فقط در مدت یک ماه چنان اعتماد و اطمینان مرا جلب کرد که حتی به اندازه یک سر سوزن هم احتمال نمیدادم او یک زن شیاد باشد و مرا گرفتار ماجرایی کند.
رویداد۲۴ شگردهای شیطانی زن جوان مرد درستکار مشهدی را به دام انداخت
مرد ۳۲ سالهای که به اتهام کلاهبرداری از طریق چکهای سرقتی توسط نیروهای زبده تجسس کلانتری دستگیر شده بود، در حالی که ماجرای چک سرقتی را به حیله گریهای یک زن شیاد گره میزد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: ۲۵ ساله بودم که ازدواج کردم و با شاگردی و کارگری روزگارم را میگذراندم. همسرم نیز بسیار خانه دار و قانع بود. با آن که درآمد زیادی نداشتم و روزگارم به سختی میگذشت، اما از این که همسرم شرایط و اوضاع مالی ام را درک میکرد و یار و همراهم بود، خودم را خوشبخت احساس میکردم، تا این که پسرم به دنیا آمد و زندگی ما صفای دیگری گرفت.
بیشتر بخوانید: پلیس خواستار شناسایی این متجاوز شد/۱۲ زن آزار شیطانی دیدند + جزییات تکاندهنده
اما از حدود یک سال قبل ناگهان به خاطر شرایط اقتصادی و برخی مسائل دیگر بیکار شدم به طوری که حتی یک روز هم نمیتوانستم سر کاری بروم و در آمدی داشته باشم. اوضاع زندگی ام به هم ریخته بود و من حتی توان تامین هزینههای عادی روزانه را هم نداشتم. مدتی بود نتوانسته بودم گوشت، برنج و دیگر مایحتاج زندگی را فراهم کنم. در این میان پسر خردسالم دچار فقر آهن شده بود و همسرم نیز مدام از این وضعیت گلایه میکرد. ستونهای آشیانه ام در حال لرزیدن بود، به گونهای که آن زندگی عاشقانه به آستانه فروپاشی نزدیک میشد. در این هنگام همسرم همه طلاهایش را فروخت و من هم با مقداری قرض از اطرافیان و گرفتن مبلغی وام، یک دستگاه پراید مدل پایین خریدم تا با آن مسافرکشی کنم. خیلی زود در یکی از شرکتهای اینترنتی مشغول کار شدم و با همه وجود تا نیمه شب مسافر جابه جا میکردم. اوضاع مالی ام آرام آرام از آن شرایط دلهره آور خارج شد و من هم سعی میکردم گذشته را برای خانواده ام جبران کنم.
وسوسه شیطانی زن فریبکار
تا این که روزی زنی را به مقصد یکی از خیابانهای هسته مرکزی شهر سوار کردم. او در طول مسیر مدام از اوضاع مملکت و گرانیهای سرسام آور مینالید، به طوری که گویی از اعماق وجود من سخن میگفت. وقتی به مقصد رسیدیم، او به داخل منزلی رفت و از من خواست منتظرش بمانم. ساعتی بعد، وقتی او را به خانه اش بازگرداندم بیشتر از حد انتظارم کرایه داد و شماره تلفن همراهم را گرفت تا هر بار به سرویس نیاز داشت مستقیم با من تماس بگیرد. من هم برای فرار از پرداخت مالیات و پورسانت شرکت خوشحال شدم و از این پیشنهاد استقبال کردم تا همه درآمدم برای خودم باشد. در این مدت او بارها با من تماس گرفت و هر بار نیز کرایه خوبی به من پرداخت میکرد تا این که آخرین بار با این بهانه که کارت ملی یا شناسنامه همراهش نیست، از من خواست چکی به مبلغ ۵ میلیون تومان را با کارت شناسایی خودم برایش از بانک نقد کنم. من هم که در این مدت به او اعتماد پیدا کرده بودم، هیچ وقت به عاقبت این کار نیندیشیدم. بی درنگ مقابل بانک توقف کردم و مبلغ آن چک را برای مسافرم وصول کردم. او هم در برابر این لطف، مبلغ ۵۰ هزار تومان به من انعام داد و من دوباره او را به مکانی دیگر رساندم و خوشحال به منزلم بازگشتم، ولی هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که ناگهان به جرم سرقت چک بازداشت شدم. وقتی ماجرا را فهمیدم، با شماره تلفن آن زن تماس گرفتم، ولی گوشی او خاموش بود و دیگر پاسخم را نداد. حالا به خاطر یک اعتماد بی جا گرفتار مخمصهای شدم.
بنا بر این گزارش، به دستور سرهنگ محمدعلی محمدی (رئیس کلانتری آبکوه) تحقیقات نیروهای کارآزموده تجسس برای ریشه یابی این ماجرا و ادعاهای مرد راننده آغاز شد