اگر پرویز فتاح به صراحت از جبهه پایداری فاصله بگیرد و حاضر نباشد که گفتهها و برنامهها و استراتژیهای جناب آقای صادق محصولی را برای انتخابات اجرا بکند شاید بتواند با سایر گروههای دیگر اصولگرا وارد گفتگو شود، اما تا زمانی که پدر معنوی کمپین انتخاباتی آقای فتاح، آقای صادق محصولی باشد بههیچوجه نمیتواند در اجماع میان اصولگرایان موفق شود.
رویداد۲۴ کمتر از یک سال تا برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰باقی مانده است و احتمالات متعددی درباره نفرات حاضر در این انتخابات مطرح است. یکی از این احتمالات «پرویز فتاح» است که به عنوان یکی از گزینههای قوی و مطرح اصولگرایان برای انتخابات ۱۴۰۰ نامش به گوش میرسد.
در انتخابات ۱۳۹۶ نیز برخی از اصولگرایان خیلی سعی داشتند تا فتاح را به میدان بیاورند، اما او پس از مطرح شدن نام سیدابراهیم رئیسی؛ حتی پیشنهاد برای حضور در جمنا را نپذیرفت. اما حالا بار دیگر نام او به عنوان یکی از گزینههای اصولگرایان مطرح شده است.
فتاح هر چند در ابتدای سال ۹۹ در برنامه اتفاق در اصرار رشیدپور برای پاسخ صریح درباره حضور درانتخابات ۱۴۰۰، گفت: من چنین قصدی ندارم و بالاترین افتخار خود را این دانست که نوکر مردم باشد و هر جایی که باشد آنجا را بالا ببرد، اما فعالیتهایش، چون ملاقات با برخی چهرههای نزدیک به جبهه پایداری را با هدف انتخابات، آغاز کرده است. حال، پرسش اینجاست آیا فتاح میتواند گزینه نهایی اصولگرایان برای انتخابات ۱۴۰۰ باشد؟
فرید مدرسی فعال رسانهای در این باره اظهار کرد: آقای فتاح نمیتواند گزینه نهایی اصولگرایان برای انتخابات ۱۴۰۰ باشد. چون آقای فتاح شروع خوبی نداشته است. به این دلیل که آمده روی یک سبد از اصولگراها کار کرده است و پشتیبانی حاشیهایترین جریان اصولگرایی را به خود جلب کرده است و این شروع غلط آقای فتاح، موجب میشود که نتواند بههیچوجه اجماع اصولگرایان را بههمراه داشته باشد.
بیشتر بخوانید: رئیس جمهور ِ۱۴۰۰، یک سیاستمدار معروف است یا اقتصاددان ناشناخته؟
وی افزود: جبهه پایداری یکی از رادیکالترین گروههای اصولگرایی است که جریانهای دیگر اصولگرایی حتی اگر در مواقعی با آنها متحد شده و ائتلاف کردند، اما نسبت به آنها زاویه شدیدی دارند و از طرف دیگر جبهه پایداری دچار یک ضعف درون ساختاری شده است و به عبارتی نسبت به گذشته ریزش نیرو داشته و از طرفی دیگر آن حمایتهای گذشته را از برخی از نهادها و شخصیتهای حکومت ندارد. قاعدتاً جبهه پایداری باعث شده است آقای فتاح آغاز نسبتاً بدی را داشته باشد.
این فعال رسانهای ادامه داد: البته اگر او به صراحت از جبهه پایداری فاصله بگیرد و حاضر نباشد که گفتهها و برنامهها و استراتژیهای صادق محصولی را برای انتخابات اجرا بکند شاید بتواند با سایر گروههای دیگر اصولگرا وارد گفتگو شود، اما تا زمانی که پدر معنوی کمپین انتخاباتی فتاح، صادق محصولی باشد بههیچوجه نمیتواند در اجماع میان اصولگرایان موفق شود. از طرف دیگر فتاح اگر وارد انتخابات شود باید بداند که نسبت به عملکرد خودش در بنیاد مستضعفان و کمیته امداد باید شفاف سازی بکند. اگر اینکار را نکند میداند که اکنون فضای مجازی به این راحتی از کنار برخی از موضوعات نمیگذرد. موارد متعددی را در یکسال اخیر داشتیم که اگر در گذشته بود اینقدر موج ایجاد نمیشد.
او همچنین بیان کرد: من اعتقاد دارم اگر از اصولگرایان غیر از آقای رئیسی و آقای قالیباف کسی دیگری کاندیدا شود برای اصولگرایان اجماع بر سر آنها بشدت سخت میشود و شاید هم غیرممکن باشد. بر اساس شرایط کنونی تنها رئیسی و با یک فاصلهای قالیباف امکان اجماع میان اصولگرایان را بر سر یک نفر فراهم میکنند. غیر از این دو، اگر کس دیگری کاندیدا بشود به اجماع نخواهند رسید. چون تواناییها و نوع آرایش سیاسی اصولگرایان و آدمهایی که میخواهند کاندید شوند در نقاط مرکزی اصولگرایان قرار ندارد و هر کدام به جریانی نزدیک و از جریانی دور هستند. علاوه بر این با توجه به اتفاقاتی که در مجلس در دو ماهه اخیر افتاده میزان تشتت بین اصولگرایان زیاد شده پس کاندیداها باید مشخصات خیلی اجماع برانگیزی داشته باشند تا بتوانند فضای متشنج و پراکنده را به خود جلب کنند.
وی افزود: هر کسی غیر از این دونفر کاندیدا بشود درحال حاضر توان اجماع بین اصولگرایان را نخواهد داشت بلکه ممکن است که بخشهای کوچک یا متوسطی را به خود جذب کند و اصولگراها با تعدد کاندیداها وارد عرصه انتخابات شوند که البته چیز زیاد بعیدی نیست. با توجه به اینکه اصلاحطلبان توان درونی و برونی ندارند و نامزدی که مورد تأیید شورای نگهبان باشد را هم ندارند دولت هم به دلیل حاکم بودن نیروهایش به این راحتی نمیتواند کسب مقبولیت کند. چون هر نیرویی حاکم باشد در انتخابات بجز دوره دوم به سختی میتواند رأی کسب کند مگر اتفاق خارقالعادهای بیفتد وگرنه از لحاظ روال سیاسی هیچ گونه اتفاقی نمیتواند بیفتد. به عبارت دیگر اصولگراها خیالشان راحتتر است بنابراین هیچ انگیزهای برای وحدت نخواهند داشت.
مدرسی اضافه کرد: به هر اصولگرایی که سخن از ائتلاف کارآمدی زد باید گفت این شعارها در دنیای سیاست مسخرهبازی است. کارآمدی چیست. در اینهمه مدت، آقایان در مملکت مقام داشتند مگر تازه از فضا آمدهاند که میخواهند کارآمدیشان را ثابت کنند. اگر کارآمدی داشتند در نهادهایی که قبلاً بودند و الان هستند کارآمدیشان را ثابت میکردند. اینها شعار است به این حرفهایی که معلوم نیست از کجا درمیآید توجه نباید کرد. اگر حرف ملموس و قابل درکی دارند مطرح کنند وگرنه سخن از کارآمدی مسخرهبازی است و مردم تا چیز محسوسی نبینند پای صندوق رای نمیآیند.
او اظهار کرد: آرایش سیاسی در میان اصولگرایان نسبت به آغاز دوره روحانی تغییر بنیادین و ریشهای کرده است. جریانهایی مثل ایثارگران در گذشته نهچندان دور محور بودند. در عرصه، حضور داشتند و از اقتدار و نفوذ بالایی برخوردار بودند، اما اتفاقات اخیر مجلس نشان داد که دیگر ایثارگران قدرت سابق را ندارد. قدرتهای اصولگرایی هنوز کشف نشده است باید زمان بگذرد در حال حاضر ما بر اساس تحلیلهای گذشته نمیتوانیم امروز را تحلیل کنیم. به خاطر این که کل منظومه اصولگرایی دچار دگرگونی درونی شده است و زمان میبرد برون بریزد. دیگر به آن صورت با جریانهای گذشته سنتی و تندرو روبرو نیستیم به نظر میرسد اصولگرایی چه بخواهد و چه نخواهد در قدرت قرار بگیرد راهی بجز میانهروی نخواهد داشت.
وی افزود: هر کسی هم میخواهد رئیسجمهور بشود شرایط کشور، شرایطی نیست که با رادیکالیسم عملی بتوان مملکت را اداره کرد. البته ممکن است رادیکالیسم شعاری حاکم بشود، اما رادیکالیسم عملی اصلاً امکانپذیر نیست. مشکلات آنقدر زیاد است که با تندروی نمیشود کارها را پیش برد. فضای تندروی در حاکمیت زمانی است که حاکمیتی دچار مسائل اقتصادی و مسائل دیگر نباشد. همواره ثابت شده است که رادیکالیسم نمیتواند قدرت را بدست بگیرد اگر قدرت را بدست بگیرد قدرت را از دست خواهد داد. رادیکالیسم در بیرون از قدرت عرض اندام میکند در درون قدرت و زمانی که قدرت را بدست میگیرد به مسائل و مشکلات پی میبرد، اصلاً رادیکالیسم، امکانپذیر نیست.
او ادامه داد: در آینده هر کسی رئیس جمهور بشود رئیس جمهور تندروی نمیتواند باشد اولاً مجبور است عقلانی عمل کند و در مناسبات داخلی و خارجی، میانهرو باشد؛ حتی اگر تیمش، تیم بستهای باشد و تیم فراگیری نباشد، چون شرایط داخلی و خارجی اجازه تندروی و غیر تعاملی بودن به رئیس جمهور آینده نمیدهد. شرایط به گونهای است که رئیس جمهور آینده غیر از این نمیتواند عمل بکند. از طرفی هم حاکمیت این اجازه را به او نمیدهد. تصمیمات حاکمیت، آن قدر عقلانی است که اگر رئیس جمهوری غیرعقلانی هم بخواهد رفتار کند حاکمیت اجازه رفتار غیرعقلانی به او نمیدهد. نمونه آن در مجلس رخ داد وقتی آقایان با دو وزیر رفتار زشتی انجام دادند و از سوی رهبری، توبیخ شدند یا خواستند رئیس جمهور را استیضاح کنند با پیام رهبری مواجه شدند. پس به عبارتی هر کسی بخواهد رئیسجمهور شود حاکمیت این اجازه را به او نمیدهد که رفتار نابخردانه و تندروانه و غیرعقلانی داشته باشد.