برای بایدن، بازگشت به برجام، آسان نخواهد بود. اولین مانع هم این است که بسیاری از اعضای کنگره، هرگز به ایده توافق با ایران روی خوشی نشان نداده اند. حتی در سال ۲۰۱۳ که به توافق موقتی با ایران دست یافتیم، برخی خواهان اعمال تحریم های تازه بر ایران بودند. ایرانی ها از این دشمنی خبر داشتند و در گفتگوها، این نگرانی را مطرح می کردند که آیا یک دولت تازه در آمریکا، به این توافق احترام خواهد گذاشت؟ پاسخ این بود که دلیلی ندارد گمان کنیم که یک توافق “موثر” کنار گذاشته شود. مشکل همینجاست: برای برخی، یک توافق “موثر” به ایران اجازه داشتن یک برنامه صلح آمیز هسته ای نمی دهد. برخی دیگر می گویند که ایران باید رفتار منطقه ای اش را دگرش دهد. برخی هم هستند که خواهان طولانی تر شدن مهلت محدودیت های توافق هستند.
بایدن همه اینها را می فهمد. وی تیم با تجربه ای دارد تا برای آنچه باید انجام دهد، برنامه ریزی کند و از کارشناسانی هم که دست اندرکار گفتگوهای هسته ای بودند، بهره خواهد گرفت. با اینهمه، راه آسانی در پیش نیست. یافتن راهی برای جلب حمایت کنگره در شرایطی که دمکرات ها در سنا اکثریت ندارند، یک چالش است. بایدن برای آنکه برجام را بر بنیان محکمی بگذارد، باید تضمین دهد که اگر ایران به تعهدات خودش پایبند باشد، آمریکا هم پایبند خواهد ماند.
یک روی دیگر مسئله هم به امضاکنندگان برجام باز می گردد که هر بحثی در زمینه این توافق، باید آنها را هم در بر بگیرد… ایجاد اعتماد میان همه، هرگز آسان نبود و اکنون هم روابط میان آنها، نسبت به چهار سال پیش، بسیار دگرگون شده است. بریتانیا از اتحادیه اروپایی بیرون شده و نفوذ چین هم افزایش یافته است. روسیه مدعی تر است و چنانچه چیزهای بیشتری از ایران خواسته شود، با مقاومت روبرو خواهد شد بویژه اگر آمریکا در برابر چنین خواسته هایی، چیزی پیشنهاد ندهد.
اشتون میافزاید: ایرانی ها البته با رفع فشار حداکثری ترامپ، نفسی تازه خواهند کرد اما بی گمان اگر چیز بیشتری از آنان خواسته شود، چندان علاقه ای نشان نخواهند داد.
ایران انتظار دارد که آسیب اقتصادی دو سال گذشته اش به رسمیت شناخته شود. در حالی که میانه روهای ایران، از بازگشت به این توافق استقبال می کنند، دیگران اینگونه نیستند. تندروها همچنان خواهند گفت که نمی توان به آمریکا اعتماد کرد. پس جو بایدن چه باید بکند؟
مسئول سابق سیاست خارجی اروپا میگوید:بایدن باید نخست یک تیم تشکیل دهد: از اتحادیه اروپایی بخواهد که پنج بعلاوه یک را گردهم آورد. در این زمینه با رهبران هریک از این کشورها گفتگو کند و بخواهد که وزرای خارجه شان برای گفتگو با وزیر خارجه آمریکا آماده شوند. بایدن باید تصمیم بگیرد که چه کسی می خواهد گفتگوها را رهبری کند.
استون مدعی شد: برجام را بعنوان نخستین توافق منظور کند و نه آخرین توافق. هرگز قرار نبوده که برجام، خانه آخر و نقطه پایان باشد. این توافق، یک نگرانی مشخص و گرانسنگ را چاره کرد- غنی سازی اورانیوم ایران- و این کار را هم با موفقیت به انجام رساند. تا زمانی که ترامپ از برجام بیرون رفت، ایران به تعهدات خود پایبند بود. همه ما از دیگر مسائلی که باید چاره شوند، آگاهیم؛ از موشک های بالستیک تا بلندپروازی های منطقه ای ایران. اما این مانع باید از سر راه برداشته می شد تا در برای دیگر گفتگوها باز شود. بایدن و تیم او باید روشن سازند که باتوجه به توافق های اخیر میان اسراییل و کشورهای عربی، چگونه می توان این کار را در چارچوب یک راهبرد فراگیرتر منطقه ای به انجام رساند.
بیشتر بخوانید: توصیههای سهگانه اشتون به بایدن برای حفظ برجام
برجام را بر بنیان محکمتری بگذارد. این یعنی باید با کنگره کار کند، راههایی را بیابد تا قطعیت بیشتری به این توافق داده شود و اهدافی درازمدت تر را بعنوان ابزاری برای کسب حمایت از برجام، مشخص سازد. بازگشت به برجام، صرفا با فرمان اجرایی رییس جمهوری در کوتاه مدت کار می کند اما یک رویکرد پایدار نیست. هیچیک از این گام های سه گانه، آسان نخواهد بود اما ارزش دارد. کاهش تنش ها در منطقه، قرار دادن آمریکا در قلب حل و فصل مسائل بین المللی و امن تر کردن جهان برای همه: اینها اهدافی ارزشمند در یک سال تازه هستند.
منبع: شفقنا