رویداد۲۴ بیش از دو سال از حضور عبدالناصر همتی در بانک مرکزی میگذرد و البته طی این ۲۶ ماه نرخ ارز از حدود ۴ هزار تومان به ۲۸ هزار تومان رسیده است. هر چند او بارها گفته که نرخهای ارز مبنای واقعی و اقتصادی ندارند، اما بازار همواره بی توجه به این اظهارات راه خود را طی کرده است.
با این همه، اما همتی در پاسخ به اینکه چرا تاکنون وعدهها درخصوص پایین آمدن قیمت ارز محقق نشده به خبرنگاران گفته بود: شرایط بسیار متغیر است و دهها میلیارد دلار ارز مسدود است. معلوم است اگر این منابع آزاد شود نرخهای فعلی ماندگار نخواهد بود.
وی افزوده بود: انتقادات در خصوص پایین نیامدن قیمت ارز پذیرفتنی است. با پیگیریهایی که از تیرماه آغاز شده و با کمک بقیه دستگاههای نظارتی از ۲۷ میلیارد دلار ارز تعهد صادرکنندگان، ۸ میلیارد دلار به چرخه اقتصاد برگشت و ۱۹ میلیارد دلار دیگر به تدریج با ایفا کردن تعهدات، بازگردانده میشود. فهرست افراد به قوه قضاییه ارسال شده تا دستور پیگیری صادر شود.
از سوی دیگر، اما بسیاری از کارشناسان معتقدند که وضعیت کنونی نرخ ارز نه فقط محصول سیاستهای بانک مرکزی که تابع چند عامل مهم است که بخشی از آن مربوط به سیاستهای دولت در نظام پولی کشور است. هر چند تحریمها یکی از مقصران اصلی شرایط فعلی معرفی میشود، اما کارشناسانی هستند که سیاستهای داخلی دولت و اهرم فشارهای داخل و خارج دولت بر بانک مرکزی را عامل اصلی این شرایط میدانند.
کامران ندری، استاد دانشگاه و اقتصاددان در این خصوص به اقتصاد۲۴ میگوید: بانک مرکزی نه تنها از سوی دولت تحت فشار است که حتی نیروهای دیگری نیز اجازه استقلال بانک مرکزی را نمیدهند. اینکه رشد نقدینگی در اقتصاد بالاست بخشی از آن به اهرمهای فشار بر میگردد چرا که همه گروهها به دنبال گرفتن اعتبار با نرخ پایین هستند و همین مساله رشد نقدینگی را افزایش مواجه کرده است.
این اقتصاددان در ادامه این گفتگو اظهار میکند: در شرایط فعلی دولت به دلیل مشکلات صادرات نفت درآمد ارزی چندانی ندارد تا بتواند در بازار مداخلهای داشته باشد و یا برنامه مشخصی برای کنترل نرخ ارز داشته باشد. مقداری ذخایر ارزی از سالهای قبل برای دولت باقی مانده است که صرف تعهدات دولت برای تامین کالاهای اساسی میشود.
وی میافزاید: در واقع دولت سعی میکند قیمت کالاهای اساسی مانند گوشت، مرغ، نان و... به اندازه تورم بر روی سایر کالاها افزایش پیدا نکند و این اقدام را با تخصیص ارز ارزان به کالاهای اساسی انجام میدهد. اینکه دولت تا چه اندازه در تامین کالاهای اساسی موفق بوده است را مردم قضاوت خواهند کرد، اما ذخایر اصلی دولت تنها برای این کار در نظر گرفته شده است و البته دولت تنها سال ۹۹ را در نظر نمیگیرد چرا که ممکن است تحریمها تا دو سال دیگر ادامه پیدا کند.
ندری همچنین خاطرنشان میکند: از سوی دیگر آقای همتی بارها گفته است که ارزپاشی نمیکند و مقدار ارز در دست را صرف کالاهای اساسی برای جلوگیری از افزایش قیمت میکنند لذا زمانهایی که نرخ ارز در بازار صعودی بوده بانک مرکزی مداخله چندانی نکرده و آن را به عنوان یک سیاست و استراتژی در دستور کار قرار داده است.
این اقتصاددان تاکید میکند: اما سوال اینجاست که بانک مرکزی چگونه میتواند با مداخله مستقیم قیمت ارز را کنترل کند؟ یک راه این است که ارزپاشی کند و به نوعی جلوی افزایش قیمت را بگیرد، اما باید بپذیریم که بانک مرکزی ارزی ندارد که بخواهد بازار را کنترل کند. ذخایر گذشته هم قابل استفاده نیست چرا که کنترل قیمت در یک بازه زمانی کوتاه مدت تبعات بلند مدت برای خالی شدن ذخایر ارزی دارد.
ندری با بیان اینکه تنها راهی که بتوان ارز مورد نیاز کشور را تامین کرد ارز صادراتی است، میافزاید: بانک مرکزی همه آنچه در توان داشته برای جلوگیری از خرید و فروش ارز برای اهداف سفته بازانه به کار بسته است، هر چند که عدهای همچنان این کار را انجام میدهند، اما بانک مرکزی انگیزه سفته بازی را به حداقل رسانده است. در واقع فاصله قیمت صرافیها و بازار آزاد را کم کرده تا انگیزه برای این کار کم شود.
بیشتر بخوانید: درباره پشت پرده افزایش قیمت ارز بعداً توضیح خواهم داد/ خبرهای مثبتی از منابع مسدودی دارم
وی در ادامه گفتگو با اقتصاد۲۴ میگوید: همچنین برای ورود ارز ناشی از صادرات نیز از دو اهرم تنبیه و تشویق استفاده کرده است. در وجه تنبیهی اعلام کرده صادرکنندگانی را که ارز خود را وارد بازار نمیکنند به قوه قضائیه معرفی میکند حال اینکه در عمل این اتفاق افتاده یا نه را نمیدانیم. در وجه تشویقی هم نرخ ارز نیمایی را از حالت دستوری خارج کرده تا صادرکنندگان انگیزه برای فروش در بازار نیما داشته باشند.
ندری تصریح میکند: بانک مرکزی آنچه در توان داشته را به کار گرفته است. اگر بخواهد ارزپاشی کند وضعیت از این هم سختتر خواهد شد؛ بنابراین بانک مرکزی تمام توان خود را در سمت عرضه به کار بسته است. مشکلی در سمت تقاضا وجود دارد که به سیاستهای ارزی ارتباط پیدا نمیکند که به سیاستهای کلی دولت ربط دارد و بانک مرکزی از آن تبعیت میکند.
این استاد دانشگاه معتقد است: پایین بودن نرخ سود بانکی تمایل به نگهداری ریال را در مردم کاهش داده است. ریال مانند سیب زمینی داغ شده است و بلافاصله تبدیل به کالا میشود. بانک مرکزی چند گام کوچک برای بالا بردن نرخ سود برداشته است، اما نیروهای سیاسی و اقتصادی با افزایش نرخ بهره به هر دلیلی مقاومت میکنند و همین باعث پایین آمدن ارزش ریال شده است.
ندری تاکید میکند: اگر ایران نبود میتوانستیم مسئولیت این وضعیت را گردن بانک مرکزی انداخت، اما در کشور ما بانک مرکزی از استقلال آرمانی و ایده آل برخوردار نیست. بالا بردن نرخ بهره در راستای سیاستهای انقباضی است تا جلوی افزایش نقدینگی را بگیرد، اما بانک مرکزی تنها توانست یک تا دو درصد آن را بالا ببرد.
ندری همچنین با بیان اینکه نهتنها دولت بلکه نیروهای دیگری نیز اجازه استقلال بانک مرکزی را نمیدهند، اظهار میکند: اینکه رشد نقدینگی در اقتصاد بالاست بخشی از آن به اهرمهای فشار بر میگردد چرا که همه گروهها به دنبال گرفتن اعتبار با نرخ پایین هستند و همین مساله رشد نقدینگی را افزایش میدهد.
وی میافزاید: در سمت تقاضا نیز بانک مرکزی میتواند اقداماتی انجام دهد، اما اهرمهای فشار دست بانک مرکزی را میبندند. بخشی از آن در داخل دولت و بخشی دیگر خارج از دولت هستند.
این اقتصاددان، بورس را معضلی بزرگ برای اقتصاد کشور دانسته و میگوید: حمایتهای پولی و ورود بانکها به بازار بورس و یا صرف منابع صندوق توسعه ملی در بازار سرمایه چندان تبعات مثبتی نخواهد داشت. در واقع بورس یکی از دست اندازهای بالا رفتن نرخ بهره بانکی است.
وی توضیح میدهد: بانکهایی که اعتبارشان باید صرف ارائه تسهیلات به تولید شود باید صرف بالا نگه داشتن قیمت سهام شود که این مسئله منجر به کاهش ارزش پول ملی و در نهایت بالا رفتن نرخ ارز میشود.
ندری همچنین تصریح میکند: اگر در کشور یک بانک مرکزی مستقل داشتیم گامهای این نهاد بدون فشار داخلی تکمیل میشد. این مسائل ربطی به آمریکا ندارد. در واقع این مسائل مزید بر علت مشکلات عرضه شده است که منشا خارجی دارد.
وی میافزاید: بخش مربوط به تقاضا و کاهش ارزش پول ملی تا حد زیادی مربوط به سیاستهای داخلی است که بخشی از آن به بانک مرکزی مربوط است و بخش بزرگ آن مربوط به سیاستهای کلی و غلط در دولت و خارج از آن است.
بیشتر بخوانید: امکان سقوط نرخ دلار به زیر ۲۰ هزار تومان وجود دارد؟
این کارشناس اقتصادی یادآور میشود: اگر به فرض بانک مرکزی نرخ بهره را بالا ببرد گفته میشود که بانک مرکزی بورس را زمین زده است بنابراین در یک بن ست سیاست گذاری گیر کرده ایم که نه از دست بانک مرکزی کاری بر میآید و نه آن کسانی که شرایط را به اینجا کشانده اند قبول مسئولیت میکنند.
ندری با بیان اینکه در حال حاضر اقتصاد کشور در شرایط سردرگمی قرار دارد که بخشی از این گناه به عدم استقلال بانک مرکزی بر میگردد، اظهار میکند: استقلالی که البته بانک مرکزی خودش به خودش نمیتواند بدهد بلکه جامعه و حاکمیت باید آن را به رسمیت بشناسد. در کشوری مانند آمریکا، ترامپ با همه روحیه قلدری که دارد در مقابل بانک مرکزی دست بسته است.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه در ایران نیز باید به این شعور اقتصادی برسیم که استقلال بانک مرکزی را به رسمیت بشناسیم، میگوید: در این صورت بانک مرکزی میتواند بر روی مسئله اصلی که کنترل تورم است، متمرکز شود، در این صورت بالا رفتن نرخ ارز که ناشی از تورم است به خودی خودی متعادل میشود.
ندری میافزاید: درست است که شوکهای تحریم، تورم ایجاد میکند، اما تورم موجود تنها محصول تحریم نیست. منصفانه بخواهیم بگوییم ۲۵ تا ۳۰ درصد تورم ناشی از شوک تحریمی است و ۷۰ درصد آن به سیاستهای دولت در تامین کسری بودجه، نرخ بهره و سیاستهای حمایت از بازار سرمایه و همچنین همسان سازی حقوق بازنشستگان که در بدترین زمان ممکن در حال انجام است، ربط دارد.
وی ادامه میدهد: در واقع ممکن است به صورت اسمی حقوق کارکنان و بازنشستگان بالا برود، اما به راحتی در تورم بالا دود میشود.
این کارشناس اقتصادی تاکید میکند: دولت باید در وهله اول اولویت را به تورم بدهد. دانش و تخصص لازم برای کنترل تورم در بانک مرکزی وجود دارد، اما عدم استقلال این نهاد مانع از اجرای آن میشود. سیاستهای پولی به جای بانک مرکزی در در هیئت دولت تعیین میشود که همین مسئله دست بانک مرکزی را برای تمرکز بر اهداف اصلی میبندد.