صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

يکشنبه ۰۴ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 August 25
کد خبر: ۲۲۷۷۵۶
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۵ - ۰۴ شهريور ۱۳۹۹
تعداد نظرات: ۶ نظر

صحنه اعدام اصغر قاتل اولین متجاوز سریالی در ایران

اصغر قاتل اولین متجاوز و قاتل زنجیره‌ای در ایران بود که در دوره رضاشاه پهلوی به دار کشیده شد. گفته شده در زندان به او غذاهای خوب می‌دادند و به او می‌رسیدند زیرا از او هراس داشتند! در این تصویر تاریخی لحظه اعدام اصغر قاتل را ببینید.
رویداد۲۴ اصغر بروجردی مشهور به اصغر قاتل نخستین قاتل زنجیره‌ای شناخته شده در تاریخ ایران است. او در ایران زاده شد و نشانه‌های روانپریشی از نوجوانی در او مشهود بود؛ در چهارده سالگی تعدادی کودک را مورد اذیت جسنی قرار داد و مدتی زندانی شد. اما با صرف نظر کردن والدین کودک بخاطر حفظ آبرو آزاد شد و به بغداد رفت.
 
در بغداد برادرش قهوه‌خانه داشت و خودش به فروش تنقلات و بامیه مشغول بود و از این طریق کودکان را می‌فریفت و مورد آزار جنسی قرار می‌داد. اصغر قاتل در مصاحبه‌ای درباره تجربیاتش در عراق چنین می‌گوید: «درعراق در قهوه‌خانه برادرم هر چه پول می‌گرفتم خرج اطفال می‌کردم. مدتی هم در مساجد، آجیل می‌فروختم و با اطفال رابطه برقرار می‌کردم تا اینکه به علت فریب دادن ۵ بچه از فرزندان متمولین آنجا و فریب دادن آنها، نه سال حبس کشیدم. پس از آزادی، از برادرم خواستم که برایم زن بگیرد، ولی قبول نکرد. دیگر همیشه با اطفال بودم تا این که یک شب یک شاگرد نجار به نام حسن را فریب دادم با پنج نفر دیگر به او تجاوز کردیم به خاطر همین دو سال حبس کشیدم و از طرف محکمه تحت نظر پلیس بودم. هر شب پلیس در خانه می‌آمد و بودن مرا در خانه کنترل می‌کرد، تصمیم گرفتم به هر پسری که تجاوز می‌کنم، او را به قتل برسانم در بغداد ۲۵ پسر را سر بریدم اغلب جنازه را در شط غرق می‌کردم، برخی را هم به قدری ماهر شده بودم که از سر بریدن هیچ آثاری نمی‌گذاشتم آخرین بچه را که می‌کشتم کودک دیگری مرا دید که من از همان‌جا به ایران فرار کردم.»
 
اصغر قاتل در عراق حدود ۲۵ کودک را به قتل رساند و نهایتا به ایران فرار کرد. در ایران بامیه فروشی می‌کرد و به قتل و تجاوز به کودکان ادامه داد. اصغر قاتل در تهران هم هشت کودک را به قتل رساند و نظمیه برای پیدا کردن قاتل کودکان به تکاپو افتاد.
 
در زمستان سال ۱۳۱۲ سلسله اقدامات اصغر قاتل برای تهرانی موجبات وحشت شده بود. این موج ترس با کشف یک جسد بی سر در شترخان که نام بیابانی اطراف تهران بود آغاز شد. دهم دی ماه همان سال نصرت الله ۱۹ ساله به اداره تامینات (آگاهی) تهران رفت و از پیدا کردن یک جسد بی سر حوالی شترخان خبر داد. جسدی که نصرت االله پیدا کرده بود سر آغاز کشف شدن چندین جسد دیگر شد.

در بررسی اولیه مامور‌ها زیر چهارطاق ساختمانی مخروبه جسد عریان و بی سر پسر جوانی که هویتش معلوم نبود پیدا شد. خیلی نگذشت که با کاوش در اطراف همان مخروبه جنازه سلاخی شده یک پسر نوجوان و سر بریده پسر بچه کم سن و سال نیز کشف شدند. خبر پیدا شدن این جنازه‌ها در تهران والدین را تشویق می‌کرد تا از بیرون رفتن بچه هایشان به تنهایی جلوگیری کنند.
 
روزی یکی از پاسبان‌ها به او مشکوک شد و در پیت حلبی لباس خونین پیدا کردند و اصغرقاتل نهایتا دستگیر شد و تا مدت اعدامش در زندان ماند.
بیشتر بخوانید: به توپ بستن محکومان در دوره قاجار
به گزارش رویداد۲۴ علی صالح اردوان از بزرگان بختیاری، در زمان بازداشت اصغر قاتل، به دلایل سیاسی بازداشت و به زندان قصر برده شده بود. او در خاطرات خود از اصغر قاتل چنین می‌گوید: اصغر قاتل هم در همین زندان نمره یک محبوس بود. ولی به قدری مورد احترام و مراعات واقع می‌شد که سبب حیرت عموم بود.
 
او به نقل از مأمورین نوشته «آنها می‌گفتند چون به هر صورت به دارش می‌کشند، از این لحاظ مراعاتش را می‌کنند.»، ولی این گفته حقیقت نداشت. زیرا محبوسین دیگری هم بودند که کشتن آن‌ها حتمی بود و هیچ‌گاه به این نحو مورد عنایت واقع نمی‌شدند. علت حقیقی این بود که مأمورین از او می‌ترسیدند. او مردی بود بلندقامت، چهارشانه، زردموی و ازرق چشم، بی‌نهایت قوی و خوی درندگی و سبعیت از پای تا سرش نمایان. هیچ‌یک از مأمورین را یارای این نبود که به تنهایی یا با کمک دیگری با وی بستیزد. لذا با او از در دوستی و مدارا پیش آمدند. غذایش همیشه سه ظرف چلوکباب و مخلفات آن بود. به طوری که روزی، چون یک ظرف دوغ از ناهارش کم بود غذا صرف نکرد تا همه به جنب‌وجوش افتادند و کسری آن را ترمیم نمودند. آوازی بسیار خوش و مطبوع داشت، ولی خواندنش منحصر به ابیات عربی و لحن حجازی بود. اگر از طرف مأمورین کوچک‌ترین بی‌ادبی نسبت به او می‌شد، آن را با قبیح‌ترین دشنام‌ها پاسخ می‌داد. علی‌اصغر قاتل در زندان شماره یک به جای اینکه مطیع باشد، مطاع بود.
 
صالح همچنین به دیدار رضا شاه پهلوی با اصغر قاتل اشاره کرده و نوشته اعلاحضرت سوال فرمودند: «علت اینکه بچه‌های بی‌گناه مردم را بعد از ارتکاب به آن عمل شنیع سر می‌بریدی چه بود؟» جواب عرض کردم: «قربان اولاً این بچه‌ها همه مفعول بودند و گناهکار؛ در میان آن‌ها بی‌گناهی نبود» اعلاحضرت فرمودند: «پس تو خودت هم که فاعل بودی، گناهکاری؟» جواب عرض کردم: «قربان برای اینکه بر غلام مسلم و محقق شود که این اطفال مفعولند، این آزمایش را می‌کردم که بعداً با اطمینان خاطر سرشان را کف دستشان بگذارم. چون نمی‌خواستم در مملکتی که اعلاحضرت شاهی می‌کنند، یک نفر مأبون و مفعول وجود داشته باشد.»
 
سلیمان بهبودی نیز در کتاب خاطراتش دیدار اصغر قاتل و رضاشاه را چنین وصف می‌کند: «اعلاحضرت همایونی می‌فرمودند: «بله، آدم‌های بد را باید از بین برد». علی‌اصغر گفت: «بله قربان، همه‌شان را از بین بردم!» بعد فرمودند: «باز هم هستند؟» گفت: «بله قربان» و اعلاحضرت پرسیدند: «چند نفر را کشتی؟» بدون معطلی جواب داد و بعد پرسیدند: «چرا خارجی‌ها را نکشتی؟ مگر داخل آن‌ها بد نبود؟» جواب داد: «چرا قربان! از آن‌ها هم... در بغداد کشتم.» بعد اعلاحضرت با نفرت و خشونت فرمودند: «ببریدش جانی بالفطره را!»
 
پس از صدور حکم اعدام اصغر قاتل و تایید آن در دیوان عالی تمیز، او در واکنش به این حکم گفت: «این‌ها یک عده بی پدر و مادر هستند؛ بی سروپا و خوشگلند. وقتی که ریش آن‌ها درآمد، دزدی می‌کنند. من با این‌ها دشمنی دارم. این‌ها دشمن مملکت هستند. به این جهت آن‌ها را کشته‌ام. من در خارجه که بودم از این‌ها خیلی بودند و خیلی از آن‌ها را کشتم. اینجا هم که آمدم، دیدم در اینجا هم هستند و آن‌ها را می‌کشتم.»
 
اصغر قاتل نهایتا در ششم تیرماه سال ۱۳۱۳ در ملاء عام اعدام شد. مشهور است با دیدن طناب دار به شدت وحشت زده شده و دو راس گوسفند برای رهایی از اعدام نذر کرده است! او اولین قاتل زنجیره‌ای و متجاوز ایرانی بود که به مجازات خود رسید.
 
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
علی
۱۳:۱۳ - ۱۴۰۲/۰۹/۲۱
درودبه رضاشاه
ناشناس
۱۹:۵۹ - ۱۴۰۲/۰۲/۳۰
خودش تو کودکی بهش تجاوز شوده برا همین ایجری شوده
پرسنال
۱۳:۵۷ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۶
باباش دزد بود پدربزرگش راهزن. ازین چ انتظاری داشتین
سمیه
۰۰:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۲
دم امنیه اون زمان گرم که این جانی را دستگیر کردن با 9 قتل در ایران، نیروی انتظامی رو چه بگیم در جنایت پاکدشت محمد بیجه انقدر سستی و تنبلی و پاسکاری کرد که قاتل 20 نفر را کشت...
علیرضا
۱۵:۵۱ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۴
مریض بوده عقده داشته این ها وقتی بچه بودند به شون تجاوز کردند بعد خودشون قاتل شدند
ناشناس
۱۸:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۴
بازم دم دادگستری زمان رضاشاه گرم قوه قضائیه الان و قضات ترسو مطمئننا الان آزادش میکردند
نظرات شما