رویداد۲۴ شادی مکی: ظهر روز جمعه رضا آل کثیر کارگر قسمت پیشین گلخانه بخش خدمات پشتیبانی شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه خود را در منزل پدری به دار آویخت و جانش را از دست داد. خودکشی این جوان ۲۴ ساله که تنها چند روز از برگزاری مراسم نامزدیاش میگذشت، حدود یکسال پس از آن اتفاق افتاد که با تصمیم یکباره شرکت کشت و صنعت هفتتپه از کار اخراج شد. یکسالی که در تمام مدت اصرار و درخواست او برای بازگشت به کار ادامه داشت.
اخیرا شرکت هفت تپه و دادستانی شوش هم اعلام کرده که رضا آل کثیر هیچ رابطه استخدامی با شرکت هفت تپه نداشته است، با این حال شواهد نشان میدهد که او مدتی کارگر بوده و سپس اخراج شده است. برخی کارگران هفت تپه میگویند بیان این جمله که «رضا آل کثیر ارتباطی با هفت تپه نداشته است» برای کاهش فشار از روی امید اسدبیگی بوده است، وگرنه چه دلیلی دارد که نماینده شرکت بخواهد پیشنهاد پرداخت هزینه مراسم ختم را مطرح کند.
یکی از اقوام نزدیک رضا درباره شرایط زندگی و دلایل خودکشی او به رویداد۲۴ میگوید: رضا جوان کاری و اهل زندگی بود. او بسیاری مواقع در کنار من کار میکرد. او کوچکترین فرزند از میان ۱۱ فرزند خانواده بود که ۴ نفر آنها دچار معلولیت شدید بودند.
وجود ۳ خواهر و یک برادر دارای معلولیت شدید جسمی باعث شده بود که رضا سرپرست و نانآور خانواده تلقی شود. حقوق بسیار کم بازنشستگی پدرش که فوت شده بود هم کفاف هزینههای بالای زندگی و هزینههای قطعا سنگین برای برآورده کردن نیازهای ضروری ۴ فرد دارای معلولیت را نمیداد. به علاوه آنکه رضا هم مانند هر جوان دیگری نیاز به کار و درآمد داشت و میخواست تشکیل زندگی بدهد.
به هر حال رضا سال گذشته کار خود را در قسمت گلخانه بخش خدمات پشتیبانی شرکت هفتتپه آغاز میکند با این خیال که کار ثابتی به دست آورده و میتواند از این به بعد درآمدی ثابت داشته باشد. اما ۴۰ روز بعد این جوان با شنیدن خبر اخراج خود به شدت غافلگیر میشود.
این فرد نزدیک به رضا تعریف میکند: شرایط خواهرها و برادرمعلول رضا دل سنگ را هم آب میکرد. تمام کارهای آنها و مادر بیمارشان بر دوش رضا بود. این خواهرها و برادر تحت پوشش بهزیستی بودند، اما مگر مستمری ۴۵ تومانی بهزیستی چه کمکی به این خانواده میتوانست بکند؟ البته سایر خواهر و برادرها که ازدواج کرده بودند هم سعی میکردند به او کمک کنند، اما باز هم مسئولیت بیشتر را رضا بر عهده داشت.
وی اضافه میکند: اگر این جوان سرکار بود به نظر شما انقدر زندگی به او فشار میآورد که خودکشی کند. وقتی به او گفتند سرکار برنگردد، دنبال کارش را گرفتم برای رضا مانند یک برادر بزرگتر بودم و نمیتوانستم ناراحتیاش را تحمل کنم، از نماینده قائم مقام تامالاختیار شرکت هفتتپه خواستیم که او را سرکار برگرداند، اما جوابمان را نداد. وقتی صابریان مدیر اجرایی شرکت هفتتپه به مراسم فاتحهخوانی رضا آمد، یکی از نزدیکان رضا به او گفت «یادت میآید پارسال همین موقعها ازت خواستم که این جوان را که سرپرست خانوادهای با ۴ معلول است به کار بازگردانی؟ اما ما را از دفترت بیرون کرد و گفتی استخدام نداریم، بروید بیرون.»
این فرد آگاه میگوید: با چشمان خودم دیدم که بعد از اخراج رضا، برادر مدیر یکی از بخشهای شرکت را جایگزین کردند. خلاصه آنکه هر چه اصرار و التماس کردیم که او را بازگردانند، فایده نداشت و حقوق همان ۴۰ روز کار هم به او پرداخت نشد. بعد از خودکشی رضا آل کثیر، از سوی اسدبیگی مدیرعامل شرکت پیشنهاد شد که هزینه مراسم تشییع و سوگواری رضا از سوی شرکت پرداخت شود اما پیشنهاد توسط خانواده رضا رد شد.
بیشتر بخوانید: اوضاع کارگران خوب نیست/ ماجرای خودسوزی کارگر ساختمانی در کرمانشاه چه بود؟
این خویش نزدیک به خانواده آلکثیر میگوید: اگر اسدبیگی انسانیت داشت به این جوانی که سرپرستی مادر و ۴ نفر معلول را داشت کار میداد. نه اینکه مردم را بدبخت کرده است نه تنها رضا که خیلی از مردم از بیکاری زجر میکشند. ما نیاز داریم کسی حمایتمان کند که بتوانیم این موضوع را پیگیری کنیم.
ماجرای زندگی و کار و اخراج رضا آلکثیر به تایید تعدادی از کارگران شرکت نیشکر هفتتپه هم میرسد. اخراجی که نتیجهاش مضاعف شدن فشارهای اقتصادی بر او و خانوادهاش بوده و نهایتا آنچنان این جوان را ملتهب و بیقرار میکند که عطای زندگی را بر لقای آن میبخشد. پیشنهادهای توهینآمیز و چه بسا صوری و شعاری برای پرداخت مبلغی ماهیانه در ازای عدم درخواست کار که نشاندهنده عمق نگاه تحقیرآمیز مسئولان این شرکت به کارگران منطقه است.
آنطور که افراد آگاه از مسائل هفتتپه به رویداد۲۴ میگویند این اولین بار نیست که یکی از کارگران این شرکت به دلیل مسائل مرتبط با این شرکت دست به خودکشی زده است، سال ۹۶ نیز یکی از کارگران نیبُر این شرکت به دنبال چند ماه عدم دریافت حقوق و به دلیل فشارهای اقتصادی خود را به داخل کانال زهکشی آب شرکت انداخته و به این ترتیب جان خود را از دست میدهد.
خودکشی رضا آلکثیر، تنها خودکشی کارگری در سال جاری نبود. حدود یک ماه پیش نیز کارگر ۴۰ ساله کرمانشاهی در برابر ساختمان انجمن کارگران ساختمانی این شهر اقدام به خودسوزی کرد و ساعاتی بعد از انتقال به بیمارستان جان سپرد. علت خودسوزی این فرد مشکلات معیشتی و مسائل مرتبط با بیمه بوده است.
این برای تمدید بیمه خود به عنوان کارگر ساختمانی به انجمن کارگران ساختمانی استان مراجعه و تقاضای تمدید عضویت میکند که کارشناسان این انجمن در بازرسی از محل کار معرفی شده، وی را با لباس مکانیکی خودرو میبینند و با همین دلیل با تمدید درخواست وی (بیمه کارگری) مخالفت میکنند. او به منظور رسیدگی به درخواستش روز بعد به انجمن مراجعه و پس از جدال لفظی با منشی، تهدید به خودسوزی کرده و در نهایت تهدید خود را عملی میکند.
آنطور که منابع محلی گفته بودند این فرد دارای مادری بیمار و مبتلا به سرطان بود که جدا از به خدمات بیمه برای تامین هزینههای درمانی مادر نیاز داشت.
اما پیش از او و درست اوائل آبان ماه کارگر دیگری به نام صابر بهبودی اهل روستای گنجه رودبار از توابع استان گیلان دست به خودسوزی زد و ۳ روز بعد نیز جان خود را از دست داد.
بیشتر بخوانید: زندگی و مرگ تلخ صابر بهبودی به روایت نزدیکان/ چرا جوان رودباری در مقابل معدن شباب خودسوزی کرد؟
صابر ۳۲ ساله هم در اعتراض به نبود اشتغال و عدم استخدام اقدام به خودسوزی کرد. او این کار را در مقابل شرکت معدنی شباب انجام داد. معدنی که برای مدت ۸ ماه به عنوان کارگر ساده در آن مشغول به کار بود، اما با اتمام دوره کار، همکاری با او به اتهام اعتیاد قطع شد. گرچه ابتدا سعی شد او را به عنوان فردی اوباش معرفی کنند، اما هم محلیهایش اطلاع دادند که صابر فردی آرام بود و حتی به دلیل داشتن ۲ برادر و یک خواهر دارای معلولیت اعتیاد را کنار گذاشت تا بار دیگر بر سر کار بازگردد. با اینحال تلاشهای این کارگر جوان نیز به جایی نرسید و باعث شد که خود را به پایان برساند.
پیشتر هم کارگران دیگری دست به خودکشی زدهاندست از جمله آنکه در خرداد ماه نیز یک کارگر حراستی در میدان نفتی یادآوران در محدوده چاه نفتی شماره ۱۹ خود را حلق آویز کرد علت این حادثه عدم پرداخت حقوق او عنوان شده بود، برخی نیز علت خودکشی او را رد درخواست مساعده ۵۰۰ هزار تومانی وی از سوی شرکت محل کارش عنوان کردند.
به گزارش رویداد۲۴ نبود فرصتهای شغلی برای و فقدان سرمایههای کلان برای ایجاد کار باعث شده که جوانان برای امرار معاش دلخوش به استخدامهای دولتی یا استخدام با حقوقهای بسیار اندک در بخش خصوصی شدند. بازار پرتقاضا و کم عرضه کار باعث شده است که شرکتهای بزرگ و حتی کوچک عرصه جولان را برای خود فراهم دیده و با متقاضیان کار به هر شکلی که میخواهند برخورد کنند. استخدامهای کوتاهمدت، اخراجهای بیدلیل، توقعات کاری بیش از بنیه و ساعات مقرر قانونی، حقوقهای اندک، عدم پرداخت به موقع حقوق، عدم بیمه کارکنان و عدم رعایت ضوابط قانونی در بخش خصوصی باعث شده است که قشر کارگر به خشم بیایند.
کارگران هفتتپه، آذرآب و هپکو و ... همگی سالهاست که برای رسیدن به حقوق خود تجمعات اعتراضی برگزار میکنند. بسیاری از کارگران برای دریافت هر ماه حقوق خود ناچارند دست به اعتراض زده و در بسیاری از موارد هم با انواع برخوردهای قهری و پلیسی مواجه شوند. گاهی هم وقتی دستشان به جایی نمیرسد و فریادرسی ندارند مانند رضا، صابر و دیگر کارگرانی که دست به خودکشی زدند، به زندگی پر مشقت خود پایان میدهند، شاید صدای اعترضشان را کسی بشنود.