رویداد۲۴- اصولگرایان بعد از شکست در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم در خرداد 92 تصمیم گرفتند به هر شکل ممکن زیر یک چتر واحد جمع شوند و سمفونی وحدت را فارغ از تفکرات متفاوت اصولگرایی بنوازند. برای همین مجبور شدند آیتالله مصباحیزدی را وارد سازوکار وحدت کنند.
منظور از مجبور شدن در سطر بالا چیست؟ از دست دادن قوه مجریه، درگذشت دو زعیم بزرگ این جریان یعنی آیتالله مهدویکنی و حبیبالله عسگراولادی، حاشیهنشینی ناطقنوری و سکوت عجیب دیگر بزرگان اصولگرا، باعث شده بود تا جریان راست ایران برای بقا در فضای سیاسی ایران دست خود را به سمت آیتالله مصباحیزدی، رییس موسسه امام خمینی و رهبر معنوی جبهه پایداری دراز کند.
حضور پررنگ اصلاحطلبان برخلاف دورههای گذشته باعث شده بود جریان محافظهکار ایران فکر کند برای چند صباحی میتواند با "آیتالله قمنشین" به وحدت برسد. ترس از رقیب مشترک عامل خوبی برای راضی کردن مصباح برای وحدت بود.
وحدت تا حدودی شکل گرفت و همه جریانهای راست ایران پشت یک میز نشستند اما خروجی این داستان برخلاف میل محافظهکاران بود. بیتشرین سهم در فهرست اصولگرایان برای انتخابات مجلس دهم به جریان منتسب به آیتالله مصباحیزدی یعنی جبهه پایداری رسیده بود.
مصباحیزدی قبل از این هم نشان داده بود زیاد اهل وحدت نیست و دوست دارد در سمفونی اصولگرایی ساز خود را کوک کند و کاری به دیگر نوازندگان ندارد. مروری به نظرات او در مورد جبهه پایداری و وحدت با اصولگرایان به خوبی حکایت از این معنا دارد.
مصباحیزدی در مورد اصولگرایی نظر مشخصی دارد و رسما اعلام کرده است جبهه پایداری را به دیگر جریانهای اصولگرایی ترجیح میدهد. او همچنین به دوستان خود هشدار میدهد و میگوید: "باید توجه کرد در زمانیکه جنس نابی مثل ولایتمداری، اصولگرایی و آرمانخواهی در جامعه طرفدار پیدا میکند، جنس قلابی آن هم زیاد میشود."
آیتالله قمنشین زمانیکه با دعوت سیدرضا تقوی از اعضای جامعه روحانیت برای روبهرو میشود میگوید:" همانطوریکه توقع یکی بودن فتاوای همه مراجع در احکام شرعی بیجاست، توقع اینکه در مسائل اجتماعی نیز بین افراد وحدتنظر حقیقی حاصل شود، غیرواقعبینانه است، مخصوصا با توجه به اینکه در مسائل اجتماعی افراد با موضوعات سروکار دارند و نه فقط احکام؛ لذا اتحادنظر در چنین مسائلی شبیه به محال است."
او با این تفکر و در چانهزنیهای سیاسی بیتشرین سهم را برای جریان متبوع خود در انتخابات مجلس گرفت. حاصل این وحدت در تهران البته شکست سنگین بود. هیچکدام از سی نامزد جریان اصولگرا به پارلمان راه پیدا نکردند.
بهنظر میرسد برای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم در اردیبهشت 96، محافظهکاران تصمیم گرفتهاند راه را بر آیتالله مصباح ببندند و دیگر نه او و نه جریان منتسب به او را وارد بازی وحدت نکنند. امروز اصولگرایان حتی سنتیترین آنها به دلیل نزدیکی به پایداریهای متهم به تندروی میشوند. اصولگرایان میخواهند با دور شدن از مصباح، لکه تندروی را از لباس خود پاک کنند.
تشکیل جلسات وحدت میان آیات موحدیکرمانی و یزدی بهعنوان روسای جامعه روحانیت و جامعه مدرسین بدون آیتالله مصباح حکایت از این معنا دارد.
ظهور گفتمان اعتدال در کشور بعد از خرداد 92 و استقبال مردم و عقلای جامعه از آن باعث شده است محافظهکاران هم به این نتیجه برسند که بهجای دراز کردن دست خود به سمت جریان تندرو به سوی "اعتدال" گام بردارند.
آنگونه که از شواهد پیداست با تصمیم اصلاحطلبان برای حمایت از روحانی و استراتژی اصولگرایان برای دوری از جریان تندرو، مصباح یزدی و پایداریها تنهاترین روزهای خود را سپهر سیاست ایران تجربه میکنند.