رویداد۲۴ در شرایطی که آمریکا خود را برای یک نبرد دیپلماتیک با محوریت ایران آماده میکرد، هیچ کس توقع نداشت که مسئول اصلی پرونده ایران در دولت ترامپ از دولت استعفا کند. اما هوک بدون سروصدا از دولت خارج شد تا به گمانهزنیها درباره تغییر رویکرد آمریکا در مقابل ایران شدت بخشد.
استعفای هوک کاملا آرام و بدون حاشیه بود. اما این بدان معنا نیست که خروج هوک بدون دلیل بوده است. به هر حال، حتما دلایلی مهمی وجود داشت که هوک را به استعفا کردن در این شرایط حساس فعلی ترغیب کرد. نه هوک و نه وزارت خارجه آمریکا، هیچکدام اشارهای به این دلایل نکردند.
یک احتمال این است که هوک با جزئیات طرح پمپئو برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران موافق نیست. این امر را میتوان از توئیت یکی از مقامات سابق دولت ترامپ استنباط کرد.
ریچارد گولبدرگ، متولی پرونده ایران در شورای امنیت ملی ترامپ در دوره ریاست جان بولتون بر این شورا، با اشاره به انتصاب الیوت آبرامز به جای هوک، در تویتی نوشت: «الیوت آبرامز یکی از باهوشترین و توانمندترین مقامات دولت آمریکا در تاریخ است. او به خوبی با پرونده ایران آشنایی دارد و در سراسر خاورمیانه ارتباطات عمیقی دارد. این یک انتخابِ الهامشده است. الان پیش به سوی [فعالسازی]مکانیسم ماشه.»
تاکید گولدبرگ بر این گذاره که «الآن» باید به سوی فعال سازی مکانیسم ماشه حرکت کرد، آن هم در سیاق صحبت کردن درباره انتخاب آبرامز، میتواند حاوی دلالتهایی درباره مخالفت احتمالی هوک با فعال سازی مکانیسم ماشه باشد. البته، چنین مخالفتی، اگر وجود داشته باشد، به این معنا نیست که هوک ناگهان از سیاست فشار حداکثری علیه ایران پشیمان شده است. بلکه میتواند به این معنا باشد که او با توجه به مخالفت چین، روسیه و کشورهای اروپایی، افق روشن و موفقی برای فعال سازی مکانیسم نمیبیند.
هوک حدود ۱۰ روز پیش به چندین کشور عضو شورای امنیت از جمله تونس، استونی و بریتانیا سفر کرد و درباره تمدید تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران رایزنی کرد. بنابراین، احتمالا هوک در این سفر نتوانسته است حمایت لازم برای فعال سازی مکانیسم ماشه در شورای امنیت را کسب کند. در نتیجه، برای اجتناب از گره خوردن نامش با یک شکست دیپلماتیک تصمیم گرفت استعفا کند.
اما صرفنظر از اینکه چرا هوک استعفا کرد، خروج وی از دولت و خصوصا سپردن امور به شخصی مثل الیوت آبرامز میتواند حاوی دلالتهایی برای آینده مناسبات تهران و واشنگتن باشد.
آبرامز، پیش از اینکه متولی پرونده ایران شود، نماینده ویژه آمریکا در امور ونزوئلا بود. حالا او از پرونده ونزوئلا به پرونده ایران منتقل شده است. امری که میتواند حاکی از شکل گیری نوعی رویکرد سخت گیرانهتر آمریکا در برابر ایران باشد.
سابقه آبرامز در مدیریت پرونده ونزوئلا در دولت آمریکا، سرشار از تلاشها برای براندازی نظام ونزوئلا است. در دوران تصدی آبرامز بر سیاست آمریکا در برابر ونزوئلا، دیپلماسی کمرنگ شد و عملیات مخفیانه و امنیتی برای براندازی دولت نیکلاس مادورو شدت گرفت.
آیا آبرامز در مدیریت پرونده ایران نیز سیاست مشابهی در پیش خواهد گرفت؟ هنوز به طور دقیق معلوم نیست. اما دیدگاههای او درباره ایران در گذشته نشان میدهد که او احتمالا سیاست سختگیرانه تری نسبت به هوک در برابر ایران در پیش خواهد گرفت.
به عنوان نمونه، در سال ۱۳۹۶، چند روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری ایران، آبرامز یادداشتی در نشریه پالتیکو منتشر کرد و نسبت به تعجیل در براندازی در ایران ابراز امیدواری کرد. او همچنین، با هدف تضعیف شعارهای اعتدالگرایانه حسن روحانی، از غربیها خواست که از آیت الله رئیسی حمایت کنند.
به هر حال، یک جستجوی ساده در اینترنت نشان میدهد که آبرامز از نظر دشمنی با جمهوری اسلامی ایران تفاوت چندانی با افرادی مثل جان بولتون ندارد.
اما آیا جایگزینی آبرامز با هوک به معنای تشدید تنشها میان ایران و آمریکاست؟ پاسخ دادن به این سوال در شرایط فعلی امکان پذیر نیست. فقط میتوان در این زمینه گمانهزنی کرد. به نظر میرسد که برخی از عناصر دولت ترامپ، مشخصا مایک پمپئو، با همراهی اسرائیل، تلاش میکنند که در سه ماه باقی مانده تا انتخابات سوم نوامبر به برجام و ایران ضربه کاری وارد کنند. آنها از احتمال شکست دونالد ترامپ در انتخابات سوم نوامبر نگران هستند؛ و این نگرانی به وضوح در محافل اندیشکدهای نزدیک به آنها قابل رویت است. برخی اعتقاد دارند که تیم پمپئو، درصدد است در سه ماه آینده به برجام ضرباتی بزند که حتی اگر جو بایدن پیروز شد، دیگر نتواند این توافق را احیا کند.
در چارچوب همین رویکرد، محافل رسانهای اسرائیلی و آمریکایی از دست داشتن اسرائیل در انفجار اخیر تاسیسات هستهای نطنز سخن گفتند. همچنین، در قالب همین رویکرد، برخی ناظران انگشت اتهام را در ماجرای انفجار بندر بیروت به سمت اسرائیل و آمریکا نشانه گرفتند. چرا که اسرائیلیها و آمریکاییها تنها طرفهایی بودند که از این انفجارها سود بردند. آنها هم اکنون به سختی تلاش میکنند حزب الله و دولت مورد حمایت آن، یعنی کابینه حسان دیاب، را تحت فشار قرار دهند.
در چنین شرایطی، سپردن پرونده ایران به دست یک نئومحافظهکار قدیمی که بی محابا از سیاست تغییر رژیم در ایران دفاع کرده بود، میتواند قطعهای از یک پازل بزرگتر در منطقه باشد که در ماههای آینده سایر قطعات آن نیز کنار هم قرار خواهند گرفت.