رویداد۲۴ پنج ماه و نیم دیگر انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم برگزار خواهد شد، آن هم در حالی که ۲۱ روز قبل از آن یعنی هفتم خرداد ماه، نمایندگان مجلس تکلیف ریاست پارلمان را برای سال بعد روشن خواهند کرد. نزدیکی این دو انتخابات به هم موضوع قابل تاملی است که بر آرایش نیروهای سیاسی در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری اثرگذار است.
درست است که هنوز در مرحله گمانهزنی قرار داریم و به غیر از معدود چهرههای سیاسی کسی رسما اعلام کاندیداتوری نکرده است، اما نزدیک شدن به موسوم انتخابات لیستهای احتمالی را غربال کرده و نامهایی که این روزها به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری مطرح میشوند، نه تنها عزم جدی برای این کار دارند، بلکه بعضا فعالیتهای انتخاباتی خود را نیز کلید زدهاند.
بر اساس اخبار غیررسمی برخی حامیان سعید جلیلی در تلاش هستند تا مسیر ورود وی به انتخابات میاندورهای مجلس را هموار کنند. این اقدام جلیلی قطعا تاثیر بسزایی در هر دو انتخابات پیشرو خواهد داشت. ورود به وی مجلس، آن هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بدون شک برای نشستن بر یک کرسی عادی پارلمان و واگذاری پاستور به دیگری نیست. بدیهی است که ورود جلیلی به مجلس معانی مهمی دارد.
اول از همه اینکه آیا سعید جلیلی این ریسک را میپذیرد که به مجلس بیاید و رئیس هم نشود؟ به هرحال با توجه به سوابق کاندیداتوری آقای قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری ادوار قبل این گمانه محتمل است که وی کاندیدا شده و رئیس جمهور هم نشود. در این صورت تکلیف جلیلی که به امید گرفتن جای او به مجلس رفته و خود را از حضور در رقابتهای انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ محروم کرده است؛ چه خواهد بود؟
نکته دوم اینکه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ چه تاثیری بر رئیس شدن و نشدن قالیباف در انتخابات هیات رئیسه هفتم خرداد دارد؟ به هرحال سوال جدی این است که وکلای ملت چرا باید سکان این نهاد قانونگذار را به دست کسی بدهند که در حال رقابت در عرصه دیگری است و احتمال دارد ظرف بیست روز آینده به آرزوی دیرین خود یعنی رئیس جمهور شدن برسد؟ حال اگر وکلای ملت این مساله را در نظر گرفته به قالیباف رای ندهند – جدای از اینکه چه کسی رئیس مجلس بشود – و او در انتخابات ریاست جمهوری نیز رای نیاورد؛ جایگاه سیاسی او چقدر تنزل خواهد یافت؟ و آیا محمدباقر قالیباف خود را برای چنین وضعیتی نیز آماده ساخته است؟
بیشتر بخوانید: قالیباف به کار در مجلس علاقهای ندارد/ بعد از قالیباف تنها گزینهای که برای ریاست شانس دارد، زاکانی است
نکته سوم اینکه، فرض کنیم سعید جلیلی در انتخابات میان دورهای وارد مجلس شده و قالیباف نیز تصمیم بگیرد به هوای رئیس جمهور شدن، کاندیدای ریاست مجلس نباشد. رقابت جلیلی در انتخابات سال سوم با چهرههایی مثل زاکانی و میرسلیم که از مدعیان کرسی ریاست بوده و پیشتر نیز در این رابطه با قالیباف رقابت کردهاند؛ چطور پیش خواهد رفت؟ آیا ممکن است که جلیلی به خاطر رئیس مجلس شدن از خیر انتخابات ریاست جمهوری بگذرد و در بهارستان نیز از زاکانی یا دیگری شکست بخورد؟
به این ترتیب ورود جلیلی به انتخابات میاندورهای و بعد هم انتخابات هیات رئیس مجلس گزاره پرریسکی است که نه تنها آینده سیاسی او بلکه، آینده قالیباف را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. حال باید منتظر ماند و دید که تصمیمسازان چه تصمیمی میگیرند. آیا آنقدر خوشبین هستند که تصور کنند قالیباف رئیس جمهور و جلیلی هم رئیس مجلس میشود؟ یا اینکه سناریوهای بدبینانه را در نظر گرفته و ریسک نشاندن دو گزینه انتخاباتی خود روی صندلیهای معمولی مجلس و واگذاری کرسی ریاست جمهوری و ریاست مجلس را میپذیرند؟