رویداد۲۴ شادی مکی: محیطبانان با وجود داشتن شغلی سخت و پرمشقت، اما آنچنان که باید و شاید مورد حمایت سازمان حمایت از محیط زیست قرار نمیگیرند. مساله دفاع آنها از طبیعت در مواجهه با قاچاقچیان غیرقانونی و متخلف از یک سو و از طرف دیگر روزگار معیشتی این افراد همواره از مسائل چالشی و پرحاشیه چندسال اخیر به شمار میرود.
برای حفاظت بیشتر از محیطبانان بود که لایحه حمایت از آنها تدوین شد و بعد از چند سال انتظار بالاخره در اردیبهشت ماه امسال به تصویب مجلس رسید. مصوبهای که برخی از فعالان محیط زیست آن را به دلیل تغییرات زیاد بیاثر میدانند. معینالدین سعیدی عضو فراکسیون محیط زیست و توسعه پایدار مجلس شورای اسلامی نیز اواسط مهر ماه گفته بود هر محیطبان از ۶ هزار هکتار منابع طبیعی حفاظت میکند و در دنیا این موضوع کم سابقه است البته تعداد شهدا و جانبازان محیطبان هم روز به روز در حال افزایش است.
او خاطرنشان کرده بود که با وجود شرایط سخت کاری حقوق محیطبانها بسیار ناچیز بوده و این افراد از امکانات و تجهیزات پیشرفته هم برخوردار نیستند. به همین علت هم ۲۰ میلیارد تومان برای تقویت زیرساختهای محیطبانی در سال جاری در نظر گرفته شده است.
در میان کشمکشها بر سر حمایتهای معیشتی و قضایی از محیطبانان مدتی است که فعالان محیط زیست خبر از تشکیل کمپینی برای حمایت از یک محیطبان دادهاند. امین هادیپور محیطبانی است که به دلیل درگیری با چند نفر از خلافکاران منطقه و در راه حفاظت از پاسگاه محیطبانی تحت حفاظت خود دچار نقص عضو شده و یکی از پاهای خود را در سن ۳۸ سالگی از دست داده است.
او حدود ۸ سال سابقه کار محیطبانی داشته و به واسطه علاقه پدرش به حیوانات و محیط زیست، او نیز علاقهمند شده و شغل محیط بانی را انتخاب میکند. هادیپور در راه حفاظت از محیطزیست دچار معلولیت شده و حالا برای جبران این معلولیت یک خواسته دارد تامین پای هوشمند مصنوعی تا بتواند تقریبا مانند گذشته حرکت کرده و کارش را ادامه دهد. اما سازمان محیط زیست از تامین اعتبار این نوع پای مصنوعی به دلیل هزینه بالای آن سر باز زد. هزینهای که میتوانست از ۲۰ میلیارد تومان تقویت زیرساختهای محیطبانی تامین شود.
هادیپور ماجرای مصدومیت خود را اینگونه برای رویداد۲۴ شرح میدهد: یکی از روزهای فروردین ماه بود. مانند همیشه در محل کار خود یعنی پاسگاه محیطبانی کارون در منطقه گتوند خوزستان حاضر شدم. ساعت ۱۱ شب بود که ۴ فرد مسلح ابتدا به چادر زنبورداری کنار پاسگاه ما حمله کرده و ۵ نفری که در چادر حضور داشتند. را مورد ضرب و جرح قرار داده و به گروگان گرفتند.
وی ادامه میدهد: این افراد ابتدا سراغ همکارم را میگیرند حمله آنها به این چادر زنبورداری هم برای این بود که همکارم به این چادر رفت و آمد داشت و با آنها رفاقتی داشت. مهاجمها فکر میکردند که همکار من آنجا حضور دارد. من متوجه وجود این افراد مسلح نشدم، زیرا فکر میکردم طبق معمول زنبوردارها مهمان دارند و همکارم هم همیشه تاکید میکرد که اینجا امن است و زنبوردارها مهمان دارند و خطری نیست.
او اضافه میکند: چرا باید کنار پاسگاه محیطبانی یک چادر زنبورداری پررفت و آمد باشد و به چه علت اطراف پاسگاه حفاظکشی و دوربین نیست. این شرایط نامناسب پاسگاه بود و من، چون به تازگی به این پاسگاه منتقل شده بودم نمیتوانستم خیلی روی این موارد مانور بدهم.
این محیطبان آسیبدیده عنوان میکند: بعد از گروگان گرفتن افراد داخل چادرزنبورداری، یکی از این افراد مسلح داخل پاسگاه شد وقتی من را دید گفت بخواب روی زمین و به محض اینکه پرسیدم چرا، به زانوی پای راست من تقریبا از فاصله ۲ متری شلیک کرد. لحظاتی بعد یکی دیگر از همراهانش هم آمد آنها اصرار داشتند که با همکارم تماس بگیرم و او را به پاسگاه بکشانم که من این کار را نکردم. کلید گاو صندوق پاسگاه حاوی سلاحهای سازمان را میخواستند که این کار را هم نکردم. مهاجمین با لگد مرا زدند و اسلحه را روی شقیقه من گرفتند و تهدید به مرگ شدم. حتی تهدید کردند که به پای چپم هم شلیک میکنند.
وی میافزاید: خونریزی شدید داشتم، ولی نمیخواستم جان همکارم را به خطر بیندازم. من نمیدانم مهاجمان چه خصومتی با همکارم داشتند. در انتها گاوصندوق را سوار ماشین کردند و بردند، اما چون با ماشین اتومات نمیتوانستند رانندگی کنند در نهایت ماشین خاموش میشود. هوا تاریک بود و مهاجمان راههای دسترسی را هم بلد نبودند و در نهایت مهاجمان متواری شدند.
او میگوید: بعد از رفتن مهاجمان تماسهای لازم را گرفتم. ۵۰ دقیقه تا حضور آمبولانس در محل حادثه طول کشید. ابتدا به بیمارستان خاتمالانبیا شوشتر منتقل شدم، در این بیمارستان بعد از مدتها معطلی گفتند نمیتوانند کار درمان پایم را انجام دهند لذا به بیمارستانی در اهواز منتقل شدم. در این بیمارستان هم دو انترن پزشکی کار عمل پایم را انجام دادند. گلایه من این است که کسی من را حمایت نکرد بگوید این فرد باید به سرعت عمل شود.
این محیطبان خاطرنشان میکند: من ساعت ۱۱ شب گلوله خوردم، اما ساعت ۳ بعداز ظهر روز بعد تحت عمل قرار گرفتم در حالیکه میگفتند دو تا از شریانهای پایم مسدود شده است. چرا باید عمل پای من با چنین تاخیری انجام شود تا در نهایت بافتهای پایم عفونت کنند. در نهایت در اهواز پیوند رگ را انجام دادند در حالیکه به دلیل تاخیر در عمل وقت نکرده بودند که ساچمه و تکههای استخوان خرد شده را از پای من خارج کنند. زخم را هم درست بخیه نکرده بودند.
هادیپور اضافه میکند: بعد از ۸ روز به تهران منتقل شدم و آنجا گفتند که باید پایم را قطع کنند. میتوانستند من را به بیماستان و پزشک دیگری برای مشاوره ارجاع دهند که آیا باید پایم را قطع کنند یا خیر، ولی این مهم صورت نگرفت.
وی میگوید: من از روند رسیدگی به پروندهام گلایه دارم این پرونده باید به صورت ویژه مورد رسیدگی قرار میگرفت در حالیکه چنین نبوده است. اگر پلیس گتوند توان و امکانات کمتری داشته است، اما میشد که کارآگاه ویژهای برای رسیدگی به پرونده انتخاب شود تا به این موضوع رسیدگی کند که چرا این افراد به من که ضابط دادگستری هستم حمله کردند. در حال حاضر پرونده من تنها پرونده مفتوح است. نکته دیگر آنکه سازمان محیط زیست هم باید شاکی پرونده باشد در حالیکه این سازمان شاکی نیست. چرا که به پاسگاه محیط زیست حمله شده بود. از سوی دیگر این امکان وجود داشت که وکیل دعاوی در امور جزایی برای پرونده من گرفته شود.
این مامور محیطبان میافزاید: همه نوع جرمی در این پرونده بوده است. گروگانگیری، مضروب کردن مامور دولت، سرقت اموال دولتی و... اما هنوز این افراد شناسایی و دستگیر نشدهاند. وقتی چنین افرادی رها باشند ممکن است اعمال مجرمانه دیگری مرتکب شوند.
هادیپور درباره اقدامات سازمان محیط زیست برای جبران خسارت به او اظهار میکند: این سازمان تا کنون دیهای به من پرداخت نکرده است. اگر ضاربان شناسایی شدند که آنها باید دیه بدهند.
وی میافزاید: زمانی که در بیمارستان بستری بودم به من گفته شد اگر خواستهای دارم بگویم و من هم گفتم که یک پای هوشمند مصنوعی میخواهم. دوستانی که آنجا بودند میگفتند چرا ماشین و خانه نخواستی، اما تاکید من بر همین پای هوشمند بود تا دوباره بتوانم به محیط زیست بازگردم و بتوانم راه بروم. مسئولین محیط زیست هم در بیمارستان با خواسته من موافقت کردند. به خواسته سازمان محیط زیست از نمایندگی پای هوشمند مصنوعی در تهران پیشفاکتور گرفتم که نشان میدهد قیمت این نوع پای مصنوعی بیش از ۵۰ هزار یورو (حدود ۱.۵ میلیارد تومان) است. پیش فاکتور را به سازمان محیط زیست در تهران تحویل دادیم و گفتند برایت تامین اعتبار میکنیم و مشکلی نیست. فقط باید برایش ردیف بودجه مشخص کنیم.
بیشتر بخوانید: بازگشت به دوران شکارگاههای سلطنتی با فرمان عیسی کلانتری/ پول بدهید حیوانات را بکشید
طبیعت بیجان/ نقش سازمان محیط زیست در آتش سوزی خائیز چه بود؟
این محیطبان آسیبدیده عنوان میکند: معاونین سازمان به من میگفتند شرکتهایی هستند که قرار است به صندوق ملی محیط زیست پول واریز کنند و ما از آن طریق میتوانیم برایت این پا را تهیه کنیم. یکی از معاونتها میگفت ۱۰۰ میلیارد تومان برای رسیدگی به تالابها در نظر گرفته شده یک میلیارد تومان هم برای این پا در نظر میگیریم. با این حرفها خوشحال و امیدوار شدم، اما با گذشت دو ماه من را نزد نماینده بیمه فرستادند که پول پای مصنوعی را بگیرم در آنجا به من گفته شد در جمع ۱۱۰ میلیون تومان برای خرید پای مصنوعی برایم هزینه میکنند. من نپذیرفتم و اعلام کردم که من نیروی سازمان محیط زیست هستم و این سازمان باید به من کمک کند. سازمان محیط زیست بیانیهای علیه من صادر کرد مبنی بر اینکه پیشنهاد ۳۰۰ میلیون تومان برای خرید پای مصنوعی به من پیشنهاد شده و من نپذیرفتهام درحالیکه همانطور که گفتم تنها ۱۱۰ میلیون تومان میخواستند بپردازند.
وی اظهار میکند: سازمان اعلام کرد که خرید پای هوشمند برایش عملی نیست با مشورت سازمان محیط زیست قرار شد فراخوانی بدهیم برای جمعآوری کمک مردمی و من این کار را با مجوز سازمان انجام دادهام و تا کنون با کمک و همدلی مردم بیش از ۶۱۵ میلیارد تومان جمعآوری کردهام.
هادیپور خاطرنشان میکند: این اولین بار نیست که محیطبانی مورد حمله قرار میگیرد پیش از این هم مواردی از این دست رخ داده است در درفول و در پارک ملی دز به ۳ محیطبان شلیک شد که یکی از آنها به نام مهدی قاسمی که از ناحیه کتف مجروح شده بود، چند روز پیش یک بار دیگر تحت عمل جراحی قرار گرفت. همه این مجروحیتها عوارض دارد و بازگشت به زندگی روزمره برای این افراد سخت است. یکی دیگر محیطبانها طی تعقیب و گریز با افراد متخلف قطع نخاع میشود و هیچکس هم از او حمایت نمیکند تا به حال نشنیدهام که کسی از این فرد به نام سعید زهیری نام ببرد. بعید هم میدانم که کسی از وی حمایت کند.
وی عنوان میکند: سازمان محیط زیست باید حمایت بیشتری از محیطبانها داشته باشد. نه تنها سازمان که دولت هم باید از محیطبانها حمایت کند. اگر دولت حمایت کند ممکن است بتواند برایم تخفیف بگیرد و در کنار مردم قرار بگیرند.
هادیپور میگوید: من از مردم به خاطر یاریشان سپاسگزارم و از سازمان محیط زیست هم انتظار حمایت بیشتری دارم. همچنین امیدوارم هنرمندان و ورزشکاران هم از فراخوان دست یار حمایت کنند و آن را انتشار دهند.
محمد درویش عضو هیات علمی موسسات تحقیقات جنگلها و مراتع کشور و کارشناس محیط زیست یکی از حامیان هادیپور برای جمعآوری مبلغ مورد نیاز برای خرید پای مصنوعی هوشمند است.
درویش با اشاره به حادثه پیش آمده برای هادیپور به رویداد ۲۴ میگوید: هادیپور در حال حاضر یک محیطبان جانباز است و از آنجاییکه در راه انجام وظیفه پای خود را ازدست داده است، کمترین وظیفه سازمان محیط زیست آن است که یک پای پروتز هوشمند برایش فراهم کرده و با این کار آرزوی این محیطبان جوان را برآورده کند. با اینکار باقی محیطبانها هم اطمینان خاطر پیدا میکنند که اگر وظیفهشناس باشند و به وظایف خود عمل کنند سازمان محیط زیست از آنها و خانوادههایشان حمایت میکند.
وی ادامه میدهد: اما وقتی مشاهده کنیم که یک محیطبان به هر دلیلی به زندان میافتد یا اینکه در راه انجام وظیفه یکی از اعضای بدن خود را از دست میدهد سازمان محیط زیست به بهانههای مختلف مانند اینکه بودجه نداریم، محدودیت قانونی داریم و ... نمیتواند از آلام آنها بکاهد در واقع این پیام را به محیطبانان میدهد که چشمتان را روی شکار ببندید، اگر جانتان را به خطر افتاد کلید گاوصندوق را به خلافکاران بدهید اینطوری کمتر خسارت میبینید. در این میان این طبیعت ایران است که ضرر میکند.
عضو هیات علمی موسسات تحقیقات جنگلها و مراتع کشور عنوان میکند: ما تلاش میکنیم این مشکل جدی را حل کنیم و از مردم کشورمان خواستیم که همراهی کنند و در پویش دست یار هم آرزوی امین هادیپور را برآورده کنیم و هم اینکه این پیام را به محیطبانها برسانیم که حتی اگر دولت از شما حمایت نکرد مردم قدرشناسی در این کشور هستند که قدر زحمات شما را میدانند.
وی اضافه میکند: مبلغ این پای هوشمند مصنوعی حدود ۱.۵ تا ۲ میلیارد تومان است که تقریبا به قیمت یک آپارتمان ۵۰ متری هم نمیشود. اما معتقدم حق این محیط بان است که وقتی پایش را در راه حفاظت از محیط زیست کشورش از دست داده است بتوانیم چنین مبلغی را به او هدیه بدهیم. زیرا این پای پروتزی تقریبا مانند پای واقعی است و این محیطبان، چون دوست دارد همچنان از طبیعت حفاظت کند نیازمند این نوع پاست که بتواند به وظایف خود عمل کند. بنیاد جانباران و ایثارگران تال به حال دهها مورد از این نوع پا را وارد کشور کرده و به صورت رایگان برای جانبازان نصب کرده است، اما سازمان محیط زیست میگوید این پا گران بوده و من توان خریدش را ندارم.
درویش درباره وضعیت محیطبانهایی که سلامت خود را در راه انجام وظیفه از دست دادهاند، اظهار میکند: حمایت سازمان بهزیستی از این افراد بسیار کم بوده و وضعیت معیشتی دشواری دارند. به عنوان مثال حقوق آقای هادیپور حدود ۳.۵ میلیون تومان و زیر خط فقر است و این وضعیت تمام محیطبانهای ماست.
وی با بیان اینکه تا کنون در حوزه محیطبانی ۱۴۰ شهید داشتهایم، خاطرنشان میکند: دهها نفر محیطبان تا کنون در راه انجام وظیفه زخمی شدهاند. در حال حاضر محیطبانی به نام سعید زهی در خوزستان قطع نخاع شده است. او آرزو داشت که یک ویلچر برقی داشته باشد. در آن زمان قیمت یک ویلچر برقی ۲۰ میلیون تومان بود، اما سازمان محیط زیست نتوانست برایش خریداری کند. دختر یکی دیگر از محیطبانها در یکسالگی دچار سوختگی ۹۰ درصدی با آب جوش میشود و حالا در ۱۸ سالگی که نیازمند انجام عمل جراحی پلاستیک است، سازمان محیط زیست به این فرد برای درمان دخترش کمک نمیکند.
این کارشناس محیطزیست با تاکید برتاسفبار بودن وضعیت محیطبانها در کشور، خاطرنشان میکند: لایحه حمایت از محیطبانها انقدر تغییر کرد که در نهایت تبدیل به یک لایجه بیاثر شد. این لایحه نتوانست انتظارات محیطبانها و فعالان محیط زیست را برآورده کند. اصولا منطق حاکم بر یگان حفاظت سازمان محیط زیست و سازمان منابع طبیعی باید تغییرکند. یعنی به جای اینکه به فکر باشیم جلیقه ضدگلوله در ا ختیار محیطبانان قرار بدهیم باید کاری کنیم که محیطبان و جنگلبان با استفاده از تجهیزات مدرن روز نیاز به درگیری فیزیکی و مستقیم با قاچاقچیان چوب نداشته باشند.
وی میگوید: جنگلبان و محیطبان باید بتوانند با سنجشگرهای از راه دور و دوربینهای هوشمند قاچاقچیان و متخلفان را شناسایی کرده و مدارک لازم را در اختیار دادستانی قرار دهند تا این نهاد با نیروی لازم این متخلفان را شناسایی و احضار کنند. وقتی این اتفاقات رخ دهد و شکارچی و قاچاقچی چ. ب بداند که به صورت ناملموس رصد میشود، آمار تخلفات و آسیبهای وارده به محیطبانها به شدت کاهش مییابد.
درویش عنوان میکند: ما این کار را به صورت آزمایشی در منطقه حفاظت شده خائیز در نزدیکی بهبهان انجام دادیم که آثار آن به شدت ملموس بوده و سالهاست که در این منطقه هیچ درگیری میان متخلفین با محیطبانها و جنگلبانها وجود ندارد و کیفیت حیات وحش هم در این منطقه بسیار عالی بوده است. دادستان بهبهان نیز با یگان محیطزیست هماهنگ بوده و توانستهاند متخلفان را بازداشت کنند. به نحوی که امروز متخلفان میهراسند و میدانند که اگر وارد منطقه شوند بلافاصله فیلمشان گرفته شده و شناسایی میشوند.
این کارشناس محیط زیست تصریح میکند: ما در سازمان محیط زیست نیاز به چنین فهمی داریم. اما مدیران وارداتی به سازمان هیچ فهمی از محیط زیست ندارند. متاسفانه تفکر چکمه و سرنیزه از دستگاه نظامی وارد محیط زیست شده است در حالیکه یگان محیطبانی باید فهم اکولوژیک داشته باشد. این یگان با دشمن مواجه نیست، قاچاقچیان هم هموطنان ما و از جامعه محلی هستند که آموزش ندیدهاند، ما باید به آنها آموزش بدهیم نه اینکه آنها را بکشیم. اگر ۱۴۰ محیطبان کشته شده، بیش از ۵۰۰ نفر ار قاچاقچیان و شکارچیان غیرقانونی نیز تا کنون کشته شدهاند. چرا باید چنین اتفاقی در کشور بیفتد.
وی عنوان میکند: ما بالاترین میزان تلفات محیطبان، جنگبان و شکارچی را در کل جهان داریم البته به نسبت جمعیتمان که واقعا موضوعی شرمآور است. به علاوه آنکه اگر در درگیری میان محیطبان و شکارچی غیرقانونی، شکارچی غیرقانونی کشته شود و محیطبان نتواند اثبات کند که در دفاع از خودش به شکارچی شلیک کرده است، حکم قصاص وی صادر میشود اتفاقی که برای ۱۲ نفر از محیطبانان رخ داده است.
درویش تاکید میکند: نباید فراموش کنیم که تا به حال ۵۰۰ شکارچی غیرقانونی توسط محیطبانها کشته شدهاند و هیچ اتفاقی هم برایشان نیفتاده است چرا که توانستهاند اثبات کنند که در دفاع از خود شلیک کردهاند.
به گزارش رویداد ۲۴ نقطه مبهم آن است که وقتی سازمان محیطزیست از عهده حمایت از محیطبانان آسیبدیده برنمیآید، از عهده خرید لوازم لجستیکی و لوازم اطفا حریق برای کنترل حریق جنگلها و مراتع برنمیآید، از عهده رسیدگی به باغوحشها و کنترل ونظارت بر آنها برنمیآید، دقیقا چه کارکردی داشته و ماموریت این سازمان چیست؟