رویداد۲۴ بحران کرونا، عیانتر معضل مدیریت بحران را در ایران بیان کرده است. آنهم در حالتی که در همه ۹ ماه گذشته، جلسات ستاد ملی کرونا با حضور رئیس جمهور برگزار شده است. نمودار کرونا، بهترین شاخص برای نشاندادن توانایی مدیران بحران در کنترل اپیدمی است؛ سیسنوسی، با شیب صعودی جهت نمودار. یعنی هرچند در روزهای اعداد کرونا نزولی شده، اما هیچگاه به اعداد نزولی اولیه نرسیده است.
همین شیب صعودی روند کرونا در ۹ ماه گذشته، با انتقادات استادان مدیریت بحران همراه شده است. دکتر فریبرز الهیناطقی، استاد نمونه کشور در مهندسی سازه، زلزله و مدیریت بحران از جمله این افراد است. او معتقد است در راس مدیریت بحران کرونا در ایران، عملکرد ضعیفیداشته تا آنجا و البته پیشنهاد میدهد وزیر بهداشت استعفا بدهد و برود.
به عقیده دکتر ناطقیالهی، «مردم ما ۸ سال جنگ را تحمل و بحرانهای پی در پی مثل سیل و زلزله را تجربه کردهاند به همین دلیل خیلی سفتتر و سختتر از اروپاییها شدهاند. به عبارت دیگر، بحران برای ما عادیتر از آنهاست. ما میآییم مدلهای خارجی را بدون توجه به افراد جامعه در ایران پیاده میکنیم و برای همین است که نتیجه نمیگیریم.»
گفتوگو با دکتر ناطقیالهی، استاد نمونه کشور در مهندسی سازه، زلزله و مدیریت بحران را در ادامه بخوانید؛
کرونا قرار نبود یک بحران ادامهدار یکساله باشد، مخصوصا با تصویری که وزارت بهداشت از بیماری ارائه میداد، اما حالا یکسال از شروع پاندمی گذشته و ایران هنوز موج موج با بیماری روبرو میشود. ارزیابی شما از مدیریت بحران کرونا در ایران از ابتدا تاکنون چیست؟
روز ۳۰ بهمن پارسال در خبرها آمد ۲ نفر در قم به کرونا مبتلا شدهاند. روز دوم اسفند من مقالهای نوشتم و در آن از ساختاری که در دولت برای مدیریت کرونا تعریف شده بود، گلایه کردم. برای من خیلی آشکار بود که مشکلات ستادی که تعریف کردهاند چه خواهد بود و در آن مقاله به آنها اشاره کردم و بعدا هم دانه به دانه رخ دادند.
این ستاد وابستگی زیادی به وزارت بهداشت داشت، یعنی تقریبا مدیر اصلی بحران کرونا این وزارتخانه شد که الان هم همان است. به عبارت دیگر، متولی اصلی در سیاستگذاری مدیریت بحران کرونا این درست است که واگیرها در تمام دنیا توسط تیمهای پزشکی اداره میشوند، یعنی وزارت بهداشت یا هرچه تحت این عنوان دارند، وارد عمل میشوند و کنترل امور را در دست میگیرند.
اگر کرونا دارو یا واکسن داشت، اگر پروتکل درمانی داشت، طبق روال معمول باید کنترل آن را به وزارت بهداشت میسپردیم ولی این مورد خاص – کووید-۱۹ – نه واکسن داشت، نه دارو و نه اصلا برای ما شناختهشده بود. وزارت بهداشت با آزمون و خطا کار را پیش میبرد و چون از قبل برای آن برنامه منسجمی نداشت، مجبور بود از دانش و تجربیات خود در واگیرهای قبلی استفاده کند که چندان کارساز نبود.
بعد هم به اساتید معروف حوزه عفونی روی آورد و بحث قرنطینه مطرح شد. اما چون بر تمام امور ما سیاست حاکم است، پیشنهاد قرنطینه که همان ابتدا فقط درباره قم مطرح شد، کاری عنوان شد که مربوط به قرون وسطی است و فقط در جنگهای جهانی استفاده میشده است. متاسفانه اساتید حوزه بیماریهای عفونی ما هم در این دام افتادند و آنها را تکرار کردند. اطلاعات غلط به مردم داده شد برای اینکه هیچ تفکری پشت این قضیه نبود، مثل اینکه خانم دکتر محرز در تلویزیون گفتند ماسک نزنید – خودم دیدم و شهادت میدهم - یا قرنطینه را قرونوسطایی خواندند. مردانی هم همینطور، گفتند اجباری به ماسک زدن وجود ندارد.
به هرحال پزشکها هم تجربیات و دانستههایی دارند که در مدیریت همهگیریها کاربرد دارد.
نکته کلیدی این است که پزشکها به دلیل نحوه آموزششان یاد گرفتهاند براساس یکسری داده – مثل آزمایش خون یا عکس رادیولوژی – بیماری را تشخیص دهند، برای آن دارو تجویز کنند و آرامآرام کنترل بیماری را در طول زمان در دست بگیرند. به دلیل همین نحوه آموزش، آنها برای مواجهه با بحرانی مثل کرونا آموزش ندیدهاند و توان جمع کردن آن را ندارند، اصلا نگاهشان دراین جهت نیست.
برای همین بود که از همان ابتدا گفتم تیمی که در ستاد کرونا وجود دارد، نمیتواند این اپیدمی را کنترل کند. من به این نتیجه رسیدهام که حتی آموزش پزشکی باید دوباره به وزارت علوم سپرده شود تا به آنها روش حل مساله آموزش داده شود و این به نظر من یکی از نتایج مثبت اپیدمی در کشور ما بوده است.
اما اپیدمیولوژیستها تخصص این کار را دارند و برای تحلیل و مدیریت اپیدمی مثل کرونا باید از آنها استفاده کرد.
کسی که نتواند فورکست بدهد و با مدلسازی آینده را پیشبینی کند و پیشنهاد بدهد، به چه درد میخورد؟! متاسفانه ما تا الان حتی یک مدل در زمینه آیندهنگری و روش از اینها ندیدهایم. ولی الان بیشتر آنها هستند که در مدیریت بحران کرونا حضور دارند. آنها درسش را خواندهاند و دانشش را دارند. یکسری الگو تعریف و حتی پیشبینیهایی کردند که درست از آب درآمد و یکسری هم دکتر نمکی گفتند که ما انجام دادیم و نشد.
والا پیشبینیهای من به عنوان یک مهندس زلزله خیلی درستتر از آب درآمده تا پیشبینیهای اپیدمیولوژیستها. من حاضرم درباره این موضوع با فرمول و سند با آنها بحث کنم. شاید اپیدمیولوژیستهای ما تجربه عملی این کار را نداشتند و عموما دنبالهرو کارهایی بودند که خارجیها انجام میدادند. من خیلی از مقالههایی را که در این زمینه منتشر میشود، میخوانم، تقریبا کاربنکپی کارهای خارجی است، منتها آمارش ایرانی است.
این روش در جایی کارایی دارد که آدمهای جامعه ما هم مثل اروپاییها باشند. مردم ما ۸ سال جنگ را تحمل و بحرانهای پی در پی مثل سیل و زلزله را تجربه کردهاند به همین دلیل خیلی سفتتر و سختتر از اروپاییها شدهاند. به عبارت دیگر، بحران برای ما عادیتر از آنهاست. ما میآییم مدلهای خارجی را بدون توجه به افراد جامعه در ایران پیاده میکنیم و برای همین است که نتیجه نمیگیریم.
بیشتر بخوانید: احتمال آماده شدن واکسن ایرانی کرونا پیش از نوروز ۱۴۰۰/ کدام افراد نمیتوانند واکسن تزریق کنند؟
شما معتقدی پزشکها و اپیدمیولوژیستها توان اداره بحران کرونا را نداشتند، کار را باید به دست چه کسانی میسپردند؟
این کار را باید به تیمی میسپردند که نگرش مدیریت بحران داشته باشد و قسمت درمان آن را به پزشکان و وزارت بهداشت میدادند. الان ۱۰ ماه از شروع اپیدمی گذشته که زمان کمی هم برای ارزیابی نیست؛ هر روز ۳۰۰، ۴۰۰ نفر طبق آمار رسمی فوت شدهاند. تنها کاری که وزارت بهداشت در ۱۰ ماه گذشته در راستای مقابله با کرونا انجام داده، تهیه انبوهی از پروتکل برای بخشهای مختلف جامعه بوده که بیشتر آن هم ترجمه پروتکلهای سازمان بهداشت جهانی است.
این در حالی است که همه این پروتکلها درنهایت به چند نکته ساده برمیگردد: فاصله فیزیکی را حفظ کنیم، ماسک بزنیم، هوا را تهویه کنیم و دستهایمان را بشوییم. ولی شما ببینید که چه هزینه و انرژی بسیاری را صرف تهیه و توصیه کردن این پروتکلها کردهاند. همه اینها برای آدمی مثل من که در زمینه مدیریت بحران تخصص دارد، نشانگر این است که وزارت بهداشت برای مدیریت بحران کرونا هیچ برنامهای ندارد و فقط میخواهد فضا را پر کند.
اتفاق دیگری که افتاد این بود که وزارت بهداشت فقط شرایط را گزارش کرد، انگار که یک مسابقه فوتبال را ببینی و آن را گزارش کنی. اولش آقای جهانپور بود و الان هم خانم دکتر لاری هر روز میآید آمار ابتلا و مرگ و اینها را بیان میکند. میخواهم بگویم وقتی متولی مدیریت بحرانی مثل کرونا را پزشکان قرار میدهیم، نتیجهاش همین خواهد بود. تقریبا از فروردین میگفتند پاییز و زمستان سختی در پیش خواهیم داشت.
خب یک پزشک همین را میگوید اما یک مدیر بحران برای جلوگیری از آن راه پیدا میکند. با این روش که پزشکها در راس امور هستند یا دنبال ناقلها بگردیم، کرونا در ایران تا چند سال آینده هم تمام نخواهد شد، حتی با وجود واکسن. مگر دارو به ایران نیامد و بعد در ناصرخسرو فروخته شد؟! درباره واکسن هم همین اتفاق خواهد افتاد.
خب مدیر بحران در ستاد وجود ندارد. اما وقتی کار به رئیسجمهور سپرده شده و ایشان سالها مدیر امنیتی بوده، حتی در جنگ مدیریت داشته و کار نظامی کرده و الان هم ۸ سال تجربه کار اجرایی دارد، نمیتواند با همان نگاهی که در این حوزهها داشته آیندهنگری کند و برای پاییز و زمستان انجام یکسری کارهای پیشگیرانه را پیشبینی کند؟ مثلا در شهریور اقدامات سختگیرانه انجام میدادند که آبان به آن سیاهی نداشته باشیم؟
ببینید، من نمیدانم رئیسجمهور در چه فضایی دارد برنامهریزی میکند اما یک جمله معروفی در مکتوبات مدیریت بحران هست که میگوید مدیریت بحران سوانح با مدیریت جنگ (جنگ فیزیکی) فرق میکند.
شما اپیدمی کرونا را سانحه میبینید؟
نه، اگر بخواهیم شبیهسازی کنیم، به نظر من کرونا بیشتر یک جنگ بیولوژیک است چون عملکرد آن در جامعه همانند جنگ بیولوژیک است که با جنگهای تاکتیال و در میدان تفاوت دارد. البته لجستیک این دو یکی است، یعنی عقبهای که ما برای رویارویی ایجاد میکنیم. در جنگ فیزیکی مثلا ما ممکن است نیاز پیدا کنیم که ۲۰ تانک فلان جا برود و ۲ تریلی غذا هم جای دیگری. در مدیریت بحران هم همینجور است، منتها عملکرد در این دو جنگ و برنامهها متفاوتند.
در جنگ فیزیکی ما هدف خاصی داریم که آن را میشناسیم و میتوانیم به آن برسیم. مثلا دشمن نقطهای را از ما گرفته و ما میخواهیم آن را پس بگیریم. اما کرونا بحرانی است که کل کشور را گرفته و مسائلش تکبعدی نیست؛ اقتصاد هست، امنیت هست، اجتماع و مسائل روحی – روانی هست. پزشکی هم فقط یکی از این مسائل است.
نمیتوانیم بگوییم مهمترین مساله همین پزشکی است؟
در بحران کرونا نه، نمیتوانیم این را بگوییم. اگر این بیماری دارو و درمان و واکسن داشت، تقریبا میتوانستیم بگوییم لجستیک آن را ۱۰ درصد بقیه بخشها آماده کنند و ۹۰ درصدش بر عهده پزشکان و وزارت بهداشت باشد. تجربه ۱۰ ماهه از دنبال کردن این سیاست که پزشکی محور مدیریت بحران کرونا باشد، ما را به اینجا رسانده که روزانه ۳۰۰، ۴۰۰ کشته داریم.
خب شما میگویید ما در ایران اشتباه کردهایم. بقیه کشورهای دنیا چه؟
کشورهای دیگر دنیا در مورد کرونا اینجوری عمل نمیکنند. آنها کمیته پزشکی دارند ولی در کنار کمیتههای وسیع مدیریت بحران. الان یکی از کشورهایی که خیلی خوب دارد کار را جلو میبرد، آلمان است. در این کشور بیشتر سیستم مدیریت بحران حاکم است تا پزشکی. مدیریت بحران شرایط را میسنجد و تصمیمگیری میکند و به کمیته پزشکی انتقال میدهد و این کمیته عمل میکند. ولی ما داریم چه کار میکنیم؟
اختیار را دادهایم به عدهای که هیچ نگرشی برای جمع کردن قضیه ندارند. اینها ۷ ماه دائم آمدند گفتند پاییز و زمستان سختی خواهیم داشت و امروز مثلا فلان تعداد مبتلا شدند یا فوت کردند. صدا و سیما افرادی را در سطح فوق تخصص میکروبیولوژی و اپیدمیولوژی آورد که درباره بحثهای پیچیده صحبت کردند و آخرش به این رسیدیم که باید مثلا دستهایمان را بشوییم. ببینید این عدم توجه به مخاطب چه صدمهای به رفتارهای اجتماعی و فردی ما زد! آقای حریرچی آمد در تلویزیون گفت ببینید میتوانید از پیژامهتان ماسک درست کنید، خب مردم دیگر مساله را جدی نمیگیرند.
الان به پزشکها و وزارت بهداشت این حرفها را بگوییم، میگویند رئیس ستاد کرونا رئیسجمهور است و نهادهای دیگر هم در آن عضو هستند.
رئیسجمهور مدیر اسمی و کلان است و کمیتهای که الان دارد مسائل مرتبط با کرونا را راهبری میکند، یک کمیته پزشکی است.
اما بعضی از همین پزشکها و حتی مسئولان گفتهاند که رئیسجمهور به توصیههای ما گوش نمیکند و مثلا با قرنطینه و تعطیلی مخالف است.
کی و کجا قرنطینه را توصیه کردهاند؟ اولین بار من بودم که اینها را مطرح کردم و مکتوب موجود است. یک هفته بعد از اینکه من گفتم، دولت انگلیس ۴ هفته تعطیلی را ابلاغ کرد و دولت فرانسه هم ۵۰ روز تعطیلی تصویب کرد که هر دوی آنها هم بهتر از ما انجام دادند. یا بحث کنترل محلهمحور را فروردین مطرح کردم. وقتی حدود یک ماه پیش مقام معظم رهبری آن را مطرح کرد، تازه آقایان وزارت بهداشت به این فکر افتادند که این کار را انجام بدهند. حالا مساله این است که نمیدانند مدیریت بحران محلهمحور هم چیست، چون برای این کار ایده ندارند.
الان به هر حال مدیریت بحران کرونا را به صورت محلهمحور شروع کردهاند، به نظر شما الان نتیجه میگیریم؟
به نظر من، ما الان نمیتوانیم محلهمحور کار کنیم چون شهرداری درگیر نیست. بزرگترین اشتباه سیستم مدیریت بحران ما در کلانشهرها که محل اصلی رخداد کروناست، این است که مدیریت شهری دخیل نیست. استاندار و کمیتهای که توسط استاندار تعیین شده است، دارد تصمیمگیری میکند. شهرداری و شورای شهر باید مستقیما درگیر قضیه میشدند چون شهر در دست شهرداری است و تمام مناطق و اماکن آن زیر نظر آن است و از آنها شناخت دارد. در همه کلانشهرهای دنیا این شهرداری است که در این زمینه تصمیمگیری و کار میکند.، مثلا نیویورک را ببینید.
خب آنها دولت محلی دارند که ما نداریم.
بله، ما دولت محلی رسمی نداریم اما همین شهرداریها کار دولت محلی را انجام میدهند.
ولی اینها که امکانات مدیریت بحران را به آن شکل در اختیار ندارند.
به هر حال در هر منطقه شهری امکانات در حد خودش هست. یکی از مسائل مهم و بسیار بدی که الان دارد رخ میدهد، کلکل بین شهرداری تهران بر سر مترو و طرح ترافیک با این ستاد است. خب این چه کلانشهری است که نمیتواند برای خودش تصمیم بگیرد؟! به نظر من هیچ برنامهای برای مدیریت بحران کرونا نیست و فقط دعوا بین بخشهای مختلف است که وجود دارد. مدیریت بحران غلط است و جایگاه وزارت بهداشت کاملا اشتباه تعریف شده است.
با همه آنچه گفتید، الان به نظر شما راهحل در مدیریت بحران کرونا در کشور ما چیست؟
راهش این است که ستاد کنونی کرونا عوض شود و ساختار آن به مدیریت بحران برگردد که زیرمجموعه آن بخشهای مختلفی هست؛ مثل اقتصاد، بهداشت و درمان، راه و ترابری و... . هر کدام از این زیرمجموعهها هم باید کمیتههایی را تشکیل بدهند. این کمیتهها باید تصمیمگیریهای لازم را با مدیران بحران انجام بدهند و قسمت بهداشت و درمان آن را به وزارت بهداشت بسپرند.
البته الان هم ستاد در ظاهر چیزی شبیه آن است اما عملا کارکردش اینطور نیست. پس ساختار و افراد ستاد کرونا باید عوض شوند. شهرداران کلانشهرها، وزارت کشور، نیروی انتظامی، هلال احمر، وزارت بهداشت باید حضور داشته باشند. من همه اینها را قبلا نوشتهام و حتی گفتهام وزارت بهداشت کجا باید باشد.
شما معتقدید که باید قرنطینه اعمال شود؟
میگویند دوره عمل کردن ویروس کرونا ۲ تا ۴ هفته است. دانستن این یک فرصت است که میتوانیم از آن استفاده کنیم. بیخود نیست که کشورهایی مثل فرانسه و انگلیس قرنطینه میکنند. بله، مشکلات اقتصادی، اجتماعی و غیره در قرنطینه به وجود میآید اما اینها یک بار اتفاق میافتد. بعد از ۲ هفته تعطیلی اخیر در ایران، عددها در آمار کرونا مقداری پایین آمده است، ۲ هفته دیگر ببینید که آمار چطور به عددهای قبلی برمیگردد.
به نمودارهای کرونا در ایتالیا که نگاه میکنیم، میبینیم بعد از قرنطینه طولانی آمار در آن به کف رسید اما بعد از چند ماه - از اواسط نوامبر - کرونا دوباره اوج گرفته و الان حتی به حدود هزار کشته در روز هم رسیده است. به نظر شما این مساله به ما نمیگوید که قرنطینه راهحل مناسبی نیست؟
نه، من میگویم باید قرنطینه یک ماهه داشته باشیم؛ قرنطینه کامل، نه شل کن سفت کن، مثل یویو، یعنی همه جا کاملا بسته شود و فقط جاهای محدودی برای توزیع مواد غذایی باز باشد. در جاهایی هم که امکانش نیست، میشود با تریلی و براساس کارت ملی مواد غذایی را به صورت حداقلی توزیع کرد.
اصلا فکر کنیم یک ماه رژیم گرفتهایم یا شرایط جنگ است و غذا کوپنی شده. رفت و آمد باید مطلقا منع شود که به آن Lock Down گفته میشود. در این ۴ هفته تکلیف مردم مشخص و غربال میشوند؛ یا بیمارند که سلامتشان را به دست میآورند، یا ناقلند که ما آنها را کنترل میکنیم و یا خداینکرده فوت میکنند. این میشود ۱۰ درصد جامعه که ما روی آن تمرکز میکنیم.
ولی قرنطینه چین ۳ ماه طول کشید تا بیماری در آنجا کنترل شد.
گفتم که مثلا فرانسه ۵۰ روز قرنطینه اعمال کرد که خیلی هم بهتر است چون میتوان تمام ناقلها را هم از فیلتر گذراند. بنابراین حداقل یک ماه تا ۵۰ روز قرنطینه لازم داریم. این عددها هم که از آسمان نازل نشدهاند. تمام موارد مرتبط با کرونا هنوز مجهول است اما الان برای ما این روشن است که اگر ویروس کرونا وارد بدن شود، ۲ هفته تا ۲۰ روز تکلیفش مشخص میشود. ما باید از این موقعیت استفاده کنیم. به هر حال، تنها راه ما در مقابله با کرونا همین Lock Down است وگرنه وضعیتمان همین است که الان میبینیم.
مخالفان قرنطینه و تعطیلی از جمله رئیسجمهور میگویند برای به خطر نیافتدن کسب و کار مردم و معیشت، باید با پروتکلهای بهداشتی کرونا را مدیریت کرد و تعطیلی راهحل نیست.
قهرمانهای مقابله با کرونا که زحمت میکشند جای خود، اما شما به نالههای پزشکها توجه نکنید، الان دارند از کرونا درآمد کسب میکنند. در بیمارستانهای خصوصی بعضی از بیماران ۳۰۰ میلیون تومان پول دادهاند تا بیرون آمدهاند. اینها دارند کسب میکنند وگرنه کسی که ۲ هفته را تعطیل کرده، دیوانه است که اینجا دوباره همه جا را باز کند. تو ۲ هفته به جامعه و اقتصاد آن صدمه زدهای و حالا دوباره با بازگشایی میخواهی منحنی ابتلا را بالا ببری؟!
پس قصدی از این کار داری. من با هیچکس رودربایستی ندارم و گفتهام هم که در مساله کرونا بعضی اطبا و شرکتهای دارویی دارند سود میبرند. قهرمانهای مقابله با کرونا که دارند زحمت میکشند سر جایشان، ولی اتفاقهای دیگری هم پشت پرده دارد میافتد. من به عنوان یک محقق وقتی میبینم ۲ هفته صدمه مالی به کشور وارد شده و حالا دوباره آمدهاند بازگشایی زودهنگام انجام دادهاند که باعث میشود وضعیت کرونا به حالت قبل برگردد، نمیتوانم قبول کنم که فقط نیت خیر پشت قضیه است.
به نظر من، مدیران بحران که پزشک هستند تمایلی به خاتمه کرونا ندارند و بلد هم نیستند آن را جمع کنند. نظر من این است که آقای نمکی خودش باید استعفا بدهد و برود چون نتوانسته است از پس کار بربیاید. ۱۰ ماه از شروع اپیدمی گذشته است، بار سنگین جامعه و این همه آدم بر گردن چه کسی است؟
سینوسی عمل کردن و تعطیلی دورهای که خسارت اقتصادی به جامعه وارد میکند، مثل تعطیلی ۲ هفتهای و باز کردن سیستم بلافاصله بعد از ۲ هفته که جامعه را به شرایط بحرانی برمیگرداند، خیانت است و باید نیت دیگری پشتش باشد. شاید فشار و لابی شرکتهای دارویی و ماسکسازی و نهادهای اقتصادی وابسته به درمان در این مساله تاثیرگذار باشد. وقتی میدانیم ادامه تعطیلی تا ۴ هفته چقدر میتواند مشکلات ما را حل و امکان غربال اتوماتیک بدون آزمایش را فراهم کند و ما هزینه هنگفت آزمایشهای مرتبط با کرونا را نپردازیم اما این کار را انجام ندهیم، پس نیتمان خیر نیست.