رویداد۲۴ شادی مکی: در ایران هیچ نهاد یا قانونی نیست که کودکان کار را به صورت جدی و کامل تحت حمایت خود قرار داده و از ادامه کار آنها جلوگیری کند. به علاوه آنکه برای عموم جامعه مفهوم کودک کار در کودکانی خلاصه میشود که خیابانها عرصه کار و فعالیتشان هستند. حال آنکه بخش بزرگی از کودکان به صورت مخفیانه و زیرزمینی یا به صورت واضح در مراکز کاری مختلف به کار گمارده میشوند. بسیاری از این کودکان کارگران غیررسمی هستند که در هیچ آماری هم نامی از آنها آورده نمیشود آنها معمولا با دستمزدهای کم و ساعات کاری زیاد کنار میآیند یا اگر درکنار خانواده خود مشغول به کار باشند هیچ دستمزدی برایشان در نظر گرفته نمیشود.
این کودکان از دنیای کودکی خود خیلی زود خداحافظی کرده و برای امرار معاش وارد دنیای بزرگسالان میشوند دنیایی که با هیچیک از ویژگیها و نیازهای روحی و جسمی و آموزشی آنها تناسب ندارد. ابوالفضل هم یکی از همین کودکان بود که در کورههای آجرپزی جان باخت.
داستان زندگی و مرگ ابوالفضل در کوره آجرپزی
چند روز پیش بود که ابوالفضل پا به کوره آجرپزی گذاشت تا در کنار پدرش انبارزنی کند. هیچکس فکر نمیکرد پایان زندگی کوتاه او در قیف ترسناک کوره رقم بخورد. پدر ابوالفضل به صورت پیمانکاری در کوره آجرپزی کار میکند و ابوالفضل نیز برای ارتقا درآمد خانواده با پدرش همکاری میکرده است. برای این کودک، درس خواندن در کلاس دوم دبستان تمام میشود و او تبدیل به یکی از بازوهای نانآوری برای خانواده پرجمعیتش میشود. او فرزند ششم از میان هفت فرزند پدر است. پدری که تا کنون ۳ بار ازدواج کرده و ابوالفضل هم حاصل دومین ازدواج او بود. این کودک سالها بود که در کنار نامادری زندگی میکرد و گاهی هم به گفته کارگران کوره به دلیل اختلافاتی که با پدر داشت شبها را در کوره صبح میکرد.
خانواده ابوالفضل مانند بسیاری دیگر از کارگران کورههای آجرپزی نیشابور از شهرهای دیگر استان به دنبال یافتن کار مهاجرت کردهاند. پدرش اهل گناباد است و خانهشان در کنار همین کورههایی قرار دارد که عقربه عمر ابوالفضل را وقتی به عدد ۱۲ رسید متوقف کردند. بدن نحیف و بیجان این کودک چند روز پیش در حالی مشاهده میشود که روی نوار نقاله کورهپزخانه افتاده است.
کودکانی که برای کسب درآمد در کنار والدین قرار میگیرند
رضا مهرداد رئیس کمیسیون حقوقی و نظارت شورای شهر نیشابور ماجرای مرگ ابوالفضل در کورهپزخانه را اینگونه برای رویداد۲۴ تعریف میکند: بسیاری از کارگران کورههای آجرپزی در نیشابور مهاجر هستند و با خانواده به صورت فصلی به این شهر آمده و در کورهها مشغول کار میشوند. بیشتر این مهاجران از شرق و جنوب شرق خراسان یا منطقه جنوب شرق کشور برای کار به سمت کورههای آجرپزی نیشابور حرکت میکنند.
او با بیان اینکه این افراد معمولا به لحاظ اقتصادی و فرهنگی ضعیف هستند، ادامه میدهد: این خانوادهها تعدد فرزند و زوجات دارند که پدر ابوالفضل هم ۳ بار ازدواج کرده بود و ابوالفضل همراه با همسر سوم پدرش زندگی میکرد. گفته شده که این کودک با خانوادهاش اختلافاتی داشته است به نحوی که کارگران کوره به یاد میآورند که او زمستان سال گذشته شبهایی را در دهلیزهای کوره آجرپزی که گرمتر بوده صبح کرده تا در خانه نباشد.
عضو شورای شهر اضافه میکند: هر کدام از کارگران بخشی از کار را اجاره میکنند که به اصطلاح به آنها انبارزن میگویند. یعنی خشتهای خام را به صورت خاصی کنار هم چیده تا خشک شوند تا بعد داخل کوره منتقل شوند. این کارگران معمولا عددی انبارزنی میکنند و هرقدر تعداد خشتهایی که انبارزنی میکنند بیشتر باشد پول بیشتری میگیرند. به دلیل همین وابستگی میزان دستمزد با تعداد خشتهای انبار شده این کارگران از اعضای خانواده خود اعم از همسر و فرزندان کمک میگیرند و در نهایت حاصل کار تمام اعضای خانواده به سرپرست داده میشود. خانواده ابوالفضل هم چنین شرایطی داشتند.
وی میافزاید: این پسر با نامادری خود زندگی میکرده درحالیکه متاسفانه در فرهنگ جامعه ما بهویژه اقشاری که دچار ضعف فرهنگی هستند هنوز این مساله جا نیفتاده که فرزندخوانده و نامادری با هم روابط خوبی داشته باشند. از سوی دیگر پدر هم که در این مورد خاص ۳ بار ازدواج کرده قاعدتا هم با فقر فرهنگی روبروست؛ به علاوه آنکه به دلیل فقر اقتصادی فرزندان خود را در شرایطی قرار میدهد که کار کنند تا خانواده درآمد بیشتری داشته باشند. میتوان گفت که یکی از دلایل فرزندآوری زیاد این خانوادهها استفاده از آنها به عنوان نیروی کار و کمک خرج خانواده در آینده است.
مهرداد خاطرنشان میکند: در نمونههای مشابهی که با آنها برخورد کردهام اختلافات خانوادگی و فشار کاری روی کودکان در کورههای آجرپزی باعث میشود که چنین اختلافاتی در میان خانوادهها وجود داشته و کودکان در شرایط تنشزایی قرار بگیرند.
روز حادثه در کورهپزخانه چه گذشت؟
مهرداد عنوان میکند: این کودک ۱۲ ساله روزر حادثه کنار دستگاه بوده است. دستگاههای آجرپزی، قیفی دارند که آغاز فرآیند تبدیل خاک به آجر است. این قیف خاک را نرم و خرد کرده و روی نوار نقاله میفرستد. روز حادثه ابوالفضل کنار دستگاه بوده و متصدی دستگاه به او هشدار میدهد که دستگاه خطرناک است و ممکن است دچار حادثه شوی.
رئیس کمیسیون حقوقی و نظارت شورای شهر نیشابور خاطرنشان میکند: هیچکس متوجه نشده که این بچه چه زمانی کنار لبه قیف رفته و چه اتفاقی افتاده که درون آن افتاده است. وقتی مقدار خاک داخل قیف کم میشود دوباره آن را با لودر پر میکنند. داخل این قیف چنگکهایی دارد که خاک را نرم میکند. ظاهرا این چنگکها شکم ابوالفضل را میگیرند و در نهایت که جسد او روی نوار نقاله میافتد، تازه کارگران متوجه او میشوند که البته دیگر کار از کار گذشته است.
او میگوید: با کارشناسان آتشنشانی هم صحبت کردم از نظر آنها هم معلوم نیست چه اتفاقی افتاده که بچه داخل این قیف خطرناک رفته است. آیا عمدی رفته یا پایش سر خورده است. تنها چیزی که میدانیم آن است که جنازه بچه روی نوار نقاله افتاده بوده و این زمانی است که سایرین متوجه حادثه میشوند. به نظر بسیاری از افرادی که در آنجا بودند ابوالفضل در میان خاکهای داخل قیف خفه شده و مرگ او در اثر خفگی است که البته تشخیص نهایی موضوع با پزشکی قانونی است.
حضور پررنگ کودکان در کورههای آجرپزی نیشابور
مهرداد درباره شرایط درس خواندن کودکان کار در کورهپزخانهها اظهار میکند: به گفته مدیران مدارسی که این کودکان را آموزش میدهند این بچهها با مشکل و سختی درس میخوانند و سر کلاس درس حاضر میشوند و با توجه به میزان خستگی آنها معمولا بود و نبودشان سرکلاس درس تفاوت چندانی نمیکند. با این میزان تنش طبیعتا حاشیههای درس خواندن یا نخواندن فرزندان این خانوادهها بسیار زیاد است.
او درباره ساعت کاری کوره پزخانهها میگوید: کار در این حوزه ساعت مشخصی ندارد و بسیاری از بخشهای آن این امکان را دارند که تا هر ساعتی فعال باشند. مثلا در بخش انبارزنی ساعت کار دست کارگران است و ممکن است تا آخر شب هم کار کنند مخصوصا اگر فروش زیاد باشد.
عضو شورای شهر با بیان اینکه آمار دقیقی از کودکانی که در کورههای آجرپزی کار میکنند وجود ندارد، عنوان میکند: کار کودکان غیررسمی و به صورت خانوادگی است، اما اگر به صورت میدانی به این مناطق بروید به وضوح حضور پررنگ بچهها مشخص است. بهویژه در قسمتهایی که مربوط به پیش از رفتن خشت به کوره است کودکان بیشتر دیده میشوند. البته در قسمت نهایی که بسیار گرمتر است و آجر به کوره میرود بچهها نیستند، اما در قسمتهای اول کار کودک زیاد است که در میدان کار حضور دارند.
مهرداد با اشاره به اینکه کورهپزخانهها خارج از محدوده شهری قرار دارند، عنوان میکند: این مراکز در حریم شهر قرار دارند، اما مدیریت شهری نیشابور اعم از شورا و شهرداری دخالتی در این موضوع نمیتواند داشته باشد.
وی با بیان اینکه در حوزه کشاورزی شاهد حوادثی تلخ برای کودکان فعال در این حوزه بودهایم، اما هیچیک به این شدت فجیع نبودهاند، یادآور میشود: باعث تاسف است که شرایط نامطلوب اقتصادی باعث شده کودکانی که آینده ایران متعلق به آنهاست در چنین شرایطی زندگی کرده و دچار فجایعی اینچنینی شوند. حتی در حوزه کشاورزی و دامداری نیز شاهد حضور کودکان به عنوان نیروی کار در کنار والدین هستیم.
رئیس کمیسیون نظارت و حقوقی شورای شهر نیشابور درباره فعالیت سمنها در حوزه کار کودک در این شهر تصریح میکند: سمنهایی در حوزه کودکان داریم که شاید شرایط برای اثباتشان مهیا نبوده اما در حوزه شهری سمنهایی داریم که فعال و پیگیر بوده و دنبال موضوع شهر دوستدار کودک هستند. اما در حوزه کودکان کار هنوز فعالیتها نمود زیادی نداشته است که امیدواریم این اتفاق رخ دهد. این چنین حوادثی بسیار دردناک است، اما به نظر میرسد که به دنبال خاتمه دادن به این وضعیت نیستیم ما این سوال را داریم که چنین شرایطی برای کودکان تا کی و تا کجا ادامه مییابد؟
بیشتر بخوانید:
کودکانی که به جرم فقر دستگیر میشوند! / روایتی دلخراش از بازداشت ۳ کودک کار در تهران
قانون کار چه میگوید؟
به گزارش رویداد ۲۴ براساس کنواسیون حقوق کودک که ایران نیز سالهاست به آن پیوسته، کار کودکان ممنوع است. اما براساس قوانین کار ایران و تا حدودی طبق منشور سازمان جهانی کار، نوجوانان از سن ۱۵ سالگی میتوانند به صورت پارهوقت و تحت شرایطی خاص کار کنند؛ مثلا کار آنها نباید به صورت شبکاری بوده یا شرایط سخت کاری فیزیکی داشته باشد. در قوانین وزارت کار ایران تبصرههایی گنجانده شده که براساس آن افراد در سنین نوجوانی میتوانند به صورت قانونی کار کرده و از امتیازات قانونی مانند بیمه برخوردار باشند.
قوانینی که به نظر میرسد که کارایی لازم را برای جلوگیری از کار کودکان نداشتهاند. چه آنکه تنها روش مرسوم طی سالهای اخیر برای جلوگیری از کار کودکان برخوردهای قهری سازمان بهزیستی است که تنها به کودکان کار در خیابان پرداخته و آنها را از سطح خیابان جمعآوری میکند، اما این کودکان بعد از مدتی ناچارند برای معاش خانواده با وجود وحشتی که از دستگیری دوباره توسط این سازمان دارند به خیابانها آمده و کار خود را اغاز کنند.
درباره کودکان کار در کارگاهها یا کودکان کار در خانه، اما شرایط فرق میکند این کودکان را نه کسی میبیند و نه کسی صدایشان را میشنود. تعداد این کودکان البته کم نیست، اما آمار دقیقی نیز از تعداد آنها وجود ندارد.
وجود بیش از ۹ میلیون کودک کار در کشور
در سال ۱۳۹۶ گزارش جامعی توسط مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره کار کودک انجام شده که در بخشی از این گزارش وضع فعالیت کودکان ۱۷-۱۰ ساله کشور در سال ۱۳۹۶ مورد بررسی قرار گرفته است. این گزارش نشان میدهد که از حدود ۹ میلیون کودک حدود ۴۹۹ هزار کودک فعال شاغل و در جستوجوی کار هستند که نسبت به سالهای ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ با افزایش ۹۶ درصدی و ۶۰۰ درصدی روبرو بودهاند.
از میان این کودکان حدود ۴۱۰ هزار کودک شاغل و ۸۹ هزار کودک در جستوجوی کار بودهاند که نسبت به سالهای ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ کودکان شاغل به ترتیب ۱۰.۲ و ۱۱.۵ درصد افزایش و کودکان در جستوجوی کار در سال ۱۳۹۴ با افزایش ۷ درصدی و در سال ۱۳۹۵ با کاهش ۱۳.۵ درصد روبرو بوده است.
این آمار رسمی نشان میدهد که کار کودکان با وجود ممنوعیت در قانون و کنوانسیون حقوق کودک با هیچ اعتراض عملی از سوی نهادهای قانونی مواجه نیست مگر آنجا که این کودکان در مقابل چشم قرار داشته و وضعیت اسفبار خود را به رخ مردم و مسئولان بکشند و ضروری به نظر رسد که برای پاک کردن صورت مساله، آنها از سطح خیابانها جمع شوند و نام این جمع آوری هم از سوی نهادهای مسئول ساماندهی گذاشته میشود.
اما کودکانی که در کورهپزخانهها یا کارگاههای زیرزمینی یا حتی آشکار و کودکانی که بازوی درآمدزایی خانواده خود محسوب میشوند مورد هیچ حمایت قانونی قرار نمیگیرند و هیچ سازمانی نیست که به دقت استفاده از کودکان را در بخشهای خصوصی و حتی نهادی عمومی مانند زیرمجموعههای شهرداری مورد پایش قرار دهد. زیرا همه مسئولان به خوبی میدانند که برای جلوگیری از کار کودکان ابتدا باید خانوادههای آنها در شرایط مناسب اقتصادی قرار گیرند موضوعی که رسیدن به آن طی مسیری بسیار سخت را برای تصمیمگیران و تصمیمسازان کشور رقم میزند.
به گزارش رویداد۲۴ زندگی ابوالفضل هم به دلیل زیستن در شرایط نامناسب و اشتغال به کار در جایی که مناسب سن او نبود خیلی زود به پایان رسید. اگر خانواده ابوالفضل به لحاظ شرایط مالی و فرهنگی توانمند بودند اجبار به کار در چنین شرایط نامطلوبی نداشت و امروز در خانه مشغول آموزش و زندگی طبیعی یک نوجوان بود. اما حقیقت آن است که در کشور ما زندگیهای زیادی مانند زندگی ابوالفضل به دلیل فقر و تنگدستی در همان کودکی تباه میشود و اگر این تباهی به مرگ زودهنگام هم ختم نشود به زجر هر روزه از کودکی تا سالمندی منتهی خواهد شد.