رویداد۲۴ در یک سال مانده به انتخابات ۱۴۰۰ هر کس کنشی میکند، از سوی عدهای به عنوان فعالیت انتخاباتی تعبیر میشود. چه سفرهای استانی قالیباف و سعید محمد باشد و چه جلسات دولت در سایه سعید جلیلی و فریدون عباسی و چه جلسات حزبی جبهه پایداری و جمعیت رهپویان. در میان همه این نامها و ادعاها، محمد مخبر رییس ستاد اجرایی فرمان امام نیز یکی از گزینههایی بود که نامش به عنوان کاندیدای احتمالی انتخابات مطرح شد. بعد از انتشار این گمانهزنی، نزدیکان محمد مخبر نیز فضا را جدیتر دنبال کردند و تلاش داشتند با موضوعاتی همچون واکسن کرونای ایرانی به او اعتبار ویژهای بدهند. خود مخبر نیز از همین فضا استفاده کرد و دخترش را در فاز آزمایش انسانی واکسن پای کار آورد؛ البته بعدا کاشف به عمل آمد که واکسن تزریق شده، دارونما بوده است. چنانچه مینو محرز محقق پروژه تولید واکسن ایرانی کرونا در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران پویا تایید کرد که در این ماجرا به یک دسته از داوطلبان واکسن و به دسته دیگر، پلاسبو (دارونما) تزریق شده است.
اتفاق عجیبی که در این میان افتاد، نحوه انتخاب دختر محمد مخبر بود. خود او گفته بود «با وجود تبلیغات سوء شبکههای معاند و رسانههای ضدانقلاب، ۶۰ هزار داوطلب برای تزریق واکسن داوطلب شدند و ۳۶ هزار نفر پس از اطلاع از شرایط لازم، ثبتنام خود را قطعی کردهاند اما بیشتر از ۵۶ نفر را نمیتوانیم بپذیریم.»
این اطلاعات در بستری غیر شفاف اعلام شد و موضوع مبهمتر اینکه اگر ۳۶ هزار نفر ثبتنام کرده بودند، چگونه به ناگاه نام دختر محمد مخبر نیز در لیست ۵۶ نفره نهایی قرار گرفته است!
حامیان محمد مخبر از یکسو او را به عنوان کاشف ایرانی واکسن کرونا معرفی میکردند تا جایگاه او را در اذهان عمومی تثبیت کنند و از سوی دیگر کم نبودند که به لحاظ سیاسی به او وزن ویژهای میدادند و البته برای آنها مهم نبود این جایگاهیابی چگونه انجام شود؛ چنانچه وقتی حجت الاسلام علم الهدی میگفت «اینکه یک دخترخانم از یک خانواده متدین، باحجاب، پیشقدم میشود برای اینکه اولین آزمایش واکسن کرونا در مورد او عمل بشود، آنهم از خانوادهای که خود آنان در تأسیس این واکسن مؤثر هستند، دو خصوصیت را برای ما ثابت میکند، یکی شخصیت آن خانواده و پدری که مؤسس و بنیانگذار این واکسن هست که از او بوی حاج قاسم میآید، آثار وجودی او آثار حاج قاسم است» به تبعات آن فکر نمیکرد.
استفاده از نام چهرههای محبوب و سرشناس کشور، اتفاقی است که هر از گاه میافتد اما این بار کسانی که چنین اقدامی را انجام دادند، به این موضوع فکر نکردند که مثلا اگر آزمایش واکسن کرونای ایرانی موفقیتآمیز نباشد، به راحتی نام سردار سلیمانی را هم دستمایه اهداف خودشان کردهاند و موضوعی که کاملا در حوزه «علوم فنی و پزشکی» است را به نحوی «تقدس» دادهاند که کسی نتواند به آن نقدی وارد بکند.
نام محمد مخبر با موضوع واکسن کرونا گره خورده و تیم تبلیغاتی او نیز بسیار روی این ماجرا مانور میدهند همه امیدشان فعلا به تولید واکسن کروناست اما نکته مهمی که تیم محمد مخبر در ستاد اجرایی فرمان امام به آن توجه نکرده، این است که آیا روند در پیش گرفته برای تولید واکسن ایرانی آنقدر شفاف بوده که بتواند هم اطمینان مردم را جلب کند و هم به برگ برنده مخبر برای انتخابات ریاست جمهوری تبدیل شود؟
در شرایط مشابه در کشورهای خارجی اطلاعات لحظه به لحظه از مراحل آزمایش و ساخت واکسن کرونا به مردم داده شده است، اما آیا در ایران نیز چنین شرایطی وجود داشته است؟ آنهم در حالی که تا یک روز قبل تمام بحث بر سر این بود که چگونه برای خرید واکسن خارجی باید تحریمها را دور زد.
گره خوردن موضوع واکسن کرونا تا این لحظه بزرگترین اتفاقی بوده که برای محمد مخبر افتاده و اگرچه در صورت موفقیت، جایگاه ویژهای برای او رقم خواهد زد اما تجربه نشان داده که چنین موضوعی برای معرفی یک فرد به عنوان کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری کافی نیست و سخت بتوان در تبلیغات انتخاباتی به آمارهای ارائه شده آنها اعتماد کرد چنانچه گردش مالی و نحوه هزینهکرد چنین نهادهایی همواره محل سوال بوده و ستاد اجرایی فرمان امام در کنار بنیاد مستضعفان و آستان قدس رضوی و ... از نهادهایی محسوب میشوند که با وجود گردش مالی بسیار بالا، لزومی به بیان عملکرد به افکار عمومی نمیبینند.
نکته دیگر آنکه نزدیکان محمد مخبر در حالی برای انتخابات ریاست جمهوری برنامه ریزی میکنند که مخبر نشان داده یک چهره سیاسی نیست. این مشکلی هست که سیاستمدارانی مثل سعید محمد و رضا اردکانیان هم با آن مواجه هستند بنابراین مواجهه با چالشهای کاملا سیاسی که در میدان انتخابات ریاست جمهوری برای آنها بسیار دشوار است.
نکته دیگر که البته درباره سایر کاندیداهای احتمالی نیز مصداق دارد، اینکه کدام حزب یا جریان سیاسی قرار است از محمد مخبر دعوت کنند؟ و مهمتر اینکه او نماد چه تفکری در سیاست و اقتصاد ایران است؟ پاسخ هیچکدام از این سوالات مشخص نیست.
چندی پیش محمدباقر قالیباف از نمایشگاه ستاد اجرایی فرمان امام بازدید داشت. او در همین بازدید فعالیت مخبر را مصداق عینی خنثیسازی تحریمها خواند و آن را تبلور «۴ رکن اساسی شفافسازی، هوشمندسازی، مردمی سازی و کارآمدسازی» توصیف کرد. معلوم نبود دلیل قالیباف برای تعریف «شفافیت» چه بود و با کدام معیارها به چنین نتیجهای رسیده بود اما همین تعاریف آنقدر به مذاق حامیان مخبر خوش آمده بود که بتوانند روی موج آن نیز سوار شوند. سایت انصاف نیوز بعد از این بازدید به نقل از یک فعال سیاسی اصولگرا نوشت که احتمال ترکیب «قالیباف – مخبر» در جایگاه «ریاست جمهور – معاون اول» وجود دارد.
بیشتر بخوانید: سعید محمد ، رئیس جمهوری با لباس سبز!/ چرا فرمانده قرارگاه خاتم لباس نظامی بر تن کرد؟
محمد مخبر فرزند حجت الاسلام عباس مخبر از منبریهای مشهور دزفول است. با مطرح شدن نام مخبر به عنوان یکی از گزینههای احتمالی انتخابات، سایتهای محلی دزفول با خوشحالی نوشتند «دو دزفولی کاندیدای انتخاب هستند» اشاره آنها به علاوه بر مخبر، به عزت الله ضرغامی بود که او نیز اهل همان منطقه است.
محمد مخبر دزفولی سابقه معاونت بنیاد مستضعفان، ریاست هیات مدیره بانک سینا، معاونت استانداری خوزستان و مدیر عاملی شرکت مخابرات خوزستان را بر عهده داشته است. مخبر سال ۱۳۸۶ با حکم رهبر انقلاب به عنوان رئیس ستاد اجرایی فرمان امام منصوب شد. با توجه به اینکه معمولا روسای نهادهای زیرمجموعه رهبری حداکثر در دورههای ده ساله تغییر میکنند، این اتفاق مشمول محمد مخبر نشد و سال ۹۶ همه منتظر بودند محمد مخبر از ستاد اجرایی برود، اما مخبر همچنان در مسئولیت خود باقی ماند.
به گزارش رویداد۲۴ سال ۲۰۱۰ در جریان تحریمهای اتحادیه اروپا، محمد مخبر نیز به اتهام ارتباط با برنامههای موشکی و هستهای ایران تحریم شد اما ۲ سال بعد بدون هیچ توضیحی نامش از فهرست تحریمشدگان اتحادیه اروپا حذف شد.
حامیان مخبر معتقدند در دورانی که اقتصاد ایران در بزرگترین تحریمهای بین المللی قرار دارد، چهرههایی مثل مخبر میتوانند «معمار اقتصاد پنهان ایران» باشند تا کشور را از گردنهها عبور دهند. اینکه افرادی تصور کنند، شعار «عدم شفافیت» بتواند برای یک کاندیدا اقبال عمومی به همراه بیاورد هم از عجایبی است که شاید فقط در ایران قابل تصور باشد.
ستاد اجرایی فرمان امام سال ۱۳۶۸ به فرمان امام خمینی تأسیس شد و مهمترین دستور کار در ابتدای فعالیت، شناسایی و مصادره اموال وابستگان حکومت پهلوی بود. مهمترین تصویری که مردم از این سازمان به یاد دارند، آگهیهای مزایده چند صفحهای املاک شناسایی و مصادره شده رژیم پهلوی در روزنامههاست. خبرگزاری رویترز سال ۲۰۱۳ داراییهای ستاد اجرایی را بالغ بر ۹۵ میلیارد دلار اعلام کرد. این رقم توسط حکومت ایران نه تایید و نه تکذیب شد و همین مسئله محل سوال مهمی بود که اگر این رقم واقعیت دارد، نحوه اداره و هزینه آن چگونه است و اگر واقعیت ندارد، معلوم شود که واقعیت میزان داراییهای آن چقدر است.
ابتداییترین نشان شفافیت هر مجموعه، مواردی همچون اعلام سود و زیان، ارائه صورت مالی، شفافیت کسب درآمد و چگونگی هزینهکرد یک سازمان است اما ظاهرا اعتقادی به شفافیت ندارد؛ چراکه نه تنها چنین مواردی اعلام نمیشود، بلکه حتی هیچکس نمیداند اعضای هیات مدیره دهها شرکت بزرگ زیرمجموعه ستاد اجرایی فرمان امام چه کسانی هستند.
فعالیت ستاد اجرایی فرمان امام در برخی حوزهها با بنیاد مستضعفان و بنیاد شهید همپوشانی دارد و دو نهاد اخیر از ابتدای انقلاب مصادره اموال حکومت پهلوی را انجام میدادند و از سالهای پایانی دهه شصت، ستاد اجرایی هم به آن اضافه شد، به این ترتیب همان سوالاتی که همواره درباره بنیاد شهید و بنیاد مستضعفان وجود دارد، درباره ستاد اجرایی هم قابل طرح است.