رویداد۲۴ محمد تاجیک استاد اپیدمیولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با بیان اینکه اکنون میانگین مرگ ناشی از کرونا در ایران به ازای یک میلیون نفر، ۲.۵ برابر میانگین دنیاست، گفت: سیاستهایی که تاکنون اعمال شده بیشتر نگاه درماننگری داشته تا نگاه پیشگیرانه و بهداشتی.
اپیدمی یعنی وقتی در یک منطقه، کشور یا مکان محدودی صورت میگیرد و در محدوده کشور یا کشورهایی که مجاور هم هستند وجود دارد. اما وقتی از پاندمی میگوییم یعنی از مرزهای کشور عبور کرده و حداقل در ۲ کشور و در ۲ منطقه مختلف از نظر سازمان جهانی بهداشت به صورت اپیدمی ایجاد شده باشد.
طبق تقسیم بندی سازمان جهانی بهداشت ما ۶ منطقه در دنیا داریم؛منطقه مدیترانه شرقی که ایران عضو آن است، اقیانوس آرام ، جنوب شرقی آسیا، آفریقا،اروپا و آمریکا مناطق ششگانه سازمان جهانی بهداشت هستند.
در نتیجه اپیدمیها و پاندمیها میتوانند الگوی متفاوتی داشته باشند و بدترین و مشکلترین آنها اپیدمیهای حاد پیش رونده و تهدید کننده هستند که کرونا نیز جزو آنهاست.
با توجه به شرایط کرونا در کشور و وجود فراز و نشیبهای زیاد در میزان ابتلای افراد به آن تحلیل شما از وضعیت کرونا در ایران و جهان چگونه است؟
تحلیل بنده این است که تاکنون برنامهریزیها در داخل نتایج مطلوبی نداشته و علیرغم اینکه بسیاری از کشورها بعد از کشور ما دچار اپیدمی شدند اما توانستند آن را کنترل کرده و پیک اپیدمی را مهار کنند.
در کشورمان اکنون پیک سوم را تجربه میکنیم؛ علیرغم اینکه این بیماری در کشور ما زودتر شناسایی شد؛ در صورتی که در ایتالیا و فرانسه این بیماری چند هفته بعد از ما شروع شد اما آنها توانستند آن را کنترل کنند و ما هنوز نتوانستهایم.
اگر بخواهیم سراسر جهان را در نظر بگیریم به نظر میآید چون در نیمکره جنوبی بیماری و اپیدمی آن بسیار دیرتر شروع و منتشر شد، مردم یک آگاهی و آمادگی در برابر اپیدمی داشتند و بیماری در آنجا زیاد انتشار پیدا نکرد. هر چند اپیدمی از شرق به آمریکای جنوبی رفته اما همچنان بیماری کرونا میهمان کشور ماست.
درباره علت اینکه هنوز کرونا میهمان کشور ماست و اینکه ابهامات زیادی در اظهار نظرهای مختلف مسؤولان و کارشناسان وجود دارد، توضیح دهید؟
اگر بخواهیم خیلی واقع بینانه و مستند راجع به این پرسش صحبت کنیم، فکر میکنم میتوانیم دو گروه عوامل را دسته بندی کنیم که در ماندگاری اپیدمی کرونا در کشورمان و اینکه اولین کشوری هستیم که پیک سوم را در دنیا تجربه میکنیم، وجود دارد.
یکسری عوامل خارج از محدوده اختیارات ما بوده و یکسری عوامل داخلی هستند. طبیعی است وقتی تحریم اقتصادی بوده و مشکل درآمدزایی وجود داشته باشد کنترل اپیدمی خیلی سختتر است؛ مثلا ما نمیتوانیم مردم را زیاد در خانه نگه داریم و امرار معاش آنها را نادیده بگیریم.
پرسشهای زیادی که بیپاسخ مانده اینکه چند درصد جامعه هنوز به بیماری مبتلا نشدهاند و ... ما نیازمند سیاستگذاری و برنامهریزی جامع هستیم اما وقتی این هزینه چند میلیاردی نیاز دارد و دولت با مشکل مالی روبروست. بنابراین یکسری عوامل بیرونی باعث میشود سیاستها با احتیاط پیش برود. سیاستهایی که تاکنون اعمال شده بیشتر نگاه درماننگری داشته تا نگاه پیشگیرانه و بهداشتی.
برای همین کسانی که در تصمیمگیریها نقش داشته نیروهای متخصص پیشگیری نبودند؛ ممکن است آقا یا خانم متخصص عفونی به خوبی بتواند بیماری را درمان کند، اما این فرد تخصص ندارد تا در سیاستگذاریها و برنامهریزیها نقش داشته باشد.
اشکال در رویکردها بوده؛ چراکه رویکردهای ما به سمت درمان محور بوده تا رویکرد پیشگیری از بیماری؛ به همین دلیل ما از نیروهای متخصصی که در حوزه پیشگیری در کشور داریم استفاده نکردیم.
بیشتر بخوانید: احتمال افزایش قربانیان کرونا به ۹۰۰ نفر در روز/ محدودیتها صوریاند
وقتی پیامدهای ناگواری از این بیماری را در کشور میبینیم، باید آن را آسیب شناسی کنیم که چرا ما هنوز به این بیماری مبتلا هستیم؟ چرا در ایتالیا که بیماری با آن حجم عظیم کشته شروع شد توانست بیماری را کنترل کند و اکنون میزان مرگ روزانه آنها زیر عدد ۱۰ است؛ در حالی که ما در روزهای گذشته بیش از ۲۳۰ کشته داشتیم.
ایران جزو معدود کشورهای دنیاست که بیش از صد مورد کشته در روز دارد؛ بنابراین بخش عمده آسیب شناسی چرایی این موضوع به سیاستگذاریها و نگاه تصمیمگیران به این مسأله دارد.
باید بخش به کارگیری نیروهای متخصص را فعالانه داشته باشیم؛ یعنی تمام مراجع تصمیمگیری که درگیر این موضوع هستند، از وزارت بهداشت،آموزش و پرورش و مجلس به این موضوع توجه کنند. اینها باید از نیروهای متخصص پیشگیری استفاده کنند؛ مثلا صدا و سیما هنوز یک مشاور تخصصی در اپیدمیولوژی ندارد تا پیامها را پالایش کند. وظایف مراجع دانشگاهی است که برای وزارت بهداشت تعیین تکلیف کنند؛ به ویژه مراکز پژوهش و تحقیقاتی.
در حالی که اینها سرگرم مقاله نویسی شدند؛ البته مقاله نویسی خوب است اما در شرایطی که مردم در کرونا قربانی میدهند، چیزی را حل نمیکند و باید برای این موارد یک نقشه سیاست گذاری تعریف شود و پاسخ علمی برای آنها پیدا کنیم.
برای نمونه باید پاسخ دهیم که بازگشایی مدارس چقدر باعث افزایش میزان ابتلا، بستری و مرگ میشود. آموزش عالی قبل از برگزاری کنکور به محققان بگوید که اگر کنکور برگزار شود، خطر بیماری چقدر است؛ نه اینکه بگوییم آزمون و خطا میکنیم؛ در نتیجه باید پاسخ سؤالات مهم را از مراکز علمی بخواهیم. برای نمونه آیا اگر مدارس را ببندیم یا طرح ترافیک را اجرا کرده و یا اجرا نکنیم، چه تاثیری به همراه دارد؟
با توجه به توضیحات شما درباره ضرورت و اهمیت استفاده از صاحب نظران در تصمیم گیریها، آیا در ستاد ملی کرونا چنین افراد متخصصی وجود ندارد؟
متاسفانه به دلیل اینکه ستاد ملی کرونا به خوبی تعریف نشده برداشتها راجع به این ستاد نادرست است. ستاد ملی مبارزه با کرونا ستادی است که مسؤول آن رئیسجمهور است و افراد محدودی مثل وزرا در آن هستند. البته یکسری کمیتههای جانبی در سطح وزارت بهداشت یا ستاد کرونای استان تهران وجود دارد که یکسری کارها را به صورت مشورتی انجام میدهند، اما آنها نیز هیچ تضمینی ندارند که توصیهها و پیشنهادات به آنها را به اجرا درآورند؛ بنابراین تصمیم جای دیگری گرفته میشود.
با توجه به جمعیت ۸۳ میلیون نفری کشور اکنون در مقایسه با کشورهای دنیا از نظر ابتلا و تعداد جانباختگان ما در چه جایگاهی قرار داریم؟
متاسفانه وضعیت ما خوب نیست. اکنون میانگین مرگ ناشی از کرونا به ازای یک میلیون نفر حدود ۲/۵ برابر میانگین دنیاست و ما جزو ۱۰ کشور اول دنیا هستیم که میزان مرگ ناشی از کرونا را داریم. هفتههاست ما به لحاظ موارد ابتلا جزو ۱۰ تا ۱۲ کشور اول دنیا هستیم و این موضوع نشان میدهد وضعیت خوبی نداریم.
اپیدمیها ضمن اینکه جان مردم را میگیرد و مضر است برای عدهای منفعت دارد؛ بالاخره افراد آزمایش و تست میدهند و عدهای سود میبرند. آنکه دارو وارد میکند سود میبرد؛ بنابراین بسیاری تقاضای القایی غلط به جامعه منتقل میکنند؛ یعنی چیزی که برای مردم واجب نیست در اثر تبلیغ، آن را به یک تقاضای عمومی تبدیل کنند و دولت و مسئولان به جای اینکه به سمت نیازهای اساسی بروند، دنبال تامین چیزهایی میروند که اصلا اولویت نیست.
نمی شود در اپیدمیها ساده اندیشی کرد و فکر کرد هر سیاستی که اعمال میشود با نیت صد در صد خیر است؛ در حالی که عدهای دنبال نیت خیر نبوده و دنبال منافع خود هستند. وظیفه مسئولان این است که نگذارند عدهای در این شرایط سودجویی کنند و منافع خود را به افراد تحمیل کنند.
تهران محل تقاطع همه رفتارهای شهرها و استانهای کشور است و مواجههها الگوی پیچیدهتری نسبت به نقاط دیگر دارند و به علت تردد زیاد، شانس ابتلا و سرعت انتشار و الگوی بیماری متفاوت بوده و افزایش مییابد.
بعد از اینکه بیماری عفونی در جامعهای ماندگار شد و حالت بومی پیدا کرد، کم کم سیستم ایمنی مردم نسبت به آن بیماری ایمنی پیدا میکند.
البته نمیگوییم که افراد مبتلا نمیشوند، اما وقتی یک نفر از بیرون منطقه با یک الگوی اپیدمی متفاوتی وارد آن جامعه میشود، میتواند این تعادل نسبی به دست آمده را مختل کند.
تهران اکنون چنین ویژگی دارد و به طور مرتب الگوی آن تحت تاثیر ترددهاست. از طرف دیگر تنوع شیوه زندگی، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و رفتاری در تهران بسیار بالاست، اما در نقاط دیگر این چنین نیست و این باعث پیچیده شدن اپیدمی شده است.
تحقیقاتی که در تهران انجام دادیم نشان میدهد اپیدمی ابتدا در شرق تهران متمرکز بود اما کمکم به سمت مرکز شهر تهران آمده است؛ البته هنوز شرق آن نیز آلوده است اما در غرب تهران و شمال غرب آن وضعیت اپیدمی را خیلی به صورت حاد نمیبینیم؛ در حالی که در شرق، مرکز و جنوب تهران وضعیت بدتر است.
تهران ویژگی و رفتارهای خاص خود را میطلبد و نسبت به میانگین کشور پیچیدهتر است و پیشبینی این است که اگر اپیدمی رو به خاموشی بگذارد، در تهران این اتفاق با تاخیر به وقوع بپیوندد. وقتی این موضوع با تاخیر همراه باشد، طبیعتا این پتانسیل و ظرفیت انتشار و شدت بیماری در آن بالاتر است.
هیچ کس نمیتواند زمان آمدن واکسن را پیشبینی کند. پیشبینی یعنی اینکه بتوانیم بگوییم واکسن چه زمانی در داروخانه در دست مردم قرار دارد؛در حالی که تا مراحل پنجگانه را نگذارنند هیچ تضمینی وجود ندارد. برخی تا مرحله سه پیش رفتند اما بازگشتند.
برای مدیریت بهتر شرایط کرونا در کشور چه پیشنهاداتی دارید؛ باتوجه به اینکه مشاهده میکنیم در میزان حساسیت و توجه مردم در رعایت پروتکلهای بهداشتی نوساناتی وجود دارد.
پیشنهاد بنده این است که ابتدا لازم است تغییر سیاست بدهیم؛ مثلا به جای اینکه نگاه ما درمانی باشد و اعضای کمیته علمی و کمیته اجرایی افراد با تخصص بالینی باشند، باید نگاه، نگاه پیشگیری باشد؛ یعنی اصل بر پیشگیری باشد.
موضوع دوم اینکه؛ ارتباط رسانهای که بین اپیدمی و مردم وجود دارد باید خوب پالایش شود تا مردم به سیستم بهداشت و درمان بیاعتماد نشوند؛ اکنون برخی حرفهایی میزنند که غیرواقع بوده و فاقد مستندات علمی است.
مثلا یک بار گفتند ماسک باعث کم شدن اکسیژن میشود، یک بار اعلام شد تا پایان سال ۴۰ میلیون نفر مبتلا میشوند و همچنین گفتند گروه سنی مبتلایان تغییر کرده است؛ اینها همه غلط است؛ یعنی ما نمیتوانیم به صرف اینکه ۴ بیمار به مطب ما یا بیمارستان مراجعه میکند آن را به کل کشور تعمیم دهیم؛ چرا که این نیاز به تحقیقات و کار وسیع و با نمونههای درست و کافی دارد.
نمیتوان این موضوع را پیشبینی کرد و بستگی به عزم جهانی دارد. اگر همه دنیا از این ویروس پاک شود اما یک کشور هم باقی بماند، میتواند این ویروس را انتشار داده و انتقال دهد.
در عالم ویروسها حتی اگر یک ژن جابجا شود میتواند تفاوت زیادی در ماهیت بیولوژیک ویروس ایجاد کند و خیلی امیدوار نیستیم این اپیدمی در کوتاه مدت تمام شود.
متاسفانه به رنگهای سبز، زرد و قرمز در کشور ما سلیقهای نگاه میشود. هرکسی هر رنگی میخواهد استفاده میکند؛ بدون اینکه مصداق علمی آن را بداند. برای نمونه اعلام شد وضعیت فلان منطقهای سیاه شده، در حالی که ما در اپیدمیها رنگ سیاه نداریم و معمولا سه تا ۴ رنگ، قرمز، سبز، زرد و نارنجی وجود دارد و اینها معیار جهانی دارند.
اگر در طول دوره بیماری که ۱۴ روز است، در منطقه، شهر یا کشور به ازای هر صد هزار نفر جمعیت بیش از ۲۵ مورد جدید ابتلا داشته باشیم آن را منطقه قرمز میگوییم. منطقه سبز یعنی کمتر از یک مورد در ازای صد هزار جمعیت وجود داشته باشد. با این تعاریف ما جای سبزی در کشور نداریم.
وقتی رنگها را بیان میکنیم این وضعیت تجهیزاتی میطلبد؛ یعنی در وضعیت قرمز باید همه مدارس تعطیل شود؛ پس اگر همه جا قرمز است چرا مدارس باز است؟ اینها تناقض است؛ یعنی یا تعریف ما از وضعیت قرمز، زرد و سبز اشتباه است یا اقداماتی که متناسب با این تعاریف اعلام شده نادرست است.