رویداد۲۴ درگذشت شجریان تا امروز مهمترین مرگ سال ۹۹ بوده است؛ هیچکدام از سیاستمداران، هنرمندان و ورزشکارانی که در این سال درگذشتند، به اندازه شجریان شهرت و البته محبوبیت نداشتند. شجریان گرچه هرگز یک فعال سیاسی نبوده، اما نام او با سیاست پیوند خورده بود. سال ۸۶ آهنگ همراه شو عزیز شجریان، به عنوان موسیقی ستادهای اصلاحطلبان در انتخابات مجلس هشتم استفاده میشد. سال ۸۸ این ارتباط عمیقتر شد، فیلمهای حضور شجریان در فرهنگستان هنر، در برنامههای تبلیغاتی میرحسین مورد استفاده قرار میگرفت. اما اوج این رفتارها بعد از انتخابات ۸۸ بود، آنجا که شجریان چند بار از معترضین به نتایج انتخابات حمایت کرد و آهنگ «تفنگت را زمین بگذار» را هم در دفاع از آنان خواند. از آن زمان صدا و سیما دیگر ربنای او را پخش نکرد تا سال ۹۲ و فیلم تبلیغاتی حسن روحانی که در آن از ممنوعیت استاد مسلم آواز انتقاد میکرد.
در دورههای مختلف سیاستمداران تلاش کردند از جایگاه هنرمندان محبوب برای ارتقای وضعیت خود بهره ببرند؛ تفاوتی نمیکند محمود احمدی نژاد باشد که عزتالله انتظامی را به وزارت میبرد یا حسن روحانی باشد که به خانه محمدرضا شجریان میرود. با این وصف طبیعی است در آستانه انتخابات هر کدام از سیاستمدارانی که تا کنون نسبت به ممنوعیت شجریان بیتفاوت بودند، اکنون در فقدان او مرثیه بسرایند و مطالبی بنویسند که نشان دهد کدامشان به شجریان نزدیکتر بودهاند. از یکسو اصلاحطلبان، هم بیانیه شخصی دادند و هم حزبی، از خاتمی و سیدحسن خمینی گرفته تا سید محمود دعایی که به سیاق این سالها نماز میت خواند تا حزب اتحاد و ایثارگران که بیانیه حزبی دادند و چهرههایی مثل محمدجواد حقشناس و احمد مسجد جامعی و عطاءالله مهاجرانی و هادیخانیکی که متنهای مفصلی در رثای استاد نوشتند.
چهرههای میانهرو هم البته خود را همدرد مردم خواندند. حسن روحانی توییت کرد و محمدجواد ظریف پیام داد. حتی حسامالدین آشنا هم تسلیت گفت. مهمتر از واکنش جریان نزدیک به دولت و اصلاح طلبان، واکنش اصولگرایان نسبت به خبر درگذشت شجریان بود که اهمیت داشت؛ چه آنکه آنها وقتی تمایل دارند از ظرفیت تتلو استفاده کنند، بعید است نخواهند از ظرفیت شجریان استفاده نکنند؛ آنهم در آستانه انتخابات ۱۴۰۰.
بیشتر بخوانید: رسانههای اصولگرا چه واکنشی به درگذشت محمدرضا شجریان داشتند؟
به گزارش رویداد۲۴ اصولگرایان در واکنش به این اتفاق چند دسته شدند. دستکم ۴ دسته تفکر در میان آنها در برخورد با موضع درگذشت شجریان وجود داشت که نشان میداد این جریان سیاسی، چقدر در مقابل یک اتفاق پیشبینی شده، گیج است. گروهی از اصولگرایان در سوگ شجریان سکوت کردند، اما از رفتار نزدیکان آنها مشخص است که منتظر اعلام موضع رسمی بودند تا پس از آن تسلیت بگویند. محمدباقر قالیباف، محسن رضایی و عزتالله ضرغامی از مهمترین چهرههای این جریان هستند. افرادی که احتمالا مشکلی با موسیقی ندارند، اما به خود اجازه نمیدهند مستقلا واکنشی داشته باشند.
دسته دوم مخالفان شجریان بودند؛ افرادی که استاد موسیقی ایران را نه یک استاد، که یک چهره معمولی موسیقی میدانستند که به خاطر پروپاگاندای رسانههای ضد انقلاب مشهور شده است. این تفکر گرچه در میان الیت اصولگرایان طرفدارانی نداشت، اما چهرههای دنبالهرو آنها در فضای مجازی مدام به این نکته اصرار میکردند. بعضی چهرههای این جریان مثل نادری و موسوی نمایندگان مجلس دعا کردند که بیماریهای اواخر عمر شجریان، باعث بخشودگی خطاهای او شود. به این ترتیب هم وظیفه اخلاقی تسلیت گفتن را انجام دادند و هم کنایه سیاسی خود را گفته بودند و کینه خود را مطرح کردند.
دسته سوم اصولگرایانی بودند که مستقل از شخصیت سیاسی شجریان، به او تسلیت گفته بودند. این دسته مثلا شامل تعدادی از نمایندگان مجلس یا چهرههایی مثل لاریجانی میشدند که البته مورد شماتت شدید اصولگرایان دسته دوم قرار گرفتند
در نهایت دسته چهارم، احمدینژادیها بودند. آنها همزمان هم میخواستند در قامت نیروهای تازه اپوزیسیون شده، تسلیت بگویند و هم نمیتوانستند تنشهای شدید بین شجریان و جریان احمدینژاد را فراموش کنند. یک نفرشان تعداد افراد حاضر در مراسم شجریان را کمتر از ۲۰۰ نفر میخواند و دیگری میرحسین را مسئول سانسور گسترده در دهه شصت خوانده بود.
بیینید: محمدرضا شجریان ؛ ۱۳۱۹ تا همیشه (فیلم)
به گزارش رویداد۲۴ اگر قرار باشد رفتار این چهار دسته را در بستر انتخابات ۱۴۰۰ تحلیل کنیم، صورت مسئله تغییر میکند. در کمپینهای انتخاباتی گفته میشود که افراد باید نقاط تمایز خود را برجسته کنند و در جایی که توان بازی ندارند، سرمایهگذاری کنند. به عنوان مثال در جریان انتخابات ۱۳۹۶ یکی از اشتباههای تاکتیکی توسط تیم مشاور رییسی رخ داد؛ آنجا که کمپین بزرگ او را در تهران برگزار کردند؛ جایی که در این سالها رای سنتی اصلاح طلبان بیشتر از اصولگرایان بود. با این وصف بهتر بود مکان تجمع عمومی کمپین رییسی مشهد انتخاب میشد، نه جایی که تهران.
اگر همین مثال را درباره برخورد اصولگرایان با شجریان در نظر بگیریم، مهمترین مسئله این بود که مخاطب تسلیت آنها افرادی میشد که یا منتقد برخورد اصولگرایان با شجریان هستند بنابراین پیام تسلیت برای آنها واکنش تندی را با خود میآورد، یا آنکه مخاطبان به لحاظ ایدئولوژیک موافق انزوای شجریان بودند که در این صورت نیز صدور پیام تسلیت، باعث ریزش حامیان آنها میشد.
رفتار چهرههایی همچون عزت الله ضرغامی، محمود احمدی نژاد، ابراهیم رییسی و محمدباقر قالیباف را از همین زاویه میتوان تحلیل کرد: در دوره ریاست عزت الله ضرغامی بر صداوسیما، ماجرای شکایت شجریان و ممنوعیت پخش آثار او از تلویزیون و رادیو پیش آمد و طبیعی بود ضرغامی نمیتوانست صادر کننده پیام تسلیت باشد. احسان رستگار روزنامه نگار نوشت: «منتظرم آقای عزتالله ضرغامی یک خاطره خوشرنگ و لعاب از استاد محمدرضا شجریان در راستای جذب حداکثری آرای خاکستری برای انتخابات ۱۴۰۰ منتشر فرماید.»
محمدباقر قالیباف و رییسی هم وضعیتی مشابه ضرغامی داشتند. قالیباف به دورترین استانهای ایران میرود و حتی به بخش بیماران کرونایی سر میزند اما آنقدر تجربه دارد که بداند تسلیت برای درگذشت شجریان آوردهای برای او نخواهد داشت بنابراین از کنار آن میگذرد. رییسی نیز مانند قالیباف میداند بهتر است تسلیتی نگوید و از رقبا کنایه نخورد که «مثلا نمیتوان همزمان حامی تتلو و شجریان با هم بود» بنابراین او به نقاط مرزی میرود و تلاشش را آنجا انجام میدهد.
وضعیت محمود احمدی نژاد البته روشنتر از سایر اصولگرایان است. محمدرضا شجریان در مصاحبهای مستقیما احمدی نژاد را به خاطر جملاتش محکوم میکند بنابراین بهترین مشورت برای احمدی نژاد این بوده که در این ماجرا سکوت کند. احمدی نژاد البته یک گام دیگر برداشت تا مشخصا خط و ربطش را نمایان کند؛ آنجا که او همان روز خاکسپاری شجریان برای درگذشت مادر یکی از سرداران پیام تسلیت داد و نشان داد حواسش بسیار جمع است و عامدانه تسلیت نمیگوید.
از همین منظر البته میتوان رفتار علی لاریجانی را تحلیل کرد؛ او در میان اصولگرایان از معدود چهرههایی است که در دوره او در صداوسیما هنوز شجریان ممنوع التصویر نشده و پس از آن هم لاریجانی رفتاری میانه داشته بنابراین هنوز پیامش برای فقدان شجریان قابل باورتر از دیگر یاران اصولگرای خود است.
در پایان باید یادآوری کرد که قصد این نوشته این نیست که دامن یک هنرمند بزرگ را به کشمکشهای جناحهای سیاسی بکاهد اما واقعیت آن است که جناحهای سیاسی از اعتبار هنرمندان بسیار استفاده میکنند بنابراین تحلیل رفتار سیاسیون نه به معنای تایید آن، بلکه بررسی این رفتار است.