صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

يکشنبه ۰۱ بهمن ۱۴۰۲ - 2024 January 21
کد خبر: ۲۳۷۹۹۸
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۱ - ۳۰ دی ۱۴۰۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

لحظه تاریخی سقوط دیوار برلین

دیوار برلین دولت کمونیست آلمان شرقی را از دولت لیبرال آلمان غربی جدا می‌کرد. این دیوار در سال ۱۹۶۱ ساخته شد و در سال ۱۹۸۹ تخریب شد. رویداد۲۴ ضمن بازخوانی تصاویر تاریخی از لحظه تخریب دیوار برلین، آنچه در آلمان گذشت تا منجر به فروپاشی دیوار برلین شد را روایت کرده است.

رویداد۲۴ «در اکتبر ۱۹۸۹ برای گرامی‌داشت چهلمین سال تاسیس جمهوری دموکراتیک آلمان، به برلین رفتم. می‌دانستم که اریش هونکر (رهبر وقت آلمان شرقی) دشمن اصلاحات در شوروی بود اما وقتی فعالان سازمان جوانان حزب سوسیالیسم آلمان (حزب حاکم در آلمان شرقی) از مقابل ما رد می‌شدند، هواداری خود را نسبت به پرسترویکا (اصلاحات) نشان می‌دادند. بعضی از آن‌ها با لحن صمیمانه‌ای به من می‌گفتند: گوربی (نام خودمانی گورباچف) کمک! گوربی با ما باش!» از خاطرات میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی

بنابر رای بسیاری از مورخان بزرگترین اشتباه هیتلر در جنگ جهانی دوم حمله به اتحاد جماهیر شوروی بود. هیتلر در جبهه غرب با بریتانیا و فرانسه درگیر شده بود و ایالات متحده نیز به زودی وارد جنگ می‌شد اما حمله به شوروی جبهه شرق را نیز درگیر کرد و کشوری بسیار قدرتمند را با متفقین و علیه آلمان وارد جنگ کرد.

هیتلر به دلیل همین اشتباهش مغلوب شد و ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی با قدرت تمام آلمان را فتح کرد و وارد برلین شد. هم‌پیمان شدن شوروی با اروپای غربی و آمریکا اتفاق کوتاه‌مدتی بود و بنا به تهدید هیتلر برای هر دو طرف عملی می‌شد اما پس از اتمام جنگ اختلافات آغاز شدند در جنگ سرد به اوج خود رسیدند.

تقسیم آلمان به بخش غربی و شرقی

برلین مرز دو بلوک شرق و غرب بود و توسط ارتش سرخ فتح شده بود. در ابتدا توسط شورایی متشکل از هر چهار کشور پیروز اداره می‌شد. اما به زودی به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم شد و با هجوم مهاجران از آلمان شرقی به غرب، خروشچف دستور مسدود کردن راه‌ها را داد. مهاجرت تکنسین‌ها و کارگران به بخش غربی خسارت بزرگی به بلوک شرق بود.


مطالبی برای مطالعه بیشتر در همین زمینه

میخائیل گورباچف سیاستمدار فروپاشی و بحران

انقلاب چکسلواکی و پیروزی کمونیست‌ها در شرق اروپا

آخرین تصویر سالوادور آلنده پیش از کشته شدن در کودتای شیلی

تاریخ انقلاب چین به رهبری مائو / دهقانان چگونه توانستند شهرها را تصرف کنند؟

انقلاب کوبا و پیروزی کمونیست‌ها در آمریکای جنوبی


آلمان شرقی در راستای کنترل عبور و مرور شهروندان در سال ۱۹۶۱ دیواری در برلین ساخت که قسمت‌های غربی و شرقی را از هم جدا می‌کرد و روی دیوار هم به نوعی ساخته شد که فرار از آن ممکن نباشد. این اتفاق در اوج جنگ سرد افتاد و دیوار برلین نمادی ازجدایی بلوک شرق و غرب شد.

رسانه‌ها دیوار برلین را پرده آهنین نامیدند که برگرفته از سخنرانی «وینستون چرچیل» درباره اتحاد شوروی بود که در آن شوروی را به کشیدن پرده‌ای آهنین به دور خود محکوم می‌کرد. از زمان تکمیل دیوار تا تاریخ فروپاشی آن، ۱۲۵ نفر در تلاش برای گذر از آن جان باختند. نهایتا در دهه هشتاد و با بهبود روابط غرب و شرق، درخواست‌ها برای تخریب دیوار بالا گرفت که سخنرانی ریگان تحت عنوان «این دیوار را بشکن» یکی از آن‌ها بود.

اتفاقات مجارستان و تسریع روند سقوط دیوار برلین

در همین حین اتفاقی در مجارستان باعث تسریع در روند تخریب دیوار شد. دولت کمونیستی مجارستان در‌های خود را بر غرب گشود و در بیست و سوم اوت ۱۹۸۹ مرز‌های بین مجارستان و اتریش باز شد. از آن‌جا که مهاجرت بین کشور‌های کمونیستی ممنوع نبود، ساکنان آلمان شرقی که مجاز به رفت‌وآمد به مجارستان بودند. از طریق این کشور و نیز چکسلواکی به آلمان غربی و سایر کشور‌های اروپای غربی رفتند. این مهاجرت‌ها طی یک ماه به سرعت افزایش یافت. به‌طوری‌که در ماه سپتامبر حدود ۱۳ هزار نفر از اهالی آلمان شرقی به سمت مجارستان حرکت کردند تا بتوانند از طریق اتریش خود را به آلمان غربی برسانند.

دولت آلمان شرقی با دیدن چنین وضعیتی اجازه تقاضای ویزا برای رفتن به آلمان غربی را صادر کرد و سیل جمعیتی که برای درخواست ویزا راهی مرز بین دو کشور شدند ماموران را ناچار کرد مرز‌ها را باز کنند تا همه بتوانند عبور کنند. به این ترتیب نهم نوامبر روز فروپاشی دیوار برلین نامیده شد و در روز‌های بعد از آن مردم به تدریج دیوار را تخریب کردند و آلمان شرقی و غربی دوباره یکپارچه شدند.

کشیدن دیوار در شهر برلین و تقسیم آلمان به دو بخش شرقی و غربی یکی از رخداد‌های تکان دهنده قرن بیستم بود و فروپاشی دیوار برلین نیز بدل به نمادی از آغاز یک عصر نو شد.

آلمان نازی در سال ۱۹۴۵ از متفقین شکست خورد. کشوری که جهان را به آتش کشیده بود، حال در اشغال دشمنانش بود و بسیاری از شهروندان و شهر‌های آن نابود شده بودند. در سال ۱۹۴۷ چهار کشور اصلی پیروز در جنگ جهانی دوم شامل شوروی، آمریکا، بریتانیا و فرانسه اقدام به تقسیم کشور شکست‌خورده آلمان به چهار بخش مجزا کردند. با این که تمام شهر برلین در قسمت تحت نفوذ شوروی قرار گرفته بود و ابتدا تصور می‌شد که تمام این شهر توسط شوروی اداره خواهد شد، ولی به دلیل اهمیت و ویژگی‌های خاص برلین این اتفاق رخ نداد و قرار شد برلین را با آنکه در داخل خاک آلمان شرقی قرار گرفته، به صورت مشترک اداره کنند.

چنانچه گفته شد برلین برای چند ماه توسط کمیسیونی متشکل از هرک از چهار کشور پیروز اداره شد و ریاست این کمیسیون نیز هر ماه و به صورت چرخشی بر عهده یکی از آن‌ها بود. سپس قرار شد قسمت شرقی شهر تحت کنترل نیرو‌های شوروی باشد و قسمت غربی آن به‌صورت مشترک توسط سه دولت آمریکا، بریتانیا و فرانسه اداره شود.

تاسیس آلمان غربی در سال ۱۹۴۸

کشور‌های آمریکا، انگلیس و فرانسه بخش‌های تحت حاکمیت بلوک غرب در سال ۱۹۴۸ یکپارچه شده و جمهوری فدرال آلمان، که به آلمان غربی مشهور شد، تشکل دادند. بدین ترتیب نواحی غربی شهر برلین تحت نفوذ آلمان غربی قرار گرفت. سپس در اکتبر ۱۹۴۹ اتحاد جماهیر شوروی در بخش تحت حاکمیت خود یک دولت کمونیستی روی کار آورد که منجر به شکل‌گیری جمهوری دموکراتیک آلمان یا «آلمان شرقی» شد و در نتیجه نواحی شرقی برلین که تحت نفوذ شوروی بود تحت نفوذ آلمان شرقی قرار گرفت. اما وضعیت اقتصادی نواحی شرقی و غربی یکسان نبود.

چرا آلمان غربی پیشرفته‌تر از آلمان شرقی شد؟

آلمان غربی سریعا بازسازی شد و یک جهش اقتصادی سریع را تجربه کرد، ولی در شرق شرایط اقتصادی به وخامت گرایید و این وضعیت به اعتراصات مردمی دامن زد. همزمان جنگ سرد نیز آغاز شده بود و کشمکش شوروی و دولت‌های غربی مدام تشدید می‌شد. این امر در نهایت باعث بسته شدن مرز بین آلمان شرقی و آلمان غربی شد، با این حال شهروندان شهر برلین هنوز آزاد بودند تا بین قسمت‌های شرقی و غربی شهر تردد کنند.

اما بالا گرفتن مهاجرت از شرق به غرب مشکلات جدیدی پیش آورد. براساس آمار‌ها، در فاصله سال‌های ۱۹۴۹ تا ۱۹۶۱ حدود ۵/۲ میلیون نفر از آلمان شرقی به آلمان غربی مهاجرت کردند که راه اصلی آن‌ها ورود به برلین غربی بود.

همچنین طی شش ماه اول سال ۱۹۶۱ تعداد ۱۶۰هزار نفر یعنی تقریبا روزانه ۲۰۰۰ نفر از برلین شرقی به برلین غربی پناهنده می‌شدند. بیشتر این مهاجرین کارگران متخصص، کارمندان، اساتید دانشگاه و اقشار تحصیل‌کرده بودند.

سیل مهاجرت‌ها پیام سیاسی و ایدئولوژیک روشنی را مخابره می‌کرد و در فضای دوقطبی آن روز جهان به معنای شکست کمونیسم و پیروزی بلوک غرب بود. این امر موجب نارضایتی دولت آلمان شرقی و اتحاد جماهیر شوروی شد و نهایتا به دستور «نیکیتا خروشچف» رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی تمام راه‌های ارتباطی بین برلین شرقی و برلین غربی مسدود شدند و دولت دست نشانده آلمان شرقی دیوار برلین را به‌عنوان «دیوار حافظ ضد فاشیست» و با هدف «جلوگیری از رفت و آمد‌ها عناصر نامطلوب» بنا کرد. پس از فرمان خروشچف رهبر وقت شوروی دستور بستن مرز و ساخت دیوار در مرز‌های برلین غربی از جمله خط مرزی بین دو برلین از سوی «والتر اولبریخت» رهبر آلمان شرقی صادر شد و از نیمه شب هزاران پلیس و نیرو‌های ارتش و کارگران بستن مرز و برپایی حصار و سیم‌های خاردار را آغاز کردند.

مشخصات دیوار برلین

طول دیوار برلین ۱۵۵ کیلومتر بود که ۴۵ کیلومتر آن از وسط شهر برلین می‌گذشت. تانک‌ها در نقاط معینی از شهر مستقر شدند. قسمتی از خیابان‌های شهر کنده شده بود و برای رفت و آمد با وسایل نقلیه عمومی قوانین تازه‌ای معین شد. خطوط راه‌آهن و مترو بین دو طرف هم متوقف و ارتباط تلفن این دو بخش نیز قطع شد. همچنین ساکنان برلین شرقی از ورود به برلین غربی منع شدند. در روز‌های بعد مقامات آلمان شرقی در مقابل تمام پنجره‌ها و در‌های ساختمان‌هایی که در خط حائل واقع شده بودند دیوار کشیدند.

بستن مرز با چنان سرعتی آغاز شد که صبح روز ۱۳ اگوست مردم که از خواب بیدار شدند خود را در دنیای متفاوتی دیدند. بسیاری خانواده‌ها و آشنایان و عزیزان در این مرزکشی سریع از همدیگر جدا افتادند بسیاری افراد شاغل در آلمان غربی شغل خود را از دست دادند و بسیاری آنقدر زنده نماندند که فروریختن دیوار و دیدار دوباره را تجربه کنند.

طبق آماری که از اسناد اشتازی به‌دست آمده، حدود ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر حین فرار از مرز‌های آلمان شرقی با شلیک ماموران مرزی شوروی و آلمان یا علل دیگر مثل مین‌ها و تله‌های مرزی یا غرق شدن در آب کشته شدند. ده‌ها هزار نفر نیز حین تلاش برای فرار دستگیر و به حبس‌های چندساله و جریمه نقدی محکوم شدند.

عبور مرور قانونی به آلمان غربی پس از برپایی دیوار برلین به شدت محدود شد و تا اواخر عمر دولت آلمان شرقی غالبا ناممکن بود. به جز در مواردی استثنایی مثل بازنشستگان و خودی‌های حکومت یا موارد حاد و اضطراری، آن هم با گذراندن تحقیقات پلیسی و گرو گذاشتن وثیقه و ضمانت.

حتی افراد دولت و اعضای حزب هم حق مسافرت خانوادگی به آلمان غربی نداشتند. مهاجرت به چنان معضل امنیتی برای آلمان شرقی تبدیل شد که حتی از اواسط دهه ۷۰ هم که قوانین مهاجرت از سوی خود دولت مقداری تسهیل شد تا زمان فروپاشی آلمان شرقی حدود ده هزار نفر از متقاضیان قانونی مهاجرت و درخواست ویزا توسط اشتازی دستگیر شدند.

مشکل فقط مهاجرت به خارج نبود؛ حکومت توتالیتر حتی به مسافران و مهاجرانی که وارد مرز‌های آلمان شرقی می‌شدند هم با عینک بدبینی نگاه می‌کرد. «اسلاونکا دراکولیچ» نویسنده کروات درباره برخورد افسر پلیس مرزی در یکی از سفرهایش به آلمان شرقی می‌نویسد: «نگاه بدگمان آن‌ها آزارم می‌داد. میدانی که مجرم نیستی اما این مهم نیست چون او فکر می‌کند مجرمی. چون داری وارد دنیایی می‌شوی که در آن همه مجرمند مگر اینکه خلافش ثابت شود. اصلا همین که داشتی از کشوری به کشور دیگر می‌رفتی خودش به تنهایی رفتاری ناپسند بود. تحمل این زندان که به وسعت یک کشور بود یا با دیوانگی ممکن بود یا سرسپردگی یا چشم فروبستن و پذیرش یا فرار.»

با وجود بی‌رحمی اقدام مستبدانه دیوارکشی و محبوس کردن مردم، کشور‌های غربی مثل آمریکا و بریتانیا واکنش چندانی به این واقعه نداشتند چرا که با ساخته شدن این دیوار می‌توانستد نفس راحتی بکشند. آن‌ها بر این باور داشتند ساخت دیوار به معنی عقب نشستن شوروی و آلمان شرقی از ایده تصرف تمام برلین و کاهش احتمال برخورد نظامی است. جمله معروفی از جان اف کندی، رییس جمهور وقت آمریکا، نقل شده که می‌گوید: «ساخت دیوار راه حل چندان خوشایندی نیست، اما دیوار بهتر از جنگ است!»

تنش‌های بلوک شرق و غرب پس از ساخت دیوار برلین

البته تلاطم در روابط شرق و غرب پس از ایجاد دیوار هم آرام نگرفت و یکی از مهمترین تنش‌ها در میان آمریکا و شوروی درست دو ماه پس از ساخت دیوار رخ داد و نزدیک بود به یک رویارویی نظامی تمام‌عیار تبدیل شود.

طبق تفاهمنامه دیپلمات‌ها و نظامیان سه کشور، آمریکا بریتانیا و فرانسه حق تردد آزادانه به برلین شرقی را داشتند. وقتی در اکتبر ۱۹۶۱ خودروی یک دیپلمات ارشد آمریکایی در ایست بازرسی چارلی توسط ماموران آلمان شرقی متوقف شد تا اوراق شناسایی بازرسی شوند تنش‌ها یکباره اوج گرفت.

آمریکا که این برخورد را در تعارض با حقوقش می‌دید در واکنش چند تانک به ایست بازرسی «چارلی» اعزام کرد که با مقابله به مثل شوروی مواجه شد. تانک‌های آمریکا و شوروی مسلح و آماده‌ی شلیک بیش از ۲۴ ساعت و در فاصله چند ده متری روبروی هم قدرت‌نمایی کردند تا اینکه تنش‌ها با توافق میان کندی و خروشچف فروکش کرد و از یک جنگ فراگیر جلوگیری شد.

پس از کندی، رونالد ریگان دیگر رییس جمهور آمریکا که تا سال فروپاشی آلمان شرقی بر سر کار بود. دیدار ریگان از دیوار برلین بسیار جالب توجه بود، دیداری که به همراه گورباچف و در سال ۱۹۸۷ رخ داد. ریگان در سخرانی معروفش کنار دروازه براندنبورگ برلین غربی، خطاب به رهبر وقت شوروی گفت: «آقای گورباچف این دیوار را ویران کن!» این جمله به سرعت به شعاری فراگیر بدل شد و در همه جای اروپا تکرار می‌شد «دیوار را ویران کن!»

با وجودی که شعار و اعتراض علیه دیوار برلین فراوان بود، مردم آلمان از ترس خشونت ماموران قادر به انجام تظاهرات خیابانی نبودند. ارتش شوروی تظاهرات آلمان شرقی را در ژوئن ۱۹۵۳، اعتراضات مجارستان را در ۱۹۵۶ و اعتراضات پراگ را در ۱۹۶۸ سرکوب کرده بود و همین سرکوب‌ها مردم را از اعتراض خیابانی بیمناک می‌ساخت. به‌علاوه در ژوئن ۱۹۸۹ یعنی درست ۵ ماه پیش از فروپاشی دیوار برلین، حزب کمونیست چین مرتکب کشتار میدان تیان‌آن‌من شده بود. اما سال ۱۹۸۹ سالی بسیار متفاوت بود. مجموعه‌ای از رویداد‌های غیرمنتظره به مردم انگیزه داد تا مقاومت کنند، رویداد‌هایی که استبداد شوروی را تا مغز استخوان به لرزه افکنده بود. رویدادهایی چون شکوفایی جنبش همبستگی در لهستان و آغاز اصلاحات اجتماعی و سیاسی گورباچف.

به لطف گورباچف، شوروی در اواخر دهه دچار ۱۹۸۰ نوعی تغییر رویه آشکار شد و تحت عنوان دموکراسی‌سازی به بهبود مناسبات خود با بلوک غرب پرداخت. در همین زمان بود که مجارستان کمونیستی مرز خود را با اتریش باز کرد و از آن‌جا که مانعی در مهاجرت بین کشور‌های کمونیستی وجود نداشت؛ بخشی از ساکنان آلمان شرقی با عبور از مجارستان و پس از آن چکسلواکی، خود را به آلمان غربی و سایر کشور‌های اروپای غربی رساندند. گفته می‌شود در آن زمان تنها در یک ماه در حدود ۱۳ هزار نفر از ساکنان آلمان شرقی از طریق مجارستان وارد آلمان غربی شدند.

دیوار برلین چگونه سقوط کرد؟

در اثنای همین حوادث، موج اعتراضات نسبت به دولت آلمان شرقی شدت گرفت. در نتیجه‌ی این اعتراضات رهبر آلمان شرقی، «اریک هونکر» از سمت خود کناره‌گیری کرده و «اگون کرنتس» جانشین او شد. او به ساکنان برلین شرقی اجازه داد برای سفر به برلین غربی درخواست ویزا کنند.

در پی این مورد، ده‎‌ها هزار نفر از ساکنان برلین شرقی خود را به محل‌های مشخص‌شده رساندند و در نتیجه‌ی ازدحام جمعیت، ماموران وادار شدند که مرز‌ها را باز کنند؛ ساکنان برلین شرقی خود را به آن سوی مرز‌ها رساندند و با استقبال هم‌شهری‌های سابق خود مواجه شدند.

باز شدن مرز عملا دیوار برلین را بی‌خاصیت کرد، بنابراین عملا می‌توان این روز را روز فروپاشی دیوار برلین در نظر گرفت. این فروپاشی کارکردی دیوار در روز‌ها و هفته‌های بعد تخریب فیزیکی دیوار را نیز به همراه داشت، درست زمانی که دیگر ساکنان آلمان شرقی نیز خود را به برلین و به پشت دیوار رساندند.

مسئله اما به تخریب دیوار محدود نشد و این تخریب زمینه‌ساز اتحاد مجدد دو آلمان شد که این مهم در سوم اکتبر ۱۹۹۰ و برخلاف خواست سیاست‌مداران آن زمان محقق شد. فروپاشی دیوار برلین به اندازه‌ای بود که «فرانسیس فوکویاما» آن را پایان تاریخ و پیروزی لیبرال-دموکراسی بر تمام رقبای دیگرش نامید.

عکس سقوط دیوار برلین

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۳:۳۲ - ۱۴۰۲/۱۰/۳۰
جابجایی مرزهای پاچه خواری.
نظرات شما