گزارش القدس العربی:
میتوان انتظار داشت که با رئیس جمهور جدید، رفتار ایالات متحده در وهله اول در قبال ایران تغییر کند. ایالات متحده نیازمند یک ارامش نسبی در رابطه با ایران است، به این ترتیب از تحریمهای خود علیه این کشور و همچنین از فشارها علیه آن میکاهد، تا بتواند آن را به سمت مذاکراتی سوق دهد که منجر به ارامش و توازن شود.
رویداد۲۴روزنامه القدس العربی، چاپ لندن نوشت: میتوان پیش بینی کرد که پیروزی جو بایدن دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، تا حد زیادی معادلات ایالات متحده را تغییر میدهد. دونالد ترامپ سیاست خارجی آمریکا را در زمینههای متعددی در رابطه با چین، ایران، سوریه، اروپا و فلسطین، تغییر داد. علاوه بر اینکه سیاستهای او تاثیر منفی بر تجارت جهانی، آب و هوا و محیط داشته است.
در ادامه این مطلب آمده است: در صورتی که بایدن در انتخابات پیروز شود، باید یک تحول اساسی در سیاست خارجی آمریکا ایجاد کند و این یک مساله حتمی است.
ایالات متحده با انتخاب بایدن در مییابد که گرایشهای مردمی آمریکا مخالف ورود به جنگهای جدید است و دلیل آن، بار سنگین اقتصادی و امنیتی این دخالتهاست. از این رو، دوره ریاست یک دموکرات، برای دولتهای منطقهای نظیر ایران و ترکیه دوره آرامتری خواهد بود.
طبعا در رابطه با عربستان سعودی و امارات، تغییر حکومت در آمریکا به معنای بازگشت روابط به مرحله پیش از روی کار آمدن ترامپ است. همزمان، در صورت پیروزی دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، بار دیگر بحث حقوق بشر و رعایت نشدن آن از سوی دولتهای عربی، در قویترین حالت خود، در کنگره دموکرات مطرح میشود.
در مرحله بعد، ایالات متحده در مییابد که نمیتواند به تنهایی جهان را رهبری کند، یکه تازی آمریکا به پایان رسیده است و دیگر نمیتواند دولتها را همانطور که میخواهد اداره کند، بلکه مجبور به همکاری بین المللی و منطقهای است. از این پس، اولویت در سیاست خارجی جدید آمریکا، تعامل با پیامدهای اقتصادی کرونا و مسائل مربوط به تجارت و بهبود اوضاع اقتصادی است.
بیشتر بخوانید: آیا شکست تاریخی ترامپ در پیش است؟
در مرحله بعدی، اروپا بر نسبت اعتماد اقتصادی خود بر چین میافزاید و این کشور به یک شریک اقتصادی و استراتژیک برای اروپا تبدیل میشود. پس از برگزاری انتخابات، نقش آمریکا روز به روز در سطح جهان کمرنگتر میشود، اما این مساله به معنای پایان نقش جهانی آمریکا نیست، بلکه به معنای پناه بردن آن به زبان ائتلافها و همکاریهای تازه است. اروپا هم به رئیس جمهوری که امکان توافق و همکاری با آن وجود داشته باشد، خوشامد میگوید، بویژه آنکه کاهش سطح همکاری بین آمریکا و اروپا در خصوص ایران و امنیت اروپا، اروپاییها را بر آن داشت تا به فکر اقدامات و توازنهای جدید بیفتد.
اگر مساله ایران را در نظر بگیریم، میبینیم که ترامپ با لغو توافق هسته ای، نسبت همکاری خود با اسرائیل را بالا برد، اما موفق به حل مشکل با ایران نشد، همانطور که نتوانست دیگر مشکلات منطقه را حل کند، برای مثال موضوع فلسطین همچنان حل نشده باقی مانده است، همچنانکه شرایط در مورد جنگ یمن و لیبی به همین منوال است.
میتوان انتظار داشت که با رئیس جمهور جدید، رفتار ایالات متحده در وهله اول در قبال ایران تغییر کند. این تحول مستلزم آن است که نظام ایران در جای خود باقی بماند، در ادامه ایالات متحده نیازمند یک ارامش نسبی در رابطه با ایران است، به این ترتیب از تحریمهای خود علیه این کشور و همچنین از فشارها علیه آن میکاهد، تا بتواند آن را به سمت مذاکراتی سوق دهد که منجر به ارامش و توازن شود. در حالی که بخشی از درگیریهای امریکا با ایران مربوط به موضوعات هستهای و نقش ایران در منطقه است، ایالات متحده در سایه دولت دموکرات جدید، میل چندانی به مقابله با نقش منطقهای ایران نخواهد داشت، بلکه به دنبال راهی برای رسیدن به سازش با آن است. چه بسا ائتلافهایی شکل بگیرد که هدف از آن، آتش بس و تغییر رفتار ایران بدون مقابله مستقیم باشد. این احتمالات با خط مشی عمومی دولت ترامپ تناقض دارد.