سیاستهای امپراطوری بریتانیای کبیر همواره در طول تاریخ مبتنی بر نوعی برتری طلبی و فزون خواهی بوده است. پادشاهی کهنه کار انگلستان در طول تاریخ استعماری چهارصد ساله خود خاطره خوشی در بین دولتها و ملتها بجای نگذاشته است.
همین برتری طلبی و رانت خواری کشور انگلیس در طول چند دهه اخیر در اتحادیه اروپا محسوس و محرز بود. انگلیس با اینکه عضوی از موسسین اتحادیه اروپا محسوب میشود لیکن از ابتدای تولد جامعه اروپا تاکنون هر روز سازی بر خلاف اهداف و برنامههای جامعه اروپا زده و هر زمان تقاضای باج خواهی تازهای داشته است.
کشور انگلیس از یک طرف در یک مثلث سیاسی، شریک برنامههای آمریکا و اسراییل بوده و از طرف دیگر در حالی عضو اتحادیه اروپا بود که نه حاضر شد واحد پول خود را از پوند به یورو تبدیل کند و نه حاضر شد ویزای شینگن را بپذیرد و برای خودش در امور مختلف سیاسی – اقتصادی راه جداگانهای را انتخاب کرد و ساز مخالف اروپا را مینواخت.
همین دوگانهپردازی و دو دوزه بازی سیاست انگلیس در برخورد با سایر کشورها به ویژه کشورهای جامعه اروپا همواره نوعی نارضایتی را در بین ملتها و دولتهای اروپا و سایر جهان در بر داشته است.
اینک یک بار دیگر اروپا در آزمونی بزرگ قرار گرفته است. آزمون اخراج انگلیس از جامعه اروپا و سالم سازی فرهنگ و تمدن اروپایی عاری از سیاستهای استعماری و استثماری انگلیس و شریکانش یعنی آمریکا و اسراییل!
امروز نه تنها برای انگلیس روز بزرگ و تاریخی است بلکه برای جامعه اروپا و برای سایر کشورهای جهان روز بزرگی است. امروز روزی است که اگر دولتها و ملتهای جهان با چشم باز و عاقلانه به آن نگاه کنند میتوانند طرحی نو در جهانی تازه را ترسیم کرده و جهانی غیروابسته به آمریکا و انگلیس را تصویر نمایند.
امروز جامعه جهانی از دولت مردان و سیاست مداران انتظار آن را دارد که از این نقطه تاریخی نه به عنوان یک تهدید بلکه به عنوان یک فرصت استفاده کرده و یکبار برای همیشه پس از گذشت دو جنگ جهانی دست کشورهای جهان خوار چون آمریکا و انگلیس را از سایر کشورها کوتاه نمایند.
*نماینده مجلس ششم