رویداد۲۴ روند بازگشت آمریکا به توافق هستهای با روی کار آمدن دولت جو بایدن آنگونه که انتظار میرفت پیشرفتی نداشته است. انتظار واشنگتن این است که تهران ابتدا تعهدات خود را بجا آورد و در آن سو کشورهای اروپایی همچنان با نادیده گرفتن تعهداتشان و فرار به جلو از اقدامات ایران در چارچوب برجام ابراز نگرانی میکنند. تحولاتی که سبب شده روند و چگونگی احیای برجام در هالهای از ابهام قرار گیرد. محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان اخیرا اعلام کرده که سیاست فعلی کاخ سفید تا به اینجا ادامه رو همان سیاست دونالد ترامپ است که در سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد.
ظریف همچنین با انتقاد از مواضع منفعلانه اروپا در قبال تعهداتش خطاب به آنها گفت: بر اساس چه منطقی این باید ایران باشد که تدابیر جبرانی خود که یک سال تمام بعد از خروج ایالات متحده از برجام - و ادامه نقض آن - اتخاذ شد را، متوقف کند؟ پیچیدگیها بر سر احیای توافق هستهای به اینجا ختم نمیشود چرا که کشورهای عربی نیز خواستار مشارکت در مذاکرات برجامی شده اند و اسرائیل نیز به شدت به دنبال منصرف کردن بایدن از بازگشت به برجام است. معلوم نیست تا ۲۱ فوریه زمان پایان ضرب الاجل ایران به آمریکا چه تحولاتی پیش رو خواهند بود و مسیر به کدام سمت خواهد رفت؛ در این باره با دکتر علیرضا سلطانی استاد دانشگاه و کارشناس ارشد حوزه اقتصاد سیاسی بین الملل گفتگو کرده ایم که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
تکاپوی تندروها برای نابودی برجام؛ ایران این فرصت را هم از دست میدهد
آیا تحولات و روند مربوط به برجام و احیای آن با روی کار آمدن بایدن در آمریکا، روندی طبیعی را طی میکند یا اینکه این روند دچار توقف و بن بست شده است؟
پس از روی کار آمدن دولت جو بایدن انتظار میرفت روند احیای برجام آغاز شود، اما چنین اتفاقی رخ نداد. البته از همان ابتدا اگرچه با توجه به مواضع بایدن در دوره تبلیغات و حتی قبل از آن در انتقاد از سیاستهای ترامپ نسبت به برجام، در بازگشت آمریکا به برجام اشتراک نظر وجود داشت، اما اکثر کارشناسان بر این باور بودند که راه آسانی برای این بازگشت در پیش نخواهد بود. ناظران بر این عقیده بودند تیم سیاست خارجی و امنیت ملی جو بایدن از یک طرف و در مقابل ایران و شرکای اروپایی آمریکا در این راه نمیتوانند به بازگشت کم هزینه و آسان به برجام چندان خوش بین باشند. در حال حاضر آنچه که نظاره گر هستیم پیچیده شدن روند احیای برجام توسط دولت جدید آمریکا است. واضح اینکه این پیچیدگی به نفع طرفین توافق به ویژه ایران و آمریکا نیست.
عوامل بروز این پیچیدگی و به عبارتی بن بست در روند احیای برجام علی رغم امیدهای اولیه چیست؟
دلیل پیچیده شدن ماجرای برجام را میتوان در نتیجه چند عامل مورد بررسی قرار داد. یکی از مهمترین عوامل، فعال شدن نیروهای مخالف احیای برجام است. این نیروها انگیزه زیادی برای مخالفت خود و تلاش برای عدم احیای برجام دارند که میتوان آنها را در چند سطح طبقه بندی کرد.
طیف اول مربوط به نیروهای مخالف برجام در آمریکا و طیفی از نومحافظه کاران است که دارای رویکرد سنتی ضدایرانی هستند. این طیف در زمان دولت ترامپ در کانون سیاستگذاری و تصمیم گیری قرار داشتند. این طیف با برنامه ریزی هوشمندانه در دوره ترامپ راههای عملیاتی برای بازگشت بدون هزینه به برجام را دشوار کردند. این طیف حتی از اعلام مواضع خود نیز خودداری نمیکنند و اخیرا بیش از ۱۰۰ نفر از اعضای جمهوری خواه مجلس نمایندگان آمریکا، در نامهای به بایدن خواستار عدم بازگشت آمریکا به برجام شدند. علاوه بر آن باید به لابیهای ضدایرانی قدرتمند در آمریکا نیز باید اشاره کرد. لابیهای اسرائیلی، عربی و حتی برخی از لابیهای ایرانی در آمریکا که در مواضع ضدجمهوری اسلامی و عدم بازگشت آمریکا به برجام اشتراک نظر دارند، با دارا بودن قدرت زیاد در حوزههای اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی فعالیت میکنند.
طیف دیگر مربوط به داخل ایران میشود که بیشتر شاهد جزئیات آن هستیم. این نیروها از ابتدا با برجام مخالفت داشتند و آن را بر خلاف منافع خود و ایران تصور میکنند. اخیرا نیز شاهد هستیم که این نیروها به شدت فعال شده اند؛ به خصوص در دو ماه اخیر که انتظار نداشتند بار دیگر بخواهند علیه برجام دست به کار شوند. حال با پیروزی بایدن تمام هم و غم خود را بر این گذاشته اند تا جلوی احیای برجام گرفته شود. این طیف گسترده بوده و در نهادهای قدرت هم حضور دارند، در خارج از حیطه قدرت نیز از توان اقتصادی، سیاسی و ... برخوردار هستند و میتوانند بر روی این روند تأثیر بگذارند. کما اینکه در گذشته و در زمان قبل از اجرای برجام، اجرای برجام و سپس خروج آمریکا از برجام نیز شاهد این وضعیت بوده ایم.
نیروهای مخالف سوم، کشورهای منطقه هستند که دو طیف کشورهای عربی به رهبری عربستان و همچنین رژیم اسرائیل را شامل میشود. این دو نیرو که با توجه به سابقهای که در مذاکرات برجامی داشته اند تمام تلاش خود را علیه این توافق به کار بستند و در حال حاضر نیز به تحرکات خود شدت بخشیده اند، اگرچه جایگاه گذشته را نزد دولت جدید آمریکا ندارند. اما این دلیل نمیشود که آنها از توانمندیهای سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی خود استفاده نکنند. در همین راستا این طیفها به دنبال تحقق منافع خود در توافق هستهای هستند. در همین زمینه عربستان سعودی به دنبال حضور در مذاکرات آینده برجامی است که ادعایی منطقی به نظر نمیرسد و امکان عملیاتی شدن آن بسیار ضعیف خواهد بود. این طیف نیروی مخالف، عملا در کندشدن روند احیای برجام بر خلاف پیش بینیها، بسیار تاثیرگذار بوده است.
با این وجود به نظر شما دشواریها و ابهامات موجود در روند احیای برجام نمیتواند به دلیل انفعال نیروهای موافق برجام باشد؟
بله. یکی دیگر از مواردی که به پیچیدگیها و روند احیای برجام کمک کرده است قدرت مانور ضعیف نیروهای موافق احیای برجام است که این نیروها نیز به نوبه خود به چند دسته تقسیم میشوند. بخش اول مربوط به دستگاه دیپلماسی ایالات متحده آمریکا است؛ تیم مستقر در وزارت خارجه این کشور تیمی است که به شدت از توافق برجام حمایت میکند و در مذاکرات قبلی نیز حضور داشته است. اما تحت تأثیر نیروهای مخالف و مسائلی که این دولت از دولت ترامپ به ارث برده و چالشهای دیگری که پدید آمده شاید مساله ایران و احیای توافق هستهای برای آنها در اولویتهای اول نباشد. از همین رو وزارت خارجه آمریکا نمیتواند آن انرژی مورد نیاز را در موضوع ایران و توافق هستهای صرف کند.
بیشتر بخوانید: صف میانجیگران برای احیای برجام/ آیا واسطهها یخ رابطه ایران و آمریکا را آب میکنند؟
با این حساب در این شرایط نمیتوان انتظار داشت که دولت ایران نیز بتواند گامهای مفیدی را برای احیای برجام بردارد؟
بله درست است. در مقابل متأسفانه شاهد قدرت و تحرک بالا از سوی دولت ایران برای بازگرداندن دولت آمریکا به برجام و احیای این توافق نیستیم. همانطور که اشاره کردم یکی از دلایل آن فعال بودن نیروهای مخالف برجام در ایران است که از قدرت تأثیرگذاری بیشتری برخوردار هستند و میتوانند با شیوههای مختلف شانس برد خود را نسبت به نیروهای موافق در درون حاکمیت افزایش دهند. در واقع این مساله بازتاب دهنده قدرت مانور پایین نیروهای موافق برجام در درون دولت و حاکمیت است. طیفهای بعدی که موافق برجام بوده و از قدرت زیادی هم برخوردار نیستند کشورهایی مانند کره جنوبی، ژاپن و ... هستند. مهمترین موضوع در رابطه با این کشورها عدم تحرک بخشی به روند کنونی است.
نقش قدرتهای بزرگی مانند چین، روسیه و کشورهای اروپایی را در این میان چگونه ارزیابی میکنید؟
از دیگر عوامل پیچیده شدن روند احیای برجام وجود قدرتهای بزرگی است که نه تنها جز شرکای سیاسی مهم ایران بوده بلکه جز طرفهای توافق هستهای نیز محسوب میشوند. انتظار میرفت که با روی کار آمدن دولت بایدن پکن و مسکو از قدرت تأثیرگذاری بالاتری برای ترغیب کاخ سفید برای ورود به برجام برخوردار شوند چرا که این دو عضو ۱+۵ نیز به شمار میروند. در کنار چین و روسیه انفعال سه کشور اروپایی یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان را داریم. این کشورها از آن تحرک سابق گذشته در سال ۲۰۱۰ برخوردار نیستند به خصوص فرانسه. درگذشتهای نه چندان دور یعنی تابستان ۲۰۱۹ تلاشهای جدی به خصوص در اجلاس سالانه مجمع عمومی و همچنین نشست سران گروه ۷ در فرانسه برای نزدیکی بین ایران و آمریکا و جلوگیری از تنشها صورت گرفت که در حال حاضر با وجود فراهم بودن بیشتر شرایط کم رنگ شده است. برخی از موارد به مسائل داخلی آنها بر میگردد و علت دیگر میتواند تمایل آنها به گفتگو با ایران برای سایر موضوعات از جمله مسائل موشکی باشد.
از آنجایی که ایران در شرایط اقتصادی سختی به سر میبرد اروپاییها گفتگوها در خصوص مسائل غیرهستهای را زمینهای برای وادار کردن ایران به مذاکره بیشتر در حوزههای دیگر میدانند.
آیا این شرایط چه سرنوشتی را برای برجام و طرفهای آن در پی خواهد داشت؟
این پیچیدگی در روند احیای برجام و طولانی شدن آن قطعا به نفع ایران نخواهد بود. در ایران درگیر کردن برجام با مسائلی، چون انتخابات ریاست جمهوری نمیتواند بر اساس منافع ملی باشد. در حال حاضر بحث در ایران، احیای برجام در دولت کنونی یا دولت آینده است و در این زمینه رقابتی جدی درگرفته است حال اینکه اگر آمریکا در دولت کنونی که چند ماهی بیشتر به پایان آن باقی نمانده، به برجام بازگردد و تحریمها لغو شوند این به نفع دولت آینده خواهد بود. چرا که این تحول مسیر را برای دولت آینده هموار میکند تا بدون دغدغه برجام و رفع تحریم، مسیر اصلاحات اقتصادی و تثبیت شرایط اقتصادی و سیاسی و احیای مناسبات اقتصاد جهانی را دنبال کند. اگر برجام در طول مدت باقی مانده از عمر دولت دوازدهم احیا نشود، روند بازگشت آمریکا بسیار سختتر خواهد شد. اگر مسائل در این دولت حل و فصل نشود در دولت بعدی بسیار زمان بر خواهد بود. دولت بایدن و شرکای اروپایی او تا بخواهند به یک ارزیابی از دولت جدید ایران برسند قطعا زمان زیادی سپری خواهد شد.
تنظیم سیاست خارجی دولت جدید در ایران نیز زمان بر است که بدون شک چنین وضعیتی اصلا به نفع اقتصاد به شدت آسیب دیده ایران نیست.
مردم ایران در تنگنای شددی اقتصادی به سر میبرند و چنین وضعیتی شرایط مناسبی را برای تداوم روند فعلی فراهم نمیآورد چرا که آسیب پذیریهای اقتصادی در کشور بسیار بالا است و این باید درک شود. از طرفی شرایط سیاسی داخل نیز پشتوانه خوبی برای تداوم پیچیده ماندن وضعیت برجام نیست. اختلافات جریانهای سیاسی در داخل بر سر برجام و مذاکره احتمالی با آمریکا بالا است. اگر اجماع نظر سیاسی در داخل با محوریت عدم احیای برجام هم وجود داشت، باز وزنه ایران در مقابل رقبا بالا میرفت، اما چنین اتفاقی هم رخ نمیدهد و ما شاهد یک انشقاق سیاسی هستیم. شاید از بدو انقلاب اسلامی ما شاهد چنین انشقاق سیاسی نسبت به این مسائل نبودیم؛ آن هم در شرایطی که کشور به شدت دچار آسیب پذیری سیاسی و اقتصادی است. شرایطی که ایجاب میکند گروه ها، جریانهای سیاسی و صاحبان قدرت با توجه به حساسیت وضعیت فعلی کشور و آسیب پذیریهای موجود به نقطه اشتراکی دست یابند و بر حل سریع و فوری مشکلات کشور به اجماع برسندو رقابتهای جناحی و سیاسی خود را به آینده و بهبود شرایط اقتصادی واگذار نمایند.
آیا به نظر شما، فرصت احیای برجام در حال از بین رفتن است؟
بزرگترین مشکل ما این است که در سالهای اخیر فرصتهای بزرگی را از دست داده و به عبارتی ایران به استاد فرصت سوزی در عرصه سیاست خارجی تبدیل شده است. بدین معنا که در زمان و موعد مناسب که میبایست از فرصتها و موقعیتهای ایجاد شده بهره برداری کند این کار را انجام نمیدهد و زمانی اقدام به عمل میکند که شرایط گذشته و ابزارهای قدرت نیز متعاقب آن از بین رفته و از همین رو امتیازاتی که بدست میآورد در مقابل هزینههایی که وجود دارد به صورت حداقلی است. یک خوش بینی زیاد و یک بدبینی زیاد نسبت به شرایط موجب شده تا ما پیش بینی مناسبی نسبت به شرایط موجود نداشته باشیم. این مساله در دوره اجرای برجام اتفاق افتاد و همین موجب شد تا از فرصت اجرای برجام بهره برداریهای لازم صورت نگیرد و بسیاری از فرصتها از بین رود.
مسأله این است که آمریکای بایدن بایستی در هفتههای نخست به برجام باز میگشت که البته هنوز فرصت وجود دارد. اما اگر این اتفاق رخ ندهد و مشمول مرور زمان شود بازگشت آمریکا به برجام، احیای آن، رفع تحریمها با ورود و تقویت عناصر و متغیرهای مداخله گر منفی، بسیار دشوار خواهد شد. باید توجه داشت که برای احیای برجام فرصت زیاد نیست؛ همانطور که پیشتر اشاره کردم و باز هم تأکید میکنم عناصر مخالف احیای برجام در مقایسه با عناصر موافق احیای برجام بیشتر و قویتر هستند. اگر احیای برجام در کوتاه مدت صورت نگیرد این مسأله به ضرر ایران و آمریکا خواهد بود. کشورها میبایست یک واقع بینی و درک متقابل را سرلوحه خود قرار دهند و با اثبات حسن نیت گام در این مسیر بردارند. با توجه به اینکه ایالات متحده کشوری بود که از برجام خارج شد باید گامهای اولیه را بردارد تا متعاقب آن با اثبات حسن نیت امید به احیای برجام و کاهش تنش میان آمریکا و ایران افزایش یابد.
آیا سیاست فعلی ایران تا به حال جوابگو بوده است؟ به نظر شما چه اقدامات دیگری را میتوان برای تحقق منافع کشور در نظر داشت؟
معتقدم که ایران باید تغییر تاکتیک دهد. در حال حاضر تاکتیک ایران عمدتاً بر پایه تهدید استوار است. این تهدیدها شامل افزایش سطح غنی سازی، خروج از پروتکل الحاقی و دیگر تهدیدات رایج است. چنین تاکتیکی باید به تهدید و ترغیب تبدیل شود. ایران بایستی حسن نیت و اقدامات ایجابی خود را برای احیای برجام نشان دهد. یکی از مشکلاتی که برای این مسأله وجود دارد و به تغییر تاکتیک نیز مربوط بوده این است که دیپلماسی به عنوان عنصر و ابزار اصلی برای احیای برجام خارج از مناسبات دوجانبه آمریکا و ایران و با محوریت تروئیکای اروپایی و نقش آفرینی چین و روسیه هنوز فعال نشده است. اما طبیعی است که در این شرایط اهمیت برجام برای طرفهای آن به یک اندازه نیست. دولت جدید آمریکا با مشکلات و چالشهای زیادی در عرصه داخلی و خارجی که میراث ترامپ است مواجه است.
مبارزه با همه گیری بیماری کووید ۱۹، تقویت اقتصاد، اصلاح روابط با سازمانهای بین المللی، تنظیم سیاست خارجی و روابط با چین و شرکا، مناسبات با روسیه، آمریکای لاتین و ... جز دغدغههای اصلی دولت بایدن به شمار میرود. کشورهای مقابل نیز در تلاشند تا مناسبات خود با دولت جدید آمریکا را به شرایط عادی برگردانند. در نتیجه مسأله ایران برای این کشورها در اولویت اول قرار ندارد. اما برجام برای ایران به لحاظ اثرات مستقیم بر اقتصاد و سیاست ایران از اهمیت واولویت زیادی برخودار است. به همین دلیل ایران باید ابتکار عمل را در خصوص احیای برجام در دست بگیرد و موجب ایجاد تحرک دیپلماتیک شود؛ آن هم نه از منظر تهدید و نگاه سلبی، بلکه باید روی به تشویق و نگاه ایجابی آورد.
ویژگی و شاخصهای این تحرک دیپلماتیک چیست؟
این تحرک دیپلماتیک در ۴ سطح قابل بحث و بررسی است. یکی در بحث منطقهای است که دستگاه سیاست خارجی باید در سطح منطقه فعال شود که میتواند در قالب فعال کردن نیروهای حامی برجام در منطقه باشد. استفاده از ظرفیت کشورهایی که موضع موافق و یا بی طرف دارند میتواند مفید واقع شود. استفاده از کشورهای موافقی، چون ترکیه، قطر، عراق و یا کشورهای بی طرف مانند کویت و عمان نیز میتوانند در برابر کشورهایی که با برجام ایران دچار مشکل هستند، موثر باشد. فعال کردن شرکای سیاسی از جمله چین و روسیه نیز میتواند گام مهمی به ویژه در خصوص برجام باشد تا از انفعال رهایی پیدا کنند.
این کشورها میتوانند با اتخاذ مواضع قدرتمند موضع ایران را در اجرای برجام احیا و تقویت کنند. البته سفر آقای قالیباف به روسیه میتوانست این اهداف را تحقق بخشد که باید منتظر بود و دید در روزهای آینده بازخورد آن چه خواهد بود. سفر به سه کشور اروپایی برای فعالتر شدن در زمینه برجام نیز میتوانند گام مهمی باشد. همان گونه که روسای جمهور این سه کشور سال گذشته به طور جدی به دنبال احیای روابط بین ایران و آمریکا و احیای برجام بودند این میتواند بار دیگر تکرار شود. چه بسا لازم باشد رئیس جمهور ایران با همتایان اروپایی خود تلفنی یا انلاین مذاکره کند. ناگفته نماند که سازمان ملل نیز از ظرفیت خوب سیاسی برخوردار است که ایران میتواند از آن استفاه کند و از این طریق روند احیای برجام و کاهش هزینههای احیای آن را در پیش بگیرد.
برآیند این تحرکات دیپلماتیک میتواند مشوقی برای دولت بایدن برای بازگشت آمریکا به برجام باشد که در این صورت میتواند آزاد شدن فروش نفت ایران، آزادسازی داراییهای بلوکه شده ایران در خارج از کشور و بازگشت ایران به تعهدات برجامی باشد. چنین اتفاقی میتواند زمینه ساز رویدادهای دیگری شود که آغاز مذاکرات دیگر برای تقویت و تثبیت برجام بر مبنای چارچوب و ساختار برجامی و یا حتی فراتر از آن را شامل شود.
اما ظاهرا احیای برجام به تنهایی نمیتواند رافع تحریمها یا از بین برنده اثرات تحریمها باشد و مسائلی مانند FATF، هم در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد؟
بله درست است. حل مساله FATF در ایران خود تبدیل به چالشی بزرگی در سالهای اخیر شده و مناسبات اقتصادی ایران با اقتصاد جهانی را دچار مشکل کرده و هزینههای آن را به شدت افزایش داده است. متاسفانه این مسأله نیز بیش از آنکه بر مدار منطق و منافع ملی کشور قرار داشته باشد، در کشاکش رقابتهای سیاسی و جناحی گیر افتاده است. توجیه مخالفان FATF مبنی بر اینکه با تصویب لوایح مربوطه دورزدن تحریم ها، سخت میشود، اصولا قابل دفاع نیست چرا که آنها FATF را با وجود تحریمها فرض میکنند و، چون تداوم تحریمها را بیشتر محتمل میدانند، به عدم تصویب این لوایح فکر میکنند. حال آنکه مساله اصلی، تلاش برای رفع تحریمها و از بین بردن اثرات واقعی رفع تحریم هاست. یکی از عواملی که باعث میگردد رفع تحریمها صرفا روی کاغذ باقی نماند علاوه بر اراده دولت آمریکا، ازبین بردن موانع موجود توسط دولت ایران است که FATF در صدر آن میباشد. همه این موارد در قالب یک بسته سیاستی قرار دارد که حاکمیت ایران باید برای آن طرح و برنامه داشته باشد.
تمام تصمیمات در این مورد توسط نخبگان سازمانهای نظامی امریکا گرفته می شود
اقای ظریف یکبار گفتند که اگر به جای ترامپ ، خانم هیلاری کلینتون دموکرات هم رای می اورد باز هم امریکا از برجام خارج می شد.
شاید باور اینکه سلاح اتمی دروغ است کمی سخت باشد اما واقعیت همین است و چنین سلاحی مطلقا" وجود خارجی ندارد.
اینکه تمام مقامات امریکایی می گویند "ایران هرگز به بمب اتمی دست نخواهد یافت" یک حقیقت را نشان می دهد و ان هم اینکه چیزی به عنوان سلاح اتمی مطلقا" وجود خارجی ندارد و خود دولت امریکا 75 سال با کمک کشورها و سازمانهای هوچی گر با وانمود به داشتن چنین سلاحی و ایجاد رعب و وحشت در دل ملتها خود را به دروغ ابرقدرت جا زده است