رویداد۲۴ وضعيت سياسي كنوني بيترديد متأثر از شرايط همهگيرشدن ويروس كروناست؛ بهنحوي كه اين احتمال وجود دارد كه استمرار وجود اين ويروس در سطح جهان و البته ايران بر انتخابات رياستجمهوري سال آينده هم تأثيرگذار باشد. به همين دليل بهنظر ميرسد هر تحليلي بايد با درنظر گرفتن ابعاد اقتصادي، اجتماعي و سياسي ناشي از اين ويروس انجام شود. براي بررسي اين موضوع با مصطفي معين گفتوگويي انجام شده است كه مشروح آن را در روزنامه «شرق» و پايگاه خبر امتداد ميخوانيد.
تأثیر کرونا بر مناسبات سیاسی داخلی را چطور ارزیابی میکنید؟
دولت روحانی و حامیان آن به دلیل ضعف پایبندی به وعدههای انتخاباتی، ناکارآمدی اقتصادی و ناتوانی در مدیریت درست بحران کرونا تحت فشار افکار عمومی قرار گرفتهاند و تحریمهای اقتصادی آمریکا نیز مزید بر علت و نارضایتی بیشتر مردم شده است. از سوی دیگر جریان راست افراطی همین شرایط بحرانی را فرصتی برای طرح ادعاها، وعدههای خیالی و انجام فعالیتهای نمایشی و پوپولیستی قرار داده و زمینهسازی سیاسی و اجتماعی برای انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۴۰۰ را آغاز کرده است. در این میان به نظر میرسد که جامعه تاکنون اعتنایی به اینگونه تحرکات سیاسی انتخاباتی نکرده است و انگیزهای هم برای مشارکت سیاسی و کنشگری فعال ندارد. احساس خطر شبانهروزی و لحظهبهلحظه ناشی از همهگیری ویروس وحشی کووید۱۹، زورگویی حکام نامتعادل آمریکا، تهدیدات منطقهای و نگرانی از خدشهدارشدن مرزها و امنیت ملی، تاکنون سرپوشی بر طرح مطالبات و اعتراضات بوده است.
برای روشنشدن فحوای پرسش بفرمایید منازعات سیاسی داخلی با گسترش کرونا رو به افول یا تزاید گذاشته است؟
متأسفانه مرگومیرها ادامه دارد و همانگونه که قبلا پیشبینی و هشدار داده شده بود، در پاییز رو به افزایش گذاشت و در جامعه بهصورت امری عادی درآمده است! فرصتطلبی رقبای سیاسی نیز بدون توجه به مصالح، ضرورت انسجام و منافع ملی ادامه یافته و رو به گسترش است. از سوی دیگر سنگینی فشار تورم و گرانی، بیکاری و مشکلات معیشت بر گرده مردم صبور و عدم کارآمدی و پاسخگویی دولت و مجلس جدید در این شرایط میتواند زمینهساز اعتراض باشد. پیشبینی و پیشگیری شرط اول تدبیر و مدیریت در بحرانهاست!
بهطورطبیعی انتظار میرود وقتی یک کشور با چنین بحران ملی مواجه میشود، نوعی همدلی ملی میان نیروها و جریانهای سیاسی برای کمک به دستگاههای اجرائی درگیر موضوع برانگیخته شود. آیا چنین انتظاری در ایران برآورده شد؟
شرط مهم ایجاد همدلی و کمک مردم، نهادهای مدنی و فعالان سیاسی و اجتماعی به دولت و دستگاههای اجرائی این است که آنها صداقت، وفای به عهد و کارآمدی خود را در عمل نشان دهند. متأسفانه تاکنون وعدههای انتخاباتی آقای رئیسجمهور و همکارانش در دولت تحقق نیافته است. آنها نتوانستهاند صادقانه به گفتگو با جوانان و جامعه و مشارکت در درد و رنج آنها بنشینند، با دفاع از حقوق شهروندی فضای سیاسی و اجتماعی امن و آزادی را تحقق دهند و ارتباط فعال و اعتمادآمیزی با دانشگاهیان و نخبگان علمی و مدیریتی برقرار کنند. نگاه به خارج برای حل مسائل و تنگناهای اقتصادی یا سیاسی و نقض عهد با مردم، به بیاعتمادی بیشتر جامعه و کاهش بیشتر سرمایه اجتماعی کشور انجامیده است.
نوع عملکرد دولت در کنترل این بیماری را چطور میبینید؟
از همان ابتدای پاندمی در سال ۹۸، دولت آن را جدی نگرفت و رویکردی علمی، عملکردی شفاف و منطقی هم از مسئولان دولتی مشاهده نشد! شفافیت اقدامات، مشورت با متخصصان و کارشناسان و نهادهای مدنی و پاسخگویی حداکثری مسئولان شرط ضروری برای ایجاد اعتماد در جامعه و جلب همکاری و مشارکت مردم در رعایت توصیهها و پروتکلهای بهداشتی و ایمنی است. این فرایند در کشورهای جهان سوم معمولا انجام نمیشود و امور مختلف مدیریت بحران و تصمیمگیریها بهصورت غیرشفاف، دستوری و از بالا به پایین، با سیاستهای متغیر و بیثبات و اقداماتی بدون توجه به مبانی علمی و نظر کارشناسان و بیشتر بر پایه سعی و خطا به اجرا درمیآید!
با درنظر گرفتن فاکتورهای مختلف سیاسی، اقتصادی و... آیا دولت ایران امکان اعمال شرایط سختگیرانه قرنطینه را دارد؟
اگر رویکردها علمی باشد و تصمیمات با مشارکت نخبگان و نهادهای مردمی اتخاذ شود و ضرورتها و دلایل مربوط هم صادقانه با مردم مطرح شود، نباید دولت بیش از حد نگران پیامدهای اعمال محدودیتهای قانونی مانند قرنطینهکردن مناطق آلوده، ممنوعیت تجمع افراد در مناسبتها، تعطیلی موقت برخی مشاغل یا الزام همگانی به استفاده از ماسک باشد. البته کمک مالی به فرودستان جامعه و امکان دسترسی برابر عموم به لوازم و ابزار ایمنی و بهداشتی هم از وظایف دولتها در اینگونه شرایط اضطراری است.
اگر پاسخ به این سؤال منفی است علت آن را ذکر بفرمایید و اگر مثبت است مدل پیشنهادی شما برای اعمال چنین قوانین سختگیرانهای چیست؟
همانگونه که در سؤال قبلی پاسخ داده شد، تصمیمگیری جمعی و تدوین برنامه راهبردی و سند ملی مدیریت بحران کرونا با محوریت نظرات تخصصی متولیان سلامت، تقسیم کار ملی و اجرای برنامه راهبردی با پشتیبانی دولت و مسئولان عالی نظام، بسیج منابع مالی و امکانات و تجهیزات بهداشتی-درمانی، دادن یارانههای نقدی و جنسی به دهکهای درآمدی پایین و آسیبدیدگان، ارائه آموزشهای عمومی از شبکههای صداوسیما و شبکههای اجتماعی در فضای مجازی، اطلاعرسانی منظم از شرایط همهگیری در مناطق مختلف به جامعه، ارزیابی و پایش مستمر اوضاع و بهرهگیری همزمان از تجارب و راهبردهای جهانی برای مهار پاندمی و در نهایت اعمال محدودیتهای قانونی و الزامات بهداشتی با همکاری قوای سهگانه و نیروهای انتظامی و نظامی امکانپذیر خواهد بود.
بیشتر بخوانید: اصولگرایان دنبال نخستوزیری هستند؟
با توجه به شکلگیری موج سوم کرونا، به نظر شما چه شرایطی باعث شد که مسئولان در تصمیمات خود مبنی بر بازگشاییها و عادیسازیها تجدیدنظر کنند؟
باید گفت که از نظر معیارها و شاخصهای اپیدمیولوژیک، هنوز موج اول همهگیری کرونا که در اواخر سال گذشته وارد کشور شد تا این زمان کنترل نشده است. پیامد سیاستهای ناپایدار و ناکارآمد، عادیسازیهای کاذب و مطرحکردن دوگانههای نادرست، به سرگردانی جامعه و جدینگرفتن خطر بیماری انجامید. این بود که اصول فاصلهگذاری اجتماعی که قابل اجرا هم نبود، رعایت نشد، سفرهای بینشهری ادامه یافت و تنها اقلیتی از ماسک در اماکن عمومی و... استفاده کردند!
تجدیدنظر مسئولان در زمینه بازگشایی مدارس یا اعلام تعطیلی در تهران و برخی از کلانشهرها به دلیل مخالفت مردم با حضور فرزندانشان در مدارس و اعتراض نمایندگان جامعه پزشکی، منجر به تجدیدنظر منفعلانه وزارت آموزشوپرورش و دولت از آن تصمیم شتابزده و غیرعلمی بود که البته حکم نوشداروی بعد از مرگ سهراب را داشت و آثار آن را در اوجگیری موج کرونا به فاصله دو هفته از آن مشاهده کردیم و هنوز ادامه دارد. آیا خسارتهای جبرانناپذیر تلفات کادرهای پزشکی و پرستاری و نیز مرگومیر سایر هموطنان، کودکان و دانشآموزان ما که از میانگین جهانی بالاتر است، ایجاب نمیکند که حداقل مسئولان ذیربط صادقانه و مسئولانه از ملت عزیز ایران عذرخواهی کنند؟
به نظر من انتقاد صادقانه از ضعف عملکرد خود، به تقویت فرد مسئول و نیز به تقویت نظام اجتماعی میانجامد.
چرا درحالیکه گفته میشود جهان در موج اول و دوم کرونا به سر میبرد، ایران وارد موج سوم شده است.
قبلا عرض کردم که از نظر شاخصهای اپیدمیولوژیک، موج اول همهگیری کرونا در کشور ما بهطورکامل کنترل نشد و هنوز ادامه دارد، ولی به دلیل مدیریت غیرعلمی این بحران و عدم همکاری جامعه، در دو مقطع یعنی در اوایل تابستان و نیز در اوایل پاییز گستره آلودگی و قدرت انتقال و سرایت ویروس هم شدت یافته است! کشورهای اروپایی توانستند موج اول کرونا را کنترل کنند و همانگونه که از سوی سازمان جهانی بهداشت هم پیشبینی شده بود، در اوایل پاییز موج دوم کرونا در آن کشورها آغاز شده است.
چه اقداماتی باعث شد که با این وضعیت اسفبار درخصوص تلفات و مرگومیر مواجه شویم؟
توافق نانوشته دولت و ملت برای زیرپاگذاشتن اصول بهداشت و پیشگیری و عدم رعایت اولویت حفظ جان و سلامت انسان در این تراژدی انسانی تقصیر از ناحیه تصمیمگیران و مدیران اجرائی و قصور از ناحیه جامعه بوده است!
راهکارهای پیشنهادی شما برای عبور از این وضعیت کدام است؟
متأسفانه باید تاوان بیتوجهی به حقوق شهروندی را که حفظ و تأمین سلامت انسان در رأس آنهاست، با قربانیشدن دهها هزار نفر از زنان و مردان و کودکان بیمار و شهادت بهترین نیروهای کادر پزشکی و پرستاری کشورمان بدهیم و بلکه این شوک برای تغییر نوع نگاه به اهمیت کرامت و سلامت و حقوق اساسی انسانها از سوی مسئولان اجرائی و سیاسی و نیز خود شهروندان کافی بوده باشد.
برآورد شما از آینده سیاسی و اجتماعی ایران پس از کرونا چیست؟ روزی که به هر طریقی مانند ارائه واکسن و... این بیماری مهار شود، آیا به شرایط پیش از کرونا باز خواهیم گشت یا شاهد تغییرات جدی در حوزههای مختلف خواهیم بود؟
وقوع پاندمی کرونا یک نقطه عطف تاریخی است که به تغییر عمیق در روابط و ساختارهای جامعه بشری در سطح ملی و جهانی منجر خواهد شد. کمیت و چگونگی این تغییر یا تحول و هزینههای مترتب بر آن متناسب با وضعیت ملتها و حکومتهای آنها است، اینگونه نیست که همه چیز به شرایط قبل از کرونا برگردد. در جوامعی با درک و آگاهی و سرمایه اجتماعی بالاتر و ساختار دموکراتیکتر، جامعه مدنی حضور بیشتری در سازوکارهای تصمیمگیری و اجرائی پیدا خواهند کرد. مردم با تقویت انسجام و احساس مسئولیت مشترک در جهت ارتقای سطح بهداشت و پیشگیری، حفظ محیط زیست و نظارت بر دولتها، هزینه کمتری نیز در این فرایند مبتنی بر تحول خواهند پرداخت. بالعکس در کشورهایی که دچار نابرابری، فقر سیاسی-اجتماعی و اقتصادی و ضعف فرهنگ عمومی و اخلاقیات اجتماعی هستند و ساختارهای تحمیلی بر آنها حاکم است، ممکن است شرایط پیچیده و پیامدهای وخیم این همهگیری مصیبتبار به بستهشدن بیشتر فضای سیاسی اجتماعی در سالهای پساکرونا بینجامد. این شرایط و دوره گذاری است که خارجشدن از آن با دشواریها و هزینههای بیشتری همراه میشود. طبیعی است که بسامانشدن اوضاع یک جامعه به طور خودبهخودی رخ نخواهد داد و مستلزم تلاش، آگاهی، همبستگی، تغییر نگاه انسانها، اصلاح فرهنگ و احساس مسئولیت و عمل اجتماعی روشنفکران متعهد و نهادهای مردمی آن جامعه است.