رویداد۲۴ شادی مکی: مرکز آمار ایران گزارشی با عنوان وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران مربوط به تابستان ۹۹ منتشر کرده است. این گزارش آمار نگرانکنندهای از ازدواج، بارداری و طلاق کودکان ارائه داده است. بر اساس این آمار ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله که در سه ماهه اول سال جاری، ۷۳۲۳ مورد بود؛ با رشد ۲۳ درصدی به ۹۰۵۸ مورد در تابستان ۹۹ رسیده است.
البته اینها تنها عدد و رقم است و کسی تا پیگیر نباشد متوجه نمیشود که این دختران چه شرایط سختی را در ازدواجهای زودهنگام معمولا اجباری یا بر اساس رسوم تحمل میکنند. سهیلا یکی از همین دختران است که با یک ازدواج زودرس و اشتباه تا ته خط آسیبدیدگی پیش رفت.
سهیلای ۱۱ ساله توسط شوهرش معتاد شد
سهیلا ۱۱ ساله بود که پذیرفت عروس مردی ۳۵ ساله شود. خانواده میگفتند نظامی و پولدار است و آیندهات تضمین میشود. در خرمآباد ازدواج دختران در سنین کم رایج بود و موضوعی طبیعی.
سهیلا برای رویداد۲۴ تعریف میکند: وقتی محمد به خواستگاریام آمد او را پذیرفتم نه اینکه دوستش داشته باشم یا اصلا بدانم احساس به جنس مخالف یعنی چه، اما از محیط خانواده پرجمعیتم خسته شده بودم. در دل خانواده برای من اتفاقاتی افتاده بود که دلم میخواست هر طور شده از خانه فرار کنم. ما ۸ فرزند بودیم و من دختربزرگ، هر وقت مادر و پدرم برای کشاورزی از خانه میرفتند، برادر بزرگم به من تعرض میکرد، من هم نمیتوانستم موضوع را برای کسی تعریف کنم، تحمل ادامه این وضعیت را هم نداشتم.
وی ادامه میدهد: محمد دوست همان برادری بود که به من تعرض میکرد، چند سالی بود که او را میشناختیم. رفت و آمد خانوادگی داشتیم، آنقدر با خانواده ما راحت بود که به همراه برادرم در خانه ما تریاک میکشیدند. وقتی هم از من خواستگاری با اینکه والدینم میدانستند او معتاد است، اما گفتند ایرادی ندارد، تریاک که چیزی نیست. آنها معتقد بودند نباید برای این مسائل نگران باشم و هیچ مشکلی پیش نمیآید.
سهیلا و محمد نامزد میشوند، دختر آنقدر کوچک است که از معنای ازدواج درک درستی ندارد از نظر او ازدواج یعنی از خانه خودت به خانه فردی دیگر بروی. اما خیلی زود فهمید که ازدواج معانی دیگری نیز دارد.
بچه بودم که به من تجاوز شد
مدتی کوتاهی بعد ازنامزدی، محمد برای دیدن سهیلا به خانه آنها میآید کسی در خانه نیست. مرد لباسهای دختر را از تنش خارج میکند و دختربچه هم نمیداند که دقیقا قرار است چه اتفاقی بیفتد شاید چیزی مانند تعرضهای برادر. اما وقتی به خود میآید که اتفاق دردناکتری برایش رخ داده است. نامزدش به او تجاوز میکند.
سهیلا هنوز هم از به خاطر آوردن آن لحظه و دردی که تحمل کرده است، زجر میکشد، او میگوید: نمیدانستم چه اتفاقی افتاده خونریزی داشتم، درد میکشیدم و گریه میکردم، محمد اول چند تا سیلی محکم به صورتم زد و وادارم کرد گریه نکنم. از ترس رفتن آبرو به کسی چیزی نگفتم تا یک هفته از شدت درد مسکن میخوردم. من کوچک بودم، حتی عادت ماهانه هم نشده بودم و این موضوع دو سال بعد از ازدواجم اتفاق افتاد. بدنم آن زمان آمادگی رابطه جنسی را نداشت به همین دلیل هم دچار پارگی در ناحیه تناسلی و آسیب شدید جسمی و روحی شدم. بعد از اینکه حالم بهتر شد محمد به دیدنم آمد و گفت «نگران نباش میگیریمت.»
شوهرم مرا معتاد کرد
اما درد سهیلا ادامه دارد. یکسال بعد ازدواج میکنند، با مردی که ۲۴ سال از او بزرگتر است و درکی از شرایط سهیلا ندارد. محمد همچنان تریاک میکشد و به تدریج از دختر هم میخواهد که در بزمهای خماریش شرکت کند. تریاک به او میدهد چند باری سهیلا قبول نمیکند، اما بالاخره وقتی شوهرش او را کتک میزند یاد میگیرد باید حرفشنوی داشته باشد، همپای همسرش میشود. اعتیاد او از ۱۱ سالگی تا ۳۷ سالگی ادامه مییابد.
وی میگوید: بعد از مدتی دیگر تریاک هم برایم کافی نبود، سراغ کراک، گل، شیشه و متادون و ... رفتم. در این مدت چند بار حامله شدم، اما بدنم کوچک بود و توان نگهداری از جنین را نداشت و هر بار سقط کردم، هر سقط که در دوران کودکیام رخ داد به علاوه موادی که مصرف میکردم بدنم را ضعیف و ضعیفتر میکرد تا اینکه اولین فرزندم را در ۱۶ سالگی با سختی زیاد به دنیا آوردم. اما نتوانستم ترک کنم در واقع همسرم نمیگذاشت و من هم اصراری نداشتم. در این مدت ۲ فرزند دیگر هم به دنیا آوردم تا اینکه بالاخره در سن ۲۷ سالگی از همسرم جدا شدم و خانه را ترک کردم.
او اضافه میکند: لحظهای که از همسرم بریدم و بیپناه و معتاد به خانه پدریام بازگشتم شکنجههایی زیادی را از سمت خانوادهام تحمل کردم، شکنجههایی در حد مرگ. آنها من را به این دلیل که اولا طلاق گرفته بودم و دوم اینکه معتاد شده بودم سرزنش میکردند و میگفتند تو لیاقت فرصت و زندگی دوباره را نداری. در حالیکه آنها با وجود اطلاع از اعتیاد محمد من را به ازدواج با او تشویق میکردند به علاوه آنکه اعتیاد در خانواده خودم هم وجود داشت به صورتی که در این مدت ۴ برادر و یک خواهرم به دلیل اعتیاد و شرایط آن خود را حلقآویز کرده و از بین برده بودند.
آنقدر خانواده بر سهیلا سخت میگیرند که او هم فراری از خانه به تهران سفر میکند. در آنجا با مردی آشنا میشود که ۴ سالی از ترک اعتیادش میگذرد. با او ازدواج کرده و صاحب یک فرزند میشود، اما نمیتواند اعتیادش را کنار بگذارد تا اینکه مرد هم به هوای او باردیگر دچار لغزش شده و به دامان اعتیاد میافتد. درنهایت بعد از چند سال، زندگیاش با همسر دوم هم با سد مشکلات برخورد کرده و در سن ۳۷ سالگی بار دیگر مهر طلاق بر شناسنامهاش مینشیند. این بار در شهری غریب بدون خانواده و با اعتیاد شدید راهی گرمخانه میشود تا اینکه با یکی از مراکز کاهش آسیب اعتیاد زنان آشنا میشود.
بیشتر بخوانید: کودکهمسری، تباهی در سایه سنتها/ چند روایت از ازدواج زودهنگام دختران و پسران در کشور
سهیلا اراده میکند و بهبود مییابد، ۲ سال است که پاک شده و زندگی طبیعی دارد. حالا آخرین فرزندش را به خانه آورده و در همان مرکز ترک اعتیاد به عنوان مددیار مشغول به کار است و زندگی مستقلی دارد. اما میداند که اولین فرزندش که حاصل زندگی او و محمد بود معتاد به گل شده و در حال ترک اعتیاد است.
وی میگوید: متاسفانه در شهر ما کودکهمسری رواج دارد و من هم در آن زمان فکر میکردم که این اتفاق عادی است. اگر سنم بیشتر بود هرگز با محمد ازدواج نمیکردم عقلم را به کار میانداختم، اما آن زمان فکر میکردم خب همه همسن و سالهای من ازدواج کردهاند و من هم مثل بقیه، شاید اگر سنم بیشتر بود محمد نمیتوانست من را وادار به استفاده از تریاک کند. اگر سنم بیشتر بود بدنم به دلیل رابطه جنسی زودرس، سقطهای مکررو زایمان زود هنگام دچار آسیب نمیشد و از نظر روحی و روانی آنقدر زجر نمیکشیدم. حیف که کسی نمیفهمید جای بچه ۱۱ ساله خانه شوهر نیست.
به گزارش رویداد۲۴ سهیلا یکی از هزاران هزار قربانی ازدواجهای کودکانه در کشور است که سعی کرده خود را از زندگی نامطلوبش برهاند. اگرچه بسیاری از قربانیان این ازدواجها در سکوت و تلخ زندگی میکنند، اما نه توان رهایی دارند و نه شهامت آن را چرا که به خوبی میدانند هیچ قانونی و نهادی نیست که از آنها در برابر تفکرات متعصبانه حمایت کند. بسیاری از آنان لبخند میزنند و به ظاهر زندگی خوبی را تجربه میکنند، اما در واقع و در بطن خود زجر میکشند. چرا که ازدواج نیاز به بلوغ جسمی، ذهنی، روانی، فکری و اجتماعی دارد. شرایطی که حتی بسیاری از بزرگسالان نیز کمی با تاخیر به همه ابعاد آن دست پیدا میکنند کودکان که جای خود دارند.
به علاوه آنکه عنصر رضایت در ازدواج برای کودکان وجود ندارد، چرا که اصولا رضایت کودک امری مخدوش است. کودکی که حتی نمیتواند برای خودش حساب باز کند یا از حساب پسانداز خود برداشت کند چگونه ممکن است آمادگی و شرایط لازم برای ورود به زندگی مشترک و مادر یا پدر شدن را داشته باشد.
متاسفانه لایحه کودک همسری که در مجلس دهم مطرح بود با مخالفتها و کارشکنیهای از سوی طرفداران قدرتمند ازدواج کودکان مواجه شد. افرادی که ادامه تفکر آنها در مجلس یازدهم قدرت گرفته است، آنچنانکه زهره سادات لاجوردی، نماینده تهران در این مجلس گفته بود: «ازدواج کودکان به هیچ عنوان مساله اساسی و مهم در کشور ما نبود. آن چیزی که اسلام با آن مخالف است، ازدواج اجباری است که ما با آن در هر سن و سالی مخالف هستیم. وی افزود اگر یک دختری به بلوغ فکری و جسمی رسیده باشد، از نظر ما مشکلی ندارد، بنابراین ما نمیتوانیم برای ازدواج سن تعریف کنیم.»
بیشتر بخوانید: معامله کودکان برای ۱۵ میلیون تومان/ وام ازدواج؛ فرصتی که در ایران به تهدید تبدیل شد
از رهگذر چنین تفکری است که در گزارش مرکز آمار ایران این خبر هولناک منتشر میشود یعنی آمار ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله در شش ماهه اول سال ۹۹ نسبت به سال گذشته ۲ درصد رشد داشته است. بر اساس همین گزارش آمار ازدواج دختران ۱۵ تا ۱۹ ساله نیز از حدود ۳۶ هزار در سه ماهه اول سال جاری به حدود ۴۴ هزار ازدواج در تابستان ۹۹ رسیده و رشد داشته است. اما برای پسران موضوع بهگونهای دیگر است یعنی تنها ۳ ازدواج برای پسران کمتر از ۱۵ سال در تابستان گذشته به ثبت رسیده که در مقایسه با بهار ۹۹ با ۵ مورد ازدواج ثبت شده، کاهش داشته است. همچنین آمار ازدواج ثبت شده برای پسران ۱۵ تا ۱۹ ساله نیز از حدود ۴۸۰۰ نفر در بهار ۹۹ به حدود ۵۹۰۰ نفر در تابستان ۹۹ افزایش داشته است.
آمار ولادتهای ثبت شده برای مادران کمتر از ۱۵ سال نیز نسبت به سه ماهه اول سال جاری افزایش یافته و در تابستان ۹۹ به ۳۶۴ مورد رسیده است. همچنین ۱۷۸۲۳ ولادت برای مادران ۱۵ تا ۱۹ ساله در تابستان ۹۹ به ثبت رسیده است در حالی که همین آمار برای پدران کمتر از ۱۵ سال تنها یک مورد و برای پدران ۱۵ تا ۱۹ سال، ۷۵۹ مورد در تابستان ۹۹ بوده است.
میزان طلاق کودکان یا همان کودکبیوگی نیز در این گزارش قابلتامل است، چرا که تعداد طلاق ثبت شده برای دختران ۱۰ تا ۱۴ از ۱۳۱ مورد در بهار ۹۹ به ۱۸۸ مورد در تابستان ۹۹ رسیده است. این آمار برای دختران ۱۵ تا ۱۹ ساله با بیش از ۴۰ درصد رشد نسبت به بهار ۹۹ به ۳۷۶۰ مورد در تابستان ۹۹ رسیده است. همین آمار برای پسران در بازه سنی ۱۵ تا ۱۹ ساله از ۱۴۰ مورد طلاق در بهار سال جاری به ۱۶۵ طلاق در تابستان ۹۹ رسیده است.
نگاهی به این آمار و تمایز میان تعداد بالای ازدواج دختربچهها و تعداد اندک ازدواج پسربچهها نشان از آن دارد، دخترانی که در این تاریخ ازدواج کردهاند به احتمال قوی با افرادی مسنتر از خودشان پیمان زناشویی بستهاند مردانی که ممکن است برخی از آنان بیماران مبتلا به پدوفیلیا (بچهباز) باشند.
همچنین این آمارها نشان میدهد که خانوادهها تا حدود زیادی دریافتهاند که پسرانشان باید آمادگی جسمی و روحی لازم را برای ازدواج داشته باشند درکی که درباره ازدواج دختران هنوز با، اما و اگرهایی همراه است.
البته وضعیت اقتصادی را نیز به عنوان یکی از مولفههای ازدواج نباید از نظر دور داشت به این معنی که نانآوری در فرهنگ عامه و البته در قوانین از وظایف مرد است و قاعدتا در کشوری که بزرگسالان از نبود شغل و درآمد در رنج هستند درآمدزایی کودکان قطعا محلی از اعراب ندارد موضوعی که میتواند یکی از دلایل ازدواج اندک پسربچههاست.
بیشتر بخوانید: جدال قانون و سنت/ روایت «مرضیه» از کودکیای که تباه شد
به گزارش رویداد۲۴ بالارفتن مبلغ وام ازدواج بهویژه برای افراد زیر ۲۳ سال نیز از مواردی است که نگرانیها را در حوزه ازدواج کودکان و بهویژه ازدواج دختربچهها با مردان بزرگسال افزایش داده است. نگرانیهایی که به احتمال قوی در روزها و ماههای آینده رنگ حقیقت به خود میگیرند. زیرا در قوانین ما از یک سو ازدواج کودکان تجویز شده و از سوی دیگر افزایش وام ازدواج میتواند بزرگسالان را به طمع استفاده از این فرصت به بهای از دست رفتن کودکی و سلامت روحی و جسمی کودکان اندازد.
از طرف دیگر رشد چشمگیر آمار طلاق کودکان و نوجوانان نیز نشان از عدم موفقیت این نوع ازدواجها در دوران حاضر دارد. اعداد مرتبط با طلاق کودکان و نوجوانان حاصل بیتوجهی نسبت به هشدارهای مداوم متخصصین درخصوص عدم ازدواج در کودکی و مانعتراشی در برابر لایحههای کارآمدی مانند لایحه کودک همسری است.
کودکبیوه و کودک همسر هر دو عبارتهای غریب و ناهمگونی هستند که از نظر زنان مجلس یازدهم در جرگه مسائل بیاهمیت کشور قرار دارند، پدیدهای که قطعا تبعات آن پررنگ و در بسیاری از موارد در گرمخانهها و مراکز کاهش آسیب مشاهده میشود. شاید وقت آن رسیده باشد که افراد بیتخصصی که تریبونی برای اصرار بر تفکرات شخصی و اشتباه خود دارند از متخصصین امر بهره بگیرند و با ذهنی باز و به دور از تعصب به سخنان این افراد گوش کنند.