رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویر تاریخی ثبت شده در نیمه دوم دهه چهل شمسی که محمدرضا شاه پهلوی و سلطان حسین تابنده گنابادی را نشان میدهد. سلطان حسین تابنده در سال ۱۳۴۵ به عنوان قطب دراویش انتخاب شده، بنابراین تاریخ این عکس مربوط به سالهای پس از انتخاب اوست.
دروایش گنابادی از مهمترین سلسلههای تصوف در ایران هستند که در سالهای اخیر نیز به واسطه برخورد قهری حکومت با آنها خبرساز شدهاند. شاه نعمت الله، ولی بنیانگذار این سلسله است و گنابادی که در اعمال خود پیرو او هستند. دو تغییر عمدهای که شاه نعمت الله در تصوف ایجاد، کرد یکی امر کردن پیروانش به کار و تلاش بود و دوری از عزلتنشینی صِرف و دومی دوری از پوشیدن لباسهای فقیرانه و مندرس. گنابادیها فرقه خود را بین دیگر فرقههای تصوف شادتر و مدرنتر میدانند.
دروایش همواره از دخالت در سیاست دوری کردهاند، اما اختلافات متعدد با حکومتها پای آنها را به سیاست کشانده است. محمدرضا شاه در سفر به بیدخت با قطب دراویش دیدار کرد و سلطان حسین تابنده روابط خوبی با شاه داشت.
در نگره تصوف، انسان برای نیل به حقیقت و قدم گذاشتن در راه سیر و سلوک نیاز به پیر و مرشد دارد که وی را راهنمایی کند و بی چون و چرا باید تابع قطب و پیر طریقت بود ولو اینکه کاری غیر عقلانی از انسان بخواهد. دل و معنویت برآمده از عقلند و عقل کل در قطب تجلی کرده است. چنین ایدهای از حدود قرون پنجم میلادی در ایران پیدا شد و آثار ناخوشایندی هم داشت.
از طرفی گوشهنشینی و دوری از فعالیتهای اجتماعی بسیار مضر بود و از طرف دیگر این قطبگرایی و تابعیت بی چون و چرای دیگری که ایجاد میشد، در سیاست استبداد را بازتولید میکرد و شاه نیز تبدیل به قطب در عرصه سیاست میشد. همانطور که در سلوک باید دل به قطب سپرد در سیاست نیر باید تابع شاه و سلطان بود.
دراویش گنابای مشکل نوع اول را نداشتند چرا که دوری گزیدن از دنیا و بیکاری را بد میدانند. اما مشکل دوم که مبنی بر استبدادسازی بود در آنها وجود داشت. نگره شاه به مثابه قطب سیاست به قدری پررنگ بود که دراویش در دیدار محمدرضا شاه پهلوی در بیدخت این شعر را تکرار میکردند: «پادشاهان مظهر شاهی حق/ عارفان مرآت آگاهی حق» این شعر در زیر تصاویر محمدرضا شاه و سلطان حسین تابنده به کرات دیده میشد.
بیشتر بخوانید: اختلاف تاریخی صوفیان و فقیهان/ چرا مراجع معتقدند شمس تبریزی و مولانا ضاله هستند؟
به گزارش رویداد۲۴ پس از سلطان حسین تابنده، علی تابنده قطب دراویش شد و پس از او نورعلی تابنده به عنوان قطب سی و نهم انتخاب شد. نورعلی تابنده به خاطر نزدیکی به جبهه ملی و مهندس بازرگان تا حدودی از شاهگرایی و استبدادزدگی دور شد و به واسطه تحصیلات حقوقیاش وکالت تعدادی از انقلابیون را در اواخر دوره پهلوی بر عهده گرفت.
همچنین پس از انقلاب در دولت موقت سمت داشت و تلاش بسیاری کرد که سوءظن انقلابیون به برادرش سلطان حسین که روابط حسنه با دربار داشت را برطرف کند.
نورعلی تابنده موفق شد حکم عفو برادرش سلطان حسین را از آیت الله خمینی بگیرد، اما دوران آشتی به طول نینجامید اختلاف حکومت با دراویش بالا گرفت. آنها معتقد بودند دراویش به جای انجام مناسک مذهبی به فعالیت سیاسی علیه حاکمیت نیز میپردازند به همین دلیل از تجمعات آنها جلوگیری شد و در چند نمونه اماکن مذهبی آها تخریب شد که این اتفاق از نظر دراویش با اصل مدارای مذهبی در تضاد است.