با بالا گرفتن تب تقابل سیاسی در آقازاده به مرور حال و هوایی عاطفی نیز به داستان تزریق میشود. ماجرایی که پیشتر دربارهی کینهی نیما از خانوادهی تهرانی حس میشد کم کم باز میشود و به جز آن شبههی این که نیما اصلا پسر امیر بحری نباشد نیز در این قسمت بیشتر به یقین نزدک میشود.
رویداد۲۴ قسمت هفدهم سریال آقازاده به کارگردانی بهرنگ توفیقی و تهیه کنندگی و طراحی حامد عنقا، جمعه ۲۵ مهر ماه ۱۳۹۹ وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
در این قسمت اوضاعی که در خانهی خانوادهی تهرانی میرفت تا کمی رو به آسایش گیرد با ضربهی سهمگینی دیگر به هم میریزد. راضیه که بعد از آزادی اش از بازداشت مستقیم به خانهی نیما رفته بود آتش خشم او را بیشتر از قبل شعله ور کرد و حالا نیما کاری را کرده است که هیچ کس انتظارش را نداشت.
بیشتر بخوانید: پای روحالله زم به سریال جنجالی شبکه نمایش خانگی باز شد! +فیلم
عکسها و فیلمهای راضیه با عنوان عروس خانوادهی حاج رضا تهرانی در شهر دست به دست میشود و آبروی چندین سالهی آنها را یک شبه به باد میدهد. شبکهها و سایتهای خارج از کشور این خبر و اتفاق را کاملا پوشش میدهند و خبر مثل ویروس میان مردم پخش میشود.
مادر حامد بیشتر از هر کسی از این اتفاق به هم میریزد. او خود را مسبب باز شدن پای راضیه با خانه شان میداند و نمیتواند خود و او را ببخشد. اما حامد و پدرش با این اتفاق مصممتر از قبل شده اند و دیگر نمیخواهند در مقابل تند رویهای نیما و پدرش کوتاه بیایند.
حاج رضا که تا کنون از بیرون و در کنار ماجرا را رصد میکرد حالا با به میان آمدن پای آبرو و ناموس خودش وارد مهلکه میشود و از پسرش نیز میخواهد که در مقابل چنین اهانت و هتاکیای سر خم نکند. حالا دیگر دعوا برای خانوادهی تهرانی نه تنها شخصی و خانوادگی بلکه عقیدتی و اعتقادی نیز هست.
نیما با این کار هیچ حامیای را در کنار خودش باقی نمیگذارد. حتی حاج حسن سر این موضوع و وقتی پای ناموس یکی از معتمدین و بزرگان کشور در میان باشد مسامحهای نمیکند و پشت و پای نیما نمیماند. حاج حسن به گوش بهرامی میرساند که با اوضاع پیش آمده و وضعیتی که پروندهی نیما دارد بهتر است هر چه زودتر کشور را ترک کند.
دکتر بحری نیز وقتی عکسهای پخش شده را میبیند، از کارهای نیما و از افسار گسیختگی او به شدت خشمگین میشود و بیشتر از هر وقت دیگری خودش را در خطر میبیند. او دیگر هیچ قدرتی برای متوقف کردن نیما ندارد و حتی دیگر نمیتواند کمی از سرعت او کم کند.
با بالا گرفتن تب تقابل سیاسی در آقازاده به مرور حال و هوایی عاطفی نیز به داستان تزریق میشود. ماجرایی که پیشتر دربارهی کینهی نیما از خانوادهی تهرانی حس میشد کم کم باز میشود و به جز آن شبههی این که نیما اصلا پسر امیر بحری نباشد نیز در این قسمت بیشتر به یقین نزدک میشود.
حال در قسمتهای پیش رو باید منتظر ماند تا ماجرای تقابل دو خانواده بحری و تهرانی و دو آقازاده به کجا ختم میشود و گرههای داستان به شکل و ترتیبی گشوده میشوند...