رویداد۲۴ یکی از گلزنان دربی پایتخت که این روزها فارغ از هیاهوی فوتبال به زندگی خود مشغول شده، فرد ملکیان است. مهاجم ارمنی استقلال که فروردین سال ۷۸ با پیراهن آبی دروازه احمدرضا عابدزاده را باز کرد. به بهانه بازی امروز سراغ فِرِد رفتیم و خاطرات گذشته او را همراه با هم شخم زدیم.
چیزی شبیه جنگ
زمانی که من فوتبال بازی میکردم، شرایط دربی به معنای واقعی کلمه متفاوت با امروز بود. به جرأت میتوانم بگویم دیدارهای استقلال و پرسپولیس با همدیگر بیشتر شبیه جنگ بود تا فوتبال. استرس فوقالعاده زیاد و نمایش کاملاً درگیرانه در میدان. هرگز فراموش نمیکنم فروردین سال ۷۸ شب قبل از بازی مرحوم حجازی نام مرا در ترکیب ثابت اعلام کرد و استرس فوقالعاده زیادی تمام وجودم را فراگرفت. باور کنید تا قبل از آن مسابقه اصلاً چنین هیاهویی را تجربه نکرده بودم. در جریان بازی هم اصلاً صدای بازیکنان را نمیشنیدم و همه چیز برایم عین یک خواب بود.
گل زدن و نجات یافتن
در همان مسابقه که فیکس شدم، توانستم به پرسپولیس گل هم بزنم. محمود فکری پشت مدافعان پرسپولیس توپ را به من رساند و در شرایطی نامتعادل ضربه زدم که داخل دروازه آقای عابدزاده شد. باور کنید پس از آن گل آنقدر شوکه شده بودم که به جای دویدن سمت هواداران استقلال، به سمت سکوهایی رفتم که پرسپولیسیها روی آن نشسته بودند. اصلاً نیتی نداشتم بلکه کاملاً غیرارادی چنین کاری انجام دادم ولی هواداران پرسپولیس حسابی شاکی شده بودند و انواع وسایل بود که از روی سکوها به سمت من پرتاب میشد! در آن وضعیت محمد تقوی به فریادم رسید و سریع من را از مهلکه دور کرد.
بیشتر بخوانید: نکته عجیب دربی امروز؛ این شانزده نفر!
شکستن پای استقلالیها
دقایقی پس از اینکه دروازه پرسپولیس را باز کردم، مهدی هاشمینسب که آن زمان بازیکن پرسپولیس بود و اتفاقاً در همان مسابقه به استقلال هم گل زده بود، حرف بسیار مهمی به من زد که حالا اینجا در خبر ورزشی آن را بازگو میکنم. من و مهدی از زمان تیم ملی جوانان با یکدیگر رفاقت داشتیم و رابطهمان خوب بود. هاشمینسب نزد من آمد و گفت: فردجان! اگر هر کس دیگری غیر از تو دروازه پرسپولیس را باز میکرد، همین جا داخل زمین چمن پاهایش را میشکستم و اجازه نمیدادم مسابقه را سالم به اتمام برساند ولی حکایت تو فرق میکند. من و تو با هم رفیق هستیم و خوشحالم که در این بازی مهم گل زدی. البته در همان مسابقه و دربی بعدی که فینال جامحذفی بود هم موقعیت گلزنی داشتم ولی بدشانسی آوردم. اگر آن توپها گل میشد، زندگی ورزشی من میتوانست کاملاً متفاوت شود.
پرسپولیسیها گفتند بیا
من و ادموند بزیک نوک حمله آرارات بودیم و پرسپولیسیها یک سال قبل از اینکه من استقلالی شوم، ادموند را خریدند. در همان زمان من را هم میخواستند و میگفتند زوج خط حمله آرارات را با هم میخواهیم ولی حسنآقای حبیبی چنین اجازهای را نداده و گفت اگر ادموند میرود، فرد باید بماند. کلاً ۹۵ درصد از ارامنه استقلالی هستند. در تاریخ استقلال بازیکنان ارمنی بسیار زیادی داشتهایم. از کارو حقوردیان تا آندرانیک اسکندریان، ادموند اختر، آندرانیک تیموریان، من، سرژیک تیموریان عزیز و...
غرور کاذب
در نگاه اولیه شرایط استقلال بهتر از پرسپولیس است ولی امیدوارم این مسئله باعث ایجاد غرور کاذب میان بازیکنان ما نشود و تحت هیچ شرایطی پرسپولیس را حریف آسانی تصور نکنند. پرسپولیسیها در فینال لیگ قهرمانان آسیا حریف کرهای خود را دستکم گرفتند و تاوان آن را هم پس دادند به همین خاطر امیدوارم ماجرای آن بازی برای استقلال تکرار نشده و بلای جان ما نشود. تحت هیچ شرایطی نباید تصور کرد پرسپولیس حریف ضعیفی است.
اشکهای سرژیک
تیرماه سال ۷۸ وقتی فینال جامحذفی را به پرسپولیس باختیم، سرژیک تیموریان ذخیره بود و اصلاً بازی نکرد ولی پس از پایان مسابقه آنچنان داخل رختکن گریه میکرد که آقای فتحا...زاده آمد و او را از روی زمین بلند کرد. فتحاللهزاده همانجا به بچهها گفت: من بازیکنانی میخواهم که دقیقاً مثل سرژیک باشند و از شدت تعصب برای استقلال گریه کنند. این بازی اولین دربی است که سرژیک عزیز در جمع ما نیست به همین خاطر امیدوارم استقلال بازی را ببرد تا روح سرژیک شاد شود.
سقف آرزوها
استقلال برای موفقیت باید سراغ بازیکنانی برود که سقف آرزوهایشان رسیدن به فوتبال اروپا باشد و از پیراهن آبی به عنوان پلی برای تحقق این هدف استفاده کنند. اگر بازیکنی به استقلال بیاید که همه آرزویش صرفاً رسیدن به این تیم بود و بس، قطعاً موفق نمیشود چون عملاً با بازی کردن در جمع آبیها کاملاً ارضا شده و انگیزههایش پایین میآید.