صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

چهارشنبه ۰۸ شهريور ۱۴۰۲ - 2023 August 30
کد خبر: ۲۴۷۱
تاریخ انتشار: ۰۷:۲۷ - ۱۷ دی ۱۳۹۴

روایت «عبدالله» از حل بحران انتخاباتی افغانستان

«عبدالله عبدالله»  برای ایرانیان، چهره شناخته شده‌ای است. چه آن زمان که در کنار «احمدشاه مسعود»، شیر دره پنجشیر برای آزادی افغانستان مبارزه می‌کرد و سخنگوی مجاهدان افغان در عرصه جهانی به شمار می‌آمد و چه در دوره‌ای که خبرهای اعتراضش به نتایج انتخابات ریاست جمهوری  از موضع نامزدی که معتقد به تقلب بود، پیگیری می‌شد. اعتراضاتی که در نهایت به تشکیل وحدت ملی منجر شد. با او درباره روند دستیابی به این راه حل سیاسی گفت‌وگو کردیم. راه حلی که به اعتقاد او، با توجه به منافع ملی و مسائل داخلی افغانستان، بهترین گزینه در دسترس  بود و هنوز هم از تصمیم خود «صد درصد» دفاع می‌کند. در اندک فرصت گفت‌وگو؛ مهاجران کشورش در ایران، تجارت تهران و کابل، گفت‌وگوی صلح با طالبان و فعالیت داعش در خاک افغانستان، از موضوعاتی بود که مطرح شد و ‌رئیس اجرایی جمهوری اسلامی افغانستان، با حوصله و دقت به آنها پاسخ داد، طمأنینه‌ای که تفاوت «عبدالله» چریک با «عبدالله» دیپلمات در آن جلب توجه می‌کرد.

تعداد دیدارهایی که در سفرتان به تهران با مقامات عالی‌رتبه ایران داشتید، نشان دهنده جایگاه سیاسی ویژه‌تان نزد مقامات جمهوری اسلامی ایران است. شما برای مردم ایران هم چهره شناخته شده‌ای هستید. این شناخت از یک سو به سابقه مبارزاتی‌تان در دوران اشغال افغانستان توسط شوروی باز می‌گردد و از سوی دیگر به ماجرای اختلافات ایجاد شده در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان و اعتراض‌تان به تقلب در شمارش آرا. تلقی بیرونی این بود، در کشوری که اغلب مسائل با راه حل‌های غیرسیاسی و گاهی با اسلحه حل می‌شود، انتخابات ریاست جمهوری افغانستان هم به بحرانی ملی و خطرناک تبدیل شود، اما در نهایت، اختلاف نظر شما و اشرف غنـــی به توافق، ختم و دولت وحدت ملی تشکیل شد. اگر موافق باشید، بحث را با انگیزه‌تان در پذیرش مذاکره با رقیب آغاز کنیم و اینکه توافق نهایی با چه مکانیزمی حاصل شد؟
مسأله این بود که در انتخابات ریاست جمهوری رقابت بسیار جدی صورت گرفت و نتیجه قطعی اعلام نشد. ما دو انتخاب بیشتر نداشتیم؛ یا باید افغانستان به سمت بحرانی جدی می‌رفت یا باید راه حلی متناسب و مقدور دنبال می‌شد. از این لحاظ تشکیل حکومت وحدت ملی در آن مقطع یک ضرورت بود. البته شاید اکثر هواداران من با این مسأله موافق نبودند و فکر می‌کردند که بهتر است با اعمال فشار، مسأله را حل کنند و به یک نتیجه قطعی برسند. اما من چنین اعمال فشاری را به مصلحت نمی‌دانستم. اکنون نیز که بیش از یک سال از تشکیل حکومت وحدت ملی گذشته است، وقتی به پشت سر و به شرایط آن زمان نگاه می‌کنم، می‌بینم که حتی اگر شرایط متفاوتی بود و نتایج دیگری از انتخابات اعلام می‌شد نیز ما باید حکومت وحدت ملی را تشکیل می‌دادیم. چون سایر چالش‌ها از جمله جنگی که طالب‌ها به راه انداختند، تهدید تروریسم و مشکلات دیگر بر سر راه ما وجود داشت. در نتیجه اینکه مجموع آرایی که به صندوق‌ها ریخته شد، در عقبه یک دولت قرار گرفت و دولت وحدت ملی تشکیل شد، از تشکیل یک دولت عادی بهتر بود.

بنابراین معتقدید الزامات منافع ملی سبب شد در مسیر ائتلاف و وحدت گام بردارید؟
کسی که ادعای خدمت به مردم را دارد و برای حفظ سلامت کشور خود را مسئول احساس می‌کند، باید منافع ملی را در نظر داشته باشد.

مکانیزمی که شما را به دولت ائتلافی رساند، چه ویژگی‌هایی داشت؟ آیا مذاکرات مستقیمی میان شما و اشرف غنی و حامد کرزای رخ داد یا میانجیگری‌هایی در مذاکرات مشارکت داشتند؟
البته. ایالات متحده امریکا و بویژه آقای جان کری پادرمیانی کرد. تصمیم من به پذیرش تشکیل دولت وحدت ملی در روزی بود که مردم توقع داشتند ما راه‌اندازی یک حکومت موازی را اعلام کنیم. این در حالی بود که من در هیچ یک از مراحل مبارزات انتخاباتی به دنبال اعلام یک حکومت موازی نبودم. زیرا عواقب ناگوار آن برای مردم افغانستان را بسیار روشن می‌دانستم. در همچون روزی ما اجتماع بزرگی داشتیم و احساسات در اوج خود غلیان داشت. بگذارید صحنه را برایتان این گونه ترسیم کنم که قبل از اینکه به آن گردهمایی برویم، من جلسه‌ای با سران ائتلاف حامیانم داشتم. در آن جلسه از میان حدود 30 نفر تنها یکی دو نفر قانع شدند که وقت بگذاریم تا راه دیگری را در پیش بگیریم و به سمت تشکیل دولت وحدت ملی حرکت کنیم. بعد از آن جلسه به آن گردهمایی بزرگ رفتیم. من در آنجا کوشش می‌کردم که مردم را قانع کنم. اما نمی‌دانستم بزرگانی که پشت سر من ایستاده بودند، به مردم اشاره می‌کردند که قانع نشوید. من هم از عکس‌العمل مردم تعجب کرده بودم. زیرا در موارد دیگری که پیش آمده بود، مردم با بیان استدلال‌ها قانع می‌شدند. اما آن روز شاهد آن بودم که عده‌ای گریه می‌کردند و ناله و فریاد به راه انداخته بودند. اما بالاخره وقتی شنیدند که من قصد دارم راه دیگری را به نام تشکیل دولت وحدت ملی در پیش بگیرم، اکثریت قانع شدند.

با چه استدلالی معترضان را قانع کردید؟ مسلماً اقناع آنان، کار ساده‌ای نبوده است.
راستش را بگویم این طور نبود که از قبل فکر کرده باشم باید به آنها چه بگویم و با چه استدلالی قانع‌شان کنم. بلکه اتفاق در همان لحظه صورت گرفت و با استدلال‌هایی که در همان زمان مطرح شد، نظر جماعت تغییر کرد. معنای این حرف البته این نیست که در سراسر کشور همه قانع شدند. بلکه سؤالات به مراتب بزرگ‌تری وجود داشت. تظاهراتی قبلاً انجام شده بود. راهپیمایی که در کابل انجام شد، بزرگ‌ترین تظاهرات در تاریخ افغانستان به شمار می‌آمد. در آن زمان هم نگران بودیم که ممکن است اتفاق خشونت‌آمیزی رخ دهد. اما آن تظاهرات، سالم‌ترین تظاهراتی بود که در افغانستان صورت گرفت. حتی برگ از درخت تکان نخورد. مردم ادعای خود را مطرح کردند. این چیزی است که نیروهای امنیتی که مسئول محافظت بودند هم تأیید می‌کردند.

برای کسانی که از فراسوی افغانستان شاهد وقایع بودند، تصمیم به تشکیل دولت وحدت ملی، غافلگیرکننده بود اما نشان می‌داد سیاستمداران افغانستان در مسیر بلوغ و پختگی سیاسی حرکت کرده‌اند. در سخنان‌تان به نقش کری و امریکا در شکل‌گیری توافق اشاره کردید. نقش «کاخ سفید» در حل بحران تا چه حد بود؟ آیا مقامات واشنگتن در مذاکرات سیاستمداران طرفین اختلاف افغانستان حضور داشتند؟
امریکا نقش بسیار قابل توجهی داشت. آقای اوباما 5 مرتبه با من تماس تلفنی گرفت. با آقایان کرزای و اشرف غنی هم تماس گرفته بودند. البته این رایزنی‌ها بیشتر با من و آقای غنی انجام شد. 

توصیه محوری امریکایی‌ها چه بود؟
امریکایی‌ها تأکید داشتند ما می‌دانیم که مشکلات جدی در انتخابات بوده، اما می‌خواهیم این «تهدید» به «فرصت» تبدیل شود. می‌گفتند اگر دست به دست هم بدهید، ما هم از افغانستان حمایت جدی خواهیم کرد. اما اگر این بگو مگو‌ها به چالش‌های حاد موجود دامن بزند، بدانید ما قصد نداریم نیروهایمان را در افغانستان نگاه داریم و هزینه‌ها و خطراتی را که تاکنون پذیرفته‌ایم ادامه دهیم، بنابراین تهدیدهای افغانستان با تداوم چالش‌ها بیشتر می‌شود. کلیات صحبت‌هایی که در چند بار صحبت تلفنی و دو سه سفر جان کری به افغانستان مطرح شد، همین بود.

«کری» در مــــذاکرات شما با «کرزای» و «اشرف غنی» حضور مستقیم داشت؟
بله؛ در دو سه دوره از مذاکرات ما آقای کری حضور داشت. در اواخر مذاکرات هم نماینده ویژه سازمان ملل در امور افغانستان حضور داشت و در نتیجه موافقتنامه‌ای به امضا رسید.

اکنون که به گذشته سپری شده نگاه می‌کنید، فکر می‌کنید آن زمان تصمیم درستی گرفتید؟
از تصمیم بزرگی که گرفته شد، صد درصد راضی هستم. نتایج همیشه دلخواه نیست. شما یک چیزی پیش‌بینی می‌کنید و بعد مشکلاتی پیش می‌آید و این طبیعی است.

شما با مقامات عالی‌رتبه ایرانی دیدار کرده‌اید و حتماً یکی از دستور کار‌های این مذاکرات، وضعیت مهاجران افغانستان در ایران بوده است. در این باره چه مشکلاتی وجود دارد؟ طی این چند سال وضعیت مهاجران در ایران بهتر شده یا احیاناً لطمه دیده است؟
این را از سر تعارف نمی‌گویم، واقعاً جامعه افغان ممنون دولت و مردم جمهوری اسلامی ایران به خاطر پذیرایی از مهاجران افغانستان هستند. البته شرایط مهاجرت بدون مشکل نیست. اما در ملاقاتم با مهاجران شاهد حضور کسانی بودم که استعداد‌هایی دارند و مدارج علمی را طی کرده‌اند. دختر مهاجری که نه تنها مشکلات خود را حل کرده است، بلکه وقت اضافه‌اش را برای کمک به رشد سایر مهاجران صرف می‌کند. مهاجران افغان دستاورد‌ها و تحقیقات علمی خوبی هم داشته‌اند که این برای افغانستان فرصت است.

مهاجران مقیم ایران که با شما دیدار کردند، از شرایط‌شان رضایت داشتند؟
حتماً مشکلاتی بوده است. مثلاً یکی از مشکلاتی که مطرح می‌کردند که اتفاقاً من در دیدارم با جناب آقای روحانی رئیس جمهوری محترم ایران پیگیری کردم، موضوع تمدید روادید مهاجران است. روادید‌های 6 ماهه پایان یافته اما هنوز شرایط به نحوی نیست که آنها بتوانند به افغانستان بازگردند. یک تقاضایشان این بود که 6 ماه دیگر روادیدشان تمدید شود. البته ما هم مشکلات طرف ایرانی را در این مورد درک می‌کنیم.

آخرین آمارتان از تعداد مهاجران افغان در ایران چه رقمی را نشان می‌دهد؟
البته منابع مختلف آمار مختلفی می‌دهند. اما نزدیک به 3 میلیون تبعه افغانستان، مقیم ایران هستند.

تعداد مهاجرانی که در این مدت به افغانستان بازگشته‌اند چقدر است؟ آیا این آمار طی ماه‌های اخیر سیر صعودی داشته است؟
در ماه‌های اخیر که مسأله مهاجرت به اروپا هم مطرح بوده است و مسیر مهاجران از ایران می‌گذشته، تعدادی از کسانی که ایران بودند به اروپا رفته‌اند و تعدادی از افغانستان به ایران آمده‌اند. این است که نمی‌توان تعداد دقیقی مشخص کرد. بازگشت مهاجران به افغانستان هم به تناسب شرایط امنیتی در افغانستان متغیر بوده است و هرگاه شرایط امنیتی بهتر بوده، تعداد بیشتری بازگشته‌اند. من آمار دقیقی از تعداد مهاجران بازگشته به افغانستان در دست ندارم. اما همین قدر بگویم که ده‌ها هزار نفر در حال رفت و برگشت به ایران هستند.

فرمان رهبر جمهوری اسلامی برای مجاز بودن آموزش و پرورش دانش‌آموزان افغانستانی مهاجر در ایران چه تأثیری داشت؟
این بزرگ‌ترین توفیقی بود که به مردم افغانستان داده شد و ما از این دستور استقبال کردیم. امروز هم که در خدمت مقام رهبری بودم این مسأله را یادآوری کردم که این مسأله چقدر تأثیر دارد. حداقل در سال 50 هزار نفر از این دستور بهره‌مند شدند.

مدتی است اتباع ایران به دلایل مختلف شغلی و تجاری، راهی افغانستان می‌شوند. از حضور ایرانی‌ها در افغانستان آمار دقیقی دارید؟
حدود 300 شرکت ایرانی در افغانستان فعالیت دارند که تنها در کابل هم نیست. اما رقم دقیق تعداد شاغلین را در دست ندارم.

ایران شریک تجاری اصلی افغانستان محسوب می‌شود یا شرکای دیگری هم در این زمینه با ایران رقابت می‌کنند؟
رقم تجارت افغانستان با پاکستان بیشتر است. پاکستان رتبه اول است و هند و چین مشترکاً در رتبه دوم قرار دارند. ایران سومین شریک تجاری افغانستان است که البته عمده رقم این تجارت مربوط به واردات کالا از ایران است.

حوزه اصلی فعالیت شرکت‌های ایرانی در افغانستان چیست؟
در صنایع کوچک و در حوزه ساختمان‌سازی فعالیت دارند.

مذاکرات دولت افغانستان با طالبان در چه مرحله‌ای است؟
مدتی است که مذاکره‌ای صورت نگرفته است.

این مذاکرات بعد از مرگ رهبر طالبان متوقف شد؟
البته باید بگوییم بعد از افشای مرگ رهبرشان؛ زیر او مدت‌ها قبل از علنی شدن خبر، وی به حق رسید. به هرحال، اکنون مذاکراتی بین چهار کشور افغانستان، پاکستان، ایالات متحده و چین برقرار است و مکانیزم چهارجانبه برای شیوه شروع مذاکره بررسی می‌شود.

ایران در مذاکرات صلح افغانستان چه میزان نقش دارد؟
این امیدواری وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران در آینده مذاکرات نقش مثبت و سازنده‌ای ایفا کند. اما در این مرحله، فقط چهار کشور با توافق هم مکانیزمی را برای آغاز مذاکرات طراحی می‌کنند.

به نظر می‌رسید گرایش طیفی از طالبان به مذاکرات و راه حل سیاسی قابل توجه است. اما پس از افشاِی مرگ رهبر طالبان باز هم عملیات نظامی در افغانستان ادامه دارد.
اصلاً عملیات طالبان متوقف نشده بود و از لحاظ جنگ‌ها و عملیات انتحاری در افغانستان ما سال سختی را از سر گذراندیم. اینکه طالبان به راه حل سیاسی تمایل نشان می‌دهد، ظاهر مسأله است. اما در واقعیت، آنان جنگ را ادامه داده‌اند. با وجود این، ما در شرایطی هستیم که باید همواره در عین واقع‌بینی، خوشبین هم باشیم. امیدواری داریم اما شرایط ماه‌های آینده، وضعیت را روشن‌تر خواهد کرد.

با توجه به بسترها و پس‌زمینه‌هایی که در افغانستان وجود داشت، این گمانه‌زنی وجود داشت که داعش در افغانستان هم فعالیت خود را گسترش دهد. البته گویا جدیداً فعالیت‌هایی را در شمال افغانستان آغاز کرده‌اند تا حدی که سه روز پیش یک محور استیضاح وزیر ارتباطات افغانستان در مجلس، انتقاد از فعالیت رادیوی داعش در بخش‌هایی از خاک کشورتان بود.
داعش می‌خواهد در همه جا فعال باشند. در یک بخشی از افغانستان هم فعالیت دارند. اما به تناسب حضور طالبان و سایر گروه‌های تروریستی که همگام با طالب‌ها هستند؛ می‌توان جمع‌بندی کرد که فعالیت داعش در افغانستان قابل ملاحظه نیست. اما برخورد ما با همه گروه‌های تروریستی یکسان است.

اولویت داعش، حضور فعال در افغانستان نیست یا زمینه پذیرش مردمی داعش در افغانستان وجود ندارد یا توان طالبان مانع قدرت‌نمایی داعش در افغانستان است؟
داعش در محیط عربی ظهور و رشد کرد. مسأله فاصله جغرافیایی هم مؤثر بود و در عین حال فعلاً کسانی که در افغانستان عنوان داعش را انتخاب کرده‌اند با آنچه مرکز خلافت اسلامی نامیده می‌شود، ارتباط سیستماتیک ندارند.

موضوع حقآبه هیرمند نیز موضوعی است که برای مردم ایران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. موضع دولت افغانستان در این باره چیست؟
درباره هیرمند ما توافقنامه‌ای با ایران داریم و دولت افغانستان خود را متعهد به تأمین حقآبه ایران می‌داند.

منبع: روزنامه ایران

نظرات شما