رویداد۲۴ ایان بروما در «پراجکت سیندیکیت» نوشت: چه کسی به جز ۷۴ میلیون رأی دهنده آمریکایی به رئیس جمهور دونالد ترامپ، او را تأیید میکند؟ اکثر اروپاییها از شکست او خشنود هستند، اما وی همزمان در میان تعدادی از افراد قدرت طلب و عوام فریب و بسیاری از پیروان آنها محبوب است. تحسینی که او نسبت به خودکامهها روا میداشت، بی اعتنایی اش نسبت به مهاجران، اقلیتهای نژادی و مسلمانان (البته به استثنای چند شاهزاده سعودی) و تحقیر او نسبت به هنجارهای لیبرال دموکراتیک باعث افزایش قدرت دولتهای استبدادی در مجارستان، لهستان، برزیل، هند و فیلیپین شد.
بدون شک شکست انتخاباتی ترامپ یک عقب گرد برای راست پوپولیست جهانی است. ترامپ همچنین در میان اکثریت مردم اسرائیل و تایوان، جایی که به ترتیب به عنوان قویترین دشمن دشمنان آنها یعنی ایران و جمهوری خلق چین شناخته میشد، مورد حمایت قرار گرفت.
بیشتر بخوانید: نقشه جدید ترامپ برای فشار حداکثری به ایران
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر راست گرای اسرائیل، هر آنچه میخواست از دولت ترامپ دریافت کرد و در مقابل فلسطینیها هیچ چیزی به دست نیاوردند. متعصبترین طرفداران اسرائیل در آمریکا همچنین، به طور کلی، طرفداران ترامپ هستند. البته یهودیان آمریکایی که بیشتر به جو بایدن رأی داده اند بلکه مسیحیان انجیلی هستند که معتقدند خداوند سرزمین مقدس را به مردم برگزیده حداقل تا زمان ظهور دوم مسیح اعطا کرده و پس از آن یهودیان باید مسیحی شوند.
در شرق آسیا محبوبیت ترامپ بیش از همه جالب است، به ویژه به دلیل اینکه بسیاری از طرفداران وی نه جناح راست و نه ضد لیبرال که اغلب کاملاً برعکس هستند. درست است، برخی از مردم چین ترس ترامپ از مسلمانان را دارند، اما این دلیل اصلی احساسات طرفدار ترامپ نیست.
در اوایل سال جاری، من با فعالان و سیاستمداران طرفدار دموکراسی در هنگ کنگ و تایوان صحبت کردم، آنها ترامپ را رهبر درشت، اما قدرتمند جهان آزاد در برابر استبداد کمونیستی میدانستند. پرچم آمریکا در اکثر تظاهرات عمومی در هنگ کنگ و تجمعات انتخاباتی حزب دموکرات مترقی در تایوان حضور داشت.
در اینجا نیز تأثیر مسیحیت مشهود است. یکی از شجاعترین فعالان دموکراسی در هنگ کنگ، جیمی لای کارآفرین و روزنامه نگار است. از زمان تحویل مستعمره سابق انگلیس به چین در سال ۱۹۹۷، لای در خط مقدم مبارزه برای آزادی مدنی بیشتر بوده است. او همچنین یک کاتولیک پرشور که معتقد است که نبرد بین دموکراسی و دیکتاتوری کمونیست چین برخورد تمدنها بین جهان آزاد مسیحی و چین استبدادی است.
چند مخالف چینی مسیحی نیز با لای هم نظر هستند. آنها معتقدند که لیبرال دموکراسی محصولی از تمدن غرب است. البته دیدگاه آنها مبنی بر اینکه دموکراسی بدون ایمان مسیحی ممکن نبوده جای بحث بیشتری دارد. به طور کلی این تصور که آسیاییها اگر مسیحی نباشند، نمیتوانند به دموکراسی برسند، کاملاً نادرست است.
اما شیفتگی چینیها نسبت به ترامپ چیزهای بیشتری هم در خود دارد. همانطور که ایان جانسون اخیراً در نیویورک تایمز نوشت، برخی از مخالفان لیبرال در چین از جنگهای فرهنگی در آمریکا ناراحت هستند. آنها مطالبات چپ آمریکایی را از دریچه تاریخ خشنتر خود میبینند. آنها وقتی میبینند که مردم به دام ایدئولوژی چپ افتادهاند، در حقیقت ارواح گارد سرخ مائو در ذهنشان متبادر میشود.
هنوز هم دلیل اصلی تحسین ترامپ از سوی مردم در هنگ کنگ، تایوان، ژاپن، کره جنوبی و همچنین چین ترس از رژیم پکن است. ترامپ علیرغم سیاستهای فاجعهبارش همواره به عنوان شخصیتی قلمداد میشود که مقابل شی جی پینگ رئیسجمهور چین ایستاده است. این مهمترین میراث وی در نظر کسانی است که معتقدند جهان بین دو قدرت بزرگ لیبرال دموکراسی و کمونیسم تقسیم شده است.
مطمئناً، در بعضی از کشورها، بدون توجه به اینکه چه کسی قدرت را در اختیار دارد، چین برای قرنها باعث ترس بوده است. با وجود اینکه آمریکا در قرن گذشته ویتنام را ویران کرد، اما بسیاری از ویتنامیها ترامپ را ستایش میکنند. البته مردم ویتنام نه به این دلیل که کمونیستهای خودکامه بر آنها حکومت میکنند، بلکه به دلیل دشمنی با پکن ترامپ را دوست دارند.
نگرش کره جنوبی و ژاپن نسبت به آمریکا دوپهلوتر است. ترامپ در این کشورها طرفداران خود را دارد، اما برخلاف تایوان، اکثر مردم این دو کشور حامی وی نیستند. در حالی که قدرت چین اغلب به عنوان تهدیدی در هر دو کشور احساس میشود، وابستگی به آمریکا برای امنیت آنها هم امری ضروری و هم تحریک آمیز بوده است. یک قلدر تندخو در کاخ سفید میزان تحریک و خطر درگیری را بالا میبرد. با این اوصاف رئیس جمهور منتخب جو بایدن مطمئناً در نزد شرق آسیاییها محبوبتر خواهد بود.
روابط بایدن با چین نیز احتمالاً پرنوسان و البته دیپلماتیکتر خواهد بود، اما تنشهای اساسی بین یک ابرقدرت دموکرات و یک قدرت استبدادی همچنان باقی خواهد ماند و اگر چین موفقیت اقتصادی خود را حفظ کند، بدتر از این هم خواهد شد. در عصر ناامیدی فزاینده از ظهور یک دولت دموکراتیک، چین برای بسیاری از مردم الگوی اغوا کنندهای است. فقط کافی است قطارهای چینی، فرودگاهها و سایر امکانات رفاهی مدرن در این کشور را با زیرساختهای فرسوده آمریکا مقایسه کنید.
این که قطارها به موقع حرکت میکنند البته تنها معیار یا شاید حتی بهترین معیار داشتن دولتی خوب نیست. مثلا قطارهای ایتالیای موسولینی هم به موقع کار میکردند. اگر قرار است آمریکا به عنوان الگویی برای مقابله با سیستم سیاسی چین مطرح شود، آخرین رئیس جمهور این کشور تمام تلاش خود را کرده تا از جذابیت این مساله بکاهد.