آقای حداد عادل در مراسم سالگرد فوت مرحوم پرورش به نکتهای اشاره کرد و گفت: « از جمله اتفاقاتی که دیدیم سرنوشت نوع آدمهایی بود که آن روز شعار اقتصاد تند دولتی و سوسیالیستی را دادند اما امروز از نظر اقتصادی لیبرال شدند که انسان حیرت میکند و این همان نداشتن ثباتقدم است که به عاقبتبهخیری نمیرسد.»
فارغ از جزييات ادعاي ايشان، آن افراد اين تغيير عقيده را ميپذيرند و از آن دفاع ميكنند، اصولا تغيير عقيده اشكالي هم ندارد، فقط بايد آن را شفاف طرح كرد. ولي پرسش اين است كه اگر دوستان اصولگرا، تغيير كردهاند، چرا آن را اقرار نميكنند و اگر تغيير نكردهاند، چرا وجود مواضع متناقض را توضيح نميدهند؟ چرا آنان كه از دولت آقاي هاشمي بهرهمند شدند و از آن حمايت كردند، مسووليت آن را نميپذيرند.
مساله فقط دولت آقاي هاشمي نيست، آنكه مربوط به ٢٦ سال پيش است، چرا مسووليت دولت تماما اصولگراي آقاي احمدينژاد را عهدهدار نميشوند؟ آيا آنان نبودند كه چقدر نذر و نياز براي موفقيت و پيروزي آن دولت كردند؟ آيا آنان نبودند كه هرچه مقدسات بود را به حمايت آن دولت بردند و پيشپاي آن قرباني كردند؟ آيا آنان نبودند كه در حمايت از آن دولت چنان راه افراط را پيمودند كه انواع و اقسام نقض قوانين و حتي ناديده گرفتن مصوبات مجلس اصولگرا را زيرچشمي رد كردند كه مبادا حواس آن دولت از خدمتگزاري و بسط عدالت پرت شود؟ خب اگر چنين است كه هست، پس چرا الان سكوت كردهاند و ساز جدايي ميزنند؟
آيا منطقي نيست كه اصولگرايان دراينباره خود را با اصلاحطلبان مقايسه كنند؟ اصلاحطلبان چه خوب و چه بد از دولتهاي منسوب به خودشان حمايت ميكنند و همچنان نيز مسووليت كارهاي آنان را ميپذيرند. حتي اگر درون خودشان هم انتقاداتي داشته باشند، ولي چون از كليت آن دولتها حمايت كردهاند، امروز نيز در برابر آن حمايتها مسووليتپذير هستند و خجالتزده نيستند.
روشن است كه مردم در برابر اين رفتار مسوولانه پاسخ مناسبي خواهند داد، ولي اصولگراياني كه به لحاظ سياسي جرزني ميكنند و از كساني كه تا ديروز حمايت بدون قيد و شرط ميكردند و از دولت آنان منتفع شدهاند، امروز اعلام برائت كرده و حتي آنان را به كنگره وحدت و ائتلاف خود دعوت نميكنند و با اعلام انحرافي بودن آنان، از خود سلب مسووليت ميكنند. مردم بايد در برابر اين رفتارهاي غيرمسوولانه و غيرپاسخگو چه واكنشي نشان دهند؟ شايد بگويند وقتي آنان از خط ولايت خارج شدند، مورد غضب اصولگرايان قرار گرفتند. اين پاسخ نيز رافع مسووليت نيست، چون بايد توضيح دهند كه چرا از ابتدا متوجه اين جريان خطرناك نشدند؟ اتفاقا حداقل بخشي از اصلاحطلبان متوجه اين موضوع بودند و انذار هم دادند، ولي از آنجا كه اصولگرايان براي مبارزه با اصلاحطلبان تكيهگاهي جز آن جريان نداشتند، چشمهاي خود را روي واقعيت بستند و گفتند كه انشاءالله گربه است و خيال خود را راحت كردند. ولي در اين ميان مردم اين توجيهات را نميپذيرند، به همين دليل احمدينژاد را با همه مشكلاتش، روراستتر از حاميان ديروز او ميدانند.