رویداد۲۴ شادی مکی: چند روز پیش بود که حمید رسایی نماینده سابق مجلس و فعال سیاسی اصولگرا در کانال تلگرامی خود سخنانی عجیب نوشت. سخنانی که براساس آن اینبار خواستار آن شده بود که به جای مجازات زنانی که او از آنها به عنوان شل حجاب و بدحجاب یاد میکند این بار این مردان هستند که باید راهی ونهای گشت ارشاد شده و مورد تنبیه قرار گیرند.
او در این باره مینویسد: یکی از عوامل پدیده شوم بیحجابی و شل حجابی، فراموشی غیرت در مردان جامعه ماست. اینکه در تمام سالهای پس از انقلاب، فقط زنان شل حجاب و بیحجاب جامعه را مورد خطاب قرار دادهایم و ونهای گشت ارشاد را فقط برای هنجار شکنان زن به خیابان آوردهایم، خطا بوده است. آنها که باید به داخل ون گشت ارشاد راهنمایی شود، مردان بیغیرت جامعه هستند.
رسایی پیشتر هم در واکنش به توییت ناهید خداکرمی عضو شورای شهر تهران که انتخاب نوع پوشش را کمترین حق زن برشمرده بود، گفته بود: کمترین حق شهروندان انتخاب نما و پوشش ساختمانش است. چطور یک شهروند حق ندارد هر پوششی را برای ساختمانش انتخاب کند، ولی حق دارد با هر نمایی در جامعه اسلامی تردد کند؟ پاسخی نه چندان مرتبط و معقول به یک سوال اساسی.
سخنان رسایی به عنوان فردی که رسانه را شناخته و از کارکردهای آن مطلع است میتواند گاهی به شدت کممایه و گاهی نیز به شدت خطرناک و بحران آفرین باشد. در سخنان اخیر او تلویحا این موضوع مورد تایید قرار گرفته است که مرد مالک و اداره کننده فکر و عملکرد زن بوده و اوست که باید زن را تحت کنترل خود درآورده و براساس معیارهای خود باید زن را شکل دهد.
نتیجه چنین طرز فکر جزماندیشانهای در جامعه امروز که زنان به خوبی از حقوق خود آگاه بوده و هر فرد انسانی به دنبال کسب تجربه زندگی خویش است همان داس پدرانهای میشود که سر رومینای ۱۳ ساله را به دلیل یک اشتباه برید و همان خنجری که سر از تن فاطمه ۱۹ ساله جدا کرد آنهم به جرم خیانت ناکرده در زندگی زناشویی تحمیلی و رنجآور. افرادی که دست به قتلهای موسوم به قتل ناموسی میزنند نیز چنین تفکری داشته و اگر زنانی که از منسوبین ایشان هستند مطابق خواست و ارزشهای این افراد عمل نکنند به خود اجازه میدهند که چنین زنانی را مانند یک شی تحت تملکشان از سر راه بردارند.
این نگاه نه تنها شان زن را به ابزاری بدون فکر برای عمل به هنجارهای مرد تقلیل میدهد بلکه برآن است که با فشار و ارعاب مردان جامعه آنها را به سوی زورگویی نسبت به زنان سوق دهد. عملکردی که میتواند شکاف میان زنان و مردان جامعه را افزایش داده و حتی بر اختلافات خانوادگی دامن بزند.
تجویز چنین نسخههایی برای جامعه که از مردان به عنوان اهرم فشاری برای تاثیرگذاری بر تصمیمگیریهای شخصی زنان بهرهبرداری میکند تنها بازخوردی که خواهد داشت افزایش طلاق و خشونت علیه زنان در جامعهای است که میزان خشونتهای خانگی در آن در حال حاضر نیز چشمگیر است.
اما این عملکرد روی دیگری هم دارد و آن جدا شدن نسل جوان از تمامی ارزشهای موجود در جامعه به دنبال خشم و اعتراض خود نسبت به رویکردهای افراطی و نامتناسب با نیازهای جهان امروز است . جوانانی که ممکن است به گمان آنکه تمام ارزشها و سنن موجود در جامعه یکدست بر زورگویی و کنترلگری تاکید داشته و از محبت و درک متقابل در آن خبری نیست سر به عصیان برداشته و از جامعه خود گریزان شوند.
دکتر کامل دلپسند جامعه شناس توسعه اجتماعی در این باره به رویداد ۲۴ میگوید: من در خصوص چنین اظهار نظرهایی قائل به یک فرد خاص نیستم بلکه به نظرم تیپ خاصی از کنشگران، افراد سیاسی و افرادی که جایگاهی برای تاثیرگذاری بر جامعه دارند اقدام به تزریق ارزشها و هنجارهایی به جامعه میکنند که باعث ایجاد واکنشهای اجتماعی مشخصی در جامعه میشود.
وی توضیح میدهد: عمده واکنشهای اجتماعی ناشی از سخنان این تیپ شخصیتی بسیار منفی است. نکته آن است که این تیپهای مشخص معمولا از پشتوانههای قانونی و مشروعیت بخش برخوردارند و به همین دلیل هم میتوانند با اقتدار صحبت کنند و واکنشهای منفی مردم نسبت به سخنان آنها نیز میتواند در حد اعتراض در فضای مجازی، طرد، انکار و... باشد. معمولا سخنان این افراد تاسفهای اجتماعی که ما کجا بودیم و الان چه شدیم را به دنبال دارد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه سخنان این افراد بازتاب ارزشهای اجتماعی و فرهنگی طبقه حاکم بر جامعه است که خود را نماینده بخش اعظمی از جامعه تصور میکنند، ادامه میدهد: وقتی یک تیپ خاص خود را نماینده بخش بزرگی از جامعه دانسته و بخواهد این موضوع را به جامعه نیز تزریق کند طبیعتا نوعی صبغه پنهان تمامیتخواهی ارزشی و فرهنگی و هنجاری را به دنبال دارد.
وی با اشاره به اینکه کنشگران اجتماعی و جامعه به طبع زنده، پویا و آگاه از وقایع اخیر جامعه، چنین ارزشهایی را نمیپذیرند، میافزاید: اما این تیپ شخصیتی که چنین گزارههایی را در جامعه تزریق میکنند پشتوانههای قانونی و سیاسی در اختیار دارند که فرصت کنشگری و اظهار نظر برخلاف تمام ارزشهای مقبول در بدنه جامعه را به آنها میدهد و تا زمانی که این پشتوانهها در اختیار این افراد بوده و مصون هستند در مقابل مورد سوال قرارگرفتن و پاسخگویی همچنان به چنین اظهارنظرهای عجیب و غیرمعقولانه ادامه میدهند که به نظر من نباید به این سخنان پروبال زیادی داد.
دلپسند گفت: راهکار این است که وقتی این افراد چنین اظهارنظرهایی میکنند باید بر ارزشهای انسانی مبتنی بر ادب و احترام بر حقوق شهروندی که به آن معتقدیم پافشاری کنیم. زیرا واکنشی غیر از این میتواند منجر به مشروعیت بخشی به افراط گرایی در جامعه شده و حوادثی مانند دختر کشی و فرزند کشی را در جامعه رقم بزند که این اواخر نیز رسانهای شد.
وی تصریح میکند: این ماجراها آتش حرص و تعصب و ارزشهای کاذبی را شعلهور میکند که حتی خود این افراد نیز به آن اعتقاد ندارند به معنای دیگر زندگی شخصی سیاری از این تیپهای شخصیتی برخلاف گفتارشان بوده، اما برای ماندگاری در آنچه به آنها اقتدار میبخشد نان به نرخ روز خورده و چنین کلماتی را بر زبان میآورند.
این جامعهشناس توسعه اجتماعی میگوید: در ماجرای زنکشی و فرزندکشی خلاهای قانونی و بعضا مشروعیت بخشیهای قانونی مواجه هستیم که ارزشهای جدید معاصر را در نظر نمیگیرند. ضروری است هم در حیطه قانونگذاری و هم در حیطه تشریع و فتاوایی که به لحاظ موضوعات جدید هستند با ارزشهای زندگی جدیدهمراه شویم؛ بنابراین فکر میکنم یک شکاف عظیمی در جامعه وجود دارد میان نظام ارزشهای سنتی که از طریق قانون گاهی تجویز شده است و آن ارزشهای جهانی که در واقع نوعی اپیدمی جهانی است و مختص ایران نیست.
وی تصریح میکند: ایرانیان به لحاظ دانش بالا و به روز بودن و همراهی با جهان ارزشهای مثبت و انسانی را همواره پذیرفتهاند. اما وقتی تیپ مشخص مسلط خوراک شکافی مذکور را تامین میکنند مانند دمیدن بر آتش زیرخاکستر بوده و بار دیگر گزارههای ضد ارزشی مانند زنکشی را میتواند زنده کند؛ که این موضوع باعث فاصله اجتماعی میشود که میان سیاستگذاران، دولتمردان و طبقه عام جامعه وجود دارد. همچنین این سخنان زمینهساز فاصله گرفتن مردم و رسانههای اجتماعی جدید از یک سو و طیف مشخص مسلط میشود.
دلپسند میگوید: تا وقتی که جامعه زنده بوده و مسائل اجتماعی را ارزیابی میکند. افراد دارای تسلط و قدرت نمیتوانند ارزشهایی را به جامعه تزریق کنند که مورد پذیرش نظام اجتماعی نیست.
وی با بیان اینکه انتخابهای قانونی در نظام قانونگذاری و در قوه مققنه ما مبتنی بر انتخابهای سیاسی است، اظهار میکند: این انتخابها نیز در هر مقطعی مبتنی بر تیپ فکری خاص است و متاسفانه وقتی افرادی از چنین طیفهای فکری در مجلس هم حضور داشته باشد این افراد همچنان از این وضعیت منتفع خواهند بود. تا وقتی قانونگذاران همسو با تندروها باشند طبیعتا قانون هم فرصت اصلاح نخواهد داشت.
این جامعه شناس عنوان میکند: اما نکته آن است که هر قدر این افراد بخواهند به صورت تزریقی عمل کنند، اما تزریق ارزشهای نامرتبط با نظام اجتماعی موجود همچنان باعث پویایی بیشتر جامعه شده و مردم بیشتر متوجه خواهند شد که درست و غلط کدام بوده و آگاه میشوند که باید چه اتنتخابهایی داشته باشند. این مساله یاد آور مثل «معروف ادب از که آموختی؟ از بیادبان» است.
به گزارش رویداد۲۴ در جامعهای که فقر و بیکاری مردم را خسته و فرسوده کرده است و میزان آسیبهای اجتماعی که زنان یکی از قربانیان اصلی آن هستند رو به افزایش است همچنان برخی از کنشگران سیاسی و اجتماعی از فشار بیشتر بر مردم برای حفظ ارزشهای خاص مدنظر خود سخن میگویند. شاید اگر همین افراد سری به خیابانها زده و زنان و مردان زبالهگرد و دستفروش یا مردان و زنانی که تنها راه تامین درآمدشان تنفروشی است را از نزدیک مشاهده کرده و پای درد و دل آنها بنشینند به خوبی متوجه شوند که نیاز و مطالبات امروز مردم جامعه چیز دیگری بوده و اعمال فشار و بهکارگیری الفاظ توهینآمیز نسبت به بخش بزرگی از جامعه هیچیک از دردهای آن را درمان نمیکند.