رویداد۲۴ فواد صادقی: سفر ابدی محمدرضا شجریان، یگانه موسیقی ایران، از آندسته رخدادهایی است که غیرمنتظره نبودنش از غمش نمیکاهد و در دل دوستداران هنر ایرانی، خلا این فقدان، جبران نخواهد شد.
تاسف بارتر آنکه برخی بنام دین، پنجه در روی سیاوش موسیقی ایران میکشند و با مستمسک قرار دادن، مصاحبهای تقطیع شده، مدعی مخالف اسلام بودن شجریان میشوند.
بیشتر بخوانید: فیلم/همخوانی مرغ سحر از سوی زنان در خاکسپاری محمدرضاشجریان
در دهر، چون من یکی و آن هم کافر
پس در همه دهر یک مسلمان نبود
اگر محمدرضا شجریان، که پیش از هنرموسیقی، از برجستهترین قاریان قرآن معاصر ایران است و در پاک نگاه داشتن دامن هنر از آلودگیهای پیش از انقلاب، الگویی تکرار نشدنی بشمار میآید، متهم به مخالفت با اسلام شود، کدام هنرمند دیگری را میتوان در این مرتبت و شرایط سراغ گرفت که بیش از شجریان مسلمانی کرده باشد.
استاد شجریان، در اوج نیاز مالی در پیش از انقلاب، با وجود پیشنهادات سنگین مالی از حضور در مجالس عشرت پرهیز داشت و در فروردین ۱۳۵۷ و دوران عیش بسیاری که هنوز آتش انقلاب اسلامی شعله ور نبود با افتخار دوریش از الکل و افیون و دود را در مصاحبه اظهار داشت.
در ۱۷ شهریور ۵۷، رژیم را وانهاد و با استعفا از رادیو، در کنار مردم ایستاد و در همان زمان، مرز بندی خود را با گروههای چپ وگرایشات مارکسیستی حفظ کرد که موجب تکدر برخی دوستان نزدیک موسیقی دانش شد.
عرفان ناب، موسیقی شجریان در کنار آوای ملکوتی ربنا، از مهمترین نمادهای الهی در هنر معاصر ایران و حتی جهان به شمار میآیند و با این همه او متهم به مخالفت با اسلام میشود؟
شجریان در مستند منحصر بفرد استاد حسن سربخشیان، در توضیح دیدگاه خود در مورد ریشه مخالفت با موسیقی میگوید:
"من در جوانی چهارده بار قرآن را دوره کردم و هیچ نشانهای از مخالفتی با موسیقی در قرآن ندیدم، این یعنی اسلام با موسیقی مخالف نیست، مخالفت آخوند با موسیقی، مخالفت اسلام نیست، آخوند با هرچیزی که توجه مردم را از خود به جای دیگری جلب کند مخالف است، برای همین با موسیقی مخالف بوده است، هم با موسیقی وهم با دیگر مسایل، حتی اگر این فردی که توجه مردم را جلب کرده باشد، یک آیت الله و روحانی دیگری باشد، با او هم مخالف است. "
فراموش نکنیم که گلایه از جریانی متحجر و اصلاح طلب در حوزه، منحصر به شجریان نبوده و پیشتر از او، شهید مطهری و شخص امام خمینی بصراحت از متحجران انتقاد کردند.
متحجرانی که نه تنها موسیقی، بلکه فلسفه و عرفان را نیز حرام میدانستند، علامه طباطبایی را تکفیر کردند و ظرف آب، آقامصطفی فرزند امام را ناپاک میدانستند، اما انقلاب اسلامی بسیاری از مرزهای تحجر را در هم شکست و موسیقی که در حوزه حرام دانسته میشد با ساز و گروه ارکستر در حضور امام خمینی بعنوان مهمترین مرجع شیعیان اجرا شد، اما البته هنوز هم فرسنگها سنگر تحجر باقیمانده است
تحلیل جامعه شناسانه شجریان از علت مخالفت برخی روحانیون با موسیقی ممکن است مورد نقد ومخالفت برخی افراد قرار گیرد، اما چگونه میتوان به آن برچسب مخالفت با اسلام زد؟
و آیا این برچسب، بیش از آنکه تخریب شجریان باشد، تخریب اسلام نیست؟
اگر در برابر نسل جوان، که شجریان را بزرگترین سرمایه هنری ایران وموجب افتخار فرهنگی کشور در برابر سایر فرهنگها وتمدنهای جهانی میداند، عنوان شود که شجریان مخالف اسلام بود، به جذب نسل جوان و آینده به اسلام کمک کرده ایم یا به تعمیق شکاف او با دین؟
این چه دینداری است که هدف وسیله را توجیه میکند و مجاز به استفاده از هر ابزاری برای تخریب دیگرانی که ممکن است یک اختلاف سلیقه سیاسی با ما داشته باشند، میشویم.
شجریان رفت و دیگر تکرار نمیشود، شیوه درست رفتار با این سرمایه فرهنگی وهنری کشور چیست؟، فرونشاندن اختلافات وکینهها و استفاده از بهرههای هنری، فرهنگی و معنوی آثار او یا مشتعل کردن آتش اختلافات و تمسک به تقطیع و تحریف و تخریب و تهمت برای ویرانی آن؟