رویداد۲۴ اظهارات اخیر سخنگوی شورای نگهبان درباره توصیه به کاندیداهای رد صلاحیت شده مبنی بر ثبتنام نکردن در انتخابات، موضوعی بود که حواشی زیادی درپی داشت و بار دیگر شورا را در صدر اخبار قرار داد. در همین زمینه، در گفتوگویی با عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان به بررسی موضوعاتی همچون اصلاح قانون انتخابات و ابهامات بررسی صلاحیت کاندیداها، نحوه تعامل شورا و مجلس، عملکرد احزاب در انتخابات و دیگر مسائل پرداختهایم که در ادامه آن را میخوانید.
انتخابات دوره یازدهم مجلس یکی از پر بحثترین موضوعات مربوط به شورا بوده و بازخورد زیادی در جامعه داشت؛ موافق این مسئله هستید؟ منشأ این حساسیت به کجا برمیگردد؟البته ما قبلاً دورههای حساستری هم داشتهایم، مثلاً مجلس هفتم وقتی میخواست تشکیل شود چنین مباحثی مطرح بود. از این مسائل کموبیش داشتیم و این نبوده که با آن ناآشنا باشیم؛ اما نکتهای که در حوزه انتخابات بهخصوص انتخابات مجلس یازدهم شاهد بودیم، ضعف قوانین انتخاباتی است که البته ما پیش از آن هم از مجلس دهم درخواست کردیم قوانین انتخاباتی را اصلاح کنند. مجلس دهم گرچه اصلاحاتی انجام داد اما این اصلاحات برخلاف نظرات شورای نگهبان بود که طبیعتاً با مخالفت شورا هم مواجه شد و درنهایت به جمعبندی نرسید؛ بدین ترتیب قانون انتخابات همچنان بهصورت مصوبه و بدون تغییر باقی ماند و در ادامه، انتخابات مجلس یازدهم نیز با همان قوانین و روال قبلی برگزار شد. معتقدم مجلس و نمایندگان باید دارای نگاه ملی باشند. این موضوع بسیار مهم است، زیرا اگر در تصویب مصوبهای نگاه منطقهای و شخصی حاکم باشد، مصوبه دوام نمیآورد و حلال مشکلات نخواهد بود؛ اما اگر نگاه ملی و توجه به منافع کلان نظام و مردم مدنظر باشد قطعاً مشکلات زیادی را رفع میکند. بهطور مثال، مصوبهای درباره مناطق آزاد داریم که دولت، آن را در قالب لایحه به مجلس دهم ارائه داد و بر اساس تصویب مجلس حدود ۸۰ منطقه ویژه در کشور اضافه شد. تصویب این موضوع در حالی است که در حال حاضر مناطق آزاد و ویژهای داریم که استفاده کاملی از ظرفیتشان نمیشود و سامان مشخصی ندارند و با این وضعیت ممکن است تبدیل به محلی برای رانتهای نامشروع شوند؛ بنابراین زمانی که نگاه نمایندگان، ملی نباشد مجلس، لایحه ارسالی دولت را تصویب میکند و طبق آن ۸۰ منطقه به مناطق ویژه اضافه میشود.
در نشست خبری اخیر خود در بخشی از اظهاراتتان عنوان کردید توصیه میکنیم آنهایی که رد صلاحیت شدهاند دیگر برای دور بعدی انتخابات ثبتنام نکنند. این موضوع بازتاب زیادی داشت و بسیاری از افراد و گروهها آن را خطاب شورا به خود تلقی کردند؛ منظورتان از آن جمله چه بود؟خبرنگاری در نشست سؤال کرد شما در ادوار گذشته گفتهاید برخی افراد به خاطر رعایت حرمتشان ثبتنام نکنند یا انصراف بدهند، آیا شما الان این کار را میکنید یا خیر؟ پاسخ ما به خبرنگار این بود که الان موسم انتخابات نیست و چون انتخابات شروع نشده، وظیفهای نداریم. از سوی دیگر، در شورا میگویند معمولاً کسانی که رد صلاحیت میشوند اصطلاحاً استصحاب یا اعتبار حالت سابق است که همچنان رد صلاحیت بمانند مگر اینکه خلاف آن امر ثابت شود. بههرحال در نشست تأکید کردم این گفته نظر شخصی بنده و آنهم بهصورت توصیه است. پیش از آن هم گفتم هر کسی میتواند برای انتخابات ثبتنام کند؛ نمیدانم چرا هیچکس جمله قبلی را نخوانده است.
ما نگفتیم ثبتنام نکنید یا ثبتنامتان خلاف قانون است؛ در خبرها دیدم برخی از آقایان که عنوان حقوقدان و استاد دانشگاه هم دارند، متأسفانه از روی مجادله عنوان کردند این اظهارنظر خلاف حقوق و قوانین است؛ درحالیکه گفتیم افراد میتوانند طبق قانون ثبتنام کنند ما هم بررسیها را خواهیم داشت و ابایی هم از این نداریم که پس از بررسیها بگوییم صلاحیتشان تأیید نشد، اما توصیه میکنیم کسی که دو سه بار آمده و تأیید نشده، دیگر خودش و ما را بهزحمت نیندازد. برای انتخابات مجلس حدود ۱۶ هزار نفر ثبتنام کردند و شورای نگهبان چارهای ندارد که همه این موارد را بررسی و افراد فاقد صلاحیت را رد کند. افرادی که چنین جنجالهایی به راه میاندازند اهداف دیگری دارند و اصلاً بحثشان اظهارنظر من نیست، چون از موضع بنده آگاهاند اما خواستند فضاسازی کنند.
برخی افراد مطرح این جمله شما را به خط و نشان شورای نگهبان به خود تعبیر کردند و گفتند شورا نمیتواند برای ما تعیین تکلیف کند؛ حال این سؤال را مطرح میکنند که آیا شورای نگهبان آنها را از حق اجتماعی منع میکند یا خیر؟من خودم در آن نشست عنوان کردم که طبق قانون، افراد رد صلاحیت شده میتوانند در انتخابات ثبتنام کنند؛ چرا آن بخش از اظهاراتم را نادیده گرفتند؟ از طرفی هم آن جمله بهصورت توصیه بود. وقتی فردی توصیهای را انجام میدهد قاعدتاً الزامآور نیست.
آیا میتوان گفت بخشی از هزینهای که شورای نگهبان در رد صلاحیت برخی از افراد و اعضای جریانهای مختلف کشور متحمل میشود و به آن انتقادهای زیادی مطرح است، به اقدامات گروههای سیاسی و خالی بودن دستشان از معرفی افراد اصلح یا با سابقه خوب مرتبط است؟ آیا احزاب در معرفی گزینههای اصلح و در راستای کم کردن زحمت شورای نگهبان از بعد نظارتی عملکرد مناسبی داشتهاند؟متأسفانه ما در کشور احزاب مؤثر و احزابی که از جهت فنی واقعاً فعالیت حزبی و تشکیلاتی انجام دهند، نداریم. بلکه گروههای سیاسی داریم که بیشتر به قبیلهگرایی میمانند تا احزاب. در زمانهای مختلف، گروهی به مناسبت تشکیل یک دولت یا شغل گرد هم میآیند که هر روز فراز و فرودهایی دارند و در این مسیر نیز گاهی رویکرد و اقدامهای اعضای خودشان را هم قبول ندارند؛ بنابراین اگر احزاب مؤثری باشند خودشان تشخیص میدهند فردی که در انتخابات یک یا دو دوره آمده و رأی نیاورده دیگر ثبتنام نکند بهتر است. اگر انتخابات پیش روی آمریکا را مشاهده کنید، میبینید احزاب، برخی افراد وابسته به خود را برای ورود به عرصه انتخابات تأیید نکردند چون شانس پیروزی آنها را پایین دیدند. این یک رویه منطقی است، احزاب خودشان میتوانند جلو بروز چنین مسائلی را بگیرند و دیگر نیازی به توصیه کدخدایی و امثال وی نباشد. وقتی ۱۶ هزار نفر در انتخابات مجلس ثبتنام میکنند آیا حقوق مردم ادا میشود؟ به نظرم این حجم از ثبتنام مصداق نقض حقوق مردم بود، چون وقت شورای نگهبان را بیهوده گرفتند. ما بهجای اینکه دقت بیشتری برای بررسی پروندههای مؤثر داشته باشیم وقت محدودی گذاشتیم. اگر قرار به حقالناس باشد اینجا حقالناس است. وقتی هزار و ۲۰۰ نفر برای انتخابات ریاست جمهوری ثبتنام میکنند، ناچاریم وقتمان را تقسیم کنیم. به همین دلیل میگوییم کمتر ثبتنام کنند تا بررسی صلاحیتها دقیقتر باشد. حالا که قانون، افراد را از ثبتنام در انتخابات منع نکرده لااقل خودشان حرمت قانون را نگه دارند و کمتر ثبتنام کنند تا دست شورای نگهبان برای بررسی بهتر باز باشد و این درواقع به نفع مردم و ثبتنامکنندگان است.
اقدامهای گروههای سیاسی در حوزه انتخابات را عملکرد موفقی ندیدم، گرچه تلاشهایی صورت گرفته اما کار حزبی به مفهوم واقعی حتی از سوی احزاب شناسنامهدار مشاهده نکردم.
در همین خصوص اصلاحطلبان گفتند اگر راهبرد شورای نگهبان بهنوعی سیاست انبساطی باشد افراد بیشتری به عرصه رقابت میآیند و درنتیجه میزان مشارکت در انتخابات افزایش مییابد، این موضعگیری نشان میدهد عدهای موضوع رد صلاحیتها را بهنوعی راهبرد ثابت شورای نگهبان میدانند. نظرتان در این زمینه چیست؟راهبرد شورای نگهبان راهبرد قانونی است، ما نه با انبساط کاری داریم نه با انقباض و اینها اصطلاحات سیاسی است که سیاسیون به کار میبرند. شورای نگهبان برای بررسی صلاحیتها ملاک و معیار قانونی دارد؛ هرچند ملاکها باید تبیین بیشتری شود. شورا بر اساس همین معیارها نظر میدهد و کاری به این ندارد که فلان گروه سیاسی اعلام میکند اگر این مقدار از کاندیداهای ما تأیید شود به انتخابات ورود میکنیم. شورای نگهبان که حزب سیاسی نیست، ما قانون و مقررات مشخصی دراینباره داریم و وضعیت پرونده افراد را با آن تطبیق میدهیم. انبساط و انقباض شورای نگهبان در چارچوب قانون انتخابات تعریف میشود. اگر این قانون انبساط است، از آن، همان انبساط را متوجه میشوند و اگر این را انقباض میدانند پس انقباضی است.
اصلاح قانون انتخابات چه تأثیری در کاهش میزان رد صلاحیتها دارد؟تأثیر آن زیاد است و اصلاح قانون انتخابات اگر بتواند زمانبندی، موضوع تبلیغات و نیز مصادیق رد صلاحیت را تبیین و کمیتر کند قطعاً در کاهش رد صلاحیتها مؤثر است. مجلس دهم که در خصوص اصلاح قانون انتخابات کاری انجام نداد، امیدواریم مجلس یازدهم بتواند این خدمت را در راستای نفع مردم و منافع ملی انجام دهد.
در جریان اصلاح قانون انتخابات، آیا در زمینه اختیارات و قدرت شورا در حوزه بررسی صلاحیت افراد تغییری صورت میگیرد؟در میزان یا حدود اختیارات شورا در این زمینه تغییری رخ نخواهد داد اما آنچه ما الان با آن مواجهیم، شفافتر شدن قانون انتخابات است؛ بنابراین اعلام کردیم معیارهای بررسی صلاحیتها را کمیّ کنند؛ زیرا این معیارها، معیارهای کلی است که برخی اعتراضها در اینباره صحیح است و بر اساس آن ممکن است برداشتهای متفاوتی از معیارها صورت گیرد. ما معتقدیم معیارها هرچه جزئی، کمی و عینیتر شود هم تکلیف ما و هم ابهامات ثبتنامکنندگان مشخص میشود و افراد راحتتر متوجه خواهند شد که به چه دلایلی رد صلاحیت شدهاند.
بیشتر بخوانید: قوانین انتخابات ریاست جمهوری تغییر میکند؟
با توجه به اینکه اصلاح قانون انتخابات در کمیسیون شوراهای مجلس به صورت مرحلهای پیش میرود، برخی نمایندگان معتقدند اصلاح قانون تا ۱۴۰۰ کامل نخواهد شد. آخرین وضعیت آن به کجا رسیده و پیشبینی شما دراینباره چیست؟اعضای شورای نگهبان پیگیر موضوع هستند و تلاش دارند اصلاح قانون را تا انتخابات ۱۴۰۰ برسانند و نهایی کنند، اما اینکه اصلاح قانون در مجلس با چه موانعی مواجه شود از عهده ما خارج است. گرچه ما مرتب با نمایندگان و کمیسیون مربوطه در ارتباطیم اما اینکه چه زمانی تصویب شود قابل پیشبینی نیست.
مجلس دهم در حوزه شفافیت مالی کاندیداها مصوبهای را در دقیقه ۹۰ تصویب کرد تا در این زمینه یک اقدام حداقلی را داشته باشد. آیا در همین خصوص، بررسی بیشتر و تصویب مصوبهای کارآمدتر در دستور کار قرار دارد؟نه موضوعی مطرح نیست، همانطور که گفتید این مصوبه هم در آخر عمر مجلس دهم و بهصورت عجلهای از سوی نمایندگان تصویب شد که چندان هم مؤثر نیست. بر اساس این مصوبه، معیارهای حداقلی ارائهشده است. گرچه از وزارت کشور گزارشی نگرفتهام تا ببینم چه میزان از مصوبه رسیدگی و اجراشده و نتایج آنچه بوده است؛ اما قطعاً بحث منابع مالی افرادی که به عرصه انتخاباتی میآیند بسیار مهم است و باید کنترلهایی درزمینه آن باشد.
اگر در مقام منتقد از شورای نگهبان و عملکرد آن برمیآمدید، به نظرتان مهمترین کمبودها و خلأهایی که در حیطه کاری، ساختار یا وظایف شورا دیده میشود، چیست؟بخشی از مشکلات شورا به قوانین برمیگردد و قوانین ما در حوزه انتخابات، قوانین حداقلی و مربوط به دهه ۶۰ و شرایط آن دوره است که این موارد باید اصلاح شود. شورای نگهبان گرچه در گذشته در بحث اطلاعرسانی کمبودهایی داشته اما عملکردش در این زمینه بسیار بهتر شده است. درگذشته، شورا در حوزه اطلاعرسانی اخبار مربوط به خود همراه با جامعه گام برنداشته که آنهم به این دلیل است برخی اعضای شورا میگویند ما تکلیف شرعی و قانونی داریم و تکلیفمان را انجام میدهیم و ممکن است عدهای با آن مخالف یا موافق باشند و لزومی ندارد به توجیه بپردازیم؛ اما در سالهای اخیر، این مشکل با فعالیت بیشتر بخش روابط عمومی و اطلاعرسانی شورا در حال رفع است. درگذشته در حوزه انتشار بهموقع نظرات شورای نگهبان و شاید مذاکرات آن، ایرادهایی دیده میشده که مذاکرات بهصورت سیستماتیک و منظم منتشر نشده است. به نظرم انتشار مذاکرات یا دلایل رد یک مصوبه میتوانسته به پذیرش نظرات شورای نگهبان در بین مردم و اقشار مختلف کمک زیادی کند. البته این موضوع هم در حال اجرا و پژوهشکده شورا در حال انتشار مذاکرات است و همچنین بخش نظرات استدلالی نیز منتشر میشود. این کار گرچه زمانبر است اما روند اجرای آن شروع و بخشهایی هم منتشرشده که انشاءالله تداوم خواهد داشت. به هر حال تمامی این مسائل تحت موضوع قانونگذاری است که حوزه قانونگذاری چندان در حیطه اختیارات ما نیست و باید دولت و مجلس در این زمینه طرح و لایحه ارائه بدهند، به طوری که ما حتی نمیتوانیم نسبت به امور مربوط به شورا طرحی را پیشنهاد دهیم.
بسیاری معتقدند شورای نگهبان فرد محور است و دبیر شورا بهنوعی خطمشی کلی آن را تعیین میکند و دیدگاهها و شخص آیتالله جنتی بهنوعی شورای نگهبان و ساختارش را تحت تأثیر قرار داده است، نظرتان دراینباره چیست؟من چنین تصوری ندارم، بهخصوص در ۲۰ سال گذشته گرچه ایشان همیشه دبیر شورا بودند اما اینگونه نیست که نظرشان بر نظر دیگران برتری داشته باشد. وقتی در جلسات شورا شرکت میکنیم همه بهاندازه هم حق اعتراض و انتقاد دارند و دبیر هم همانند بقیه افراد است؛ بنابراین چنین موضوعی به مفهوم این نیست که دبیر میتواند یا خواسته باشد نظرات خود را به دیگران تحمیل کند بلکه همه نظرات آزادانه بیان و جمعبندی میشود.
ملاک شورای نگهبان برای تأیید افراد پس از مذاکره با آنها چیست؟ بهخصوص که در انتخابات مجلس نیز شاهد بودیم برخی افراد پس از حضور در شورا و مذاکره با اعضای آن دوباره تأیید شدند. آیا از افراد تعهد کتبی یا اقراری برای عدم تکرار برخی حاشیههای قبلی گرفته میشود؟نیازی به تعهد دادن نیست. بدینصورت که این افراد یا اسناد مثبته و اثرگذاری را برای تأیید صلاحیت خودشان آورده و اعضای شورا نیز آن دلایل را قبول کردهاند یا نسبت به اسناد قبلی رد صلاحیتشان جرح واردشده که دوباره اعضای شورا پذیرفتهاند که سند، سند مجعولی است یا مشکلاتی دارد. در اینگونه موارد، نظر شورای نگهبان همان موقع اصلاح میشود و نیازی به مراحل بعدی نیست. وقتیکه نظر اصلاح میشود در واقع اصلاحیه نظر شورای نگهبان است و برداشتی که در سؤال مطرح شد عملاً وجود ندارد.
نظرتان درباره عملکرد رسانهها در بازتاب اخبار شورای نگهبان و اینکه گاهی اوقات انعکاس برخی اخبار موجب ایجاد حاشیههایی برای شورا میشود، چیست؟رسانههای ما گاهی اسپانسرهایی دارند که ناچارند در چارچوبی که آن اسپانسر تعریف کرده عمل کنند. از این جهت فرقی ندارد رسانهها چه رویکردی دارند، انتظار ما این است رسانهها منصف بوده و سوگیری بیدلیلی نداشته باشند. از سوی دیگر، اخبار را دقیق بگیرند و منتشر کنند. مثلاً بهتازگی در یکی از روزنامهها خبری درباره گزینه ریاست دیوان محاسبات منتشر شد که بنده و برخی افراد دیگر نامزد دیوان محاسبات هستیم، درحالیکه من حتی خبر نداشتم و چنین موضوعی مطرح نبود. گاهی اوقات چنین خبرهای دروغی مخاطب را به اشتباه میاندازد گرچه ما چنین موضوعاتی را حمل بر این میکنیم که با هدف خاصی صورت نگرفته و تنها یک اشتباه بوده، اما همین موارد حاشیههایی را داشته است.
آیا موضوعی بوده که درباره آن اظهارنظر کرده باشید و پس از دیدن بازخوردها در فضای مجازی و خواندن واکنشها نسبت به ابراز نظرتان، درباره آن پشیمان شده باشید یا فکر کنید که میتوانستید نظر کاملتری را مطرح کنید؟معمولاً اینگونه است که من نه از قبل میپرسم خبرنگار چه سؤالی دارد و نه حتی پس از اینکه مصاحبه صورت گرفت در محتوای آن دخل و تصرفی انجام دهم. وقتی فردی حرف خود را میزند دیگر اعلام کرده و منتشر شده است، بنابراین سعی میکنم اظهارنظرم بهگونهای نباشد که موجب پشیمانی یا تغییر در نظر گردد و به طورکلی از اظهاراتی که تاکنون داشتهام پشیمان نیستم.