سیاست در ایران به مثابه اسب عصاری است که بیهوده روی دایره بسته حرکت می کند و چیزی هم در لابه لای سنگ های عصاری برای روغن گیری نیست، فقط استهلاک سنگ ها و اتلاف انرژی را شاهدیم. سیل خوزستان و اهواز نشانه روشن این ادعا است.
اگر از من پرسیده شود که یک حکومت و دولت کارآمد برای حل مسائل ایران چه کار باید انجام دهد، خواهم گفت که به جای پرداختن به قیمت گذاری های زیان بار و درگیر شدن با امور جزیی باید سه دفتر ملی را در عالی ترین سطح تشکیل دهد؛ دفتر گزارش های ملی، دفتر طرح های ملی، دفتر پیگیری و نظارت و ارزیابی ملی. هر مساله ای که در سطح ملی اهمیت پیدا می کند، ابتدا گزارشی جامع درباره آن تهیه شود.
سپس در دفتر دوم طرح های اجرایی آن در حد عنوان تصویب و ابلاغ شود، سپس در دفتر سوم بر اجرا و پیشرفت آن ها در عالی ترین سطح نظارت شود. حوادث از جمله سیلاب و زلزله در اصل از مسائل ملی ما هستند، نه فقط این ها بلکه تعدادی مساله اساسی دیگر هم داریم که باید برای همه آن ها ابتدا گزارش ملی تهیه کرد و از دل آن ها ایده ها و طرح های اجرایی روشن بیرون آورد و اجرا نمود. سیل فروردین سال ۱۳۹۸ نشان داد که بی توجهی به طبیعت و فقدان نگاه بلندمدت در اداره کشور، چگونه می تواند یک جامعه را در بن بست سیاستی قرار دهد.
آن روزی که طی چند دهه گذشته، مدیران محلی بی توجه به ضوابط عام در رودخانه کارون دخل و تصرف کردند، جاده ساحلی و پارک و حتی رستوران احداث نمودند، عرض و ارتفاع مجاز را رعایت نکردند، مدیریت یکپارچه را قربانی مدیریت بخشی و منافع خصوصی کردند، انتظار نداشتند که یکی از سیل های ویرانگر که با دوره ۲۰۰ ساله رخ می دهد، به زودی گریبان همه را خواهد گرفت.
تا اینجا نیز چیز عجیبی نیست، از این رویداد ها در کشور زیاد است، ولی مساله بدتر این است که در مواجهه با این بحران هر کسی سعی می کند آن را تبدیل به نمدی کرده و کلاهی برای سیاست خود بدوزد و با اعزام هیات برای رسیدگی به خیال خود طرف سیاسی مقابل خود را در منگنه قرار دهد، ولی توجه ندارند که این شتر دیر یا زود در خانه آنان هم خواهد خوابید. سال گذشته در پی سیل، رییس جمهور هیاتی را مسوول تهیه گزارش ملی سیل کرد. اکنون و پیش از سیل اخیر نیازمند انتشار و عمومی کردن نتایج این گزارش بودیم.
بدون اطلاع عموم مردم و نخبگان از علل ریشه ای این حوادث و بدون تعیین طرح های اجرایی و نیز بدون ابلاغ اقدامات ضروری از سوی دستگاه های اجرایی، تهیه این نوع گزارش ها به هیچ نتیجه ای نخواهد رسید. اکنون حداقل ۱۸ ماه از آغاز به کار این گروه می گذرد. همه علاقه مندان به موضوع انتظار داشتند که مهم ترین علل بروز این سیل و خسارات سنگین آن و نیز جزییات اقدامات لازم برای پیشگیری از آن در چند نوبت توضیح داده شده باشد و عملکرد مسوولان شهری و استانی و ملی براساس راهکار های این گزارش سنجیده شود.
متاسفانه تا هنگامی که حل مسائل کشور از طریق مطالعات کارشناسی و اظهارنظرات علمی و مستند و نیز با مشارکت مردم و نخبگان انجام نشود، با همین وضع مواجه خواهیم بود که گمان می کنیم با انعکاس آه و ناله مردم زیان دیده و مصیبت کشیده و لعن و نفرین کردن به این و آن، مشکلی حل می شود. شاید این و آن شایسته لعن و نفرین باشند، ولی این کار را باید در ذیل ارزیابی از انجام وظایف اصلی آنان که اجرای همان طرح های اساسی است انجام داد.
متاسفانه وضعیت سیل خوزستان حکایت از این دارد که در چند دهه گذشته، برای مدیریت این استان، هیچ گاه سیل در اولویت برنامه ریزی ها نبوده است و از این نظر نیز هیچ برنامه جامعی برای حل آن وجود ندارد. در چنین وضعیتی راه حل های کوتاه مدت حالت وصله پینه کردن دارد و درمان اساسی نیست.
اگر عصاری نمادی از رنج بی پایان برای اسب عصاری است، دایره معیوب سیاست در ایران نیز رنج بی پایان برای جامعه و مردم است، چون سیاست در اینجا همچنان بر مدار باطل عصاری در حال حرکت است. رسانه های ما به ویژه رسانه ای که باید پیشرو در اصلاح امور باشد، این دور باطل را تشدید و هموار می کنند.