رویداد۲۴ اندرس کریگ در «میدل ایست آی» نوشت: خاورمیانه به معنای واقعی کلمه در میان جدال دو ابرقدرت یعنی آمریکا و چین قرار گرفته است.
در میانه چرخش سیاستهای آمریکا در آسیا، بسیاری از کشورهای خاورمیانه خود را در یک بازی استراتژیک چندقطبی میبینند، آنها میدانند که دیگر به حمایت و پشتیبانی بی قید و شرط آمریکا اطمینانی نیستند.
بیشتر بخوانید: بن زائد و بن سلمان به دنبال انعقاد توافق نامه استراتژیک با چینیها / آیا سند همکاری تهران-پکن بی سابقه است؟
در این بین به ویژه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مثل کویت، عربستان سعودی، قطر، امارات متحده عربی و عمان به عنوان مهمترین شرکای واشنگتن محور اصلی برنامههای این کشور در منطقه را تشکیل میدهند.
شرکای آمریکا در خلیج فارس از نادیده گرفتن تعهدات نسبت به امنیت خلیج فارس توسط باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین آمریکا گلایه داشتند. آنها همچنین نگران بودند که واشنگتن با امضای برجام بخواهد ایران را به آنها ترجیح دهد.
با این حال ترامپ نیز تا کنون چه در سوریه، لیبی یا در خود عربستان، چیزی بیشتر از لفاظی و ادعا نداشته است. عدم تمایل شخصی وی برای ورود به جنگی در خاورمیانه باعث شده تا او عملا به اقدامات تهاجمی تهران از جمله حمله به زیرساختهای عربستان بی توجه باشد.
انتخابات پرزیدنت ترامپ در سال ۲۰۱۶ امیدهایی را در خلیج فارس ایجاد کرد تا بلکه آمریکا با قاطعیت بیشتری به منطقه بازگردد و در مقابل دشمن قدیمی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس یعنی ایران بیاستد، امیدی که البته به سرعت نقش بر آب شد. امروز سیاست واشنگتن در قبال منطقه بیش از آنکه استراتژی هوشیارانه باشد سیاستی نامنظم و شلخته به نظر میرسد.
در نتیجه به نظر میرسد دوران رهبری آمریکا در خلیج فارس به سر آمده و دوره جدیدی از حفاظت ژئواستراتژیک جایگزین آن شده است. البته در حال حاضر، چین هنوز قادر به ایجاد چتر دفاعی نظیر آنچه که آمریکا در خلیج فارس دارد، نیست.
قدرت نرم چین
با این حال چین با اتکا به قدرت نرم خود پیشنهادهای جذابی به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس ارائه داده است، یکی از این پیشنهادها در حوزه تجاری برای متنوع سازی اقتصاد کشورهای عربی و دیگری در حوزه اطلاعاتی است، حوزه دوم برای امنیت رژیمهای سلطنتی عربی به خصوص امارات حائز اهمیت بیشتری است.
در حالی که تمام کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تلاش کردهاند تا از طرح جاه طلبانه کمربند جاده ابریشم جدید چین (BRI) بهره ببرند، همزمان تلاش میکنند هیدروکربنها و زیرساختهای تجاری خود را در طرح اصلی چین ادغام کنند، امارات متحده عربی بدون شک یکی از مهمترین و استراتژیکترین شرکای چین در منطقه خواهد بود.
امارات به عنوان یک قطب تجاری منطقهای و صادر کننده عمده نفت به شرق آسیا، زودتر از سایر کشورهای حوزه خلیج فارس به سمت چین گرایش پیدا کرده است. استراتژی بزرگ تجاری آن برای کنترل دسترسی به پایگاههای اصلی دریایی در اقیانوس هند، شاخ آفریقا و دریای سرخ، ابوظبی را به یک شریک مهم برای پکن تبدیل کرده است.
اگرچه آمریکا در حال حاضر شریک امنیتی منتخب امارات متحده عربی است، با این حال چندین شاخص وجود دارد که نشان میدهد گرایش ابوظبی به سمت پکن به ویژه در حوزه اطلاعات و امنیت داخلی، بیش از سایر کشورهای حوزه خلیج فارس است. چین در حال حاضر ارتباط بیشتری با امارات متحده عربی نسبت به سایر کشورهای عربی دارد.
پکن به الگویی برای ابوظبی تبدیل شده تا بتواند از طریق این الگوبرداری و با تکیه بر هوش مصنوعی مردم را از راه دور کنترل کند.
با توجه به اینکه شرکتهای بزرگ چینی در زمینه هوش مصنوعی آزمایشگاههای تحقیق و توسعه در امارات متحده عربی راه اندازی کردهاند، بنابراین تعجب آور نیست که واکنش امارات به شیوع ویروس کووید-۱۹ با واکنش چین شباهت داشته باشد.
بسیاری از تحلیلگران ممکن است مشارکت امنیتی امارات متحده عربی با پکن را تنها در حوزه خرید چند هواپیمای بدون سرنشین بدانند، اما دو کشور در زمینه فناوری اطلاعات و بهره برداری از دادهها همکاری امنیتی استراتژیک و در عین حال رو به افزایشی را آغاز کردهاند.
با مطرح شدن ابوظبی به عنوان یک قدرت اطلاعاتی منطقهای، این کشور ناگزیر بیش از واشنگتن به پکن تکیه خواهد کرد.
بازی با حاصل جمع صفر
در میان درگیری مداوم بین آمریکا و چین، اگر رئیس جمهور ترامپ چهار سال دیگر در کاخ سفید باشد، امارات متحده عربی به طور فزایندهای تحت فشار قرار خواهد گرفت.
با شروع تحریمهای ایران، یک مقام وزارت امور خارجه آمریکا به من گفت که واشنگتن احتمالاً قصد دارد فشار خود را بر شرکایاش در خلیج فارس برای قطع روابط با پکن در سال ۲۰۲۱ به ویژه در حوزههای غیر مرتبط با هیدروکربن افزایش دهد.