رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویری از سعید نفیسی در کتابخانه شخصی خود. این عکس در دهه بیست شمسی در تهران ثبت شده است.
نفیسی از مهمترین چهرههای ادبی و فرهنگی معاصر ایران بود. او از کودکی با ادبیات آشنایی پیدا کرد و در سالهای جوانی تحصیلاتش را در اروپا به پایان رساند و به کشور بازگشت. نفیسی را میتوان از نخستین نسل استادان دانشگاه تهران دانست.
تسلط و چیرگی او به ادبیات و زبانهای مختلف باعث شد به زودی دانشگاههای معتبری در کلکته، بیروت و قاهره از وی برای تدریس دعوت کنند که نفیسی نیز پذیرفت و در هر کدام از آنها مدتی را به تدریس و پژوهش اختصاص داد.
او نخستین استاد ادبیات ایران بود که شهرتی ورای مرزها پیدا کرده بود و همین باعث شد در سال ۱۳۰۸ به عضویت فرهنگستان ایران دربیاید. نفیسی با آثار متعدد و تربیت شاگردان فروان موفق شد نثر نوین دانشگاهی ایران را پدید آورد که مشخصه آن وضوح و سادگی توامان بود که از نثر متکلف پیشین فاصله میگرفت. این نوآوری کاملا مطابق نیازهای زمانه بود؛ نیازی که از زمان مشروطه احساس میشد و آن عبارت بود از آفریدن نوع نوشتار مدرن که با تحولات پرشتاب عصر مدرن پیش برود و متحول شود.
نفیسی بسیار پرکار بود و آثار فراوانی نشر داد. صادق رضازاده شفق درباره وی میگوید: «من در تمام مدت شناسایی او حیران کار و کوشش او بودم. میتوانم بگویم که در همه عمر مردی در کتابدوستی و مطالعه و فراواننویسی و کنجکاوی ادبی مانند او ندیدم… در عین فراواننویسی تندنویس هم بود و اگر قلم برمیداشت مدتی نگذشته مقالهای وافی و مطالبی کافی به رشته تحریر میکشید… در هر صورت اینگونه ثمربخشی حیرتآور از نفیسی عجب نیست و در این کار هیچیک از نویسندگان و مؤلفان زمان ما به پایه او نمیرسد و باید او را از حیث تعداد آثار با امثال یاقوت حموی یا ابوعلی سینا یا غزالی، و از متأخرین با مؤلف ناسخالتواریخ مقایسه کرد.»
یشتر بخوانید: محمود حسابی؛ معلمی ساده محصول اغراق تاریخی ایران
به گزارش رویداد۲۴ نفیسی همچنین بواسطه تسلط به زبانهای خارجی بسیاری از آثار بزرگ ادبی را به فارسی ترجمه کرد و ترجمههای او نخستین برخورد ایرانیان با بسیاری از این آثار و نویسندگانشان بود. آثار پوشکین، تولستوی، هومر، ماکسیم گورکی و بالزاک از آن جمله هستند.
نفیسی یک عاشق کتاب به معنای واقعی بود. بیشتر درآمد خود را صرف خرید کتاب میکرد و اغلب اوقاتش در کتابخانه میگذشت. این علاقه به حدی بود که در ماجرایی درباره او گفتند که حدود هشتاد کتاب از کتابخانه مجلس سرقت کرد.
عبدالحسین حائری ماجرا را چنین شرح میدهد: «چنانکه اشاره شد هیچکس حق ورود به مخزن را نداشت، و حتی کارکنان داخلی هم نمیتوانستند با کیف و چمدان به آنجا وارد شوند. اما در مورد آقای نفیسی یک استثنا وجود داشت، یعنی ایشان به راحتی با چمدان به داخل مخزن رفت و آمد میکرد. در آن زمان یک نفر کتابدار متعهد و متدین در اینجا کار میکرد که وقتی من به اینجا آمدم، ایشان هنوز مشغول کار بود. یک روز این شخص متوجه شد بعضی از کتابها در جاهایی بریدگی و پارهشدگی دارد و برخی جلدها با خود کتاب منطبق نیست، به این جهت موضوع را به رئیس کتابخانه گزارش میدهد. بعد از طی تشریفات قانونی، مأمورین به خانه ایشان میروند و حدود ۷۸ کتاب را که ایشان مخفیانه از کتابخانه خارج کرده بود، مییابند و به کتابخانه عودت میدهند. تقریباً تمام کتابهایی را که آقای نفیسی به خانه برده بود، از آثار منحصر به فرد و متون کهن فارسی بود. نحوهٔ عملکرد ایشان هم این طور بوده که وقتی کتابی را به خانه میبرد، جلد آن را عوض میکرد و درون آن کتاب دیگری را تعبیه میکرد و دوباره آن را به جای اولش باز مىگرداند.»
نفیسی آثار متعددی در زمینه تاریخ و ادبیات خلق کرد و او را میتوان به تنهایی یک فرهنگستان ادبی دانست. وی در پایان عمر که به اجبار بازنشستهاش کرده بودند به پاریس مهاجرت کرد و اوضاع مالیاش به قدری بد شد که مجبور شد کتابهایش را به فروش بگذارد. نفیسی در ۲۳ آبان سال ۱۳۴۵ زمانی که برای شرکت در کنگره ایرانشناسی به تهران آمده بود، درگذشت.