صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ - 2024 June 15
کد خبر: ۲۵۱۳۴۹
تاریخ انتشار: ۰۰:۰۷ - ۱۵ اسفند ۱۳۹۹
تعداد نظرات: ۳۸ نظر

نواب صفوی ؛ پدر معنوی انقلاب اسلامی

نواب صفوی رهبر فداییان اسلام از مشاهیر ایران و از پدران معنوی جمهوری اسلامی است که برای نخستین بار از واژه انقلاب اسلامی استفاده کرد. البته او این واژه را در حمایت از کودتای ۲۸ مرداد به کار برده بود. رویداد۲۴ در گزارش چهره‌های خود زندگی پرماجرای این روحانی جنجالی را بررسی کرده است

رویداد۲۴ علیرضا نجفی: «این مقتضای وظیفه هر کسی است که غیرت دینی داشته باشد. خون نواب صفوی امروز در عروق، در رگ بسیجیان ما جریان دارد. اگر شرایط کاملا مشابه آن جریان باشد، عین همان حرکت نواب می‌باید انجام بگیرد. عناصر مزدور شیطانی را شناسایی کنید، اگر از روی نادانی است شبهه‌اش را رفع کنید. اگر از روی غرض‌ورزی است، او را خفه کنید.» آیت الله محمدتقی مصباح یزدی

«آنان واقعا فدایی اسلام بودند، برای اسلام قیام کردند و برای اسلام به کشتار ضداسلام دست. آنان جانشان را برای مبارزه با ظلم و کسانی که به فکر براندازی اسلام بودند مثل کسروی فدا کردند.» احمد جنتی در سالگرد بزرگداشت نواب صفوی

نواب صفوی از پدران معنوی جمهوری اسلامی است. اگرچه آیت الله خمینی از وی نامی نبرده است، اما دو تن از بنیانگذاران جمهوری اسلامی، آیت الله خامنه‌ای و آیت الله هاشمی رفسنجانی متاثر از نواب و آموزه‌هایش بودند و ایستادگی او در مقابل مظاهر ضد اسلام به نیکی یاد کرده‌اند. همچنین گروهی که نواب صفوی شکل داد، یعنی فداییان اسلام، پس از انقلاب نفوذ فراوانی در حکومت داشتند.

نواب صفوی ایده‌های خود را در کتابی آرمانشهر گرایانه به نگارش درآورد و در عرصه عمل هم وارد شد و میراثی را برای اسلافش بر جای گذاشت که ادامه‌دار شد. سه دهه پس از اعدام نواب صفوی، نیروهای مسلمان پیرو او موفق به تسخیر قدرت شدند.

نواب صفوی کیست؟

سید مجتبی میرلوحی در سال ۱۳۰۳ در محله خانی آباد تهران به دنیا آمد. امروزه وی را با نامی می‌شناسند که خود انتخاب کرده است. وی بعد‌ها نامش را به مجتبی نواب صفوی تغییر داد. پدرش روحانی بود و در دادگستری حکومت پهلوی کار می‌کرد. در دوران کارمندی نیز با علی اکبر داور نزاعی سخت کرده بود و به جرم ضرب و شتم داور سه سال زندان شده بود.

تربیت مجتبی در کودکی بسیار مذهبی بود و او را از همان کودکی به کار‌های سیاسی واداشت. مجتبی در مدرسه نظامی‌های آلمان درس می‌خواند، اما طبع سنتی وی فضای مدرن مدرسه را برنمی‌تابید. در سال ۱۳۱۹ نواب صفوی با دوستانش تظاهراتی علیه قانون کشف حجاب برگزار کرد و مدرسه را رها کرد و به آموزش علوم دینی روی آورد.

در شهریور سال ۱۳۲۰ که رضاشاه از کشور خارج شد، بسیاری از اسلامگرایان فضای باز اجتماعی سیاسی را برای مبارزه با میراث سکولار رضاشاه مناسب دیدند و شروع به فعالیت کردند. نواب صفوی یکی از مهمترین آن‌ها بود.

آغاز فعالیت سیاسی نواب صفوی

نواب با وجود مخالفت‌هایی که با حکومت پهلوی داشت در سال ۱۳۲۲ به استخدام شرکت نفت درآمد، ولی به زودی در اثر زد و خورد‌هایی که با کارمندان بریتانیایی داشت از آنجا بیرون آمد و برای ادامه تحصیلات دینی به نجف رفت. وی در نجف عطر می‌فروخت و از این طریق امرار معاش می‌کرد، اما چندان علاقه‌ای به درس خواندن نداشت.

اقامت نواب در نجف چندان دوامی نداشت. وی قصد مبارزه با بی‌دینی را داشت و در دوران اقامت در نجف، کتابی از احمد کسروی به دستش رسید که به گفته خودش قلبش را آتش زد. کسروی که ازروشنفکران سکولار دوره پسا مشروطه بود که می‌گفت با تالیف کتاب‌های گسترده در باب ادیان و فرهنگ ایرانی-اسلامی باید به جنگ خرافات رفت.

ترور احمد کسروی توسط نواب صفوی

کسروی در روزنامه‌ها می‌نوشت و کتاب‌های تاریخی‌اش بازتاب گسترده‌ای در جامعه داشت. وی دلیل عقب‌ماندگی ایرانیان را خرافات و دین‌خویی و عرفان‌زدگی می‌دانست و به دنبال نوعی انقلاب فرهنگی بود. کسروی گا‌ه دست به کار‌هایی مانند کتاب‌سوزان می‌زد که به سختی می‌توان آن را از مصادیق انقلاب فرهنگی دانست. اما کتاب‌های تاریخی‌اش به ویژه آن‌هایی که درباره انقلاب مشروطه نگاشت تاثیر عمیقی بر فضای فکری ایران گذاشت. در اینشرایط نواب برای مقابله با کسروی به ایران آمد و در جلسات وی شرکت کرد.

به گزارش رویداد۲۴ آنطور که مشخص بود جلسات آنان و گفتگوهایشان نتیجه‌ای نداشت و نواب تصمیم به قتل کسروی گرفت. نواب در سال ۱۳۲۳ گروهی را جمع‌آوری کرد و نامش را جمعیت مبارزه با بی‌دینی گذاشت که بعد‌ها تبدیل به جمعیت فداییان اسلام شد؛ نخستین گروه مسلح شیعه در عصر جدید.

اعضای این جمعیت به چهل نفر می‌رسید که معتقد بودند از هر طریقی باید جلوی مظاهر بی‌دینی را گرفت. حاج مهدی عراقی که یکی از اعضای برجسته فداییان بود درباره اعضای آن چنین می‌گوید: «نواب صفوی به فکر این می‌افتد که یک محفلی، یک سازمانی، یک گروهی، یک جمعیّتی را به‌وجود بیاورد برای مبارزه. این فکر به نظرش می‌آید که از وجود افرادی باید استفاده بکنم که تا الان این افراد مخلّ آسایش محلات بوده‌اند، مثل اوباش‌ها که توی محلات هستند، گردن کلفت‌ها، لات‌ها، به حساب آن‌ها که عربده‌کش‌های محلات بوده‌اند.»

افراد مختلف به این طریق جذب گروه نواب شدند و با جمع‌ کردن منابع مالی، اقدامات خود در مبارزه با دشمنان اسلام را فراهم آوردند. نواب با گروهش در اردیبهشت ماه سال ۱۳۲۴ اقدام به ترور کسروی کردند.

نواب صفوی، کسروی را در چهارراه حشمت الدوله گیر انداخت و دو گلوله به وی شلیک کرد. با گیر کردن گلوله در اسلحه تصمیم می‌گیرند سر کسروی را به لبه جدول بکوبند تا بمیرد. با رسیدن پلیس کسروی به بیمارستان منتقل شد و نواب دستگیر شد. کسروی جان سام به در برد و نواب با وساطت بسیار آزاد شد.

فداییان اسلام با نفوذی که در ساختار قدرت داشتند حکم نواب را بسیار سبک کردند. ظاهرا در گزارش پلیس نوشته شد که نواب از خود دفاع کرده است. همین امر باعث آزادی وی شد.

نواب ده روز پیش از ترور کسروی بیانیه‌ای منتشر کرد به نام «خون و انتقام» که در آن از مسلمانان می‌خواست برپاخیزند و حقوق خویش را بستانند: «ای جنایت‌کاران پلید! شما خویشتن را بهتر از دیگران در زیر پرده‌های مرموز می‌شناسید و بر دقائق جنایات خود مطلعید، ما هم آزادمردان از خود گذشته‌ایم که باک نداریم و به کمک احتیاجمان نیست. بترسید از نیروی ایمان زمانی که مجال یابد. ما سرچشمه کل می‌بینیم و تیرانداز و الا تیر و جویبار را چه کند؟ منشأ خرابی‌ها و بی‌دینی‌ها و مظلوم‌کشی‌ها شمائید. به خدا خونمان می‌جوشد و خون فداکاران دین در جوشش است و خون تازه می‌طلبد. جانبازی بر ما شیرین است. لیک، تا نستانیم، نبازیم، جان به زنجیر‌های رقیب و اسارت پانصد میلیون مسلیمن عالم گسیختنی است. سال‌ها است که زنجیر سیاهی ممالک اسلامی را از یکدیگر جدا ساخته، مراکز نصب این زنجیر‌ها در داخله مسلمین به الوان گوناگون به قطع و فصل رشته اخوت و اتحاد و پاشیدن سم فساد و سوءاخلاق و جهل و بی‌ایمانی و اختلاف مشغول است. «انما المؤمنین اخوة» - مؤمنان برادرند - این زنجیر‌ها از ناحیه خودخواهانی است که سال‌ها بعد از تمدن اسلام و ندای عالم‌گیر قرآن و دعوتش به آزادی، در جهل و بربریت غوطه‌ور بودند.‌ای مسلمین عالم، قیام کنید، زنده شوید، تا حقوق خویش بازستانیم.» در بیانیه نواب صفوی مشخص نبود از چه کسی باید این حقوق ستانده شود. این نوشته در واقع مانیفست فداییان اسلام بود.

پس از مدتی که نواب آزاد شد، این بار برای کسروی در دادگاه پرونده‌ای گشوده شد. کسروی به دلیل نداشتن امنیت جانی از حضور در دادگاه امتناع می‌کرد، اما با فشار دولت مجبور شد در دادگاه حاضر شود و نواب هم این فرصت را از دست نداد و تصمیم به قتل کسروی در دادگاه گرفت.

کسروی نهایتا در اسفندهمان سال به همراه منشی‌اش حدادپور به کاخ دادگستری رفت و گروهی از فداییان نیز با هدایت برادران امامی وارد آنجا شدند و کسروی و منشی‌اش را به قتل رساندند. آن‌ها نخست هفت گلوله به کسروی شلیک کردند و بعد با چاقو ضربات متعددی به پیکر وی زدند.

جسد کسروی مدتی همانجا ماند چرا که او را دشمن دین می‌خواندند و حاضر به دفنش نبودند. وی فرقه‌های مختلف را نقد کرده بود و همگی را رنجیده خاطر. حتی صوفیان نیز به علت حمله کسروی به فرقه‌شان در کتاب «صوفیگری» حاضر به پذیرش پیکر وی در آرامگاه خود نشدند.

نهایتا کسروی را با هزار زحمت در شمیران دفن کردند و قاتلین برای مدت کوتاهی زندانی شدند. دولت بخاطر فشار محافل مذهبی سریعا قاتلان را آزاد کرد. محمدرضاشاه برخلاف پدرش مذهبی بود و با به قدرت رسیدن وی به نوعی از نیرو‌های مذهبی دلجویی شد؛ نیرو‌هایی که در دوره رضاشاه با اصلاحات سکولار وی به حاشیه رفته بودند.


بیشتر بخوانید: آیت‌الله بروجردی ؛ آخرین مانع در برابر اسلام سیاسی


نواب پس از قتل کسروی نیز به فعالیت‌هایش ادامه داد. او دو سال بعد با شاه دیدار کرد و برای رهایی یکی از آشنایانش از شاه درخواست کمک کرد که مورد قبول واقع شد. سال بعد که دولت اسرائیل به صورت رسمی توسط سازمان ملل تاسیس شد، نواب با حکومت درگیر شد.

گروه فداییان اسلام در این سال‌ها با انتشار بیانیه از زنان می‌خواستند حجاب را در خیابان‌ها رعایت کنند و گا‌ه دست به تهدید نیز می‌زدند. به گزارش رویداد۲۴ در سال ۱۳۲۸ نواب و همفکرانش دکتر سلیمان برجیس یکی از پزشکان مشهور کاشان را به دلیل بهایی بودن وی به قتل رساندند.

نواب صفوی در دادگاه عوامل قتل حاضر شد و خطاب به حضار چنین فریادی کشید: «مطمئن باشید برادران شما زنده هستند و این دادگاه هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.»

ترور عبدالحسین هژیر و سپهبد رزم آرا توسط فداییان اسلام

نواب و گروهش دست به ترور دو مقام مهم سیاسی دیگر زدند؛ یکی عبدالحسین هژیر دیگری حاجیعلی رزم آرا. دستور ترور هر دوی این افراد را نواب داده بود. هژیر که مدت کوتاهی بود نخست وزیر شده بود، به ظن تقلب در انتخابات و جلوگیری از اعزام نیرو‌های مسلمان برای جنگ با اسرائیل و همچنین تبعید کاشانی به لبنان توسط امامی کشته شد و حاجیعلی رزم آرا برای انعقاد قرارداد گس-گلشائیان و مقابله با آیت الله کاشانی توسط خلیل طهماسبی به قتل رسید؛ قتلی که تایید آیت الله کاشانی را نیز در پی داشت: «این عمل (ترور رزم‌آرا) به نفع ملت ایران بود و آن گلوله و ضربه عالی‌ترین و مفیدترین ضربه‌ای بود که به پیکر استعمار و دشمنان ملت ایران وارد آمد.»

نواب صفوی در آذر سال ۱۳۲۹ کتابی به نام راهنمای حقایق نوشت و از عقایدش پرده برداشت. وی خواستار برپایی حکومتی اسلامی بود که در آن قوانین اسلام بی‌کم و کاست اجرا شوند، حجاب اجباری شود و هر آنچه از مظاهر غرب در کشور وجود دارد نابود شود. سینما نیز فقط به ترویج اصول اسلام بپردازد.

نواب صفوی و فداییان اسلام طرحی اتوپیایی را می‌ریختند که از بهمن ۱۳۵۷ کمابیش در ایران اجزا شد. اگرچه در اعتقاد به اسلام مشکلی نداشتند، اما معضل اصلی از نگاه بنیادگرانه آنها به دین نشات می‌گرفت، آن‌ها خود را حق می‌دانستند و دیگران را باطل و هیچ جایی برای تکثر عقاید قائل نبودند.

مقدمه کوتاه کتاب به خوبی بیانگر این مطلب است: «آری افکار عمومی و مردم مسلمان ایران همه می‌دانند که حق با ماست و سخنان ما حق است و با ما همدرد و هم آوازند و ایران سرزمین ما پیروان آل محمد (ص) است و به یاری خدای جهان ما ملت مسلمان ایران و ما پیروان آل محمد (ص) ریشه دزدان و غاصبین حکومت اسلامی را از بن درآورده، انتقام جنایات آنان را به دین و ناموس و وطن بازمی‌گیریم و حکومت حق اسلام و قرآن را به یاری خدای توانا تشکیل می‌دهیم و به بدبختی و سرگردانی ملت مسلمان ایران خاتمه می‌دهیم. آنگاه سرزمین پیروان آل محمد (ص)، ایران، بهشت جهان خواهد شد.»

درسال ۱۳۳۰ پرونده‌ای برای نواب گشوده شد که مربوط به حمله‌اش به دبیرستان دخترانه و ضرب و شتم سرایدار مدرسه بود. وی با تحصیل زنان موافق نبود و همین امر باعث حمله‌اش به دبیرستان شده بود. با بازداشت شدن نواب، پیروانش مقابل زندان جمع شدند و شعار دادند و دولت را تهدید کردند تا هر چه زودتر وی را آزاد کند. همچنین نامه‌ای خطاب به مطبوعات کشور نوشتند و بدگویان به سید را تهدید کردند: «جراید برعلیه هدف رهبر محبوب ما حضرت سید مجتبی نواب صفوی کلمه‌ای ننویسند و خود را مورد تنفر و غضب فرزندان اسلام قرار ندهند که به صلاح آن‌ها نیست.»

طرفداران نواب به زندان قصر نیز حمله کردند و با پاسبان‌ها درگیر شدند. شعار‌های آن‌ها در این زمان علیه نخست وزیر وقت یعنی دکتر محمد مصدق بود. در حالی که نواب در زندان بود، فداییان اسلام از کاشانی حمایت کردند و حملات تندی را متوجه دولت سکولار دکتر مصدق کردند.

یرواند آبراهامیان در این باره چنین می‌نویسد: «مصدق نه روحانی بود و نه می‌خواست دین را علیه مخالفانش به کار ببرد. بر عکس، او یک انسانگرای غیر مذهبی بود محصول واقعی جنبش روشنگری فرانسه. رساله دکترای خود را درباره غیر مذهبی کردن حقوق در ایران نوشته بود و در سخنانش از تاریخ ایران و جنبش مشروطه مثال می‌آورد و نه از اسلام. اطرافیان او نزدیکترین مشاورانش ملی‌گرایان غیر مذهبی بودند و برخی از آنان را به ویژه آن‌هایی که به حزب ایران تعلق داشتند را می‌توان مبارزانی ضد آخوند توصیف کرد.»

این توصیفات را باید در کنار اختلاف دکتر مصدق با آیت الله کاشانی گذاشت تا متوجه عمق دشمنی فداییان اسلام با جبهه ملی بشویم. فداییان اسلام ابتدا دکتر مصدق را تهدید به قتل کردند، اما قتل وی کار ساده‌ای نبود و موفق به ترور رهبر جنبش ملی نشدند. به همین دلیل به سراغ وزیر جوان و رادیکال وی دکتر حسین فاطمی رفتند. محمد مهدی عبدخدایی که اکنون نیز زنده است، دست به ترور دکتر فاطمی زد، اما فاطمی با وجود جراحات عمیق از این ترور جان سالم به در برد.

آنان همچنین با چاقو به سیدحسن امامی امام جمعه تهران نیز حمله کردند و او زخمی شد. جالب است که فداییان اسلام هیچگاه قصد ترور شاه را نداشتند و وی را چندان مقصر اوضاع کنونی نمی‌دانستند. موضوع حمله آنها نخست وزیران سکولار بودند و در راس آن‌ها دکتر محمد مصدق.


بیشتر بخوانید: عبدالحسین هژیر؛ نخست وزیری که مرگش بیش از زندگی‌اش بر ایران اثر گذاشت

سپهبد رزم آرا؛ نظامی بلندپروازی که ترور شد +تصاویر


فداییان اسلام در جریان کودتای ۲۸ مرداد از شاه و سرلشگر زاهدی حمایت کردند. نواب صفوی در سال ۱۳۳۲ پس از مدت کوتاهی که زندانی بود از زندان آزاد شد و به مصر رفت. در مصر با سید قطب دیدار کرد و با اخوان المسلمین روابط حسنه‌ای برقرار کرد. در بازگشت به ایران نیز نامه‌ای به شاه نوشت و کودتای ۲۸ مرداد را انقلاب اسلامی خواند. وی از برکناری مصدق بسیار خوشحال بود و حتی در آن سال تصمیم گرفت نامزد مجلس شورای ملی شود.

در بیانیه‌ای که نواب در بازگشت از مصر و در حمایت از کودتا نوشته، چنین می‌خوانیم: «بزرگترین جنایت مصدق تقویت عمال شوروی در ایران بود و تنها روح ایمان و علاقه خلل‌ناپذیر مردم این سرزمین و افسران و سربازان پاکزاد و مسلمان ما به ناموس و دیانت بود که به یاری خدا او و عمال رذل بیگانه را شکست داده و خواهد داد و به خدای محمد علیه و آله قسم که اگر دو روز دیگر حکومت مصدق باقی‌مانده و رجاله بازی‌های بیگانه پرستان ادامه پیدا می‌کرد عقده‌های درونی مردم مسلمان ایران به هزاران برابر شدیدتر از آن طور که شد منفجر گردیده و رگ‌های بدن فرد فرد عمال کوچک و بزرگ شوروی رذل را به دست و دندان خشمناکشان بیرون کشیده بنیاد هستی یک یک آن‌ها را بدون استثناء در شعله‌های سوزان غیرت خویش می‌سوزاندند تا یاس کرملین نشینان از تسلط بر کمترین خشت مملکت ما هزاران برابر یاس کنونی گردد خدای رحیم رحمی کرد که شاید هدایت شوند و از راه پلید فروش دین و ناموس و وطن به بیگانه بازگردند ... پس مملکت به خاطر اسلام و به نیروی ایمان حفظ گردیده و هر نفعی به هر که رسید در پناه اسلام رسید و اگر قانون اساسی صحیح است اصل دوم متمم قانون اساسی و سایر اصول آنهم صحیح است و شاه و نخست‌وزیر و وزرا عملاً باید دارای مذهب شیعه و مروج آن باشند و باید قوانینی که مخالف احکام مقدس خداست و به غلط از مغز‌های پوسیده گمراهانی تجاوز کرده لغو و باطل گردیده و به عمر کثیف منکرات و مفاسد خاتمه داده شود و در مرحله اولی مسکرات خانمانسوز و لختی و بی قیدی شرم آور زنان و موسیقی شهوت‌انگیز فضیلت کش و رقاص خانه‌های جنایت بار و قوانین قضایی پوسیده اروپایی از میان برود و تعالیم عالی و احکام حیات بخش اسلام جایگزین آن‌ها گردد ... تا شاه و هیئت حاکمه قانونی و رسمی و خوشبخت و سعادتمند باشند و بر ملتی خوشبخت و سعادتمند هم حکومت کنند و خدا و خلق خدا از آن‌ها راضی باشند و در این خصوص کتاب رهنمای حقایق (برنامه فدائیان اسلام) راهنمائی‌های لازم را با براهین کافی از سال‌های پیش نموده‌است.»

همانطور که به خوبی می‌توان در این بیانیه دید، نواب امید داشت حال که مصدق سکولار برکنار شده است شاه حکومت را هر چه بیشتر اسلامی کند.

اما آخرین ترور فداییان اسلام باعث نابودی آن‌ها شد. حسین علا نخست وزیر وقت کشور و پدر معنوی محمدرضا شاه پهلوی که در سال ۱۳۳۴ برای شرکت در اجلاس پیمان بغداد به عراق می‌رفت، توسط فداییان ترور شد. این چندمین نخست وزیری بود که فداییان ترور می‌کردند و با اینکه علا از ترور جان سالم به در برد این رخداد باعث دستگیری نواب و تعدادی از یارانش شد. دادگاه، نواب صفوی، مظفر ذوالقدر، خلیل طهماسبی و محمد واحدی را به اعدام محکوم کرد و حکم آنان در ۲۷ دی ماه ۱۳۳۴ اجرا شد.

منابع:
زندگی و مبارزه نواب صفوی / سید هادی خسروشاهی / نشر بوستان کتاب
جوان‌ترین رهبر / نادره عزیزی نیک / مرکز اسناد انقلاب اسلامی
سید مجتبی نواب صفوی، اندیشه‌ها، مبارزات و شهادت او /سید حسین وش نیت / مرکز اسناد انقلاب اسلامی
راهنمای حقایق / سید مجتبی نواب صفوی / نشر امید فردا

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳۸
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲۴
نمیشناختم تاحالا
۰۱:۰۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۲۴
به نظر محمدرضا شاه داشته از بندگان خدا سو استفاده میکرده . ملعون . بعد از پرشدن چوب خط شان . خلاصشون کرده ؟ نظر شخصی دیگه
ناشناس
۱۳:۱۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۲۱
منکه فرقی بین رفتار ایشون با ابوبکر البغدادی نمیبینم
خسته از گرونی
۱۸:۳۲ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۸
گذشته ایران چه در زمان زرتشتیان و چه زمان بعد پر بود از دانشمندان و فرهیختگانی که با علم و آموزش انسانیت و اخلاق سعی در نجات جان انسان ها و ساختن زندگی راحت برای مردم بودند
خواهش میکنم رفقا برید زندگی دکتر احمد کسروی را بخوانید تا بدانید چه بزرگ مردی رو کشتند‌‌.
پاسخ ها
محمدمعصومی
۱۰:۴۵ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۹
اگر قتل و کشتن
بدون عدالت باشد ظلم است
ترور باشد یا نباشد
محاکمه یا بدون محاکمه
باید قتل دلیل منطقی
داشته باشد تا اجرای عدالت
بوده و ظلم نباشد
................................
حرف حق اگر جانباز حق
ناشناس
۱۵:۱۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۸
جانی که خداوند دادند بایستی با اذن خداوند گرفته بشه نه با تجزیه و تحلیلهای کورکورانه بندگان خداوند
ناشناس
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۷
آفرین به این نویسنده جسور و باسواد
پاسخ ها
محمدمعصومی
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۸
خدا آفرین
صد آفرین
خوب گفتی
احمد
۱۶:۴۲ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
کاش الانم یه نواب پیدا میشدوهمه کسانی رو که دارن
به این مملکت ومردمش خیانت میکنن اصلاح وبه راه
راست هدایت میکرد.
پاسخ ها
محمدمعصومی
۱۲:۲۴ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۸
هدایت کردن جامعه انسانی
کار هرکس نیست
باغ بهشت اهل عشق میخواهد
عشق خداپرستی و انساندوستی
ادعا زیاد است
لنین و بناپارت و هیتلر
اسکندر و هرچی فیلتر
فیلتر ی که بود کج ؟
...................
گرگ زخمی
علیرضا
۱۵:۱۵ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
نفهمیدیم ازیک طرف مسئولین مخالف حذف فیزیکی افراد هستن وان رایک کارکثیف میدانند اگه نواب صفوی الان زنده بود همه مسئولین روبه جرم اختلاس وکثافت کاری ترورمیکرد من قبول ندارم مرام ومسلک نواب صفوی رو قتل ازگناهان کبیره به شمارمیاد من که توکاراین به ظاهرمسلمانان موندم چیزی که به نفع خودشونه حلال وبه ضرر خودشونه حرام میدونند
علیرضا نیکرو
۱۳:۲۱ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
فداییان اسلام ایران به رهبری مجتبی میرلوحی تروریست اسلامی بودن
پاسخ ها
محمدمعصومی
۱۲:۱۵ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۸
اسلامی به اسم نیست
به راه و رسم درست است
درستی طرز فکر اگر هست
ادعای زیادی پوچ است
...................
گرگ زخمی
ناشناس
۰۸:۴۲ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
تاریخ گواهه همه چیزاست
ناشناس
۰۲:۲۴ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
جالبه همه راجع به اینکه نواب و گروهش یه تعدادی رو کشتن نظر میدن ولی هیچکس نمیگه اینایی که کشته شدن چه انسانهای کثیفی بودن،کشتن درست نیست گلی یه وقتایی برای عده ای خائن و وطن فروش لازمه،همه جای دنیا خائن اعدام میشه مدال که بهش نمیدن
حالا وقتی خود حکومت حامی این خائنین هست و اونارو مسلط به مردم کرده نمیشه از طریق مراجع قانونی اقدام کرد اونم تو سلطنت رضا قلدر
پس نواب با کشتن چهارتا خائن کثیف لطف کرده و خدمت
روحش شاد
ناشناس
۰۱:۳۷ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
سوادآنچنانیم.نداشت.شاه.بی.عرض.بود
ایران
۰۰:۳۱ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
تا پایان تاریخ بشریت ننگش باد !!!
احسان
۰۰:۰۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
همینکه کودتای ۲۸ مرداد را انقلاب اسلامی میدانسته خود گویای همه چیزاست!!!
ناشناس
۲۳:۲۲ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
آدم های تندرو و رادیکال مسلمان نما همیشه به اسلام دین رحمت و رافت خیانت کردند . چه طالبان باشی یا داعش باشی یا امثال این آقا ....... ترور ترور هست فرقی نمیکند ....
ناشناس
۲۲:۴۴ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
افکار و اعمال این تروریست ها بود که کار اسلام به اینجا کشید و مردم سکولار شدن
رحمانی همدانی
۱۹:۵۶ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
سلام اسلام ترور را مردود کرده ولی
عناصر مزدور شیطانی را شناسایی کنید، اگر از روی نادانی است شبهه‌اش را رفع کنید. اگر از روی غرض‌ورزی است، او را خفه کنید.» این در همه یک اصل است
خدا رحمت کند نواب مرد الهی را
صریح
۱۹:۰۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
او جوانی بوده آرمانگرا که توسط راهنمایانی در وادی تندروی قدم گذاشته، آیا همانطور که احمدکسروی می نوشت آنها نیز قدرت پاسخ در نوشتن را نداشتن که او را کشتند...از اینگونه جوانان در راه قدرت و سیاست خیلی ها به بازی گرفته شده اند.
خداوند همه ما را به راه راست هدایت فرماید
Ahmadreza
۱۸:۲۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
در این مقاله خیلی خوب عقاید نواب تبیین نشده ،نواب را یک ماشین ترور تلقی نکنید و البته کسانی را اعدام کردند که با نامه و پیغام دست از اعمالشون نکشیدن ،خدا رحمتش کنه این شهید بزرگوار را
محمد علی
۱۷:۴۵ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
آیا اسلام ترور.را جایز می داند؟ که نواب و.... دستور ترور علاوه بر رزم آرا چند نفر دیگر را صادر و به اجرا گذاشتند؟
نوشته پر از تناقص و..... برای فریب و جذب خواننده دست به هر ترفندی می زند به طور مثال رزم آرا داماد صادق هدایت بروایتی درست انورالملوک هدایت خواهر صادق. اماچرا نام پدر همسررا نمی گوید زرم داماد هدایت قلی خان هدایت این یعنی تفکر اُپورتونیستی.....برخورد دماگوژانه.... حال کاری به اینکه چرا نواب در زمان آیت الله بروجردی ممنوع الورود به قم بودن و یا جریان مدرسه دخترانه ساری .....نداریم.
ناشناس
۱۷:۳۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
تروریست مرتجع .
خضری
۱۶:۵۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
عاشق اسلام. نواب صفوی.
پاسخ ها
محمدمعصومی
۱۲:۱۱ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۸
اسلام یعنی تسلیم خدا بودن
و اما
هرکس ذهنیت خود را
اسلام میگوید
ولی اما
کدام ذهنیت بحق است
کدام ناحق است
.................
گرگ زخمی
علی شیردل
۱۶:۴۶ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
بله، بله، ایشون و اقداماتشون نماد و مظهر دموکراسی و امنیت برای جامعه بود، ایشون خیییییلی مظلوم بود واقعا.
قلی
۱۶:۲۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
نواب صفوی تروریست بود
ناشناس
۱۵:۴۵ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
نواب خودش هم نمی‌دونست چیکار داره میکنه فقط عشق رهبری سیاسی جهان اسلام داشت با هر راهی که میسر بشه میخواست معروف بشه وگرنه درک درستی از اسلام ناب محمدی نداشت. با کارهاش اتفاقا ضربات بدی هم به نام اسلام زد.
پاسخ ها
ناشناس
۱۲:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
کاش یکی در مورد هفته آخر زندانش با اون رفیقش و عکس و صداهایی که ساواک جمع کرده هم حرف میزد! :))))))))
عابد
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
همه چیز را خدا میبیند اما بندها در مقزشان خیال واهی ورویا بافی میکنند
علاس
۱۴:۲۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
ترور در اسلام جا نداره..وگرنه واقع کربلا اصلا به وجود نمی امد.....دوم نواب حرکت او بیشتر تحت تاثیر اخوان المسلمین مصر بود تا دیدگاه شیعه....وگرنه احادیث شیعه مشخص ....و نگاهش به حکومت و ترور...سوم..شاه خودش دشمن کسروی بود ترور او به نفع شاه بود بخاطر همین...سعی کرد نواب ازاد شود....
حسین
۱۱:۰۱ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
روایت جالبیست از ابن سینا و خواجه نصیر و ابوریحان بیرونی از سعدی و حافظ و مولوی و... که همه ستون های فرهنگ و تمدن ایران اسلامی اند رسیدیم به ترور و آدم کشی و...هفتیر کشی.
به قول جلال آل احمد این طوی بود آخر قیام ما به ...کشی رسید
محمدمعصومی
۰۰:۲۹ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
او خود را اهل بهشت میدانست
در زندان به دیگران گفته است
این آیه قرآن را که می‌خواند
یعنی ما با خدا هستیم
ما اهل بهشت هستیم
بایدگفت
همراه بودن با خدا
خیلی معنی دار است
کم حرفی نیست
خیلی حرف است
.......................................................
گرگ زخمی اگر خود را اهل جهنم نمی‌داند
اهل بهشت هم نمی‌داند
تا فرمان خدا در قیامت چه باشد
اگر پرتاب بسوی جهنم نباشد
پاسخ ها
علی
۰۵:۵۹ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
بخوانید ، نوشته: پدر معنوی جمهوری اسلامی
یعنی یک ... که با اجازه خودش اعمال مردم را قضاوت میکند و خودش هم حکم صادر میکند و خودش هم اجرا. میکند ، پدر معنوی انقلاب اسلامیست؟
نوشته بسیجیان راهش ادامه دادن
نکته خیلی جالب اینه که در زمان فعلی اگر شخصی مخالف باشد سریعا محکوم به حبس طولانی یا اعدام میشود ... ولی شاه چندین بار اورا ازاد کرد... حتی روحانیون انقلابی هم در زمان انقلاب بیشتر از چند روز بازداشت نمیشدند
نکته دیگه اینه شاه خودش مذهبی بود پس چرا علیهش قیام کردین؟
محمدمعصومی
۱۱:۵۷ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
ادعای زیادی
حرف بی منطق است
هرکس که بود
خود را مقرب درگاه خدا
دانسته و دلیل منطقی
برای درستی این ادعا نداشتن
مرام خداپرستی
چه تعریفی دارد.؟
انگیزه الهی در عمل انسان
چه ویژگی دارد.؟
.................
گرگ دوپا
مهدی
۱۹:۰۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
ماملت زیرخط فقر ایران اگرنخواهیم مذهب ومذهبیون امور مارا بدست بگیرندباید کیوببینیم!!!
محمدمعصومی
۱۴:۱۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۷
دین حق از مذهب باطل جداست
دین حق دین خداست
دانایی و عقل و خرد
..................
گرگ زخمی
نظرات شما