رویداد۲۴ شادی مکی: آخرین روزهای آبان ماه شهر بندرعباس شاهد فریادهای ملتمسانه و معترضانه زن و کودکی بود که ماموران شهرداری بندرعباس به جرم حاشیهنشین بودن اتاقک سیمانیشان را بر سرشان آوار کردند. اقدامی که در نهایت منجر به خودسوزی زن شد.
انتشار فیلم تخریب خانه زن بندرعباسی، بازتاب منفی و گستردهای در کشور داشت. این اولین بار نبود که خانه حاشیهنشینان بر سرشان آوار میشود، اوایل بهار خانه کوچک آسیه پناهی پیرزن حاشیهنشین کرمانشاهی بر سرش آوار شد. البته آسیه به سادگی تسلیم نشد و آنقدر مقاومت کرد تا جان باخت.
مدتی پیش رویداد۲۴ فیلمی درباره تخریب خانههای حاشیهنشیان چهاردانگه تهیه کرد و نشان میداد فقرای منطقه چگونه یکی یکی از سرپناههای خود اخراج میشوند و آلونکهایشان تخریب میشود.
جمهوری اسلامی با شعار حمایت از مستضعفان جهان به قدرت رسید و در ابتدای انقلاب نهادهایی همچون بنیاد مستضعفان و کمیته امداد برای همین منظور تاسیس شدند زیرا از اهداف اصلی انقلاب اقدام در جهت منافع طبقه مستضعف بود. اما با گذشت چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی، حاشیهنشینی و بیخانمانی هر روز در حال گسترش است و بدتر آنکه سرپناه و آلونکهای حاشیهنشینان به سرعت تخریب میشود و این با شعارهای انقلاب ایران به کلی در تضاد است. نکته مهمتر این است که هر چقدر از عمر انقلاب اسلامی میگذرد، بر تعداد حاشیهنشینان افزوده میشود و این یعنی یک جای کار میلنگد.
رویداد۲۴ در بررسی پدیده حاشیهنشینی و اینکه چرا روز به روز بر جمعیت حاشیهنشین افزوده میشود، با عبدالکریم حسین زاده عضو کمیسیون عمران و رییس فراکسیون مجالس نهم و دهم گفتوگو کرده است. او معتقد است معضل حاشیهنشینی حاصل بیعرضگی و بیبرنامگی ما در مدیریت شهری است.
بیشتر بخوانید: حاشیههای تخریب خانه طیبه رمضان زاده زن بندرعباسی
عبدالکریم حسینزاده با اشاره به خودسوزی زن بندرعباسی به رویداد۲۴ میگوید: آنچه امروز در کشور رخ میدهد دهشتناک است و این اولین بار نیست که شاهد چنین اتفاقاتی هستیم، چند ماه پیش در کرمانشاه چنین اتفاقی افتاد. در شهرهای مختلف هم چنین اتفاقاتی میافتد فقط کسی متوجه نمیشود.
او میگوید: به معضل حاشیهنشینی اصطلاحا به آن بدمسکنی میگویند. افرادی که در مناطق شهری و به ویژه در روستاها در وضعیت اسفباری زندگی میکنند به شهرها مهاجرت میکنند تا بتوانند زندگی خود را تامین کنند. اما این افراد هرگز جذب اقتصاد و اجتماع رسمی به مفعوم واقع آن در کلانشهرها نمیشوند و هنیشه در حاشیه باقی میمانند.
عضو کمیسیون عمران مجلس نهم و دهم میگوید: حاشیهنشینی محصول برنامهریزیهای نادرست کشور طی سالیان متمادی است. آمار متفاوتی درباره تعداد حاشیهنشینان مطرح شده است؛ بر اساس آمار مرکز آمار ایران و وزارت راه و شهرسازی، یک سوم جمعیت شهری کشور ایران حاشیهنشین هستند.
حسین زاده معتقد است همواره این آمارها به طرق مختلف بیان شده و مهمترین اقدام مسئولان بیان همین آمار است اما کسی درباره کاهش این آمار و اقداماتی که در این راستا انجام داده حرفی نمیزند، چون این واقعیت تلخ وجود دارد که کاری انجام نشده است زیرا در میان مسئولان هیچکدام درک درستی از زندگی در چنین شرایطی را ندارند؛ دلیل آنهم چندان پیچیده نیست زیرا هیچیک از مسئولان حتی در نزدیکی مناطق حاشیهنشین هم زندگی نمیکنند.
او با طرح این سوال که سهم حاشیهنشینان برای از بین رفتن حاشیهنشینی در کشور از محل درآمدهای نفتی، گازی، معادن، مالیات و عوارض در طول ۴۰ سال گذشته چقدر بوده است؟ میافزاید: نمیشود از مردم عوارض گرفت و وزارتخانههای مختلف سهم نفت خود را دریافت کنند، اما این سرمایهها بازنمود عینی در از بین بردن مشکلات کشور نداشته باشد و در هر نقطه از ایران شاهد این باشیم که مردم حاشیهنشین نه تنها با بدمسکنی بلکه با شرایط اسفبار بهداشتی، اقتصاد ناپایدار، مشکلات مرتبط با آب و فاضلاب، نبود برق رسمی و گاز مواجه باشند.
حسین زاده در تحلیل چرایی این پدیده میگوید: ما به توسعه اقتصاد روستایی و شکوفایی اقتصاد شهرهای کوچک بیتفاوت بوده و تنها به دنبال توسعه مراکز شهری هستیم. هر قدر مراکز شهری بزرگتر شود، مهاجرت به شهرها هم بیشتر میشود. شما میبینید کهد شرایط بهگونهای است که مردم برای یک درمان ساده یا درآمد بیشتر به تهران میآیند.
عضو کمیسیون عمران مجلس دهم اظهار میکند: بر اساس برآوردهای انجام شده ما در سال ۲۰۳۰ در کل جهان حدود ۲ میلیارد نفر حاشیهنشین خواهیم داشت. درحال حاضر از هر ۷ نفر در جهان یک نفر درحاشیه شهر زندگی میکند. در آفریقا ۶۲ درصد، جنوب آسیا ۳۵ درصد، جنوب شرق آسیا ۳۱ درصد، شرق آسیا ۲۸ درصد، غرب آسیا ۲۵ درصد، اقیانوسیه ۲۴ درصد، آمریکای لاتین ۲۴ درصد و در شمال آفریقا ۲۳ درصد حاشیه نشین هستند. اما نمیتوانیم ایران را با این کشورها مقایسه کنیم زیرا منابع درآمدی ما مانند نفت، ثروتهای معدنی بالقوه، برابر ثروتهای بالقوه همه این کشورهاست بنابراین شرمآور است که ما با این منابع حاشیهنشین داشته باشیم.
ببینید: شهر خاموش/ روایت سوزناک تخریب خانههای حاشیهنشیان چهاردانگه
او میگوید: اگر قرار است حاشیهنشینی را از بین برد باید به این فکر کرد که کجا به آنها زمین تخصیص بدهیم یا خانه ارزان بسازیم یا به چه نحو همین سکونتکاههای غیر رسمی (حاشیهنشینیها) را سامان بدهیم؟ یا چه تسهیلاتی در اختیار آنها قرار بدهیم؟ شما بگویید در کجای جهان درصد بازپرداخت تسهیلات و وام برای همه مردم یکسان است؟ این در تضاد با عدالت است و عین بیعدالتی است. در بخشهای توسعهیافته دنیا به اینگونه است که به نسبت درآمد ماهیانه مردم به آنها تسهیلات پرداخت میشود، اما در ایران اگر ۱۰۰ میلیون تومان تسهیلات مسکن به افراد پرداخت شود میزان بازپرداخت آن برای فردی که ماهی ۳۰ میلیون تومان درآمد دارد و فردی که ماهی ۳۰۰ هزار تومان درآمد دارد یکسان است. این شرایط نه تنها باعث فقر زدایی نمیشود که فقر را تشدید میکند. به علاوه آنکه نوع برنامهریزی اقتصادی در کشور ما بهگونهای است که فقرا را فقیرتر و ثروتمندان را ثروتمندتر میکند. نتیجه این برنامهریزی هم این بوده که در این چند سال اخیر هم طبقه متوسط از بین رفته و طبقه فقیر گسترش داشته است.
وی با بیان اینکه مردم حاشیهنشینی را ایجاد نکردهاند، این معضل حاصل بیعرضگی و بیبرنامگی ما در مدیریت شهری است. مدیران شهری و مدیران کلان کشور باید پاسخگو باشند که چرا حاشیهنشینی ایجاد میشود و چرا این نوع رفتار چکشی برای مواجهه با آن انجام میشود.
نماینده نقده و اشنویه در مجلس نهم و دهم درباره بهانه دولتی بودن یا اوقافی بودن زمینها برای تخریب خانه حاشیهنشینها میگوید: این نوع بهانهها مخالف فصل سوم قانون اساسی بوده و به هیچ وجه در هیچ کجای ایران زمین متعلق به دولت نیست. زمینها متعلق به ملت است و تنها برنامهریزی برای آن از نظر نوع کاربری، طرحهای جامع و تفصیلی بر عهده دولت است. مگر زمینهایی که در اختیار بنیاد مستضعفان است، متعلق به مستضعفان نیست. زمینهای اوقافی مگر برای ملت وقف نشده است.
رییس فراکسیون حقوق شهروندی مجلس پیش با طرح این سوال که اگر این مردم وجود نداشته باشند، مسئولان به چه کسی میخواهند حکمرانی کنند؟ میگوید: ما باید رفاه عمومی را برای زندگی مردم مهیا کنیم. اینکه زمین متعلق به فلان نهاد یا سازمان است بهانههایی واهی هستند. زمینی که وزارت راه و شهرسازی به عنوان زمینهای ذخیره شهری از آنها نام میبرد یا بنیاد مستضعفان یا سازمان اوقاف آنها را متعلق به خود میدانند برای مردم هستند، اما وزارت راه و شهرسازی بررسی کند که چند درصد مردم وضعیت اقتصادی خوب، متوسط و ضعیف دارند و برای این موارد برنامهریزی کند که مردم چگونه میتوانند با هر درآمدی صاحب زمین و مسکن شوند. خب این کار انجام نمیشود و دلیل هم دارد چون هنوز برنامه جامعی در حوزه مسکن نداریم. در دهه ۸۰ برنامهای برای صاحب مسکن شدن افراد فاقد مسکن تهیه شد. آیا با این برنامه طی این سالها چند درصد از حاشیهنشینی کم شده است؟ چند درصد از اراضی که دولت به امانت در اختیار دارد به صورت هدفمند در اختیار محرومان قرار داده شده تا حاشیهنشینی به پایان برسد.
او میافزاید: در سیاستهای کلانی که در آن توصیه به افزایش نرخ رشد جمعیت میشود، کدام برنامهریزی برای تامین مسکن، ایجاد اشتغال و بهبود شرایط اقتصادی مردم را در خود جای داده است؟ اگر برنامه جمعیتی ما بنایش بالا بردن نرخ رشد جنعیت است، باید همراه یک بسته باشد که در آن برای جمعیت آتی مسکن، اشتغال، بیمه و همه چیز را برنامهریزی کرده باشد.
عضو کمیسیون عمران مجلس نهم و دهم میافزاید: اراضی شهری و روستایی متعلق به ملت ایران است و بیش از ۸۰ میلیون جمعیت ملی و جمعیتهای آتی در حوزه توسعه پایدار صاحب این زمینها هستند و باید برای نسلهای بعدی هم زمین باقی بگذاریم و برنامهریزی درست داشته باشیم اما نه تنها چنین نمیشود بلکه نوع رفتار ما باعث شده که مردم ۸۰ درصد درآمد ماهیانهشان یا صرف اجاره خانه میشود یا اینکه صرف خرید مسکن میشود. خانواده ایرانی امروز ۹۹ سال هم بگذرد نمیتواند صاحب مسکن شود و این به معنای فقدان برنامهریزی یا برنامهریزی نامناسب در این حوزه است.
نماینده مجلس دهم خاطرنشان میکند: طرحهایی که برای مناطق حاشیهای شهرها تدوین میشود، طرح توانمندسازی سکونتکاههای غیر رسمی (حاشیهنشینی) عنوان گرفتهاند. در برخی شهرها این طرحها از ۱۰ سال پیش براساس جمعیت و محدوده تهیه شده در همان سال تهیه شده و میبایست همان زمان اجرا میشد، اما هنوز اجرا نشده است درحالیکه حاشیهنشینان ۳ برابر شدهاند و کسی هم نمیپرسد چرا این طرحها عملیاتی نشدهاند. هیچ کس در این مناطق سرمایهگذاری نمیکند و شرایط حاشیهنشینان را بهبود نمیدهد.
او میگوید: شهرداران و مدیران راه و شهرسازی که در تخریب چنین مساکنی ید طولایی دارند، یکبار هم پاسخ بدهند چرا طرحای توانمند سازی سکونتکاههای غیر رسمی را عملیاتی نمیکنند؟ مطمئنم اگر سازمان بازرسی دلایل را جویا شود جای بسیاری از مدیران و شهرداران که در شهرهای آنها طرح توانمندسازی تهیه شده است باید در زندان باشد و مورد محاکمه قرار بگیرند نه اینکه با این مردمان با عزت که از سر ناچاری به این روز افتادهاند اینچنین برخورد شود.
او با تاکید براینکه باید با حاشیهنشینان عزتمندانه رفتار کرد، تاکید میکند که یک زن سرپرست خانوار که آلونکی در حاشیه شهر ساخته است را نباید مورد هجمه قرار داد بلکه باید ابتدا به عنوان اینکه مسئول این خانواده هستیم و بدانیم چرا این خانواده مجبور به انتخاب این نوع از زندکی و مسکن شده برنامهریزی کنیم که چگونه برای او مسکن تهیه کنیم که هم عمل غیرقانونی رفع شود هم اینکه شهر سامان بگیرد.
حسینزاده میگوید: امروز مدیریت شهری ما به صورت عامدانه تولید حاشیهنشینی میکند. حاشیهنشینی بیماری است، بزهکاری و تخلف نیست. این بیماری را دولت باید درمان کند و راه درمان آن هم رفتارهای چکشی نیست بلکه برنامهریزی و تهیه طرحهای توانمندسازی حاشیهنشینان و اجرای بلافاصله آنهاست. معتقدم وقتی با معضل حاشیهنشینی مواجهیم، چرا پولی که صرف ساخت مسکن در پردیس و پرند و باقی شهرهای جدید تحت هر عنوان میشود، در حاشیهها صرف بازسازی و مقاومسازی مناطق نمیشود؟ چرا در بافت فرسوده شهری سرمایهگذاری نمیشود؟ دلیل آن روشن است؛ مدیران کلان و شهری ما به دنبال بازتولید سرمایه و پول هستند و حاضر نیستند منابع درآمدی را صرف رفع مشکلات شهری بکنند.
وی تصریح میکند: روشهای اشتباه ما در ایجاد شهرهای جدید، در برنامه ریزی، در توزیع عادلانه ثروت، بردن مسکن مهر یا بلاتکلیفی مسکن اجتماعی به نقاط جدیدی مانند پردیس و پرند همگی ظلم به طبقه ضعیف جامعه بود. اگر این پولها را در سکونتگاههای غیررسمی، بافت فرسوده و بافت تاریخی هزینه میکردیم امروز چنین مشکلاتی نداشتیم.
رییس فراکسیون حقوق شهروندی مجلس نهم و دهم میگوید: مدیران شهری علاوه براینکه فقر شهری را بازتولید میکنند، نوع برخوردشان با حاشیهنشینان انسانی نیست. مامور میفرستند تا خانه را روی سر شهروند حاشیهنشین خراب کنند. به جای چنین رفتاری باید به این افراد راهکار داد. روستاها و شهرهای مبدا این افراد را با وامهای بدون بهره و زمینهای رایگان آماده زندگی کنند. یا اینکه در شهر مقصد خانههای ارزان قیمت در زمینهای موجود دراختیار آنها قرار میدادیم و بعد آلونکها را تخریب کنیم.
وی تاکید میکند: در چنین مواجهههایی نه تنها بزرگسالان که کودکان نیز آسیبدیده و آیندهای ندارند. در حال حاضر به سمت فصل سرما حرکت میکنیم اما فکر نمیکنیم که شرایط آنها چه میشود. مردم در تحریم هستند، فشار اقتصادی و روانی را تحمل میکنند اما ما هم به آنها فشار مضاعف میآوریم و این وضعیت اسفبار است.
رئیس فراکسیون شهروندی در مجلس دهم اضافه میکند: هیچ دولتی درباره برنامههای خود برای کاهش حاشیهنشینی حرفی نمیزند چرا که این موضوع نیاز به سرمایهگذاری دارد و در عین حال سرمایهگذاری در این مناطق برای دولت بازتولید سرمایه نمیکند. کسی فکر نمیکند درست است که تولید سرمایه نمیکند اما از آن سو جامعه را تقویت میکند، از فساد دور میکند. امنیت اجتماعی و سرپناه و اقتصاد پایدار ایجاد میکند، اما چیزی به جیب دولت یا شهرداری نمیرود. به همین دلیل است که به جای این اقدام، تا جایی که میتوانند اتوبان چند طبقه میسازند، بانک میسازند و هزاران بنای دیگر که فقرا هیچ سهمی در آن ندارند. تنها به این دلیل که این کار برای دولتها پولساز است.
حسینزاده تصریح میکند: در رنکینگ توسعهیافتگی استانها، استانهای فقیر همواره فقیرتر و استانهای ثروتمند همواره ثروتمندتر باقی میمانند. باید ثروت ملی عادلانه تقسیم شده و به استانهایی که در ردههای پایین این رنکینگ قرار دارند برای دوره ۵ ساله سهم بیشتری تعلق بگیرد تا به توسعهیافتگی کشور کمک شود. استانهایی مانند هرمزگان و سیستان و بلوچستان، کرمانشاه و ایلام و کردشتان همواره در انتهای این جدول قرار دارند. برای از بین بردن این فقر باید بهگونهای برنامهریزی شود که شهروندان این استانها به سطح زندگی متوسط برسند. تا زمانیکه نگاه و برنامه ریزی وجود نداشته باشد این فقر و حاشیهنشینی افزایش خواهد داشت.