بسیاری از اکراه سعودیها برای پیوستن به قطار عادی سازی روابط با اسرائیل متحیر هستند. به هر حال روشن است که ریاض به امارات متحده عربی، بحرین و سودان چراغ سبز نشان داده تا روابط خود با اسرائیل را به حداکثر درجه ممکن برسانند.
رویداد۲۴ مردخای کدار در اندیشکده «بگین سادات» اسرائیل نوشت: بسیاری از اکراه سعودیها برای پیوستن به قطار عادی سازی روابط با اسرائیل متحیر هستند. به هر حال روشن است که ریاض به امارات متحده عربی، بحرین و سودان چراغ سبز نشان داده تا روابط خود با اسرائیل را به حداکثر درجه ممکن برسانند. عربستان سعودی حریم هوایی خود را به روی هواپیمایی اسرائیل گشوده که این خود گامی به سوی عادی سازی روابط است. با وجود همه اینها، جلسهای که شب ۲۲ نوامبر بین نخست وزیر اسرائیل و ولیعهد سعودی برگزار شد، نتایج مورد انتظار را به همراه نداشت. گواه این ادعا هم، انکار رسمی سعودیها در مورد کلیت این دیدار است.
بیشتر بخوانید: به مناسبت ده سالگی بهار عربی/ چرا روند دموکراسی در خاورمیانه به بن بست میخورد؟
تبلیغات جهانی پیرامون این نشست باعث خجالت عربستان شده و این به نفع اسرائیل نیست. این سوال که چرا ریاض مردد است، پرسشی است که دولت جدید آمریکا باید به فکر آن باشد. با تغییر قریب الوقوع سیاست آمریکا و عدم تمایل سعودی برای حرکت رو به جلو به سمت عادی سازی، تلاش کشورهای دیگر مثل امارات، بحرین، سودان و اسرائیل برای ایجاد یک ائتلاف سیاسی جدید که نشان دهنده نوعی اتحاد منطقهای ضد ایرانی باشد، ممکن است در معرض خطر قرار گیرد.
در این بین چندین توضیح در مورد دلایل تردید ریاض وجود دارد. مهمترین آن، ترس عربستان از ایران و واکنش احتمالی آن در قبال روابط سعودی با اسرائیل است. سعودیها شب سپتامبر ۲۰۱۹ را به خوبی به یاد میآورند که ایران از طریق نیروهای نیابتی خود در یمن و عراق به تأسیسات حیاتی نفت عربستان حمله و آنها را برای مدت طولانی تعطیل کرد. سعودیها همچنین به یاد دارند که هیچ کس، از جمله آمریکا و اسرائیل، به این حمله پاسخ ندادند. آنها از این نتیجه گرفتند که در نبرد با ایران تنها هستند و روابط قدرت به نفع آنها نیست.
دلیل دوم مردد بودن عربستان ترس آنها از دولت بایدن است و این نگرانی خود به چند دلیل دیگر تقسیم میشود. نخست، انتظار میرود دولت جدید آمریکا تلاش کند تا با لغو تحریمها و بازگشت به توافق هستهای، به تهران نزدیک شود، اتفاقی که قطعا اقتصاد ایران را احیا و تلاشهای این کشور را برای دامن زدن به مبارزه حوثیها علیه یمن و عربستان سعودی را تقویت میکند. دوم، دولت بایدن، برخلاف دولت قبلی، بار دیگر پادشاهی سعودی را از دریچه حقوق بشر مشاهده خواهد کرد و سوالات بسیاری را در مورد ماجرای خاشقجی، اعدامها و حقوق کارگران خارجی در پادشاهی را مطرح خواهد ساخت. حمایت واشنگتن از ریاض بسیار کینه توزانه و محدود خواهد بود و بسیار تردیدآمیز است که بایدن و دولت وی به اسرائیل اجازه دهند روابط خود را با عربستان گرم کند. دولت بایدن همچنین باید مسئله فلسطین را به سرانجام برساند بنابراین در برابر هرگونه پیشرفت اعراب با اسرائیل که خواستههای فلسطینیان را در نظر نگیرد، مقاومت خواهد کرد. در واقع ممکن است آمریکاییها اصرار بر بازگشت به طرح صلح عربستان سعودی ۲۰۰۲ به عنوان شرط پیشرفت در جهت صلح بین اسرائیل و عربستان سعودی داشته باشند.
سومین دلیل تردید عربستان برای عادی سازی روابط با اسرائیل، وضعیت داخلی پادشاهی سعودی است. جهان غرب و اسرائیل پادشاهی و رفتار آن را عمدتا از طریق سخنان و اقدامات ولیعهد محمد بن سلمان و به ویژه اصلاحاتی که وی انجام داده، میبینند، اما واقعیت چیز دیگری است. عناصر مهم دیگری نیز در عربستان سعودی نقش بازی میکنند که به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفتهاند.
اولین و مهمترین این عوامل وضعیت ولیعهد است. از زمانی که وی در ژوئن ۲۰۱۷ به عنوان وارث تاج و تخت منصوب شده، مورد خشم و غضب خانواده سلطنتی قرار گرفته است. محمد وقتی منصوب شد، فقط ۳۲ سال داشت و در مقایسه با وراث قبلی یعنی برادران ملک سلمان، که بسیار بزرگتر از او هستند، بی اندازه جوان بود. در جامعه سنتی عربستان، سن عامل اصلی در بررسی انتصاب شخصی در یک پست مهم دولتی است. انتصاب یک جوان ضمن دور زدن بزرگترها عملی غیر قانونی محسوب میشود. مشکل دیگر، بی تجربگی ولیعهد در مدیریت سازمانها و سیاستها است. این کمبود او را در مقایسه با سایر وراث قبلی که وزرا، سفرا، فرماندهان ارتش و مدیران شرکتهای بزرگ بودند، بیشتر مساله دار میکند.
به عقیده برخی در پادشاهی سعودی، افراد مناسبتری برای اداره کشور و تعیین خط مشی سیاسی وجود دارند. مخالفان بن سلمان از لحظه انتصاب او، شبانه روز علیه اش صحبت کردند و او به خوبی میدانست چه کسی چه میگوید. در نوامبر ۲۰۱۷، شش ماه پس از انتصاب وی به عنوان وارث تاج و تخت، بن سلمان دهها پسر عموی خود را که از اعضای خانواده سلطنتی بودند دستگیر و در هتلی در ریاض بازداشت کرد، بن سلمان در این اتفاق میلیاردها دلار از آنها اخاذی کرد و حتی دو نفر کشته شدند. امروز این اعضای خانواده وی این تحقیر را نه فراموش کرده و نه بخشیده اند. بسیاری از خانواده سلطنتی ولیعهد را مقصر دخالت عمیق عربستان در یمن و بهای خونین پادشاهی برای این دخالت میدانند. بسیاری او را بخاطر کشته شدن جمال خاشقچی روزنامه نگار تبعیدی سعودی در استانبول در اکتبر ۲۰۱۸ و عواقب ناگوار این ماجرا از نظر چهره ریاض و روابط خارجی آن با آمریکا و ترکیه مقصر میدانند.
اگرچه بسیاری از جوانان حامی اصلاحات بن سلمان در وضعیت زنان هستند، اما همزمان این اصلاحات مورد پسند بسیاری از افراد در پادشاهی سعودی نیست؛ بنابراین احتمال اینکه وی پادشاه بعدی عربستان سعودی باشد هنوز ۱۰۰ ٪ نیست. ارگانهای رسمی از بن سلمان به عنوان پادشاه بعدی یاد میکنند، اما این به هیچ وجه تضمین شده نیست. با این اوصاف بهتر است منتظر بمانیم و ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد تا اینکه اقداماتی را انجام دهیم که میتواند خطر آفرین باشد. ریاض به دلیل عوامل مختلف داخلی، خارجی و فرهنگی به عادی سازی روابط خود با اسرائیل تمایلی ندارد. فقط یک دلیل بسیار محکم این موضع را تغییر خواهد داد که آن هم من در حال حاضر چنین دلیلی را نمیبینم.