رویداد۲۴ عالیه شکربیگی در یادداشتی نوشت:
«خسرو آواز ایران درگذشت!» خبر بسیار غمگین و باورنکردنی است، انگار مرگ استاد در باورمون نمیگنجد، مگر ممکن است!
راز و رمز ماندگاری انسان دروجدان جمعی مردم چیست؟ چگونه میشود که یک انسان محمل اعتماد و اعتمادزایی و زایش سرمایه اجتماعی در یک جامعه میشود؟ استاد شجریان چه آن هنگام که به محل برگزاری کنسرتهای خود در داخل و خارج ایران وارد میشد، همواره با استقبال پرشور مخاطبان روبرو بود و چه امروز که خبر رحلت جانگذار استاد به سرای باقی و آرامگاه جاودانه اش اعلام شد، علیرغم شرایط کرونایی، مردم از نقاط دور و نزدیک خود را به بیمارستانی که استاد در آن جان به جان آفرین تسلیم کرد، رسانده و با شعارهای پرمهر، رحلت استاد را گرامی داشتند و او را با اشکهای آتشین خود بدرقه کردند. بررسی مسیری که استاد شجریان تا به امروز در آن پا گذاشت، تجلی شعر زیر دریاد و خاطرهی ماست:
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمهی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
و در عمل در بستر اعتماد و مشارکت در دردهای مردمش، از فرم یک فرد گذشت و در محتوی، هنرمندانه بر قلب و تاریخ ملت ما به یک سرمایه اجتماعی ملی تبدیل شد. او در خرد جمعی مردم و خاطرات سه نسل تاثیرگذار بود و دوران نوجوانی، جوانی و میانسالی این سه نسل خاطرههای خود را با رنگ و بوی شجریانی به یاد سپردند و قطعا آیندگان به این نسلها غبطه خواهند خورد!
شجریان در وجودش ابعاد متنوعی از عشق ورزی، دوستی، محبت، همدلی و مهمتر از همه تجلی صدایش که آلام دردهای میلیونها ایرانی در این شرایط سخت تاریخی است، را پرورش داد و صدای آسمانی او که "ربنا "را میخواند دم افطار، هزاران دل عاشق را به خلوت گاه یار میبرد و انسان را به یگانگی و توحید با آفریدگار جهان هستی میرساند.
شجریان در تمام عرصههای فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی در حیات خود خوش درخشید و آن هنگام که مردم درد گم شدن آرایی که به صندوقهای رای انداخته بودند، را داشتند، این شجریان بود که تمام آبرو و هویت و اعتبارش را برای ملت گذاشت و صدای مردم شد و آهنگ "تفنگت را زمین بگذار" تقدیم کرد به حمایت از حرکتهای مردمی در ایران و اینگونه بود که استاد شجریان به مثابه سرمایه اجتماعی در تاریخ این دیار و بوم و بر جاودانه گشت و در غیاب احزاب واقعی، صدای رسای خواسته عدهای از شهروندان شد و این کنش استاد، او را در چشم بخشی از حاکمان مغضوب ساخت و شنیدن و دیدن آهنگ هایش در رسانههای دولتی تحریم گشت، ولی استاد باکی نداشت و در میدان عشق ورزی درسها آموخته بود و استاد در عرصه و عرضه آواز ایران علاوه بر تسلط به فنون خوانندگی و هوش بالا به تاریخ، کیش، شعر، ادبیات، خط، فلسفه و هنر روانشناسی و روانشناختی اجتماعی و جامعهشناسی احاطه و اشراف کامل داشته و با دانستن از سرگذشت مردم، نیاز زمان حال را بهتر درک میکند تا مانع تکرار گذشته و عامل شکوفایی خلاقیت در زمان حال شود.
آقای علی خدایی، مدرس آواز که در محضر استاد شاگردی کرده است، توصیف زیبایی در بارهی محمد شجریان ذکر کرده است که در ذیل به آن میپردازم:
"محمدرضا شجریان با انتخاب شعر و ملودی خوب و مناسب از درد و اندوه مردم میکاهد و به شجاعت و رشادت آنها میافزاید و حس درونی آنها را تحریک میکند.
او مردم را به سمت عشقورزی و مهربانی و نوع دوستی دعوت میکند و درواقع بخش خفته مردم را بیدار میکند؛ چون موسیقی توأم با کلام، قدرتی دارد که باعث تقویت روحیه و احساسات، رشد خوبیها، اعتماد بهنفس، مبارزه با پلیدیها و زشتیها میشود تا جایی که میتواند سرنوشت یک ملت را تغییر دهد.
نمونههای بارزی از این نوع آوازها و موسیقیها در تاریخ و سرگذشت ملت ایران میتوان یافت؛ از تصانیف عارف قزوینی گرفته تا آوازهای ماندگاری، چون برادر غرق خون است و بیداد و زمستان و تصنیف «تفنگت را زمین بگذار» پس نتیجه میگیریم که روح آواز در کالبد زمان نهفته است و این بیانگر این است که زمان و مکان و استفاده از این موهبت الهی که عنصریاست گرانبها بر عهده هنر و هنرمند و آوازخوان است و اینکه هنرمند در زمان حال زندگی کند و حال را دریابد، نه قال را.
به فرموده دکتر شفیعیکدکنی در بیاناتشان درباره حافظ که چرا حافظ تمام نمیشود؛ میگویند:، زیرا او کیمیاگر بوده است. من نیز میگویم محمدرضا شجریان هیچوقت تمام نمیشود؛ زیرا نیت و مرام او مقدم است بر نفسانیاتش و او یک کیمیاگر است که حاصل عشق، کیمیاگریست. گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد/ اکسیر عشق به مسم آمیخت، زر شدم. "
گفتههای آقای خدایی، گویای این است که" شجریان به مثابه یک سرمایه اجتماعی ملی است که یادش، راهش، آوازش، طنین انداز همبستگی و انسجام و اعتماد و مشارکت مردم در جامعه در نسلهای مختلف میباشد و استاد با گفتار و کردار و پندارش به همه ما پیام داد که موسیقی و آواز به مثابه ابزاری برای صدای رسای حقطلبی و هدایت تودهها میتواند در میدانهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تاثیرگذار باشد.
بر روح بزرگش و بر قلب مهربانش که درد مردمش را داشت، درود میفرستم و از خدای متعال خواهانم که این مهمان عزیز مردم ایران را در بالاترین مرتبهی رحمانیت خود قرار دهد و همچنین برای ملت بزرگ ایران و خانوادهی گرامی استاد جاودانهی ایران زمین، آرزومند صبر و بردباری هستم.