربیت کودکان خود مواجه هستیم؛به همین ترتیب فرآیند طبیعی رشد آنها نیز دچار اختلالاتی خواهد شد.
مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان در ادامه ضمن بیان آنکه براساس آمارهای مشاهداتی میتوان ادعا کرد که کودکان ایرانی مدرسه را دوست ندارند واز شروع سال تحصیلی لذت نمیبرند گفت: برای درک این مساله تنها کافی است که شاهد خروج دانش آموزان از مدرسه باشیم که گویی از پادگان رها شدهاند؛ در چنین شرایطی تنها مسالهای که کودکان را گاهی دلتنگ مدرسه میکند، حضور دوستانشان است که متاسفانه این رابطه صمیمانه بین معلم و دانش آموز در مدارس ایران ایجاد نمیشود.
دولت آبادی در ارتباط با معلمان کلاس اول ابتدایی نیز اظهارکرد: اگر معلم کلاس اول ابتدایی موظف شود تا برای مثال مدرک کارشناسی ارشد داشته باشد و یا بالاترین حقوق را از نظام آموزش و پرورش دریافت کند، باعث میشود آن فرد به علت علاقه مندی به کار و همچنین بهرهمندی از امکانات کافی، دانش آموزانی را تربیت کند که محیط مدرسه را دوست دارند. به این ترتیب حرمت معلم نیز حفظ شده و در زندگی خود تامین خواهد شد زیرا چنین معلمی عاشق کارخود است و میتواند دانش آموزان را به نحو احسن تربیت کند.
وی افزود: در حال حاضر بیشترین مشکل در حضور نداشتن معلمانی است که ذاتا معلم بوده و به عبارت دقیقتر به شغل خود علاقمند باشند تا بتوانند کودکان را به نحو صحیح تربیت کرده و برآنها اثرگذاریهای لازم را بگذارند؛ البته نمیتوان ادعا کرد که از این دست معلمان در کشور وجود ندارد، اما بیشک تعداد آنها زیاد نیست زیرا درغیراین صورت نسلهای بسیار بهتری را تربیت میکردند.
مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان در ادامه خاطرنشان کرد: نه تنها مدرسه خوب، معلم خوب و فضای آموزشی مناسب میتواند باعث کاهش آمار اعتیاد در کشور شود بلکه میتوان از این راه انسانهایی سالم، مسئول و متعهد تربیت کنیم که حداقل شعور اجتماعی را داشته باشند و بتوانند روابط اجتماعی خود را تامین کرده و آسیبهای اجتماعی کمتری را تولید کنند؛ تمامی این عوامل از راه مدیریت فضاهای آموزشی و مدارس کشور قابل دستیابی است.
به گزارش ایسنا، نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان در ادامه به کیفیت آموزشی مدارس کشور اشاره کرد و گفت: وضعیت آموزشی و همچنین کیفیت آموزش در مدارس کشور بسیار پایین است. تا زمانی که مدارس ایران به محل دوستدار کودک تبدیل نشوند وضعیتی بهتر از این نخواهیم داشت زیرا کودک باید بتواند ویژگیها و توانمندیهای خود را در مدرسه کشف کند، پرسشگری آزادانه داشته باشد تا توانایی کشف راههای پیشرفت را فراگیرد، در غیر این صورت فرد در مدرسه به کودک منفعلی تبدیل میشود که انگیزه لازم را برای ادامه تحصیل ندارد.
پژوهش ادامه داد: وقتی کودکانمان در مدارس اینقدر بسته تربیت میشوند باید چه انتظاری از آموزش پویا داشته باشیم؟متاسفانه معلمهای کشور نیز از آموزشهای لازم و به روز بهرهمند نیستند. ارائه آموزشهای متناسب با نیاز روز، برای معلمان و دانش آموزان باید در دستور کار آموزش و پرورش قرار گیرد. همچنین باید محیط دوستدارکودک در مدارس حاکم شود تا کودکان حضور در مدرسه را به بازار ترجیح داده و شرایط رشد آنها در مدرسه فراهم شود.
مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان همچنینن در این خصوص ضمن تاکید بر نیاز کشور به محیطهای دوستدار کودک، فرهنگ سرای کودک و غیره عنوان کرد: جامعه به شدت نیازمند محیطهای دوستدارکودک، فرهنگ سراهای کودک و غیره برای جبران خلاءهای کودکان است؛ در چنین شرایطی آموزش و پرورش کار بسیار سنگینی را به دوش میکشد اما باید بدانیم این بار تنها از لحاظ کمی سنگین بوده زیرا کیفت آن بسیار پایینتر از حد تصور است.
دولت آبادی همچنین اظهار کرد: تمام دنیا در حوزه آموزش و "کیفیت آموزشی" به موفقیتهایی دست یافتند که باید از آنها به عنوان الگو در کشور استفاده کنیم.
وی در ادامه در خصوص ضرورت وجود مهدهای کودک عنوان کرد: چند سال گذشته تحقیق بسیار خوبی در آموزش و پرورش در ارتباط با تعداد واژگان در هنگام ورود به مدرسه انجام شد که نتایج این تحقیق نشان میداد، کودکان مناطق محروم با 200 واژه و کودکان مناطق متوسط نشین شهرهای بزرگ با حدود 700 واژه وارد مدرسه میشوند که این مساله کاملا نمایانگر تفاوت بسیار عمده در آمادگی کودکان برای آموزش پذیری است.
دولت آبادی ادامه داد: این تفاوت میتواند سرآغازی باشد برای احساس حقارت، عدم شایستگی و غیره به این ترتیب پیش دبستانی در و مهد کودک میتوانند با ارائه آموزشهای بهنگام و مناسب نابرابریهای تحمل شده با کودکان را تا حدودی کاهش دهند.
وی ادامه داد: همانطور که مدرسه میتواند در صورت اقدام مناسب بسیاری از خلأهای کودک را رفع کند، پیش دبستان و مهدکودک نیز در این بین بسیار تاثیرگذار هستند و این اقدام به هنگام میتواند جلوی بسیاری از نابرابریها را در کشور بگیرد.
وی در ادامه ضمن تاکید بر آنکه در حال حاضر مهدکودک و پیش دبستانی در بسیاری از کشورهای دنیا اجباری است گفت: این دوره در تمامی ابعاد رفتاری و مهارتهای اجتماعی ارتقای شناخت عواطف و تعدیل هیجانات به طور موثر عمل میکند به این ترتیب استفاده کودکان از این مراکز آموزشی از بدیهیات حقوق کودک است.
به گزارش ایسنا، طاهره پژوهش در ادامه عنوان کرد: همین که کودکان بتوانند قبل از دبستان یک زندگی اجتماعی را تجربه کنند و طبق پیمان نامه حقوق کودک بتوانیم از بالاترین استانداردها برای شکوفا شدن استعدادها و رشد کودکانمان استفاده کنیم از مصادیق مهدکدک و پیش دبستانی است
پژوهش در ادامه ضمن اشاره به اینکه طبق آمار بهزستی تنها 11 درصد از کودکان سراسر کشور تحت پوشش مهدکودکهای این سازمان هستند گفت: این آمار بسیار وحشتناک است و باید برای افزایش و ارتقای آن اقداماتی در دستور کار قرار گیرد.
وی در ادامه ضمن گلایه از مفاد آموزشی ارائه شده در مهدهای کودک و پیش دبستانیها اظهار کرد: متاسفانه شاهد آن هستیم که کودک حتی نمیداند که در کدام فصل ماه و یا روز قرار دارد و در برخی مهد کودکها شخصیت کودکان یک سویه رشد می کند و محتوای آموزشی متناسب با نیازهای امروز کودکان ارائه نمیشود.
وی تصریح کرد: مهدهای کودک و پیش دبستانیهای موجود در کشور در حال حاضر محلی برای کشف توانمندیها و استعدادهای کودکان و همچنین تجربه زندگی جمعی برای آنها نیستند.
دولت آبادی نیز در ادامه این نشست در این خصوص اظهار کرد: آموزشهای که در حال حاضر در مهدهای کودک ارائه میشود کاملا اشتباه بوده و حتی الفبای روان شناسی رشد در آنها رعایت نمیشود و این اشتباهات باید اصلاح شود.
به گزارش ایسنا در ادامه این نشست شیرین صدرنوری، مددکار انجمن حمایت از حقوق کودک، در خصوص نحوه "تنبیه" در مدارس، پیش دبستانیها و مهدهای کودک اظهار کرد: تنبیه در نظام آموزشی کشور وجود دارد اما نمیتوان آن را صرفا جسمانی دانست بلکه بسیاری از آنها تبعیضهای آموزشی و رفتاری محسوب میشوند.
وی در ادامه ضمن بیان آنکه متاسفانه معلمان مدارس و پیش دبستانیها و مربیان مهدهای کودک بر روی کودکان انگ گذاری میکنند، ادامه داد: درحال حاضر دائما با تماسهایی مواجه میشویم که عنوان میکنند معلم به کودک برچسبهایی چون دیرآموزی، کندآموزی، بیش فعالی و غیره زدهاست و با ادعاهایی چون «من 20 ساله تجربی معلمی دارم این بچه دیرآموز است و به درد این مدرسه نمیخورد و غیره» کودکان را از ادامه حضور در مدرسه و فضای آموزشی دلسرد میکنند.
صدرنوری ادامه داد: معتقدم بسیاری از این رفتارها نشانه خستگی و ناراحتی معلمان از نظام آموزشی است که توانایی تامین آنها را ندارد. از طرف دیگر این معلمان آموزشهای لازم را نیز دریافت نمیکنند؛ برای مثال آموزش و پرورش ظرفیت دریافت 40 هزار معلم را دارد به این ترتیب این 40 هزار نفر را استخدام میکند بدون توجه به آنکه چه امکاناتی برای آموزش آنها در اختیار دارد. آیا فقط با اتکا به این مساله که کودک شیطنت دارد میتوان به آن برچسب بیش فعالی زد و یا کودکانی که کمی کندتر از سایرین مسائل را یاد میگیرند میتوان به راحتی آنها را دیرآموز دانست؟.
وی در خصوص تنبیهات با تاکید بر آنکه تنبیه در مدارس، پیش دبستانی ها و مهدهای کودک صرفا به صورت جسمانی نیست و هرچند تنبیهات جسمانی نیز از سوی مدارس همواره انکار میشوند گفت: همواره به علت عدم آگاهی معلمان از وضعیت کودکان در مراحل رشدی مختلف و یا ناتوانی معلم، تبعیضاتی برای دانش آموزان ایجاد می شود برای مثال گاهی اوقات میبینیم زمانی که کودکی با معلولیت جسمی به مدارس کودکان عادی میرود معلم وقت کافی را به وی اختصاص نداده و به این ترتیب تبعیض آموزشی ایجاد میکند.
وی در ادامه عنوان کرد: البته نمیتوان تمام تقصیر را گردن معلم انداخت زیرا وقتی 40 دانش آموز در یک کلاس حضور دارند معلم نمیتواند به خوبی اوضاع را کنترل کرده و همه مسائل را در نظر بگیرد.
صدرنوری ادامه داد: در حال حاضر هم تبعیض ملیتی و قومی و مذهبی در کشور وجود دارد که اینها همه از نقضهای آشکار نظام آموزشی کشور هستند. برای مثال رفتارهایی چون اخراج کودک از کلاس عواقبی چون تحقیر و تخریب شخصیت کودک را در بین سایر دانش آموزان به دنبال دارد.
صدرنوری در ادامه مدعی شد: با وجود آنکه برخی اظهار میکنند که جامعه ما روند فرزندسالاری را در پیش گرفته است اما باید بدانیم کودکان در ایران اصلا برای خودشان حقی متصور نیستند و نمیدانند چه حقوقی دارند به این ترتیب اصلا جامعه ما به سمت فرزندسالاری نمیروند هرچند میدانیم که برخی از خانوادهها هرآنچه کودک میخواهد را در اختیار وی قرار میدهند اما نمیتوان با اتکا به این مساله جامعه را فرزندسالار دانست زیرا کودکان ایرانی در خصوص حق و حقوق خود هیچ گونه آگاهی ندارند.
وی تصریح کرد: برای مثال در خط مشاوره تلفنی صدای یارا بیشتر افرادی که تماس میگیرند مادران هستند و حتی زمانی که خود کودک با ما تماس میگیرد نیز التماس میکند که پدر و مادرش نفهمند زیرا میترسد که مورد تنبیه واقع شود و این مساله به این دلیل است که کودکان در ایران اساسا امنیت ندارند حتی در خانوادههایی که معتقدیم فرزندسالار هستند.
این مددکار اجتماعی در پایان ضمن بیان آنکه براساس آمارهای صدای یارا معمولا آمار تنبیهات بدنی و عاطفی به هم نزدیک است اظهار کرد: این امر شاید به آن علت باشد که حتی خانوادهای هم که تنبیه بدنی نمیکند در پارهای از موارد کودک را مورد آزار عاطفی و روانی قرار میدهند.