از زمان ورود این هیات به تهران مواضع متعددی در خصوص اصل مذاکره با طالبان در کشور مطرح شده است. شماری از این مواضع هرگونه تعامل و ارتباطی با طالبان را نفی و آن را مشابه تعامل با داعش در نظر می گیرند و شماری دیگر از اساس منکر برخی اقدامات طالبان در گذشته از جمله ماجرای دیپلماتهای ایرانی در سال ۱۳۷۷ شده اند.
برخی معتقدند سفر هیات طالبان به تهران به دلیل تغییر دولت در آمریکا و روی کار آمدن جو بایدن است. ترامپ در دوره ریاست جمهوری خود توافقی با طالبان در دوحه قطر امضا کرد که بر اساس آن آمریکا متعهد شده نیروهایش را تا ماه مه ۲۰۲۱ از افغانستان خارج کند و طالبان قول داده اجازه عملیات از خاک افغانستان را به گروه های افراطگرا ندهد.
با این حال دولت بایدن اعلام کرده که باید این توافق را بررسی کند. آنچه طالبان در ارتباط با آمریکا در سال های اخیر می خواست، خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بوده. حالا ممکن است بایدن این توافق را کنار بگذارد. همین موضوع به نظر برخی ناظران باعث نزدیک شدن طالبان به ایران شده.
سخنگوی وزارت خارجه البته این موضوع را رد کرده و در پاسخ به این سوال که آیا سفر اخیر هیأت طالبان به ایران ربطی به تغییر دولت آمریکا و نوع نگرش این کشور به موضوع طالبان و افغانستان دارد، گفته است: موضع ایران در ارتباط با موضوع افغانستان متکی بر آنچه که در واشنگتن رخ می دهد چه آن زمانی که دولت ترامپ سراسیمه در حال برخی از اقدامات بود و چه اکنون، نیست. ما همواره تأکید کردهایم که برگزاری گفتوگوهای بین الافغانی تنها راه تحقق صلح پایدار در افغانستان است که البته در این راستا باید دستاوردها و مجاهدات مردم افغانستان در این سال ها نیز حفظ شود.
به گفته خطیب زاده، آمریکا چارهای ندارد به جز اینکه به سال ها دخالت و تجاوز خود در امور منطقه از جمله افغانستان پایان دهد و با خروج مسئولانه و متعهدانه خود مقداری از آلام و دردهای مردم منطقه از جمله افغانستان را کاهش دهد.
مسئولان کشور چند باری از همکاری همه گروه های افغان برای تشکیل دولت مورد قبول همه افعان ها حمایت کرده اند. در این بین، به نظر می رسد طالبان به عنوان یکی از نیروهای موجود در افغانستان که از قضا بدنه سیاسی قابل توجهی هم دارد، نیز در این موضع ایران در نظر گرفته شده اند.
روز دوازدهم بهمن وزیر خارجه ظریف در دیدار با هیات طالبان تقریبا به همین موضوع اشاره کرد. در روز مذکور هیئت طالبان به ریاست ملا برادر آخوند در تهران با ظریف دیدار و گفتگو کرد.
ظریف در این دیدار ضمن ابراز خشنودی از ایده تشکیل حکومتی همه شمول با حضور همه اقوام و گروهای سیاسی در افغانستان اظهار داشت: تصمیمات سیاسی نمی تواند در خلا اتفاق بیافتد و تشکیل حکومت همه شمول باید در یک فرایند مشارکتی و با در نظر داشتن ساختارها و نهادها و قوانین بنیادی مانند قانون اساسی شکل گیرد.
اعلام آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای تسهیل گفتگو بین طالبان و دولت و دیگر گروههای افعانستانی بخش دیگری از صحبتهای ظریف با طالبان بود.
روز هشتم بهمن ماه علی شمخانی دبیرشورایعالی امنیت ملی پس از دیدار با هیات طالبان در توییتر نوشت: در ملاقات امروز با هیئت سیاسی طالبان، رهبران این گروه را در مبارزه با آمریکا مصمم دیدم. سی که سیزده سال در گوانتانامو زیر شکنجههای آنان بوده، مبارزه با آمریکا در منطقه را کنار نگذاشته است.
اظهارات مقامات ایرانی درحالیکه حاوی پیام تهدید آمیز به واشنگتن است، اما همزمان می تواند این سیگنال را به امریکا دهد که در صورت بازگشت این کشور به برجام، امکان همکاری بین تهران-واشنگتن در برخی کشورها مثل افغانستان وجود دارد.
در این میان سخنان برخی چهره های غیرمرتبط با سیاست خارجی از جمله احمد نادری عضو کمیسیون اجتماعی مجلس باعث تبلیغات علیه ایران شد. نادری، نماینده اصولگرای مجلس در مصاحبه ای عنوان کرده بود که ما و طالبان دشمن مشترک داریم. او گفته: «در شرایط فعلی، رابطه ما با طالبان بر اصل «دشمن دشمن من، دوست من است» قرار دارد. ما و طالبان دشمن مشترکی داریم و آن ایالات متحده است.» او همچنان گفته بود که طالبان ارتباطی با عربستان ندارد.
ماجرای شهادت دیپلماتهای ایرانی در افغانستان در دهه ۷٠ نیز موضوعی است که در ارتباط با طالبان جنجال ساز شده است. این حادثه در مزار شریف روز ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ به دنبال اشغال شهر از سوی نیروهای طالبان رخ داد. در ابتدا مرگ هشت دیپلمات گزارش شد. مدتی بعد مرگ دو دیپلمات و یک روزنامهنگار دیگر نیز تأیید شد. ایران گروه طالبان را مسئول کشتار دیپلماتها اعلام کرد، ولی طالبان در آن زمان مدعی شد که این کشتار توسط «نیروهای خودسر» انجام شده است.
حالا منتقدان بویژه برخی اصلاح طلبان می گویند نباید در ارتباط با طالبان این موضوع را فراموش کرد. برخی دیگر حتی معتقدند ارتباط با طالبان به دلیل این جنایت به کلی باید منتفی شود.
اما از این ها گذشته، برخی اصولگرایان هستند که به کلی طالبان را مسئول آن جنایت نمی دانند و این گروه را تبرئه کرده اند. احمد نادری یکی از آنهاست که گفته شهادت دیپلماتهای ایرانی به احتمال زیاد کار طالبان نبوده است.
عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه جوان، در این باره نوشته است: «باور نگارنده این است که طالبان افغانستان در شهادت دیپلماتهای ایران نقش نداشتند و جمهوری اسلامی نیز به این باور رسید که ترور آن عزیزان با هماهنگی سیستم اطلاعاتی یک کشور ثالث صورت گرفتهبود.»
اما سخنگوی وزارت خارجه موضع دیگری اتخاذ کرده و گفته است: درباره ماهیت و فعالیتهای این گروه صحبتهایی است و ما شهدای خود در مزار شریف را فراموش نکردیم و این سفر هم در راستای گفتوگوهای جاری بین دولت افغانستان و این گروه صورت گرفت.
آنچه درمورد مذاکره با طالبان قابل تامل است، حمایت اصولگرایان از این موضوع است. اصولگرایان چنانکه گفته شد تا جایی پیش رفته اند که حتی طالبان را مسئول شهادت دیپلمات های کشورمان نمی دانند.
به جز این موضوع، نادری، نماینده اصولگرا، صراحتا طالبان را «یکی از جنبش های اصیل منطقه» خوانده و گنجی، مدیر مسئول روزنامه جوان آنها را متعهد به حرمت خون شیعیان دانسته است. این نوع حمایت ها احتمالا یک معنای واضح دارد و آن اینکه نظر نظام به صورت یکپارچه، مذاکره و تعامل است.
طبعا نمی توان بدون هیچگونه مستندی، طالبان را از جنایاتی که علیه دیپلمات های کشورمان مرتکب شدند تبرئه کرد. این گروه پیشینه مشخصی هم دارد و نمی توان به خاطر شرایط کنونی، آن را نادیده گرفت و به کل تاریخ را تغییر داده و سابقه این گروه را دگرگون نمایاند. تلاش ناشیانه برخی اصولگرایان در دفاع از طالبان، باعث حساسیت بیشتر و واکنش منفی افکار عمومی شد، اتفاقی که در سایر حوزه ها پس از ورود گروه های سیاسی شاهد آن بوده ایم.
اما در این میان، نباید این موضوع را فراموش کرد که طالبان یک واقعیت در افغانستان است که بخش بزرگی از آن سرزمین را در اختیار خود گرفته و نمی توان آنها را نادیده گرفت. سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت هم ازقضا بر همین موضوع انگشت گذاشته و گفته است که «طالبان بخشی از واقعیت افغانستان است و دفتر سیاسی طالبان در دوحه و پاکستان و برخی جاهای دیگر به صورت رسمی فعالیت دارد. در مذاکرات مستقیم با حاکمیت و دولت مستقر افغانستان هستند.»
طالبان به هر دلیلی نقشی تعیین کننده در افغانستان دارد و باتوجه به اینکه امنیت افغانستان تاثیر بسزایی بر ایران دارد، مذاکره با این گروه (که البته با هماهنگی دولت مرکزی افغانستان صورت پذیرفته) را نمی توان اقدامی غیراصولی تلقی کرد، بلکه برعکس اقدامی در راستای منافع ملی ایران است، چه اینکه جدا از برخی منافع مهم در آن، ممکن است بتواند از بروز تهدیداتی در آینده نیز جلوگیری کند. همانطور که بارها گفته شده، در روابط بین الملل، آنچه اولی است، منافع است، نه دوستی و دشمنی.
بیشتر بخوانید: تروریستها علیه زنان/ نگاهی بر مناسبات طالبان با زنان در افغانستان
مذاکره با طالبان نمونه ای از عملگرایی در روابط خارجی ایران است و باید از آن استقبال کرد، امری که باید در حوزه های دیگر مثل رابطه با امریکا و غرب نیز پیگیری شود. در چندین دهه اخیر، روابط خارجی دستمایه بازی های جناحی در ایران شده، به طوری که برخی اصلاح طلبان بدون هیچگونه استدلال منطقی، خواستار عدم تقویت روابط با قدرت هایی مانند روسیه و چین است. از سوی دیگر، عمده ی اصولگرایان نیز در رفتاری مشابه اصلاح طلبان، خواستار هیچگونه ارتباطی با آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی نیستند و تا جایی پیش می روند که برجام را هم به همین دلیل، برای کشور مضر می دانند. این درحالیست که در اوج جنگ سرد و دشمنی شوروی و آمریکا، دو کشور و سران آن ها بارها در جهت تامین منافع خود و حداقل کاهش تنش ها، پشت یک میز نشستند.
امید می رود که عملگرایی در سیاست خارجی ایران تنها محدود به طالبان نماند و تابوهای بی مورد در روابط خارجی به منظور تامین منافع کشور شکسته شود.