رویداد۲۴ نشریه نیویورکر از ماجرای تلاش FBI برای جذب سیروس عسگری، استاد مهندسی مواد دانشگاه شریف، به عنوان مخبر و جاسوس و امتناع عسگری و سپس بازداشت او پرده برداشته است.
در این گزارش که به صورت پادکست منتشر شده، آمده است: در بهار ۲۰۱۷ میلادی «سیروس عسگری» دانشمند مهندسی مواد ایرانی، تماسی از کنسولگری آمریکا در دبی دریافت میکند. ۲ سال پیش از این، او و همسرش فاطمه برای دریافت ویزای آمریکا یعنی جایی که فرزندانشان در آن زندگی میکردند اقدام کرده بودند. کنسولگری به آنها اطلاع میدهد که درخواست آنها در نهایت با موافقت همراه شده، اما زمان بندی این موافقت عجیب بود چرا که ترامپ به تازگی دستور ممنوعیت صدور ویزا برای ایرانیان را صادر کرده بود.
عسگری که در آن زمان ۵۶ سال داشت آمریکا را خانه دوم خود میدانست. در دهه ۱۹۹۰ او تحصیلات تکمیلی خود را در آمریکا و دانشگاه فیلادلفیا گذرانده بود. دختر او سارا در آمریکا متولد شده بود و شهروند آمریکا بود. دو فرزند بزرگتر او، محمد و زهرا هم در دانشگاههای آمریکا تحصیل کرده و در آنجا مانده بودند. عسگری در سال ۲۰۱۷ استاد دانشگاه شریف بود.
عسگری و همسرش در ژوئن سال ۲۰۱۷ میلادی به نیویورک سفر کردند. آنها قرار بود ابتدا به دیدن محمد و بعد به کالیفرنیا برای دیدن زهرا و همسرش که به تازگی با هم ازدواج کرده بودند بروند. زمانی که عسگری وارد فرودگاه جان اف کندی شد دو مقام آمریکایی او را بازداشت کردند. آنها عسگری را به یک اتاق راهنمایی کردند که در افسران اف بی آی در آن انتظارش را میکشیدند.
سیروس عسگری؛ از اتهام زنی تا مواجه با دستگاه قضائی آمریکا
ماموران اف بی آی به عسگری اطلاع دادند که او به اتهامات محرمانهای که در فرودگاه نمیتواند بازگو شود، تحت بازداشت است و کیفرخواستی نیز علیه او تنظیم شده است. از آنجایی که عسگری هرگز با قانون مشکلی نداشت فکر میکرد این بار نیز مشکلی متوجه او نیست به همراه ماموران به هتل منتقل میشود. در آنجا ماموران اف بی آی یک کیفرخواست ۱۲ صفحهای را به او نشان میدهند که در آن اتهاماتی از جمله دزدی اسناد محرمانه، تقلب در دریافت ویزا و چندین مورد تقلب در امر انتقال پول به او نسبت داده شده بود. عسگری همان جا فهمید این کیفرخواست چیزی نیست که با صحبت بتواند آن را رفع و رجوع کند.
فردای آن روز عسگری به همراه ماموران به دادگاه فدرال کلیولند و بازداشگاه بزرگسالان ایالت اوهایو که یکی از حفاظت شدهترین بازداشگاهها بود منتقل شد. اف بی آی دلایل خودش را برای علاقه به فردی مانند عسگری داشت. دانشگاه شریف مهمترین دانشگاه فنی ایران است و مهندسان مواد این دانشگاه احتمالا درگیر پروژههای ساخت موشک و سانتریفیوژ هستند.
عسگری در مصاحبه با نیویورکر که در سال ۲۰۱۸ میلادی انجام شده بود گفته من تنها در وجه غیر نظامی در ایران فعالیت میکردم. اگر یک خودکار داشته باشید میتوانید با آن هم نامه عاشقانه بنویسید هم نحوه ساخت بمب. این مشکل از خودکار نیست، کار من هم نوشتن نامه عاشقانه بود.
سیروس عسگری در سال ۲۰۱۲ میلادی سفری با ویزای عادی به آمریکا داشته و در این سفر یک موقعیت شغلی در دانشگاهی در آمریکا به او پیشنهاد میشود. دانشگاه مذکور درخواست تغییر ویزای عادی به ویزای کاری را برای او ارسال میکند و در سال ۲۰۱۳ به او اطلاع میدهند که با درخواست آنها موافقت نشده چرا که ایالات متحده نگران فعالیتهای او در ایران است. اما در زمان ارسال مجدد در خواست تغییر وضعیت ویزا عسگری همچنان به همکاریهایش با دانشگاه ادامه میدهد.
درآپریل ۲۰۱۳ عسگری متوجه یک بیزینس کارت متعلق به فردی به نام «متیو اولسن» افسر ویژه اف بی آی بر روی درب منزلش میشود. پشت کارت اولسن از عسگری خواسته بود با او تماس بگیرد. کشوری که عسگری از آن میآمد به خودی خود برای او دردسر بود. عسگری با فردی به نام پیروز که از دوستانش بود برای مشورت گرفتن تماس گرفت، اما ناگهان عسگری ترسید که شاید تلفن او شنود شود. در نهایت او با اولسن تماس گرفت و او قراری برای چند دقیقه بعد با عسگری در کافه واقع در خیابان مقابل گذاشت.
اولسن رفتار دوستانهای داشت. او از عسگری درباره دلایل سفرش به کلیولند سوال کرد. عسگری هم به او توضیحاتی درباره پیشنهاد شغلی داد. او توضیح داد که اف بی آی در واقع مانع تغییر نوع ویزای او شده است. اولسن به عسگری پیشنهاد داد که در ازای امضای یک سند که فرد دیگری در کافه قرار بود به او بدهد، ۵ هزار دلار پول دریافت کند. عسگری متوجه شد که در دام افتاده. اولسن برای بازداشت او نیامده بود بلکه قرار بود او را به عنوان جاسوس استخدام کنند.
مخالفت عسگری با پیشنهاد جاسوسی برای آمریکا
عسگری به نیویورکر گفت که او کاغذ را امضا نکرد و حتی یک پنی هم از اف بی آی قبول نکرد. عسگری به سرعت کارش را تمام کرد و به ایران برگشت.
فرد دیگری که آن روز قرار بود برگه را به عسگری بدهد مامور ویژه اف بی آی تیموتی باگز بود. تخصص کاری او ایران است. ایرانیهایی که در آمریکا زندگی میکنند یا به آمریکا سفر میکنند معمولا درباره این واحد خاص از اف بی آی چیزهایی شنیدهاند. به گفته این ایرانیها یا ایرانی آمریکایی ها، این واحد از اف بی آی معمولا از نقطه ضعف افراد برای استخدام آنها و اطلاعات گرفتن از آنها استفاده میکند. مساله تمدید اقامت یکی از نقطه ضعفهای آنها است.
در سال ۲۰۱۲ پروندهای زیر دست باگز آمد که نشان میداد یک ایرانی با ویزای توریستی در حال فعالیت کاری در آمریکا است. باگز این پرونده را فرصتی برای خود دید چرا که این استاد دانشگاه شریف میتوانست با بسیاری از اساتید ایرانی که بر روی پروژههای نظامی و هستهای کار میکنند در ارتباط بوده باشد و ویزای توریستی عسگری، نقطه ضعف او بود.
باگز ار دسامبر ۲۰۱۲ پرونده عسگری را زیرو رو کرده بود و متوجه شده بود فعالیت عسگری در آمریکا نه طبقهبندی شده بود نه محرمانه. اما باز هم باگز ایمیلهای عسگری را بررسی کرده بود تا ببیند عسگری با چه کسانی قبل از ورود به آمریکا در ارتباط بوده است.
در نهایت پروندهای که باگز علیه عسگری ترتیب داد و در سال ۲۰۱۷ او را درگیر کرد مساله تقلب ویزایی بود. او ایمیلهای عسگری به قبل از سفر توریستی به آمریکا در سال ۲۰۱۲ و درخواست او برای پیدا کردن موقعیت کاری و بعد دریافت ویزای توریستی برای سفر به آمریکا را سوءنیت عسگری در این سفر و تقلب تفسیر کرد.
در روزهای اول بازداشت عسگری در زندان در سال ۲۰۱۷، او به ندرت از انزوای خود بیرون میآمد و تنها زمان خوردن غذا به بند عمومی میرفت. جمعیت زندان او را مضطرب میکرد و بقیه هم بندان او نیز همین حس را نسبت به او داشتند. اما کم کم عسگری با بقیه زندانیان آشنا شد و با آنها ورق و شطرنج بازی میکرد. کم کم عسگری به زندانیان درباره تفاوتهای نژادی و اعتیاد به مواد در آمریکا چیزهایی یاد میداد و به خودش برای اینکه میتوانست با همه ارتباط برقرار کند افتخار میکرد.
به سرعت عسگری به زندانی تبدیل شد که در اختلافات بین زندانیان میانجیگری میکرد. عسگری به گروه کوچکی از همبندانش فیزیک یاد میداد. او در بین دزدان و قاچاقچیان شهرت خوبی بهم زده بود. عسگری در نهایت با دادستان دیداری کرد. دادستان درباره دیدارش با عسگری میگوید او یک پرونده عجیب در بیست و اندی سال فعالیت حقوقیاش بوده چرا که هیچ یک از اتهامات موجود در پرونده را قبول نمیکرد.
ماموران از عسگری درخواست کردند که اطلاعات کلی درباره ایران به آنها بدهد. در کیفرخواست اف بی آی علیه عسگری ابهاماتی درباره برنامه موشکی ایران و ارتباط او با اساتیدی در دانشگاه شریف بود که بر روی پروژههای نظامی کار میکردند و اسامی آنها از ایمیلهای عسگری استخراج شده بود. عسگری به هیچ یک از سوالات آنها جواب نداد و در عوض داستان دوستی خاله خرسه را برای مامورات تعریف کرد که نتیجه اخلاقی آن این بود که با احمقها نباید طرح دوستی بریزی حتی اگر از تو قدرتمندتر باشند.
بعد از این دیدار دولت به عسگری پیشنهاد آزادی به قید وثیقه و مشروط به حضور عسگری هر زمان که آنها سوالی داشتند را داد. بعد از آزادی او دوباره توسط اداره مهاجرت بازداشت شد. مشکل عسگری این بار فقط مسائل مربوط به تقلب ویزایی که در کیفرخواست قبلی ذکر شده بود، نبود. مشکل اینجا بود که ویزای او مهر نشده بوده و آنها این احتمال را داده بود که این ویزا تقلبی بوده است.
در نهایت عسگری به قید وثیقه آزاد شد و همسر او بعد از مدتی به ایران برگشت. در این فاصله بارها دادستانی و اف بی آی به عسگری پیشنهاد جاسوسی دادند و او هر بار همه اتهامات و درخواست آنها را رد کرد. اف بی آی کم کم از دست عسگری عصبانی شد.
عسگری با پابند زندان اجازه داشت با محمد پسرش در دوران برگزاری دادگاههایش زندگی کند. از طرفی او نگران بود که ایران حرفهایش درباره عدم همکاری با افبیآی را باور نکند و به همسرش نیز گفته بود به وزارت خارجه ایران بگوید نمیخواهد در یک مبادله زندانی با آمریکاییها، مبادله شود، چون امیدوار بود کارش در دادگاه نتیجه بدهد و نمیخواست پروندهاش سیاسی شود. دادگاهها در نوامبر ۲۰۱۹ آغاز شد و در نهایت عسگری از همه اتهامات وارده تبرئه شد امابه دلیل مشکلات مربوط به ویزا، تحت بازداشت اداره مهاجرت یا آیس قرار گرفت.
روایت عسگری از وضعیت بازداشتگاههای آمریکا
نیویوکر درباره وضعیت بازداشتگاه اداره مهاجرت از زبان عسگری نوشته و گفته: در یک مورد زندان از عسگری خواسته با یکی از زندانیان اهل میانمار که قصد خودکشی داشته حرف بزند. او بعد از هفت ماه به زندان دیگری منتقل شد. در زندان جدید به او گفته شده که مراقب رفتارش باشد و سعی نکند برای خودش شهرت ایجاد کند. در این زندان هم عسگری شروع به تدریس انرژیهای نو و باتریهای الکترونیکی و سلولهای خورشیدی میکند. افسری که از او خواسته بود دور خودش کسی را جمع نکند نیز از دوستان او شده بود. عسگری درباره این افسر به نیویورکر گفته: او صورتی فولادین و قلبی از طلا داشت.
او در زندان آیس در معرض ابتلا به ویروس کرونا قرار گرفت. او در آن زمان به روزنامه گاردین گفت که بازداشتگاهش آلوده و شلوغ است و مقامها اقدام چندانی برای پیشگیری از شیوع کرونا انجام نمیدهند. آقای عسگری شرایط نگهداری خود در بازداشتگاه اداره مهاجرت آمریکا را "غیر انسانی" توصیف کرده بود.
نیویورکر درباره عسگری نوشته او یک انقلابی بود، اما نه به این دلیل که ایدئولوژیهای مذهبی داشت بلکه به این دلیل که یک اگلیترین (برابری خواه) بود. او معتقد بود عدالت اجتماعی باید بر همه چیز اولویت داشته باشد. چیزی که بیش از همه او را در دهه ۱۹۹۰ که برای اولین بار به آمریکا سفر کرده بود متعجب کرد این بود که چطور یک جامعه آرام و منضبط در راستای تقویت یک سیستم کاپیتالیستی خشن حرکت میکنند. او بر این باور بود که دوران بازداشتش در آمریکا به او دید وسیعتری از جامعه آمریکا نسبت به بسیاری دیگر از شهروندان این کشور داده است.
عسگری به نیویورکر گفته من دو سال در زندانهای فدرال و ۵ ماه در بازداشتگاه اداره مهاجرت گرفتار بودم فقط به این دلیل که افبیآی همه تلاشش را کرد تا من را استخدام کند و نتوانست و فقط به این دلیل که ویزای من، اگر ویزایی در کار بوده باشد، مهر نشده بود.
با این حال عسگری هنوز سیستم آمریکا را به دلایلی تحسین میکرد. او میگوید در همه زندانها میتوانسته تلفن دست بگیرد و به هر روزنامهنگاری که میخواهد زنگ بزند و خبرنگار میتوانست هر چه را میخواهد بدون ترس از سانسور منتشر کند. اما آنچه بیشتر مورد توجه عسگری قرار گرفته بود، استقلال قوه قضاییه آمریکا بود.
او گفته: من به عنوان یک ایرانی مقابل یک قاضی آمریکایی قرار گرفتم و در نهایت این قاضی خلاف خواسته اف بی آی آمریکا به نفع من رای داد. من این شانس را داشتم که نحوه مدیریت دادگاه توسط قاضی را از نزدیک ببینم. از انتخاب هیات ژوری تا پایان جلسات دادگاه. نحوه قضاوت قاضی بر اساس عدالت را از نزدیک دیدم. من معتقدم اینها ارزشهای جهانی است که باید هر دولتی به آنها احترام بگذارد، از جمله دولت کشور خودم ایران.
عسگری گفته وکلای من که از صمیم قلب برای این پرونده تلاش کردند کارمندان همان دولتی بودند که آن طرف پرونده من قرار گرفته بود.
در نهایت عسگری به ایران بازگشت و وزارت خارجه نیز هرگونه تبادل او با زندانیان آمریکایی را رد کرد. او از طالقان با خبرنگار نیویورکر تماس گرفته و گفت از آزادی ناگهانی و بازگشتش به ایران متعجب است. او گفته از خوردن غذاهای ایرانی لذت میبرد. مقامات ایرانی از او به عنوان یک قربانی سیستم آمریکا استقبال کردند و رسانههای ایران او را مانند یک قهرمان جلوه دادند، اما عسگری همچنان میخواهد از سیاسی شدن پروندهاش اجتناب کند.
او به نیویورکر گفته من از ابتدا نمیخواستم با زندانی دیگر مبادله شوم. من میخواستم این پرونده را در مقابل دادگاه و قاضی و هیات ژوری آمریکایی پیروز شوم، چون ایمان داشتم هیچ کار اشتباهی مرتکب نشدهام.