صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

يکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ - 2024 June 02
کد خبر: ۲۵۰۷۷۷
تاریخ انتشار: ۱۷:۲۶ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۹
تعداد نظرات: ۳ نظر

حمله چریک‌های فدایی خلق به پاسگاه سیاهکل

چریک‌های فدایی خلق در ۱۹ بهمن سال ۱۳۴۹ به پاسگاه سیاهکل حمله کردند. این نخستین مبارزه مسلحانه گروهی علیه حکومت محمدرضا شاه پهلوی بود.

رویداد۲۴ امیر بیابانگرد: ۱۹ بهمن‌ماه امسال، پنجاه سالگی واقعه‌ سیاهکل است. پیش از تشکیل سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران، در فروردین‌ماه ۱۳۵۰ بخشی از چریک‌های فدایی خلق که گروه جنگل نام گرفتند، به پاسگاه سیاهکل حمله کردند.

اگرچه این رویداد با تعداد کمی از افراد حاصل شد، اما تاثیرات زیادی بر جامعه گذاشت. از یک سو به واکنش حاکمیت انجامید و از سوی دیگر آثار فراوان فرهنگی و هنری در میان روشنفکران به بار آورد. این حادثه آغازگر مبارزه مسلحانه با رژیم پادشاهی بود.

هسته اصلی چریک‌های فدایی خلق از جوانان حزب توده بودند که اعتقاد داشتند این حزب راه محافظه‌کاری در مواجهه با استبداد را در پیش گرفته بنابراین خط مشی جدا از حزب توده اتخاذ کردند و به سمت مبارزه مسلحانه حرکت کردند.

اعضای چریک‌های فدایی خلق عمدتا از طبقه متوسط یا کارگری بودند و سابقه مبارزاتی در حزب توده و جبهه ملی داشتند. فداییان به آن علت که پلیس به همه بخش‌های جامعه رخنه کرده بود تصمیم به ایجاد کانون‌های کوچک و تهاجم به دشمن به منظور شکستن جو سرکوب و اثبات رهایی‌بخشی مبارزه مسلحانه گرفتند.

یرواند آبراهمیان در کتاب ایران بین دو انقلاب می‌نویسد: «از زمان حمله به پاسگاه سیاهکل تا مهرماه ۱۳۵۶ که راهپیمایی خیابانی در تهران آغاز شد، ۳۴۱ چریک و اعضای مسلح گروه‌های سیاسی جان خود را از دست دادند که ۱۷۷ نفر در درگیری‌ها کشته شدند، ۹۸ نفر بدون محاکمه یا پس از محاکمه پنهانی در دادگاه‌های نظامی اعدام شدند، ۴۲ نفر زیر شکنجه جان باختند، ۱۵ نفر دستگیر شدند، ولی هرگز دیده نشدند، هفت نفر خودکشی کردند تا به چنگ ماموران امنیتی نیافتند و ۹ نفر هم هنگام فرار از پای درآمدند.»

بیشتر بخوانید: بازجویی‌های بیژن جزنی/ آنچه در جلسات چریک‌های فدایی خلق می‌گذشت


به گزارش رویداد۲۴ از نظر چریک‌ها، گیلان به دلیل وجود کوهستان‌های صخره‌ای و سابقه‌ی اهالی‌اش در دوران میرزا کوچک خان جنگلی محل مناسبی بود. در اواسط بهمن‌ماه ۱۳۴۹ پیش از آغاز عملیات، ژاندارم‌های سیاهکل، هادی بنده خدا لنگرودی یکی از اعضای فداییان را دستگیر کردند بنابراین عملیات جلو افتاد و در شامگاه سرد زمستانی ۱۹ بهمن‌ماه ۱۳۴۹ سیزده چریک به پاسگاه هجوم آوردند و آنجا تصرف کردند.

اعضای تیم چریکی حمله به سیاهکل

اعضای تیم حمله به سیاهکل، هادی بنده خدا لنگرودی ، علی اکبر صفایی فراهانی ، محمد علی محدث قندچی ، محمدهادی فاضلی ، هوشنگ نیری ، اسماعیل معینی عراقی ، محمد مهدی اسحاقی ، احمد فرهودی ، جلیل انفرادی ، عباس دانش بهزادی ، غفور حسن پور اصل ، اسکندر رحیمی ، ناصر سیف دلیل فراهانی ، محمد رحیم سماعی و شعاع الدین مشیّدی بودند. رهبری گروه نیز بر عهده علی اکبر صفایی فراهانی و حمید اشرف بود که البته اشرف تیم پشتیبانی بود و به کوه نرفت. به این ترتیب تنها پنج نفر از تیم پشتیبان باقی مانده بودند: «حمید اشرف، اسکندر صادقی نژاد، محمد صفاری آشتیانی، رحمت پیرو نذیری و منوچهر بهایی»

در پی این حمله، یک گروه ضربت کماندو، هلی‌کوپتر و افراد شهربانی به سیاهکل اعزام شد. غلامرضا پهلوی برادر شاه، هدایت این گروه را عهده‌دار بود. در جریان این اقدام، هر سیزده چریک کشته شدند. اگرچه این اتفاق برای چریک‌ها یک شکست فاحش نظامی تلقی می‌شد، اما فداییان از آن به عنوان یک پیروزی تبلیغاتی بهره‌برداری کردند؛ آنها نشان دادند که گروه کمی از افراد می‌توانند کل سیستم را به ترس وادارند.

سازمان مجاهدین خلق ایران که در آن زمان گروه چریکی اسلام‌گرا بود، تاثیر این قیام را چنین توصیف می‌کند: «تا این که در سال ۱۳۴۹ چریک‌های سیاهکل وارد عمل شدند و این کار، سازمان مجاهدین را بر خلاف میل و آمادگیشان در اوایل ۵۰ وادار کرد که ایشان نیز وارد عمل شوند و موجودیت خود را به جامعه‌مان معرفی نمایند، چون اگر این را انجام نمی‌دادند چریک‌های فدایی میدان عمل را از ایشان گرفته به عنوان پیشگام نیرو‌های مبارز در اذهان نقش می‌بست.»

دو گروه بیژن جزنی و حسن ضیاء ظریفی (شاخه تهران) و گروه مسعود احمدزاده و امیر پرویز پویان (شاخه مشهد) با ادغام در یکدیگر سازمان چریک‌های فدایی خلق را تشکیل دادند. گروه اول در سال ۱۳۴۲ توسط افرادی چون بیژن جزنی، حسن حسن ضیاء ظریفی، عباس سورکی، علی‌اکبر صفایی‌فراهانی و حمید اشرف به وجود آمده بود.

تز حمله به سیاهکل به آرای گروه دوم [احمدزاده - پویان] نزدیک بود، زیرا جزنی اعتقاد بر تشکیل سازمانی ماندگار داشت. چنین مبارزه‌ای نیاز به خروج از شهر‌ها و پرداختن به نبرد چریکی در خارج از شهر داشت. چیزی که متاثر از تجربه‌های کوبا و الجزایر بود.

بیژن جزنی شخصیت محوری گروه اول بود. او دانش‌آموخته ممتاز رشته‌ی فلسفه بود و به عنوان تئوریسین چپ‌گرای ایرانی شناخته می‌شود. حمید اشرف از دیگر اعضای گروه بود که بعدها رهبری سازمان را بر عهده گرفت. چریک‌ها به او رفیق کبیر می‌گفتند. پرویز ثابتی رئیس ساواک تهران در کتاب خاطراتش با عنوان در دامگه حادثه می‌نویسد: «هر وقت عواملی از این سازمان (چریک‌های فدایی خلق ایران) دستگیر یا در درگیری کشته می‌شدند، شاه می‌پرسید با حمید اشرف چه کرده‌اید؟» به زعم ثابتی حمید اشرف با دستگاه امنیتی ایران جنگ روانی به راه انداخته بود و کشته شدنش برای شاه بسیار اهمیت داشت.

گروه دوم که بعداً تیم شهری سازمان را تشکیل دادند را احمدزاده و پویان رهبری می‌کردند. احمدزاده نویسنده‌ یکی از آثار اصلی فداییان خلق با نام «مبارزه‌ی مسلحانه؛ هم استراتژی هم تاکتیک» است که در حقیقت ایده اصلی مبارزه مسلحانه برگرفته از آثار اوست. ایده او برگرفته از تز رژی دبره با عنوان «موتور کوچک، موتور بزرگ» مطرح بود و اعتقاد داشت آنها موتورهای کوچک هستند که حرکتشان، موتور بزرگ (مردم) را به حرکت وامی‌دارد. به این ترتیب برای نخستین بار مبارزه مسلحانه هم استراتژی (هدف) و هم تاکتیک (روش رسیدن به هدف) بود.

امیر پرویز پویان نیز کتابی با عنوان «ضرورت مبارزه‌ی مسلحانه و رد تئوری بقا» دارد که مراد از تئوری بقا آن نوع مبارزه سیاسی و فرهنگی صِرف است که چپ سنتی ایرانی به آن می‌پرداخت. اصلان اصلانیان شاعر چپ‌گرا، شعر شب‌نورد را به یاد دوستش امیرپرویز پویان سروده است که محمدرضا لطفی روی آن آهنگسازی کرده و محمدرضا شجریان آن را خوانده است. در بیتی از این شعر آمده: «شب و دریای خوف‌انگیز و طوفان / من و اندیشه‌های پاک پویان»

روزنامه کیهان پس از ۲۶ اسفندماه سال ۱۳۴۹ اینگونه نوشت: «سحرگاه امروز به جرم قتل، حمل اسلحه‌ی غیرمجاز، سرقت از بانک‌ها و جعل اسناد دولتی ۱۳ نفر مهاجم پاسگاه سیاهکل تیرباران شدند.»

واقعه سیاهکل تأثیرات زیاد بر شعر و ادبیات و حتی سینمای ایران گذاشت. محمدرضا شفیعی کدکنی از آن با نام دورهٔ سیاهکل یاد می‌کند. شاعرانی همچون احمد شاملو و اسماعیل خویی آغازگر ادبی استعاره‌های سیاهکل در شعر بودند و مشخصا دو مجموعه ابراهیم در آتش و دشنه در دیس را برای ستایش چریک‌ها سرود. شهیار قنبری ترانه جمعه را به خاطر واقعه سیاهکل سرود.

شاملو شعر معروف «شبانه» را نیز پس از اعدام چریک‌ها سرود: «و سوگوارانِ درازگیسو / بر دو جانبِ رود / یادآوردِ کدام خاطره را / با قصیده‌ نفس‌گیرِ غوکان تعزیتی می‌کنند / به هنگامی که هر سپیده / به صدای هم‌آوازِ دوازده گلوله/ سوراخ‌ می‌شود.»

منتقدان واقعه سیاهکل معتقدند چریک‌ها درک درستی از ذهنیت‌های مردم و باورهای دینی آنها نداشتند به همین دلیل این تصور را نداشتند که حمله به سیاهکل ابتدا با مقاومت مردم محلی روبرو شود. جواد کریمی فعال سیاسی در منطقه گیلان گفته «باقیمانده‌های واقعه سیاهکل می‌خواستند بر موج تظاهرات مردم مسلمان سوار شوند، ولی به عنوان یک اقلیت کوچک در شهر‌های سیاهکل و لاهیجان باقی ماندند، زیرا رهبری انقلاب در دست رهبری مذهبی بود و جایی برای گروه‌های غیر مذهبی باقی نمی‌ماند.»

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
محسن
۱۴:۴۷ - ۱۴۰۲/۰۳/۰۲
انگار اینجا کسی به غیر از من به تاریخ علاقه ندارد گفتگو با گروهبان آقا کوچکی با سایت تاریخ ایرانی را که معاون پاسگاه سیاهکل در زمان حادثه بود را خواندم خواندنی و فکر برانگیز بود تاریخ بی ارزش ترین ولی با یک شرطی با ارزش ترین تمام علوم است آن شرط اینست که تو با نگاه نقاد و پرسشگر بخواهی برای فهم امروز و چرایی آنچه که امروز هستیم
محسن
۲۰:۲۵ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۶
فرخ نگهدار می گفت من در تشییع جنازه بهشتی در تهران بود واز دیدن سیل عظیم جمعیت که برای تشییع جنازه بهشتی آمده بودند با خودم گفتم پس این مردم همینها را می خواهند ما را نمی خواهند وآن حزب کم سواد توده هم با سیاست نفهمی خودشان باعث به کشتن دادن ناخدا افضلی شدند قبل از انقلاب سرکوب می شدند بعد از انقلاب هم بدست اسلام گرایان ریشه کن شدند
محسن
۲۲:۱۸ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۶
همه عمر ما نیم قرن به هیچ شد در حالی که ایرانیان معنای تغییر را اصلا نمی دانستند
نظرات شما