یادداشت سفیر اسبق امریکا در قطر در «نشنال هرالد»:
در واقع موضع جنگ طلبانهی پومپئو است که سیاستهای وی را در قبال چین و سایر دشمنانی که توسط این دولت ایجاد شده یا دربارهی آنها اغراق شده است، مشخص میکند. او سعی دارد اقدام نظامی علیه ایران را تحریک کند
رویداد۲۴ Patrick N. Theros سفیر اسبق امریکا در قطر در یادداشتی تحت عنوان «سورپرایز اکتبر: جنگ با ایران» در «نشنال هرالد» نوشت: اواسط اکتبر است. موج دوم کووید-۱۹ که با بازگشت فصل آنفولانزا تقویت شده، بار دیگر در ایالات متحده بروز کرده است و هیچ کس از آن در امان نیست. مدرسهها علیرغم هشدار سایر کشورها که میگویند مجبور هستند مدارس را ببندند، باز میشوند. اواخر تابستان رقابتهای حزبی تشدید شده و ویرانیهای اقتصادی ناشی از همه گیری افزایش یافته است و میلیونها نفر دیگر به لیست بیکارها افزوده شده اند. به نظر میرسد که بر اثر اختلال در عملکرد ادارهی پست، مردم طرفدار حزب دموکرات به سوی موجی از رای گیری زودهنگام سوق داده شده اند که نتایج منفی در بردارد. قانونگذاران جمهوری خواه که در معرض خطرند، وحشت کرده اند. ویلیام بار، دادستان کل آمریکا به تازگی لیستی از جرائمی که ممکن است علیه او در صورتیکه شغلش را از دست بدهد، علیه او در دادگاه طرح شود، به وکیل شخصی اش ارائه داده است.
در ادامه این مطلب آمده است: ترامپ آشکارا اقدام به ابطال انتخاباتی کرده است که به نفع وی نیست. با این حال، همه به جز هواداران پر و پا قرص ترامپ به سختی میتوانند از او در این عمل مبتنی بر ناامیدی، حمایت کنند.
پومپئو، وزیر امور خارجه آمریکا به همراه الیوت آبرامز، نماینده ویژه ایالات متحده در امور ایران که اخیراً منصوب شده است، به دفتر رئیس جمهور در کاخ سفید میروند. پمپئو شروع به حرف زدن میکند و میگوید: «آقای رئیس جمهور، الیوت راه حلی برای معضل شما دارد. همانطور که میدانید الیوت وفاداری خود را به دفتر رئیس جمهور ثابت کرده است. وی به خاطر تعهد به محافظت از رئیس جمهور ریگان در جریان امور ایران کنترا در سال ۱۹۹۱ محکوم به قانون شکنی شده است.»
پومپئو نگاه عجیب و غریب رئیس جمهور را که نشان میدهد هرگز دربارهی ایران کنترا نشنیده است، نادیده میگیرد و ادامه میدهد: «ما روش مطمئنی برای پیروزی در انتخابات آتی داریم. الیوت ثابت کرده است که میتواند فتنههایی را برانگیزد و جنگهایی را سامان دهد. او مغز متفکر حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ بود!» ترامپ، مبهوت مانده است و به پومپئو میگوید: «می دانید که من جنگ را یک فاجعه خواندم و خارج شدن از عراق بخشی از وعدههای انتخاباتی من است. من بولتون را اخراج کردم، زیرا او در تلاش بود تا مرا وارد جنگ کند.»
پومپئو پاسخ میدهد: «به یاد داشته باشید که در سال ۲۰۰۴ به نظر میرسید بوش با مشکلات جدی روبرو است، اما به هر حال پیروز شد. او حتی با وجود طوفان کاترینا و تعدادی از اشتباهات دیگر، آرای اکثریت مردم را به خود اختصاص داد. به نظر شما چرا چنین بود؟ زیرا، مردم آمریکا هرگز به رئیس جمهور زمان جنگ، پشت نمیکنند و رأی به خروجش از کاخ سفید نمیدهند. آقای رئیس جمهور، اگر میخواهید همهی ما بعد از سه ماه دیگر که انتخابات صورت میگیرد، روی کار باشیم، باید وارد جنگ شوید. الیوت میتواند ترتیب آن را بدهد.»
همه چیز باورنکردنی است. این سوال وجود دارد که چرا برایان هوک، یک کارمند خوب و تا حدودی بی روح، اما وفادار، در ماه آگوست از مقامش کناره گیری کرد؟ وی در کاخ سفید هیچ دشمنى نداشت و وظایف خود را به عنوان نماینده ویژه ایالات متحده در امور ایران در مدت ۱۱ ماه گذشته صادقانه انجام داده بود. او طوطی وار دروغها و گفتههایی را که برای اهریمن جلوه دادن ایران ساماندهی شده بودند، تکرار میکرد. هیچ کس نگران لفاظیهای بی منطق برایان نبود، زیرا ترامپ آشکارا فاش کرده بود که قصد ورود به جنگ در خاورمیانه را ندارد. در حقیقت، ترامپ میخواست به سرعت هر چه تمامتر به محض اینکه تیم امنیت ملی اش این اجازه را به او بدهد، خاورمیانه را ترک کند. گفتنی است، این تیم مخالف نظر رئیس جمهور بودند. سوال اینجاست که چرا پومپئو، الیوت آبرامز را به عنوان یک چهرهی جهانی گرا، به شدت مخالف ترامپ و یک عضو قدیمی از نومحافظه کارهای منفور را انتخاب کرد، کسانی که ترامپ آنها را به خاطر اشتباهات سیاست خارجی بوش مقصر میداند. این انتخاب منطقی به نظر نمیرسد، این طور نیست؟
بیشتر بخوانید: برنامه بعدی آمریکا علیه ایران چیست؟ / روزهای عجیب در راه است
اما اگر کسی به عزم پنهان پومپئو برای تحریک جنگ با ایران نگاه کند، این انتخاب منطقی خواهد بود. در واقع این موضع جنگ طلبانهی پومپئو است که سیاستهای وی را در قبال چین و سایر دشمنانی که توسط این دولت ایجاد شده یا دربارهی آنها اغراق شده است، مشخص میکند. او سعی دارد اقدام نظامی علیه ایران را تحریک کند. پمپئو به سختی توانست ناامیدی خود را از امتناع ترامپ از حمله به ایران پس از سرنگونی یک پهپاد آمریکایی توسط تهران پنهان کند. از سوی دیگر، پمپئو وقتی ترامپ با جدیت به دنبال خروج از عراق به عنوان یک کشور ناراضی و آشفته بود، ترور یک ژنرال ایرانی در خاک این کشور را مطرح کرد. حال حتماً این سوال برایتان پیش میآید که او چطور با این ایده که ترامپ نمیخواهد وارد جنگ شود، کنار میآید؟
ساده است. پمپئو کشف کرده است که اگر او به اندازه کافی خودشیفتگی ترامپ را تحریک کند، میتواند به عدم علاقه ترامپ به امور جنگ و دیپلماسی غلبه کند تا به وی اجازه دهد که در این راستا گام بردارد. بولتون اخراج شد، چون نمیتوانست به خودش این اجازه را بدهد که به ترامپ ضربه بزند. البته انگیزههای پمپئو مشخص نیست. برخی بر این باورند که تعصب دینی پومپئو، او را به سمت جنگ با ایران سوق میدهد. اما سوال این جاست که آیا بزرگان مذهبی مسیحیت یعنی پاپها هم از این طرز فکر او استقبال میکنند یا خیر. گفتنی است، پومپئو یک کتاب مقدس را بر روی میز کار خودش دارد و درباره همه مسائل به آن رجوع میکند. برخی دیگر به خشم عمیق پمپئو در پایان جنگ سرد در آلمان اشاره میکنند. وقتی که او به عنوان فرمانده یک جوخه تانک در پایان جنگ سرد خدمت میکرد زمانیکه اتحاد جماهیر شوروی دیگر یک تهدید نبود. او دید که چطور کشورها هنگام انتقال واحدهای خود از آلمان با شکوه و افتخار این کار را میکردند. به ویژه آنها به خاطر پیروزی افتخارآمیز در عملیات طوفان صحرا بسیار مفتخر بودند.
انگیزهها را فراموش کنید. به این سوال بپردازید که چرا پومپئو یک نو محافظه کار مخالف ترامپ را عهده دار امور ایران کرد؟ گفتنی است، آبرامز و دیک چنی همزمان با نوشتن مانیفست نومحافظه کارانه در سال ۲۰۰۲ که طرفدار دموکراتیزه کردن خاورمیانه از طریق فتوحات ارتش آمریکا بود، با یکدیگر همکاری کردند. ترامپ قول داد که از جنگ دوری کند، اما این موضوع به او کمک نمیکند که در انتخابات آتی برنده باشد. در پایان باید این سوالات را مطرح کرد که آیا کمپین ترامپ میتواند پیروزی مجدد وی را در انتخابات تضمین کند؟ همچنین اگر پومپئو به ترامپ بگوید که مردم آمریکا هرگز به رئیس جمهور زمان جنگ رأی منفی نمیدهند، آیا حرف درستی زده است؟
ولی قطعا ما شروع کننده جنگ نیستیم پس وقتی جنگ حادث شد ناگزیر هستیم که به اون تن بدیم و جنگ آتی بسیار سرنوشت ساز هست و به امید خدا پیروزی برای سپاه اسلام هست. هر چند این باعث تسلط بر کشورهای اروپایی و آمریکایی نمیشه ولی اتفاقاتی قرار هست بیافته که طی چند دهه ی آینده حکومت واحد جهانی رو بر پا میکنه!! حکومتی محکم و پایدار همراه با اجرای عدالت جهانی