اگرچه «آرش» مورد تایید برادرم بود اما باز هم پدرم تحقیقاتی را درباره او و خانواده اش انجام داد و ما 14 سال قبل به صورت سنتی ازدواج کردیم. سال های اول زندگی مشترک مان خیلی عاشقانه و صمیمی سپری شد و با به دنیا آمدن دختر و پسرم زندگی ما صفای دیگری پیدا کرد.
مدتی بعد خانواده ام بعد از بازنشستگی پدرم، به مشهد مهاجرت کردند و من در خوزستان ماندم چرا که همسرم فروشگاه داروهای گیاهی داشت و من هم با او همراهی می کردم. اما از حدود شش سال قبل سرنوشت من به گونه ای دیگر رقم خورد و زندگی ام در آستانه فروپاشی قرار گرفت.
رفتار آرش به طور ناگهانی تغییر کرد به طوری که به شدت پرخاشگر شده بود و با هر بهانه ای این زندگی عاشقانه را زیر سوال می برد و با من به مشاجره می پرداخت. آن روزها خیلی تلاش کردم تا ریشه این تغییر رفتار همسرم را پیدا و به خاطر زندگی ام و فرزندانم مشکل به وجود آمده را حل کنم اما هیچ گاه موفق نشدم.
به آرش پیشنهاد دادم تا به یک مشاوره خانواده مراجعه کنیم اما او زیر بار نمی رفت و مدعی بود زندگی خوبی دارد. برای حفظ زندگی ام دست به دامان بزرگ تر ها و بستگان نزدیک آرش شدم ولی باز هم فایده ای نداشت.
حتی زمانی که دست پسرم شکست او همچنان نسبت به من و فرزندانش بی تفاوت بود تا این که بالاخره سه سال قبل فهمیدم او در کلاس های خواص گیاهان دارویی که توسط یکی از استادان معروف طب سنتی برگزار می شد، با دختری آشنا شده است و با یکدیگر ارتباط برقرار کرده اند.
بیشتر بخوانید: لباسی که از تجاوز جنسی به زنان جلوگیری میکند! + عکس
وقتی ماجرای خیانت همسرم فاش شد دیگر نتوانستم طاقت بیاورم و به همراه فرزندانم نزد خانواده ام بازگشتم. او هم با همان دختر در شهرستان زندگی می کند و سراغی هم از فرزندانش نمی گیرد. حالا هم مهر و علاقه اش از دلم بیرون رفته است و قصد دارم با گرفتن حق و حقوقم از او طلاق بگیرم تا فرزندانم را خودم بزرگ کنم و...
شایان ذکر است، به دستور سرهنگ باقی زاده حکاک (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان) رسیدگی کارشناسی و روان شناختی به پرونده این زن جوان در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.