رویداد۲۴ آیت الله یوسف صانعی که به دلیل شکستگی لگن در بیمارستان بستری شده بود، صبح امروز درگذشت. یوسف صانعی در سال ۱۳۱۶ هجری شمسی در اصفهان زاده شد. خانواده او همه روحانی بودند و از ابتدا تنها با علوم اسلامی انیس بود و علوم جدید را نیاموخت. وی مقدمات را در شهر خود فراگرفت و پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به قم رفت و در ۲۲ سالگی به اجتهاد رسید. با آمدن به قم آشنایی و مواجهه صانعی با بزرگان و متنفذین تشیع؛ کسانی، چون آیت الله بروجردی و آیت الله خمینی آغاز شد. در سالهای نخستین دهه پنجاه نیز تدریس خارج فقه را در مدرسه حقانی آغاز کرد و بین روحانیون نفوذ و شهرتی به دست آورد.
او از جمله روحانیونی بود که آرام آرام از دایره خودیهای نظام حذف شد. او پس از پیروی انقلاب به عنوان یکی از شش فقیه شورای نگهبان قانون اساسی منصوب شد و دیماه ۶۱ از شورای نگهبان کنارهگیری کرد و از طرف امام بهعنوان دادستان کل کشور انتخاب شد تا سال ۱۳۶۴ که از این مسئولیت هم استعفا کرد.
آیت الله صانعی را بیش از هر چیز به عنوان مرجع تقلید اصلاح طلبان میشناسند. او به همراه آیت الله منتظری و آیت الله هاشمی روحانیونی بودند که بیشترین حمایت را از اصلاح طلبان داشتند؛ این نمود به ویژه در انتخابات سال ۸۸ بیشتر خود را نشان میداد؛ چه اینکه او نیز مانند آیت الله منتظری به میرحسین موسوی نزدیک شد و از او حمایت کرد و حتی سخنرانی بسیار تندی در گرگان در جریان انتخابات انجام داد و کسانی که به معترضان آزار رسانده بودند را به شدت محکوم کرد و حتی از احتمال تقلب در انتخابات نیز سخن گفت: «حرف میلیونها نفر را که معتقدند در انتخابات تقلب شده، نادیده میگیرند و حرف و نظر یک نفر را ارجح میشمارند که این امر به گفته وی در تعارض با روش پیامبر اسلام و خلاف عقل است.»
این اظهار نظرها و سخنانی درباره اصحاب قدرت و طرح موضوع شکنجه زندانیان در جریان انتخابات، تبعاتی در پی داشت که تا پایان عمر نیز همراه او بود. صانعی مغضوب شد و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به ریاست محمد یزدی در دی ماه سال ۸۸ مرجعیت آیت الله صانعی را باطل کرده و او را «فاقد ملاکهای لازم برای تصدی مرجعیت» خواند.
صانعی در بحبوحه سال ۸۸ در اعتراض به بازداشت روزنامهنگاران و فعالان سیاسی گفته بود «درکنار پیشرفتهای حیرتآور دنیا، ما امروز میخواهیم مسائل را با زندانی کردن دانشگاهیان، فرهیختگان، ارباب جراید، افراد عادی و اخراج اساتید و دانشجویان، بستن روزنامهها، ممنوعالخروج نمودن افراد و بیمهری به فرزندان امام و انقلاب حل نماییم، اگر اینها ضد انقلابند و زندانها از اینها پر شده، پس انقلابی کیست؟» سخنان او در آن مقطع درباره قدرتطلبی مسئولان و نحوه برخورد آنها با معترضان بسیار بازتاب داشت.
صانعی تا پایان عمر به خُلف وعده حسن روحانی در رفع حصر و وضعیت بازار اعتراض داشت. او در یک سخنرانی گفته بود: «نظام به کارکرد است. نظام این نیست که من اگر باشم، نظام باشد و شما اگر باشید نظام نباشد. اینطور نیست که برای حفظ نظام دروغ بگویند. هیچگاه آتش را با آتش نمیتوان خاموش کرد. نمیشود که به مردم ظلم بکنیم و بگوییم حفظ نظام از اوجب واجبات است. ما میگوییم (ربنا آتنا فی الدنیا حسنه) حالا ما با این وضع اقتصاد و بازار در دنیا حسنه داریم؟ با این خلف وعدههایی که آقایان وقت رای میدهند بعد تخلف میکنند و کلاه سر همه میگذارند.»
بیشتر بخوانید: آیت الله منتظری؛ پیشگام تشیع سیاسی +تصاویر
به گزارش رویداد۲۴ صانعی در بین مراجع تقلید شیعه به نظرات فقهی «شاذ» یا «نادر» نیز مشهور بود. تساوی دیه زن و مرد، قصاص مردی که زنی مسلمان را کشته باشد بدون نیاز به پرداخت نصف دیه یک مرد مسلمان به قاتل، منع ازدواج موقت برای مرد مسلمان متأهل که با همسرش زندگی میکند، محرم دانستن فرزندخواندگان به مرد و زنی که آنها را به فرزندی پذیرفته اند، مجاز دانستن دریافت بهره در قرضهایی که برای رفع نیاز نیست بلکه برای افزایش رونق فعالیت اقتصادی است، پاک دانستن پوست و چرم خارجی، تردید در جاری شدن حکم ارتداد در مورد کسانی که «آگاهانه» و «از روی تحقیق» دین خود را عوض کردهاند، ارث بردن غیر مسلمان از مسلمان و مشروط دانستن ازدواج مجدد مرد مسلمان به رضایت همسر اول از جمله فتاوی شاذ یوسف صانعی است.
او درباره حقوق زنان نیز نظرات متفاوتی داشت. عدم شرطیت مرد بودن در مرجعیت دینی، عدم شرطیت مرد بودم در مناصب حکومتی، عدم شرطیت مرد بودن در قضاوت، اینکه تمامی اموال شوهر در صورتی که شوهر وارث دیگری نداشته باشد به زن تعلق دارد، ارث بردن زن از همهٔ اموال شوهر (از عین منقولات و از قیمت غیرمنقولات)، عدم حرمت خروج زن از منزل بدون اجازهٔ شوهر، ولایت مادر در صورت نبودن پدر و مقدم بودم این ولایت بر ولایت پدربزرگ و حق طلاق زن در صورت بخشیدن مهریه از جمله این فتاوی صانعی در مغایرت با نظر دیگر مراجع درباره حقوق زنان در اسلام است.
صانعی در مورد غیرمسلمانان نیز احکام نادری داشت. او دیه مسلمان و غیر مسلمان را یکسان میدانست و از نظر او غیرمسلمان و مسلمان در قصاص مساویاند.
بیشتر بخوانید: تصاویر کمتر دیده شده از آیت الله صانعی
تمام موارد فوق و فتواهای آیت الله صانعی مربوط به بعد از دهه هفتاد است اما زندگی صانعی روی دیگری نیز داشته که معمولا زیاد از آن سخن گفته نمیشود؛ اصولگرایان با بخشی از آن موافق هستند و اصلاح طلبان برای آنکه مرجع خود را زیر سوال نبرند، درباره آن سکوت کردهاند. اما آیت الله صانعی پیش از دهه هفتاد چه جایگاهی در سیاست ایران داشت؟
فعالیتهای سیاسی آیت الله صانعی در دوران حکومت محمدرضا شاه پهلوی چندان پررنگ نبود و به امضای چند بیانیه در سالهای آخر حکومت محدود میشد؛ اما پس از انقلاب، صانعی به عنوان یکی از شش فقیه شورای نگهبان قانون اساسی انتخاب شد. در آن دوران صانعی رساله و آرای شرعی آیت الله خمینی را نیز آموزش میداد.
صانعی از طرف آیت الله خمینی به مناسبی دیگری بهجز عضویت در مجلس خبرگان رسید. مانند نمایندگی امام خمینی در شورای عالی بازسازی مناطق جنگی که پای او را به جبهههای جنگ باز کرد. او همچنین مأمور شده بود به سوالات شرعی نیروهای اطلاعاتی پاسخ دهد و مشکلات آنها هنگام انجام وظایف و مأموریتهای اطلاعاتیشان را رفع و رجوع کند، اما پس از سه سال از تمام آنها استعفا کرد و به عنوان دادستان کل کشور برگزیده شد.
آیت الله خمینی در سخنانی که در وبسایت آیت الله صانعی نیز در دسترس است نظرش را درباره وی چنین بیان میکند: «من آقاى صانعى را مثل یک فرزند بزرگ کردهام. این آقاى صانعى وقتى که سالهاى طولانى در مباحثاتى که ما داشتیم تشریف مىآوردند ایشان، بالخصوص مىآمدند با من صحبت مىکردند و من حظ مىبردم از معلومات ایشان؛ و ایشان یک نفر آدم برجستهاى در بین روحانیون است و یک مرد عالمى است و متوجه مسائل است و مخالف این انحرافاتى که در این کشور موجود بوده است؛ از قبیل منافقین- نمىدانم- و غیره، و ایشان مخالف سرسخت آنهاست. با جدیت عمل میکند. با قاطعیت عمل میکند اگر یک وقتى موقعش بشود.»
«نکند امروز که آرامش داریم و مسئولین که امروز امنیت دارند، آن پدر و مادرهای ضدانقلاب از مسئولین سراغ آزادی فرزندانشان را بگیرند که هرگاه سراغ این مسائل رفتیم، سراغ قتلگاه حزب برویم. اینها توبهکنندگان نیستند، میآیند بیرون افعی میشوند. مسئولین مملکت و ملت یک وقت تحت تأثیر قرار نگیرند. هرگاه تحت تأثیر قرار گرفتید سراغ جنایتهایشان بروید. زندانی بودن آنها مرضیّ خدایی است. حرکتی نشود که ما خدای نکرده علیه دادگاه انقلاب حرف بزنیم. امروز با تلاش برادران سپاه و کمیتهها و شهربانی و دادگاههای انقلاب بوده که ما هستیم و الّا آنها رحم ندارند. آنها خائنین به مملکت هستند و به پدر و مادر خودشان هم رحم نمیکنند و باید به مجازاتشان برسند. من اینجا به عنوان یک مسئول قوه قضائیه دست آن عزیزانی را میبوسم و حاضرم کفشهایشان را جفت کنم که با دستهای پرتوانشان ضدانقلاب را گرفتند و به دادگاه بردند و به مجازات رساندند. آفرین بر آنها. نکند ما به دادگاههای انقلاب بدبین شویم.» این بخشی از سخنرانی آیت الله صانعی در ششم تیرماه ۱۳۶۲ است.
به گزارش رویداد۲۴ گفته میشود که تصدی صانعی بر دادستانی کل کشور دوره دشواری برای نیروهای مخالف جمهوری اسلامی بود. او سختگیری بسیاری در برخورد با مخالفان داشت و معتقد بود راه توبه و بازگشت را برای آنها بسته میدانست. وی در مورد برخورد با مخالفان سیاسی رای خود را بهوضوح بیان کرده است: «ضدانقلاب باید با موازین دادگاه انقلاب مجازات شود و نمیشود ضدانقلاب را با مجازات جرمهای عادی مجازات کرد. امید ضدانقلاب از اوین باید قطع باشد. اوین باید محیط ترس باشد.»
احکام جریانهای چپگرا در آن دوران بسیار سنگین بوده است. روزنامه اطلاعات در ۱۰ خرداد ماه ۱۳۶۲ سخنان صانعی درباره دستگیری مارکسیستها را چنین نقل میکند: «این جمعیت محارب حساب میشوند و اینها هم که دستگیر شدهاند، تصمیم خیانت و بههم زدن نظام جمهوری اسلامی ایران را داشتهاند؛ از رده بالا تا رده پایین که دستگیر شدهاند همهشان محارب هستند. چون این افراد تصمیم براندازی داشتند و این افراد نیز جاسوس بودهاند و در هنگام جاسوسی دستگیر شدهاند و همچنین این افراد خیانت میکردهاند و این افراد نه تنها به ایران خیانت کردهاند، بلکه به شوروی هم خیانت کردهاند و شوروی نیز به خودش و ملتش خیانت کرده است.»
در سالهای ابتدایی دهه شصت، انتقادهای زیادی از وضعیت زندانها در جمهوری اسلامی میشد. صانعی در پاسخ گفته بود: «تمام ابرقدرتها و رسانههای آنها و سازمانها و محافل که دم از حقوق بشر میزنند، علیه ما سخن میگویند و باید چنین باشد. شرق و غرب علیه ما حرف میزنند و باید حرف بزنند. اگر یک روزی آمریکا از ما تعریف کند بدانید آن روز، روز مصیبت ماست. اگر روزی از مسئولین ما دفاع کند روز شکست انقلاب است.»
برخی از تصمیمهای اتخاذ شده در دوره او، زندگی مردمان عادی را نیز تحت الشعاع قرار میداد؛ از جمله اینکه او نخستین کسی بود که دستور به برخورد با روزهخواران در ماه رمضان داد. همچنین در خرداد ماه سال ۶۲ نیز حکمی صادر کرد که به موجب آن باید با ویدیو کلوپها برخورد میشد و حمل و نگهداری و اجاره دستگاه ویدئو ممنوع شد. شهروندان با این حکم حق دیدن فیلم را نیز نداشتند و علاقمندان با اضطراب به حمل و قاچاق فیلمها میپرداختند. گفته میشود صانعی دستور داده بود حاملان و دارندگان ویدئو با قید کفالت و ضمانت نیز آزاد نشوند.
هرچند صانعی در دهههای بعد تغییر رویه داد و آرام آرام مشی آرامتری اتخاذ کرد اما اقدامات او در آن مقطع دقیقا همان چیزی بود که جناح محافظهکار به آن نیاز داشت و پروژه حذف نیروهای منتقد باید اجرا میشد؛ چهرههایی همچون خلخالی در شکل بسیار رادیکال آن، همین سیاست را پیش میبردند و آیت الله صانعی نیز در موضعی البته آرامتر از خلخالی معتقد به همین رویه بود.
صانعی در اردیبهشت سال ۶۴ و چند روز پیش از استعفای خود چنین میگوید: «به عنوان مسئول قوه قضائیه اعلام میکنم کلیه گروهکها و احزاب از اقلیت و اکثریت گرفته تا تودهای و همه آنهایی که زیربنای فکریشان نفی اسلام و توحید است، از زمانی که قانون اساسی به تصویب رسید، قانونیت و رسمیت نداشته و ندارند. وقتی قانون اساسی به تصویب رسید، انحلال آنها اعلام شد، لذا هر حرکت و فعالیتی که داشته باشند، جرم است و به عنوان افساد و اقدام علیه امنیت کشور اسلامی اعم از کوچک و بزرگشان در دادسرای انقلاب اسلامی محاکمه و به کیفر میرسند. به وابستگان و طرفداران گروهکها اخطار میکنم قبل از آنکه حکومت اسلامی بر آنها تسلط پیدا کند، به صلاحشان است که با آنها قطع رابطه کنند وگرنه ترحم به آنان معنی ندارد و ترحم به پلنگ تیزدندان جرم است.»
هر چقدر آیت الله صانعی در دهه هشتاد و نود خواستار تساهل حاکمیت با مردم بود و منتقد سختگیریهای شدید امنیتی بود، اما در دهه ۶۰ با همه وجود تلاش میکرد با هرگونه نماد بیحجابی برخورد شود. در بخشی از آرای او درباره حجاب چنین میخوانیم: «بدحجابها، از اروپا برگشتهها هستند! این بدحجابیها از کیست؟ آیا از جنوب شهریهاست یا از آن اروپا برگشتههاست؟ اینها خیال کردند که دیگر انقلاب در این مملکت خاتمه پیدا کرده وگرنه مسلمانها که اهل بدحجابی نیستند؟ اینها میبینند که اکثریت مردم طرفدار حجاب و خوبیها هستند، ولی آنها اعتنا نمیکنند و تعمد دارند. این عده فاسد و تفالههای باقیمانده از رژیم طاغوت که هنوز هم طوق اسارت و بندگی اجانب را به گردن دارند، غافل از همه جا با اشاعهی فحشا و ترویج اعتیاد و تشکیل پارتیهای شبانه در خانههای فساد به عیاشی و پایکوبی به سر میبرند و یا عدهای دلقک با لباسهای نامناسب و خلاف عفت عمومی یا چون زنان هرجایی با آرایش شرمآور در مجامع اسلامی ظاهر و مقدسات یک مملکت را بازیچه گرفته و خون جوانان ما را پایمال کنند.»
صانعی در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۴ از سمتش استعفا کرد و نهایتا موسوی خویینیها جایگزین وی شد. صانعی پس از استعفا، به سمت نگارش متون فقهی روی آورد اما همچنان تلاش میکرد دیدگاههایش را دادگاهها القا کند. او در سال ۱۳۶۵ خطاب به مسئولان نظام چنین نوشت: «دست و پایشان را قطع کنید! کسانی که محکوم به اعدام هستند، بدون شک مفسد و محارب هستند. قطع نظر از مسائل آنها که مجازاتشان اعدام است، از نظر حد و از نظر مفسد و محارب، قصاص اعضا باید مطرح شود. ممکن است بگویید اگر قصاص شود آمریکا ناراحت میشود، مگر ما اینجا نشستهایم که آمریکا خوشش آید؟ آنها در کشور خود مسابقه همجنسبازی میدهند و ما از اجرای حکم الهی در مملکت خود ناراحت باشیم؟ البته یک بار تقاضا کردم، ولی تقاضای ما عملی نشد. ما امیدواریم تقاضای ما را به دلیل مسلمان بودن ما و برای رضایت خدا اجابت کنند.»
نام آیت الله صانعی در ماجرای اعدامهای سال ۶۷ نیز مطرح شد؛ آن زمان آیت الله منتظری نقد بسیار تندی علیه اعدامها انجام داده بود و کسانی که در آن ماجرا دست داشتند را بازخواست کرده بود. با این حال صانعی از آن ماجرا دفاع کرد و در مقابل آیت الله منتظری موضع گرفته بود.
آیت الله صانعی را با فتواهای جنجالی و حمایتش از حرکتهای اعتراضی میشناسیم. ظاهرا او در فتاوی خود با الزامات دنیای مدرن کنار آمده و مسائلی چون حقوق زنان و تبعیض را در نسخه فقهی خودش مرتفع کرده است. این فتواها بیشتر برای جریان اصلاحات خوشایند بوده است؛ چه آنکه آنها معتقدند این فتواها مانند دستی نامرئی عمل میکند که در صورت تناقض با التزامات دنیای مدرن، مشکلات و تعارضات را با فقه پویا را حل میکند. از این منظر چهرههای همچون آیات بیات زنجانی، مرحوم صانعی و سید صادق روحانی چنین کارکردی برای اصلاحطلبان داشتهاند و به همین دلیل به چنین دیدگاههایی لقب نواندیش دینی نیز داده شده است؛ این در حالی است که در برخی موارد در اعطای این لقب اغراق شده است؛ از جمله آنکه آیت الله صانعی سن بلوغ و ازدواج را ۹ سال میدانست اما بعدها تغییر رویه داد و به این اعتبار که سن تکلیف دختران را ۱۳ سال اعلام کرد، به فقیه نو اندیش مشهور شد؛ چیزی که البته در دهه شصت بر خلافش قلم میزد و تلاش میکرد.
تبدیل شدن آیت الله صانعی به روحانی منتقد سیاستهای حاکمیت در دهه ۸۰ رخ داد؛ در آن سالها سخنرانیهایی علیه شکنجه و لزوم توجه به حقوق شهروندی مطرح کرد. آن زمان البته آیت الله صانعی پستی در حاکمیت نداشت. از همین دوران بود که سخنان صانعی علیرغم تضاد با دیدگاههای دهه ۶۰ او، با حقوق بشر همخوان شد و علیه اقداماتش در گذشته موضع گرفت و آنها را دوران جهالت خود خواند.