رویداد۲۴ از همان روزهای اول اسفند ۹۸ با شیوع کرونا، روزهایی که این ویروس ناشناخته ترس و دلهره خارج از تصوری در دلهای همه ایجاد کرده بود، کارشناسان بیماریهای مراکز بهداشت، یک قدم جلوتراز خط مقدم ایستادند و وارد میدان شدند. احتمالاً در این روزهای سخت کمتر کسی میداند که کارکنان حوزه بهداشت با چه سختی و مشقتهایی روبرو هستند.
کارشناسانی که از یک طرف زحمات و دشواریهای لباسها و تجهیزات طاقت فرسا و از طرفی دیگر سرو کار داشتن با ویروس ناشناختهای که تشخیص مثبت و منفی بودن آن در افراد بدون آزمایش و نمونه گیری ممکن نیست را به جان خریده و بدون منت و ادعا مشغول ارائه خدمت هستند.
کادر درمان و کارشناسان بهداشتی با دشواریهایی فراوانی در جبهه مقابله با این ویروس ناشناخته روبه روهستند که برای اطلاع از گوشهای از این مشقتها به سراغ رحیم قلی زاده کارشناس بهداشت عمومی معاونت بهداشتی مرکزخدمات جامع سلامت درکه میرویم، از او راجع به حس و حالش در این روزهای عجیب و سخت می پرسم و به طور کلی شاید تنها جمع بندی این گفتگو در یک جمله خلاصه شد و آن عشق به خدمت و نجات جان مردم است.
قلی زاده که سالها است در مرکز بهداشت شمیرانات کار میکند، میگوید: در اولین روزهای شیوع این ویروس تمامی افراد مرکز به دلیل سرایت احتمالی ویروس نگران بودند و اضطراب داشتند، البته در آن روزها کمبود تجهیزات و اقلام حفاظتی به این دلهرهها دامن میزد ولی با گذشت زمان و تامین تجهیزات، این نگرانیها کاهش یافت.
بیشتر بخوانید: قیمت دقیق انواع تست کرونا در آزمایشگاههای کشور +فیلم
وی به فعالیتهای خود در سالهای پیش از این اپیدمی مخوف اشاره میکند و میگوید: سالها پیش سابقه نمونه گیری در کمیته آنفولانزا و ارائه خدمت به بیماران مبتلا را داشتهام و هرگز کار کردن با این تجهیزات و لباسها و بیماران برایم عجیب و غریب نبود.
تا لحظه خوابیدن ماسکم را از روی صورتم بر نمیدارم
او میگوید: هیج ترسی از نمونه گیری، رویارویی با بیماران کرونایی و کار زیاد ندارم، این دقیقاً جمله کارشناس مرکز بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است. وی که امروز به دلیل خدمات فراوانش و روحیه ایثارگری به نمونه مثال زدنی حوزه بهداشت سراسر کشور تبدیل شده میگوید: تمام اصول بهداشتی را در بالاترین سطح رعایت میکنم و تا لحظه خوابیدن ماسکم را از روی صورتم بر نمیدارم که مبادا به بیماری مبتلا شوم چون احساس میکنم اگر روزی به کرونا مبتلا شوم حداقل درحوزه کاری خودم خیلی از کارها عقب میافتد بنابراین با شعار میشود کرونا نگرفت و کار کرد هر روز به خودم روحیه میدهم.
در همین چند دقیقهای که با این کارشناس مرکز بهداشت به گفتگو نشستم هیچ چیز بیشتر از روحیه بالا و عشق خدمت به مردم این مدافع سلامت توجهم را جلب نکرد و هر چه بیشتراز زمان گفتگو میگذشت بیشتراز سبک زندگی و این همه انرژی وی متحیر میشدم.
از واکنشهای خانواده می پرسم و او میگوید: تمام اعضای خانواده ام همیشه نگرانم هستند، روزهای اول اپیدمی که مدام گریه میکردند. به خانواده ام گفتهام هیچ مشکلی با این کار، ساعت طولانی کار کردن و یا ترس از بیماری ندارم، قبلاً هم در حوزه اپیدمیها و بیماریهای واگیر خدمت کردهام و هیچ ترس و نگرانی از این موضوع ندارم.
این کارشناس دانشگاه متاهل است، از وضعیت خانواده اش اینگونه میگوید: از اولین روزهای شیوع کرونا تا به امروز همسرم در منزل پدرش به سر میبرد و شاید کمتر از انگشتان دست با او ملاقات داشتهام. او درباره دوری از همسر و خانواده اش میگوید: دوری از همسر و خانواده خیلی سخت است ولی هر جور فکر میکنم از اینکه بیماری را به خانواده ام منتقل کنم بهتر است.
ذهنم پر از سوالهای بی جواب است، و همین باعث میشود که دوباره از او بپرسم منبع این انرژی مضاعف، روحیه وعشق از کجا تامین میشود، مگر میشود فردی هفت ماه مدام کار کند و فقط هفت روز در خانه بماند و سراسر این مدت را از هشت صبح تا ۱۰ شب در محل کار حاضر شود، تمام روزهای هفته از جمعه و عیدقربان گرفته تا سال تحویل و چهارشنبه سوری این گونه با حوصله و انرژی و روحیه مثال زدنی کار کند؟ او میگوید: در این مدت فقط هفت روز کار نکردم واین چند روز هم به دلیل تعطیلی آزمایشگاه سرکار نرفتم.
بالاخره این روزهای سخت تمام میشود
قلی زاده میگوید: دقیقاً زمانی که همه از کرونا وحشت داشتند در مدت کوتاهی توانستنم ۷۵۰ نمونه بگیرم. او خود را سرباز صفر خط مقدم مبازره با کرونا معرفی میکند و ادامه میدهد: همیشه به خودم یادآوری میکنم که بالاخره این روزهای سخت تمام میشود و همین که احساس کنم در کاری سهیم هستم که به سلامت مردم کمک میکند به من انرژی میدهد و این موضوع برایم خوشایند است.
از نحوه برخورد دوستان و آشنایان می پرسم و میگوید: هفت ماه است که هیچکدام از دوستان وفامیل را ندیدهام، هر کسی من را میشناسد دقیقاً با روحیاتم آشناست، آنها میدانند که اگر کاری از دستم بربیاید دریغ ندارم و سعی میکنم در این مسیر از سلامتم نیز با جدیت کامل مراقبت کنم.
حدوداً نزدیک ظهر بود که با قلی زاده تماس گرفتم، او میگوید: امروز تا همین ساعت حدود ۲۰۰ نمونه گرفتهام، در بخشی که کار میکنم تقریباً تمامی همکارانم به کرونا مبتلا شدهاند به غیر از من، بعضی از همکارانم وقتی خسته میشوند یا نفس کم میآورند ماسک را از صورت بر میدارند و دقیقاً در همین لحظه است که ویروس موذی کرونا فرد را مبتلا میکند.
او مهمترین سلاح مقابله با کرونا را استفاده از ماسک و شست و شوی مدام دستها میداند و میگوید: فقط زمانی که میخواهم بخوام ماسک را از صورتم بر میدارم، به هیچ عنوان با کسی هم غذا نمیشوم و از زمان شیوع کرونا تا به امروز نیز نه مهمانی رفتهام و نه سفر.
از او درباره بزرگترین چالش روزهای سخت کرونایی می پرسم و میگوید: فقط اینکه با این همه هشدار شرایط برای برخی از مردم عادی شده اذیتم میکند، هر روز قبل از روشن شدن هوا از خانه بیرون میروم و تا حدود ساعت ۱۰ شب کار میکنم در راه برگشت به خانه بعد از یک روز سخت با طوفانی از کارطاقت فرسا وقتی تجمعات و دست فروشها و رفتارهای پرخطر مردم را می بی نم، تمام خستگی روز به تنم میماند و با خود می گویم یعنی اینهمه تلاش روزانه کادر بهداشت و درمان باید با رعایت نکردن عدهای به باد میرود و دوباره فردا روز از نو و روزی از نو.
او از اینکه برخی از هموطنان و مادرانی که بدون توجه به حساسیت موضوع، دست فرزندانشان را گرفته و راهی کوچه و بازار میشوند، گلایه دارد.
اگر بیمار شوم شاید نیروی دیگری جایگزین من نباشد
از او راجع به بزرگترین ترس این روزهایش می پرسم، میگوید ترس ازمبتلا شدن؛ و در کمال ناباوریم ادامه میدهد: چون اگر بیمار شوم و یا فشار کاری به حدی زیاد باشد که مرا از پای دربیاورد شاید دیگر نیروی جایگزین من نباشد و کار مردم زمین بماند، هفت ماه است که کادر بهداشت و درمان شب و روز ندارند، ممکن است در جایی که نباید دچار فرسودگی شوند و از پای دربیایند.
او درباره زیباترین و شیرینترین لحظات کاری خود در سایه بی رحم و تلخ کرونا میگوید: نمونه گیری از کودکان بهزیستی، کودکان مبتلا به سندرم داون، مرکز نگهداری از سالمندان برایم بسیاربه یادماندمی و لذت بخش بوده، هر چقدر به افرادی که نیاز بیشتری به کمک دارند، کمک میکنم بیشتر از کارم لذت می برم، دقیقاً در این لحظات به لحاظ معنوی حال بهتری دارم.
۱۶ بار تست کرونا دادهام
قلی زاده میگوید: تا به امروز ۱۶ بار تست کرونا داده و به لطف خدا و رعایت دستورالعملها، همه تستهای او تا به امروز منفی بوده، تنهای خواستهی این سرباز مدافع سلامت رعایت توصیههای بهداشتی توسط مردم است، او در این باره میگوید: از مردم در خواست میکنم کمی بیشتر توصیهها را رعایت کنند و سفر و دورهمی نروند تا کرونا فرصت جولان کمتری داشته باشد و شاید در این بین ما هم بتوانیم بیشتر استراحت کنیم و ساعات بیشتری را در کتار خانواده باشیم.
و در آخر با لحن امید بخش خود گفتگو را اینگونه خاتمه میدهد: سربازان خط مقدم مبارزه با کرونا روزهاست که به خانهشان سر نزدهاند و ساعتها گرما و وزن لباس فضایی را تحمل کردهاند، این لباسها دقیقاً سونای بخار است و فکر میکنم به صورت روزانه میزبانان خود را لاغر و ضعیفتر میکند، این روزها چشم امید ما به پایان بیماری و لبخند دوباره مردم و خانوادههایمان است، تقاضا دارم مردم و مسئولان ما را مدد کنند.