اثر جیمز اتکینسون ;
در بهار ۱۸۳۹، دوازده هزار نفر از سربازان بریتانیایی و هندی با فرماندهی ژنرال جان کین از ارتش بمبئی و ژنرال هری فن از ارتش بنگال همراه با سربازان شاه شجاع، نواسه احمدشاه درانی در مسیر دره بولان به سوی قندهار و سپس غزنی علیه حیدر خان، پسر دوست محمد خان حرکت کردند. آنها قندهار را بی هیچ مقاومتی به تصرف خود درآوردند و با سایر نیروهای دیگر متحد شده و به سمت غزنی حرکت کردند تا خود را به کابل برسانند.
حمله به غزنی در ۲۳ جولای ۱۸۳۹، نقاشی اثر تامس وینگت ;
حمله به غزنی در ۲۳ جولای ۱۸۳۹، با ۲۰۰ کشته و زخمی از سربازان انگلیسی و ۵۰۰ کشته از سربازان افغان و ۱۶۰۰ زندانی همراه بود. مبارزه سربازان در دروازه کابل در غزنی با پیروزی بریتانیا و سپس حرکت به سمت کابل پایان یافت. تنها دلیل پیروزی آنها و فتح ارگ نظامی غزنی، جاسوسی موهان لال، مترجم کشمیری بود که گفت دروازه کابل در ارگ دفاع ضعیفی دارد و میتوان از آنجا ارگ را تصاحب کرد. دوست محمد خان که شکست خورده بود به هند تبعید شد و شاه شجاع با حمایت بریتانیا شاه افغانستان نامیده شد
نقاشی اثر ریچارد کتن وودویل قتل افسر برنس را در منزلش نشان میدهد ;
۷ آگوست ۱۸۳۹، سربازان بریتانیایی و شاه شجاع در حالی وارد کابل شدند که نیروهای متحد دوست محمد خان ناچار به فرار بودند. اما سردار محمد اکبر خان، دیگر پسر دوست محمد خان، پس از چندی همه سربازان افغان و نیروهای مسلح قبیله غلزی را بر علیه شاه شجاع و نیروهای بریتانیایی متحد ساخت که منجر به قتل و ترور افسران ارشد بریتانیایی در کابل شد. از جمله سر ویلیام هی مک ناتن و الکساندر برنس از افسران ارشد سیاسی بریتانیا و تعدادی از افسران همراه وی در منزلش در کابل در ۲ نوامبر ۱۸۴۱. در این سال حمله به سربازان بریتانیایی شدت بیشتری گرفته بود و بعد از مذاکرات زیادی با سردار محمد اکبر خان بریتانیایی ها تصمیم به ترک کابل گرفتند
این نقاشی آبرنگ از ریچارد سیمکن آخرین مقاومت سربازان بریتانیایی را در مسیر عقب نشینی نشان میدهد ;
در نبرد کابل و عقب نشینی به گندمک (روستایی بین کابل و جلال آباد) در ژانویه ۱۸۴۲ سربازان و مردان مسلح قبیله غلزی حدود ۳۰ هزار نفر به فرماندهی اکبر خان، حمله سختی به کاروان نیروهای نظامی و غیرنظامی بریتانیایی در مسیر دره خیبر وارد کردند.
در این نبرد ۴۵۰۰ سرباز بریتانیایی-هندی که ۶۹۰ تن از آنها اروپایی بودند، به همراه ۱۲هزار نفر از زنان، کودکان، خدمه و حشام مورد حمله قرار گرفتند که شرح مفصل آنرا بانو فلورنشیا سل در کتاب خاطرات خود از این حمله ثبت کرده است
اثر الیزابت تمپسون
نقاشی اثر الیزابت تمپسون در۱۳ ژانویه ۱۸۴۲ دکتر ویلیام برایدن را در حالی که به دروازه ورودی شهر جلال آباد رسیده نشان میدهد. دکتر برایدن گفته بود تنها بازمانده حمله کابل است در حالیکه باقی همراهان او کشته و تعدادی نیز به اسارت گرفته شدند
نقاشی اثر دنیل کنلیف در ۱۱ مارس ۱۸۴۲نشان میدهد که سربازان بریتاتیایی حدود ۵۰۰ گوسفند را از یک چراگاه با زور تصاحب کردند
با حملاتی که در کابل صورت گرفته بود، سر رابرت سل سربازانش را در ۱۲ نوامبر ۱۸۴۱ به جلال آباد انتقال داد و زمانی که خبر حمله به کاروان نیروهای بریتانیایی و جسم زخمی دکتر برایدن به عنوان تنها بازمانده به او رسید، آماده حملات دیگری از اکبر خان شد از اینرو تمامی نیروهایش را متحد ساخت، اگر چه نیروهای او ۱۵۰۰ نفر در برابر سربازان ۶۰۰۰ نفری سردار اکبر خان قرار داشت. او به مدت ۵ ماه تا ۱۳ آوریل ۱۸۴۲ جلال آباد را در تصرف خود داشت
نقاشی اثر دنیل کنلیف، جریان درگیری در هفت کوتل را نشان میدهد;
در جولای سال ۱۸۴۲ هر دو لشکر ژنرال پالک و نوت از هند پیامی دریافتند مبنی بر عقب نشینی و ترک افغانستان در حالی که باید زندانیها را همانجا رها میکردند. لشکر ژنرال پالک از مسیر کابل و سر نوت از مسیر کابل و جلال آباد باید کشور را ترک میکردند. اما نیروهای ژنرال پالک در هفت کوتل و همان مسیری که لشکر همسنگرانشان در ماه ژانویه قتل عام شده بود، حمله سختی به لشکر ۱۵ هزار نفری سردار اکبر خان وارد کردند.
نقاشی بازار اصلی در کابل، اثر جیمز اتکینسون;
نیروهای بریتانیایی پیش از ترک افغانستان ابتدا وارد کوهستان شده و مرکز آن چاریکار را به آتش کشیدند و بسیاری از مردم را قتل عام کردند، سپس در کابل بازار اصلی را به منظور انتقام قتل سر مک ناتن به کلی نابود کردند. در نهایت در ۱۲ اکتبر به سمت هند از مسیر گندمک، جلال آباد و پشاور حرکت کردند. اما خروج آنها بی دردسر نبود؛ آنها جلال آباد، علی مسجد و بسیاری از روستاها را در میانه راه تخریب کردند.
باری زمانی دوک ولینگتن در مجلس اعیان پارلمان بریتانیا گفته بود: داخل شدن به افغانستان آسان است، مشکلی اصلی خروج از آنجاست
نقاشی جیمز رتری ارتش بریتانیا در قندهار تحت فرماندهی جنرال نوت;
نقاشی جیمز رتری اردوی نظامی بریتانیا در قندهار تحت فرماندهی جنرال نوت، بیرون از دروازههای کابل را در سال ۱۸۴۲ نشان میدهد. پس از حملههای فراوان توسط نظامیان غلزی و سربازان سردار اکبر خان اردوی آنها اکتبر همان سال کابل را ترک کرد و راهی جلال آباد شد تا از آنجا به سمت هند حرکت کنند
نقاشی اثر هری پین؛ نبرد کوتل پیور را در ۲ دسامبر ۱۸۷۸ نشان میدهد
در۲۰ نوامبر ۱۸۷۸ نیروهای بریتانیایی از غرب دره خیبر و واقع در مرز افغانستان با هند بریتانیایی وارد کشور شدند. جنرال سر فردریک رابرتس وی سی با ۱۶.۲۰۰ سرباز از مسیر دره و رود کورمه نزدیکترین راه به سمت کابل لشکر کشی کرد. از جنوب لشکر ژنرال استوارت از مسیر دره بولان و خوجک ابتدا کوییته را گرفت و سپس به سمت قندهار پیش رفت. لشکر ژنرال سر سم براون وی سی با ۱۲هزار سرباز، قویترین لشکر بود که به منظور فتح قلعه علی مسجد از دره خیبر، با ۳۷۰۰ نیروی افغان وارد درگیری شد و پس از فتح قلعه به سمت دکه حرکت کرد و لشکر جنرال رابرتس به سمت کوتل پیور با ۴هزار سرباز پیش رفت که با حمله نیروهای افغان مواجه شدند. این نبرد تقریبا سه شبانه روز به طول انجامید و نیروهای ژنرال رابرتس در نهایت موفق شدند به سمت کابل پیش روند;
نقاشی اثر هری پین، نبرد فاتح آباد را در ۲ اپریل/آوریل ۱۸۷۹ نشان میدهد;
در ۲۱ فوریه ۱۸۷۹، امیر شیر علی در مزار شریف بر اثر حمله قلبی درگذشت. او قصد رفتن به تاشکند را داشت تا با فرمانده کوفمن روسی ملاقات و از او درخواست کمک کند. پس از وی پسرش یعقوب خان به پادشاهی رسید اما او سر خصومت با انگلیسیها را نداشت و به منظور توافق صلح با آنها، در ۲۶ مه ۱۸۷۹ با سر لوئیس کواناری "معاهده گندمک"را امضا کرد. پس از این توافق سر کواناری به مقام شوالیه رسید و در ماه جولای/ژوئیه همان سال به کابل بازگشت. اما چندی بعد سر کواناری و گروه ۷۵ نفری او از گارد ویژه ملکه و در مجموع ۲۰۰ نفر از انگلیسیها در کابل به قتل رسیدند.
در جنوب اما نبردی در منطقه خواجه فاتح آباد میان نیروهای بریتانیایی و حدود ۶۰۰۰ سرباز خوگیانی در جلال آباد و لغمان در جریان بود که باعث کشته شدن دگروال/سرهنگ ارشد نیروهای ویژه ملکه، ویگرام بتی، شد
نقاشی اثر ویلیام اسکی کمینگ، سربازان بریتانیایی در اردوگاه شیرپور را به تصویر کشیده;
نبرد بعدی در منطقه چهارآسیاب کابل زمانی روی داد که ژنرال رابرتس وی سی، پس از ترور شدن ۲۰۰ نفر نیروی ارشد بریتانیایی در ماه سپتامبر در کابل، با لشکری متشکل از ۳۸۰۰ سرباز علیه نیک محمد خان، والی کابل، یکبار دیگر به افغانستان اعزام شد. اما نیروهای او در چهارآسیاب مورد حمله قرار گرفت، نیروهای بریتانیایی نهایتا در اکتبر توانستند به کابل برسند.
در کابل ۵۰ هزارسرباز محمد جان انتظار جنگ با لشکر هفت هزار نفری جنرال رابرتس را میکشیدند. نبرد سخت آنها در شیرپور کابل در گرفت. نیروهای افغان به اردوگاه آنها در شیرپور حمله کردند که بمباران سختی در ارتفاعات آسمایی، سیاه سنگ و بی بی مهرو شدند. پس از چند روز مبارزه، لشکر محمد جان با ۳۰۰۰ کشته که آسیب سختی دیده بود به همراه محمد جان به سمت غزنی فرار کردند
نقاشی یازده سرباز و افسر باقیمانده نیروهای بریتانیایی در نبرد میوند را نشان میدهد;
سیاست انگلیسها پس از حملههای فراوان افغانها، انتصاب امیر جدید افغانستان و خروج از آنجا در اولین فرصت بود. ژنرال استوارت در قندهار به عنوان بخشی مجزا از سایر نقاط افغانستان برای کنترل توسط بریتانیاییها گماشته شد. در ۱۹ اپریل/آوریل ۱۸۸۰ در احمد خیل، نبرد دیگری میان لشکر ژنرال استوارت و نیروهای محمد جان آغاز شده بود. این نبرد ۳۰۰۰ کشته برای افغانها به دنبال داشت.
در جولای/ژوئیه ۱۸۸۰ عبدالرحمن خان، امیر افغانستان نامیده شد، او معاهده گندمک را پذیرفته و متحد انگلیسها بود. اما ایوب خان در هرات ادعای امیری کرد و با لشکر عظیم، مسلح به سلاحهای مدرن و فراوانش به سمت غزنی حرکت کرد. همین امر باعث شد جنگ سخت و بزرگ میوند میان نیروهای ۲۵ هزار نفری او در برابر ۲۵۰۰ سرباز ژنرال باروز در بگیرد
نقاشی اثر اسکی کمینگ نبرد قندهار را نشان میدهد;
پس از نبرد میوند، نیروهای نجات یافته ژنرال باروز خود را به قندهار رساندند، از کابل درخواست کمک کردند و ژنرال رابرتس وی سی با لشکر ۱۰هزار نفریاش به سمت قندهار بر علیه لشکر ۱۵هزار نفری ایوب خان حرکت کرد. نبرد بابا ولی در قندهار در ۱ سپتامبر ۱۸۸۰ آخرین نبرد خونین جنگ دوم افغان-انگلیس بود.
انگلیسیها روستاهای تحت کنترل ایوب خان و نیروهایش را در "کوتل بابا ولی" بمباران سختی کردند. آنها اگر چه پیروز این نبرد بودند اما در آوریل ۱۸۸۱ از افغانستان با توافق با عبدالرحمن خان مبنی بر تعهد او به معاهده گندمک، سیاست خارجی که تحت کنترل هند-بریتانیایی پیش خواهد رفت و مالکیت بخشهای عمدهای در جنوب که متعلق به هند-بریتانیایی شده بود، عقب نشینی کردند
عکس از راندولف بزنت هومس گروه مذاکره کننده صلح در دکه را در ۲۴ زوئیه ۱۹۱۹ نشان میدهد;
اما این پایان ماجرای لشکرکشیهای بریتانیا به افغانستان نبود، جنگ سوم آنها زمانی در گرفت که شاه امان الله اعلام کرد معاهده گندمک را دیگر به رسمیت نمیشناسد.
امانالله که گمان میکرد بعد از جنگ جهانی اول سربازان بریتانیایی توانایی مقاومت را ندارند، به خیال تصرف پشاور و بخشهای جنوبی افغانستان که حالا دیگر متعلق به هند-بریتانیایی بود، اعلام جهاد کرد.
نیروهای افغان در کوتل لندی، دره خیبر، وزیرستان و دکه با نیروهای بریتانیایی وارد نبرد شدند. نیروهای بریتانیایی قلعه سپین بولدک در بلوچستان را به تصرف خود در آوردند اما در وزیرستان زمانی جنگ شروع شد که شبه نظامیان بلوچ بر علیه فرماندهان انگلیسی خود شورش کردند، نیروهای افغان در زمان عقب نشینی به آنها حمله کرده و چهل افسر بریتانیایی را به قتل رساندند.
با بمباران هوایی کابل و جلال آباد توسط انگلیسها، امان الله خان مجبور شد پای میز مذاکره برود و در ۳ ژوئن ۱۹۱۹ اعلام آتش بس کرد. در ۸ آگوست ۱۹۱۹ دولت افغانستان معاهده راولپندی را با بریتانیاییها امضا کرد که استقلال افغانستان را به رسمیت میشناخت و به افغانها این حق را میداد که سیاست خارجی خود را اداره کنند